جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

امین رسول امین


امین رسول امین
حضرت علی(ع) به پیامبر عظیم‌الشان اسلامی عشقی وافر داشت و در کلام خویش به عنوان یک معلم بزرگ و پیشوایی دلسوز و مربی گرانقدر از ایشان نام می‌برد. پیامبری که در اوج جهالت عرب مامور گشت تا این قوم گمراه را که دختران خویش را زنده به گور می‌کردند و به حقوق همدیگر تعدی می‌نمودند، ضعیفان را می‌کشتند و تجاوز و وحشیگری را سرلوحه اعمال خود ساخته و به پرستش بتها مشغول و به گذراندن عمر به لهو و لعب دلخوش بودند، به اسلام سرچشمه نور و هدایت، اخلاص و برادری و جامعه‌ای مملو از قسط و عدالت، پرهیزگاری و انسانیت، شایسته سالاری و پرهیز از تبعیض و ستم و عدم نابرابری و کشتار دعوت نمود و این همه مدیون رنج‌هایی است که پیامبر(ص) تحمل کرد. رنج هدایت مردمی را که به ستم شهره داشتند و به جهالت مشهور و به عیش و عشرت روزگار می‌گذراندند به جان خرید.
از خاکروبه‌هایی که بر سرش می‌ریختند تا تمسخر خویشان و از زخم شمشیر یهود، کفار و مشرکان تا مهاجرت شبانه و گرسنگی در شعب ابی طالب و داغ هر روزه شهادت یارانی چون یاسر و سمیه، حمزه و... را به جان می‌خرید تا نهال دین بارور شده و مردم به صلاح و رستگاری و جامعه‌ای آرمانی روی آورند. در مدینه حضرت محمد(ص) الگویی از صلح و عدالت را به ارمغان آورد.
احترام حضرت علی(ع) به پیامبر(ص) به واسطه عمق رنج هایی است که پیامبر(ص) در راه هدایت انسانها به سوی فلاح و سعادت تحمل نموده و بار سنگین رسالت را به مقصد رسانده است. حضرت علی(ع) دست‌پرورده مکتب رسول‌الله(ص) است. شاگرد ملازم است و پای در رکاب اوست. از کودکی نزد او پرورش یافته، خلق و خوی پیامبر(ص) راگرفته است. علی داماد پیغمبر(ص) است، ولی علاوه بر همه اینها علی(ع) یک نمونه کامل والگویی جامع از مکتب رسو‌ل‌الله(ص) است. پیامبر(ص) او را در سفر و حضر آزموده است، درجنگ با دشمن او یگانه سپهسالار قافله عشق است که به زخم و شمشیر و سنان دشمن تن در می‌دهد تا اسلام محمد(ص) بماند.
در بستر پیامبر(ص) می‌خوابد تا دین و رسول آن به سلامت بمانند تا جایی که پیامبر(ص) این رادمرد را که در میدانهای نبرد یکه‌تاز است و پشت به دشمن نمی‌کند و امین اوست و عزیز او، در همه جا می‌ستاید و می‌فرماید: “ای علی! نسبت تو به من مثل نسبت هارون به موسی است مگر در نبوت که پس از من پیامبری نیست.” تاریخ طبری، جلد۲، صفحه ۳۶۸
در حادثه بزرگ غدیرخم که دین در مرحله‌ای است که حسب تداوم و استمرار حرکت پیامبر(ص) نیازمند معرفی جانشین و امام است و در آن روز که واپسین لحظات عمر رسول خدا و آخرین حج پیامبر(ص)‌است و دین به کمال می‌رسد، حضرت رسول(ص) فرمودند:هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست.
بسیاری از سطحی اندیشان مراد از مولا را از زبان رسول‌الله(ص) صرفادوست تلقی کرده که بسیار کژاندیشی است زیرا چه حکمتی است که پیامبر(ص)‌در بازگشت از سفری الهی و خستگی راه همگی را در برکه غدیرجمع کند و از مردم بخواهد که علی را دوست او بدانند واین نسبت از حکمت و فرزانگی رسول‌الله(ص) به دور است، زیرا او نگران آینده است و علی را به عنوان جانشین و وصی خود معرفی می‌کند. علی(ع) فرزند معنوی رسول خداست. پیامبر(ص) او رادر مکتب خویش پرورانده و علی را با سرمنشاء سعادت و حیات ادبی و وحی الهی آشنا ساخته است. علی وفادارترین مردم به رسول خدا بود.
حضرت امیر(ع) شان برجسته همه پیامبران الهی را ارج می‌نهد و فداکاری‌های آنان را در راه هدایت نسل بشر و پرهیز از ظلم، جنایت، گناه، حسادت، دروغ و تکبر به دیده احترام می‌نگرد.
علی(ع)‌نقش همه پیامبران را که در راه هدایت انسانها رنج‌های بسیاری راتحمل کرده‌اند قدر دانسته، جنگ‌ها و مبارزات آنان را محترم شمرده و تاریخ را مدیون تلاش فداکارانه و ایثارگرانه آنان می‌داند و نقش سازنده آنان را در جامعه انسانی نشان می‌دهد.
یکی از صفات پیامبر اعظم (ص) امانتداری بود. حضرت علی(ع) نیز امین پیامبر(ص) بود که گرانبهاترین موجودی خود یعنی حضرت زهرا(س) را به امانت به علی(ع) سپرد.
پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به عنوان نماینده تام‌الاختیار در مکه گذاشت تا امانت‌های مردم را که نزد پیامبر(ص) مانده بود به آنان برگرداند.
علی(ع) پس از انجام ماموریت، فاطمه(بنت رسول‌الله) و فاطمه (بنت زبیر) و فاطمه (بنت اسد) مادر خود را به سوی مدینه حرکت داد تا آنان را به پیامبر(ص) برساند، در مسیر حرکت از آنان در برابر هجوم غارتگران و کفار حفاظت نمود و آنان را به مدینه آورد.
علی(ع)‌حکومت و خلافت را برای هدف مقدس و الهی می‌خواست نه ارزشهای مادی آن. حضرت علی(ع) به هنگام در دست گرفتن حکومت اسلامی بر منبر رفت و پس از ستایش خداوند فرمود: “سوگند به خدا از بیت المال چیزی بر نمی‌دارم، درست بیندیشید که آیا وقتی من خود از بیت‌المال مسلمانان به خود سهمی نمی‌دهم، می‌توانم آن را به شما بدهم.” عقیل برخاست و گفت: “مرا با سیاهپوستی که در مدینه است برابر می‌نهی؟” فرمود: “بنشین برادر مگرجز تو کسی در اینجا نبود که حرف بزند. تو بر سیاهپوست هیچ برتری نداری مگر به مزیت در ایمان و با پرهیزگاری.”
اگر این احساس وظیفه نبود، کوچکترین تلاشی جهت به دست گرفتن حکومت از طرف حضرت صورت نمی‌گرفت و مهار شتر خلافت را برگردن آن می‌انداخت تا هرجا که می‌خواست برود، ولی امام مسئول است و نمی‌تواند آسوده باشد.
در حالی که می‌بیند در این جامعه حق محرومان توسط عده‌ای ظالم بلعیده می‌شود و می‌داند سکوت و بی‌تفاوتی در قبال اینچنین واقعیت‌های اجتماعی تائید و کمک حتمی به ظالمان می‌باشد و موجب می‌شود که آنها در ظلم و استبداد خود راسخ‌تر گردند.
با عنایت به تمام این حقایق است که علی(ع) وارد سیاست می‌شود. جاه و مقام، دست یافتن به قدرت مادی و به دست گرفتن سرنوشت مردم چیزی نبود که او خواهان آن باشد، دنیا در نظر حضرت علی(ع) کوچک‌تر از آن بود که بتواند محبوب او واقع شود و در دلی جای گیرد که جز محبت و عشق خدا چیزی در آن راه نیافته است.
عمق شخصیت فرزانه‌ای چون حضرت علی(ع) قابل کشف نبود و دوست و دشمن به عظمت وجودی ایشان اعتراف داشتند.
مهدی تیو
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید