سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


ده گام در جهت کمک به شخص کارآفرین


ده گام در جهت کمک به شخص کارآفرین
۱) جستجو برای ایده،خدمات یا محصولی که متفاوت از دیگران باشد.
۲) با یافتن یک ایده،خدمات یا محصول منابع مورد نیاز برای پیاده کردن آن را تأمین کنیم.
۳) شناخت محیط خارجی
۴) شناخت خود و بینش خود
۵) ایجاد مهارت و توسعه ویژگی ها
۶) محاسبه ریسک ها و نترسیدن از شکست
۷) در نظر گرفتن اهداف
۸) برقراری ارتباط با بینش(دیدگاه)
۹) حمایت مطمئن
۱۰) شبکه ارتباطی
این ده گام،نقاط آغازین برای شخص کارآفرین هستند.
همچنین مسئله دیگری به نام شانس وجود دارد.گفته می شود که افرادی مثل بیل گیتس یا سر ریچارد برنسون خوش شانس هستند.آیا واقعاً آنها خوش شانس هستند؟ یا اینکه مطمئن شده اند که در مکان مناسبی و در زمان مناسب قرار گرفته اند.
چیزی که بیشتر شانس خوانده می شود در حقیقت نتیجه تحلیل با دقت از جهان و سپس قرار گرفتن در مکان مناسب است.مثلاً حتی برای بردن یک لاتاری شما اول باید یک بلیط بخرید و در واقع این عملی است که شما را در موقعیت مناسب قرار می دهد.اشخاص کارآفرین به شانس تکیه نمی کنند بلکه آنها خود وقایع را به وجود می آورند.
شخص کارآفرین نیازمند است که هر یک از گام های ذیل را با شرایط خاص خودش وفق دهد.هر موقعیت کاری برای خودش یکتاست و بنابراین قدم اول به منظور درک محیط خاصی که در آن شخص تمایل به فعالیت دارد لازم است.این سبب می شود که مهارت های تحلیلی برای شخص کارآفرین بیش از پیش اهمیت یابد.زیرا،در حالی که ممکن است دیگران به او کمک کنند در پایان روز تحلیل شخصی اوست که یک بخش نهایی به شمار آمده و تفاوت بین موفقیت و شکست را آشکار می سازد.
۱) برای یک ایده،خدمات یا محصولی که متفاوت از دیگران باشد:
اشخاص کارآفرین وقایع را به سمت جلو پیش می برند.آنها دوست ندارند مانند دیگران باشند.آنها می خواهند که:
▪ همان کار را بکنند ولی به نحوی متفاوت
▪ کاری جدید انجام دهند اما به نحوی متفاوت
▪ کاری جدید انجام دهند اما به روشی پایدار(روشی که قبلاً ثبت شده است)
▪ کاری جدید انجام دهند و آن را به روش جدیدی انجام دهند.
در مورد اول اغلب دارای امنیت بیشتری هستند زیرا یکی از متغیرها از میان برداشته می شود.به عنوان مثال کار کردن با یک روش متداول و آشنا.
Amazon.com کتاب می فروشد،فعالیتی که صد سال است انجام می شود.اما به روشی جدید و به واسطه اینترنت.
Ken Bogas ایده های جدیدی برای راه اندازی رستوران داشت اما آن ها را با یک روش سنتی پیاده کرد و تعدادی از موانع را از سر راه برداشت.در آن زمان سایت های اینترنتی و اطلاعات تصویری مقوله کاملاً جدیدی بود و او کار خود را با یک روش جدید یعنی pc شخصی خودش آغاز نمود.
تفاوت ها همان VSP ها(نقاط یکتایی فروش)هستند و این چیزی است که مشتری ها به آن عکس العمل نشان می دهند و کارآفرین و سازمان با هم برای مشتری شناخته می شوند.
۲) با یافتن ایده،خدمات یا محصول برای تأمین منابع مورد نیاز جهت پیاده سازی آن قدم برداریم:
بسیاری مردم ایده هایی دارند ولی تعداد اندکی از آنها واقعاً قدم های لازم را برای پیاده کردن آنها بر می دارند که آنها همان کارآفرینان هستند.
ممکن است چیزهای بسیاری وجود داشته باشد که به این امر کمک کنند .مانند:
▪ جستجوی شریک
▪ جستجوی سرمایه
▪ ثبت اختراعات
▪ بازاریابی
این لیست از پروژه ای تا پروژه دیگر تغییر می کند و مهم آن است که شخص وقت بگذارد تا مطمئن شود که به همه چیز ممکن فکر کرده است.بنابراین ممکن است پیاده کردن برخی از شرایط بالا واگذار شود به شخص دیگری زیرا ممکن است کاری روتین باشد و فعالیتی کارآفرینانه نباشد.
۳) محیط خارجی را بشناسیم:
شخص کار آفرین لازم است تا رنج وسیعی از عوامل خارجی را قبل از شروع توسعه در نظر بگیرد. زیرا رسیدگی به این عوامل است که به فرصت ها و تهدیدهای بالقوه جهت می دهد.
یک Spectacies از عواملی نظیر اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی،تکنولوژیکی،قانونی،محیطی،گمرکی و ... محدوده وسیعی از عوامل را جهت رسیدگی در دسترس قرار می دهد.
۴) خودتان و بینش خود را بشناسید:
به منظور تحلیل محیط خارجی شخص کارآفرین نیاز دارد که نقاط قوت و ضعف خود را مورد بررسی قرار دهد.یگر نقاط ضعف شناخته شوند مشکلاتی که ایجاد می کنند کمتر خواهد بود.برخی از نقاط ضعف کارآفرینان ضعف های جایز هستند.برای مثال:مقابل یک نیروی مثبت از دست دادن ضعف و قدرت هر دو ممکن است.انسان های خلاق ممکن است در برقراری ارتباط ضعف داشته باشند و این ضعف ممکن است سبب شود حتی خلاقیت آنها افت پیدا کند.
در فرموله کردن بینش اطمینان حاصل کنید که قابل سازماندهی بوده و بتوان آن را به صورتی که بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند تبدیل کرد.
۵) کسب مهارت ها،توسعه ویژگی ها:
اینکه شما در آغاز یک کسب و کار کارآفرینی تمام مهارت ها و ویژگی های لازم را به طور کامل داشته باشید مد نظر نمی باشد.
بررسی کنید که چه مهارت هایی لازم است و آنها را کسب کنید.
هرگز نترسید که از دیگران بپرسید کدامشان موفق بوده اند.بسیاری از آنها دوست دارند به شما کمک کنند.نسبت به برنامه هایی که اعلام می کنند شما می توانید به سرعت پولدار و یک کارآفرین موفق شوید.
آگاه باشید این امر مستلزم کار سخت و زمان کافی برای کسب مهارت های پایه ای و راه حل سریع ندارد!
۶) ریسک ها را مورد محاسبه قرار دهید و از شکست نهراسید.
ریسک ها باید به طور دقیق تحلیل شوند.اگر ریسکی بقای کارآفرین را به خطر بیاندازد ممکن است ارزش آن را داشته باشد که پذیرفته شود.برنسون را به یاد آورید که چه طور ریسک تأسیس خطوط هوایی را برای سال اول پذیرفت.گرچه ممکن بود سرمایه زیادی را از دست بدهد.
شکست ها چیزی هستند که باید از آنها درس آموخت.ما از خطاهایی که رخ می دهد بیشتر درس می گیریم تا کارهایی که به طور صحیح انجام می شود.بسیاری از روانشناسان بر این باورند که درجه خاصی از شکست برای انگیزش و چالش لازم است.اگر همیشه همه چیز به خوبی پیش رود همان قدر نا امید می شویم که همه چیز همیشه خراب شود.
کلمب یک شکست خورده بود.او هدفش یافتن راهی جدید به سوی هند بود که منجر به یافتن آمریکا شد.اما هنوز مجسمه او در سر تا سر جهان وجود دارد.
اگر شخصی واقعاً نمی تواند در مقابل شکست بایستد،هیچ وقت نمی تواند یک کارآفرین حقیقی شود.ریسک و شکست باید در کار قرار داده شوند.اگر هیچ ریسکی نباشد هیچ چیز به دست نخواهد آمد.
۷) تعیین اهداف:
هر بینشی احتیاج دارد که تحقق خود را ببیند.این اهداف به فرآیند طرح ریزی برای پیاده سازی فعالیت های کارآفرینانه کمک خواهند نمود.
همچنین مهم است درک نماییم که اهداف پویا هستند و می توانند با محیط تغییر نمایند.اشخاص کارآفرین نباید به خودشان اجازه بدهند که در بینش خود دچار کوتاه نظری شوند.زیرا ممکن است فرصت های دیگری نیز وجود داشته باشد.
۸) برقراری ارتباط با بینش:
بینش شخص کارآفرین هر چه باشد،او و اهداف مورد تأییدش باید با کسانی که با آن درگیر خواهند شد ارتباط برقرار کند.دیگران ممکن است به اندازه تولید کننده این ایده ها نسبت به آن اشتیاق نداشته باشند و برای آنها لازم است بینش به طور واضح و دقیق باز شود.
ممکن است کسانی باشند که در طرح های اولیه متوجه Flaws شوند(Flaw هایی که به دلیل ناچیز بودنشان توسط کارآفرین از قلم افتاده اند).
باید به این افراد توجه کرد و طرح هایشان راشنید زیرا ممکن است درست بگویند.مکتوب نمودن بینش به صورت واضح می تواند تمرکز مفیدی برای افراد ایجاد کند.
۹) اطمینان بخشیدن از جهت حمایت:
کارآفرین نیاز به حمایت دارد.چه به صورت حرفه ای و چه به صورت داخلی.
حمایت مستمر متصدیان امور مالی،شرکا،کارمندان،Supplier ها و مشتریان به طور واضح برای موفقیت هر کسب و کاری حیاتی است.
هر چه زودتر این افراد جزو معتمدان کارآفرین قرار می گیرند(بدون گشودن اسرار خاص کسب و کار) زودتر می توانند به پروژه وارد شوند.
در خانواده هم همین طور است.شخص احتیاج دارد که اطمینان حاصل کند که زمان برای روابط خانوادگی اختصاص داده شده است.برقراری تعادل بین کار سخت و ساعت های طولانی که فعالیت های کارآفرینی را احتیاج دارد با تعهدات خانوادگی کاری دشوار است اما باید انجام شود.
اگر شکست اتفاق بیافتد حمایت هم کلاسی ها و به ویژه خانواده در فرایند شروع مجدد حیاتی خواهد بود.تمام کارآفرینان در برخی نقاط از شغلشان با شکست مواجه خواهند شد.
۱۰) برقراری شبکه:
کارآفرینان به ندرت فقط یک پروژه را در زندگیشان هدایت می کنند.در حالی که آنها از یک فعالیت به فعالیت دیگر حرکت می کنند شبکه ارتباطی شان اهمیت بیشتری در موفقیتشان پیدا می کند.شخص کارآفرین به ندرت اجازه می دهد که یک فرصت ارتباطی از دست برود.آنها به نقشی را که دیگر مردم در موفقیت شان دارند اهمیت بسیار می دهند.
شخص کارآفرین احتیاج دارد که برقراری شبکه ارتباطی را یک فعالیت قبل از کلیه فعالیت ها قرار دهد.این فقط به منظور ملاقات با افراد نیست بلکه به منظور حفظ ارتباط است و در واقع اهمیت ارتباط های بعدی به اندازه اولین ملاقات است.
به یاد داشته باشید هیچ کس دوست ندارد که احساس کند فقط یک وسیله است و کارآفرین فقط به این جهت به آنها علاقه مند است که آنها کاری می توانند برایش انجام دهند.
کارآفرین موفق با دقت خواهد اندیشید که سایر افراد از برقراری شبکه چه سودی به دست خواهند آمد.
منبع : خانه کارآفرینان ایران