پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


بایسته ها و شایسته های رسانه


بایسته ها و شایسته های رسانه
قدرت منهای نقد و نظارت و انباشت قدرت بدون كنترل اجتماعی فسادآور است و این مسأله در متون دینی نیز ریشه دارد.
نظارت دایمی بر دولتمردان یك تكلیف شرعی و مصداق بارز امر به معروف و نهی از منكر است.
در دنیای امروز بدون مشاركت سازنده مردم، هیچ حكومت و نظامی پایدار نخواهد ماند. دولتمردان در حالی كه آزادی بیان را به عنوان لازمه نهادینه ساختن دموكراسی پذیرفته اند، باید با آغوش باز از نقدهای سازنده رسانه ها استقبال كنند. پذیرش انتقاد و انعطاف پذیری در برابر خواستهای مردم، بقای حكومتها را تضمین كرده و همانقدر كه اعتماد مردم نسبت به دولت افزایش می یابد، پایه های دولت نیز مستحكمتر می شود.
اما واقعیت این است كه باید مرز میان نقد و تخریب را از یكدیگر جدا كرد. این مقاله پس از تمییز میان نقد و تخریب، در صدد است نقش و جایگاه رسانه را در تحقق اهداف و منافع ملی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
● مرزهای میان نقد و تخریب
نقد، نگاهی موشكافانه به هر موضوعی است كه توسط فردی كه در آن موضوع، اطلاعات نسبتاً كاملی دارد، انجام می شود كه به آن شخص منتقد می گویند.
نقد بر خلاف معنی عام آن، به معنای ایراد گرفتن به اشكالات و بزرگنمایی آنها نیست، بلكه اشاره به محاسن و معایب یك چیز در كنار هم با در نظر گرفتن نكته سنجیهای لازم است، وظیفه یك منتقد اشاره به هر دوی این موارد، یعنی هم برتریها و هم كاستیهاست.
پرداختن صرف به محاسن یعنی تملق و ستایش و توجه به معایب به تنهایی به معنای ایرادگیری و تمسخر است.
منتقد با ورود به حوزه نقد به شخصی تبدیل می شود كه امانت بسیار بزرگی را در اختیار دارد و ممكن است با كوچكترین كم توجهی، ارزش موضوع مورد نقد را از خاك بر افلاك برساند و یا از آسمان بر زمین نهد.
▪ توجه به آنچه بیان شد، تفاوتهای میان نقد و تخریب را این گونه می توان بیان كرد.
- نیت نقد مبتنی بر بهبود وضعیت موجود است، اما تخریب در صدد دستیابی به اهداف شخصی یا حزبی است.
- نقد بر آگاهی و شناخت عمیق استوار است، این در حالی است كه تخریب ناآگاهانه و از روی شناخت سطحی است. به بیان دیگر، نقد الزاماً باید با بصیرت همراه باشد.
- نقد سازنده، منصفانه و جامع نگر است، اما سیاستهای تخریبی صرفاً به كاستیها (قسمت خالی لیوان) می پردازد.
- نقد به ارایه راهكار عملی منتهی می شود، اما تخریب راهكار سازنده ای را ارایه نمی دهد.
● كاركرد رسانه ها
كاركرد رسانه ها در تصمیم گیریهای روزمره زندگی برای مردم هم سودمند و هم زیان آور است، زیرا رسانه های گروهی همچون تیغ دو دم هستند كه می توانند پیوستگی و همگنی به وجود آورند، قادر به وسعت بخشیدن و ژرف ساختن شكافهای اجتماعی هستند و هم می توانند بشارت دهنده توسعه باشند و هم بذر ایدئولوژی ضد توسعه را در فضای جامعه بپراكنند.
رسانه ها می توانند حس امنیت كاذبی را القا كنند، ذهنها را از مسایل عینی دور سازند؛ ضمن اینكه می توانند به ایجاد شور و شوق، حیات و بالندگی در یكایك اعضای جامعه منجر شوند.
دیدگاهها در خصوص كاركرد رسانه متفاوت است. برخی از این دیدگاهها، مبتنی بر نگرش مثبت است و ابراز می دارند كه كاركرد رسانه ها در تحقق جامعه مدنی به قدری اهمیت دارد كه ركن چهارم دموكراسی لقب گرفته است، زیرا رسانه ها می توانند استیفای حقوقی جامعه باشند و همچنین راهی برای شناخت حقوق اساسی مردمند؛ كاركرد رسانه ها همچون كاركرد نور زدودن تاریكیها و شفاف سازی وضعیتهاست.
هواداران این دیدگاه معتقدند؛ رسانه ها گفتمان را حیاتی ترین حوزه می دانند و متقاعد ساختن یك فرد را برای پیوستن به خودی، بسیار ارزان تر از كشتن او می دانند و كلمات را كم هزینه تر از گلوله می پندارند.
● رسانه و جنگ نرم
در عصر كنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانه های جمعی در ایجاد روابط افقی و عمودی در جوامع، كاربرد این وسایل در زمینه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیش از پیش مشهود است.
رابرت كوهین و جوزف نای معتقدند كه انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان پدیده ای ملموس، فراگیر و تأثیرگذار، تأثیر بسزایی بر منابع قدرت می گذارند، چنان كه در قرن ۲۱، احتمالاً فناوریهای اطلاعاتی - ارتباطی مهمترین منبع قدرت شناخته خواهند شد.
قدرت نرم افزاری به گونه ای محسوس در اقناع مردم از طریق برنامه های تلویزیونی اثرگذار است و تردیدی نیست كه سازوكارهای فناوریهای ارتباطی - اطلاعاتی، همچون ماهواره و پرتو امواج نامریی شبكه های الكترونیكی جهانی، تار و پودهای قدرت تمدنهای آینده را تشكیل خواهند داد. بنابراین در عصر انقلاب اطلاعاتی - ارتباطی، دسترسی به قدرت فناوری اطلاعاتی، اصلی ترین ابزار برخورداری از قدرت نرم و آرام یا قدرت معنوی در مقابل قدرت سخت و خشن و یا قدرت مادی می باشد.
در سالهای اخیر دارا بودن نظام اطلاع رسانی قوی و مستقل جزو مؤلفه های امنیت محسوب می شود.
در دنیای كنونی بیشتر شبكه های اطلاعاتی - ارتباطی سرمایه و مراكز آنها در سراسر جهان آمریكایی است؛ به طوری كه ۷۰ درصد تمام برنامه های تلویزیونی تولید شده در جهان، ۹۰ درصد اخبار دیداری، ۸۲ درصد تجهیزات الكترونیكی و اطلاعاتی و ۹۰ درصد اطلاعات ذخیره شده در رایانه ها آمریكایی است.
در دنیای امروز، خبرگزاریهای بزرگ غرب، روزانه میلیونها واژه و پیام را به جهان شلیك می كنند و این خبرگزاریها با انگاره سازیهای متراكم، بی نظمی و نابسامانی در جهان سوم را ابدی جلوه می دهند.
غرب در این گزارشها طرفدار منطق جلوه می كند و در كشورهای جهان سوم فشار و نقض حقوق بشر به صورت منظم آشكار است.
در این شرایط، در پیش گرفتن هرگونه سیاست رسانه ای كه منجر به شكاف بین مردم و دولت شود و نوعی حس بدبینی، ناامنی و بحران را تداعی كند، به نفع مصالح ملی كشور نخواهد بود. با این وجود، این بدان معنا نیست كه دولت نباید مورد نقد قرار گیرد.
بی تردید تعهد ژورنالیستی، رسانه های جمعی را وا می دارد كه چشم و گوش مردم باشند، اما پررنگ ساختن مغرضانه كاستیهای دولت و به تصویر نكشیدن دستاوردها و پیشرفتها، مردم را نسبت به بهبود روند جاری مأیوس می كند و آنها را نسبت به آینده بدبین خواهد ساخت.
رضا جنیدی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید