پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


تصمیم بی بازگشت


تصمیم بی بازگشت
ماجرای «بنزین»، نشانه ای از داستان پرآب چشم نظام مدیریت اقتصادی در ایران پس از انقلاب است. نیم نگاهی به این نمونه که اکنون در برابر دیدگان ماست، نشان می دهد که سردرگمی از استراتژی گرفته تا کوچک ترین و ساده ترین جزئیات اجرایی، گویی بخش جدایی ناپذیر تصمیم گیری های اقتصادی کشور است. چنین است که مثلاً از ۴۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی ۹ سال گذشته کشور، جز حسرت بر دل کسی نمانده است.
در ماجرای بنزین، البته اما و اگر و چون و چرا فراوان می توان گفت. فرجام و دستمایه بر موج احساسات عمومی سوار شدن و تثبیت قیمت ها را با هدف درو کردن آرای مردم و بر زمین زدن رقیب سیاسی در بوق دمیدن، همین است که اصلاح قیمت یک کالا را به دردناک ترین جراحی اقتصادی- اجتماعی تاریخ معاصر ایران تبدیل کرده است.
آنها که سه سال پیش به امید پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نهم برخلاف نص صریح برنامه چهارم توسعه و سند چشم انداز، قیمت سوخت را برای سه سال در مجلس تثبیت کردند و آن را «هدیه نوروزی مجلس اصولگرا» به ملت شهیدپرور خواندند، اکنون شرمگینانه سر به پایین افکنده اند و از ضرورت افزایش قیمت ها در همه عرصه ها خبر می دهند. آنها که روزی اقتصاد را علم غرب و غرب زدگان و متعلق به چهارپایان می خواندند، اکنون باید پاسخ بدهند که اصلاحی چنین ساده و عادی در همه جای دنیا را چرا چنین به تعویق انداخته اند که اکنون به معضلی چنان بزرگ تبدیل شود.
با این همه، هم اهمیت بی چون و چرای طرح سهمیه بندی بنزین و هم ناممکن بودن ادامه وضعیت سابق، جایی برای نق زدن نگذاشته است و دست کم از نیمه شب پریشب به این سو، تنها می توان و باید به جلو نگریست و کوشید که- دلسوزانه- اشتباهات اجرایی طرح به حداقل کاهش یابد. جدا از الزامات اقتصادی، فنی و زیست محیطی با همه عظمت و اهمیت بی چون و چرای آنها، کشور ما دست کم به لحاظ امنیتی قادر به تداوم واردات روزانه ۴۰ میلیون لیتر سوخت به ارزش حدوداً ۲۵ میلیون دلار نیست. کشوری که به هر دلیل و با هر هدف در برابر نظم بین المللی موجود می ایستد، نمی تواند و نباید چنین گستاخانه و لاقید به واردات نیمی از مصرف سوخت روزانه خود وابسته باشد.
دو سال پیش در همین ستون هشدار دادم که اتخاذ استراتژی سیاسی «تقابل گرا» با استراتژی اقتصادی وابسته و «ادغام گرا» هم خوانی ندارد و دیر یا زود یکی دیگری را خنثی می کند و ناکارآمد می سازد. اکنون روز تحقق آن مدعاست.
طرح سهمیه بندی بنزین، البته بهترین راه حل نبود و می بایست همان طرح مصوب مجلس هفتم مبنی بر تک نرخی شدن و فروش آزاد اجرا می شد و هنوز هم برای اجرای آن و بازگشت به کار کارشناسی شده مجلس دیر نیست. اما اکنون هم به لحاظ سیاسی و هم تبلیغاتی، اصلاح طلبان به عنوان اصولگراترین گروه سیاسی ایران که به خاطر بر سر قدرت ماندن حاضر به انجام هرکاری نیستند، باید با تمام قوا از به پیش بردن طرح دولت استقبال و پشتیبانی کنند و دلسوزانه در گوشزد کردن نقاط ضعف آن برای حل مساله بکوشند.
عبور از این «بزرگ ترین گردنه اقتصادی» تاریخ جمهوری اسلامی ایران تنها پروژه دولت نهم نیست که ما بخواهیم با آن موافق باشیم یا مخالف. این پروژه «کشور جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران» است و حتی اگر اکثریت یا اقلیتی از مردم ندانند یا نخواهند که بدانند، ما می دانیم که طرحی است بس بزرگ و سراپا سودمند به حال کشور و فرودست ترین اقشار مردم. ما اصلاح طلبان، در زمره آن سیاست بازانی نیستیم که به خاطر از میدان به در کردن رقیب و تکیه زدن بر سریر قدرت، از هیچ کاری- از جمله آفریدن بحران بنزین و در آینده ای نزدیک گازوئیل و سیمان و آب و برق و مخابرات و حمل و نقل و...- روی نگرداندند تا شاهد قدرت را در آغوش کشیدند، غافل از آنکه آن همه چاه که بر سر راه خاتمی و هاشمی کندند، اکنون شکست گاه گردن خودشان تواند بود.
ما می دانیم که کاهش مصرف سوخت حتی بسی بیش از برنامه دولت نهم، از ضروری ترین الزامات اقتصادی-امنیتی ایران است و لحظه ای درنگ را در آن روا نیست. ما می دانیم که در صورت اجرای درست این طرح و پیشبرد آن تا پایان، بسیاری از ناهنجاری ها و کاستی های کشور سامان می گیرد؛ سالانه صدها هزار شغل جدید می آفریند، از شدت فقر و تبعیض می کاهد، بر رونق اقتصادی کشور می افزاید، مسائل مهم زیست محیطی را پایان می بخشد و اتفاقاً حلال اصلی مساله حمل و نقل کالا و مسافر نیز هست.
جای افسوس است که بر اثر رویکرد عوام زدگی و عوام فریبی سازمان یافته مردم ما یا حداقل تعدادی از آنان، در بعضی موارد چنان تنگ حوصله و کج خلق و هیجانی شده اند که برای بهره مندی از معافیت چندساعته- به ارزش جمعاً کمتر از هزار تومان- تا زمان آغاز سهمیه بندی بنزین، مناظری تلخ و ناخوشایند می آفرینند. این ماجرا، عبرتی بزرگ برای پرهیز از تکرار عوام زدگی در آینده نیز هست.
با عوام زدگی، ممکن است بتوان در کوتاه مدت بر رقیب فائق آمد، اما باید بلافاصله با چالشی بزرگ تر به مقابله پرداخت. و اما یک هشدار بدیهی به تمام مسوولان سیاسی و اجرایی و قانونگذاری کشور؛ اگر از همین حالا به چاره اندیشی و اصلاح جدی آغاز نکنید، تلخی ماجرای اصلاح مصرف بنزین، برنامه آینده همه اقتصاد ایران در همه عرصه ها و کالاهای دیگر نیز هست. ناهنجاری و عدم تعادل، به سبب حاکمیت دولت و کوتاه نگری ها و مصلحت های بدفرجام آن بر اقتصاد، به بخش ذاتی ساختار اقتصادی ایران تبدیل شده است.
برای حل آن و پرهیز از تکرار ماجرای بنزین در آب و برق و مخابرات و حمل و نقل و گازوئیل و بلیت هواپیما و...، تنها یک راه وجود دارد؛ بازگشت به روح اصلی برنامه چهارم توسعه و سند چشم انداز و پیشبرد استراتژی آزادسازی اقتصادی. متاسفانه در اینجا نیز بهترین و کم هزینه ترین و ماندگارترین راه، علمی ترین نیز هست، ولو آنکه از آن متنفر باشیم.
سعید لیلاز
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید