پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


قهرمان دیجیتالی ، دنیای تخیلی


قهرمان دیجیتالی ، دنیای تخیلی
● همه آنچه می خواهید درباره « مرد عنكبوتی ۳ » بدانید
اول) بگذارید همین اول یك چیزی را روشن كنم كه من هم مثل بسیاری از شما نه تنها جزو هواداران جناب آقای عنكبوتی نیستم، بلكه هیچ میلی به دیدن پریدنها و جنگیدنها و ناجی بودنهایش ندارم. اصلاً وقتی می بینم این موجود سرخ و بنفش چگونه مثل جاروبرقی پول سینمادوستان سراسر دنیا را بالا می كشد و در عوض به آنها «هیچ» ارایه می كند، لجم می گیرد و از هر چه عنكبوت و جن سبز و مرد شنی و دكتر اختاپوس و مری جین و آزبورن و پیتر و البته مارول واستن لی است، متنفرم می كند.
اما یك چیز را نباید فراموش كنیم و آن این كه «اسپایدرمن» امروز در دو عرصه پیشتاز است. این پسرك خجالتی كه شلوارش را به زور بالا می كشد و البته بعد تبدیل به ناجی شماره یك آمریكا (و دنیا!) می شود، پرطرفدارترین و پرفروشترین كمیك بوك (یا همان قصه های مصور) است و حتی به عنوان دوست داشتنی ترین ابرقهرمان تاریخ (ببخشید كدام تاریخ!) انتخاب شده، از طرفی برای دیدن سومین قسمت سینمایی اش مردم آمریكا سرودست شكنان به سالنها می روند تا قامت او را در قالب مرد عنكبوتی تماشا كنند و برایش كف بزنند و با او همدردی كنند و... .
البته می توانید به اینها خیل عظیم تولیدات كناره! كه سودش كمتر از كتاب و فیلمش نیست را هم اضافه كنید كه شامل اسباب بازیها و مدلهای «اسپایدرمن» می شود و البته لباسها و ماركهای تجاری و سایر لوازم دنیای سرگرمی. حتی در همین كشور خودمان كه اصلاً هیچ كس تعریفی از «كمیك بوك» ندارد و در عمرش یك كتاب مصور نخوانده، پشت جلد دفتر نیمی از بچه های یك كلاس تصویر جناب مستطاب مرد عنكبوتی است كه یا دارد از دیوار بالا می رود و یا وسط شهر آویزان شده!
یك نگاهی به پسربچه ها و حتی دختركهای فك و فامیل و دوست و آشنا بكنید. چند تایشان عروسكها و مدلهای «اسپایدرمن» را ندارند؟ هجوم این موجود و دار و دسته رفقا یا دشمنانش به لوازم التحریر نوجوانان ما را كه حتماً دیده اید و شاید خودتان برای این كه به پسرتان نشان دهید چه قدر دوستش دارید، یك ست كامل دفتر و مداد و ماژیك به آرم و عكس اسپایدرمن خریده اید؟
به هر حال این مقدمه طولانی را گفتم تا اختصاص این حجم مطلب به سومین بخش مرد عنكبوتی را از روی علاقه نگارنده به این فیلم و شخصیت نگذارید، بلكه ما تنها به عنوان یك محصول پرطرفدار و پرفروش در دنیا كه ركوردها را جا به جا كرده و البته حرف و حدیث درباره اش بسیار است، به آن پرداخته ایم.
گرچه می دانیم الان خیلیها ما را متهم به «زرد» بودن می كنند و رفتن به سمت دنیای نازل سرگرمیها و فیلمهای درپیت و عده ای هم از این كه به آنها اطلاعات ارزشمندی! داده ایم كلی حال كرده اند و در دلشان از ما تشكر می كنند!
دوم) تاریخ تولید كمیكها به اواخر دهه ۳۰ برمی گردد، جایی كه كمپانی معروفD.C.Comixeاولین ابرقهرمان این چنینی را خلق كرد؛ همان «سوپرمن» خودمان را!
شاید این كه سوپر قهرمانان دارای شخصیتهای جداگانه و دووجهی اند، از همین جا بنا شد، كه سوپرمن قصه ما یك روزنامه نگار تقریباً معمولی بود كه وقتی دنیا كمك می خواست لباس رزم به تن می كرد و در هوا پرواز و بعد پدر همه آدم بدها را درمی آورد. دیگر نشان S روی لباس او، شده بود علامت نجات برای همه آدمها و كتابهای مصور كمپانی، یكی یكی می فروخت. بعدترش نوبت رسید به «بتمن» كه هوش و زیركی را هم به وجهه های فوق انسانی اش افزوده و اتومبیل كه نشانه عصر مدرن بود را زیر پایش انداخته بودند.
كم كم سرو كله كمپانی «مارول» هم پیدا شد و جدال برای جلب مخاطب بیشتر و پول درآوردن، به خلق سوپرقهرمانهایی چون هالك، فانتوم، آقای آمریكا، مرد آهنی، مردان ایكس، زن خفاشی، مرد مورچه ای، ۴ شگفت انگیز و... انجامید. اما اوج این سوپر قهرمانان كه به دست توانای طراح كمپانی «مارول» یعنی «استن لی» در سال ۱۹۶۲ خلق شد، «مرد عنكبوتی» بود كه روی دست همه سلفهایش زد و محبوبترین قهرمان (!) مجازی سراسر دنیا شد. به نظر، چند عنصر در این به قدرت رسیدن «مرد عنكبوتی» نقش مهمی داشت كه اصلی ترینش شخصیت متزلزل «پیتر پاركر»، پسركی كه توسط نیش یك عنكبوت جهش یافته تبدیل به سوپر قهرمانی باور نكردنی می شود، بود.
«پیتر پاركر» نماینده تمام نوجوانان پریشان و سردرگم و ناتوان دهه ۶۰ و ۷۰ آمریكا بود كه حتی از برقراری ارتباط با همكلاسی هایشان مشكل داشتند، والدین خود را تا سرحد جنون آزار می دادند، دائم در رؤیا به سر می بردند و مهمترین ویژگیشان تنهایی شان بود. از طرفی برای اولین بار دشمنان سوپر قهرمان هم دارای شخصیت پردازیها و تعریفهای پدر و مادرداری بودند كه مثلاً در اولین كتاب منتشر شده «گرین گوبلین» (یا همان «جن سبز») كاراكتر جذابی شده بود. از طرفی نوع رفتاری قهرمان، تضادهایش با شخصیت خودش، پرواز كردنها و تار تنیدنها و حتی پوشش خوش رنگ و لعابش كمك كرد تا «اسپایدرمن» از همه كمیك بوكها بیشتر بفروشد (۳ میلیون نسخه) و محبوبتر شود و كمپانی «مارول» از «دی. سی. كمیكس» پیشی بگیرد.
سوم)داستانهای مصور اصلی ترین منبع سینما برای فروختن هستند.
این یك قانون نانوشته در هالیوود است. شما غیرممكن است روی یك كمیك بوك دست بگذارید و كارتان پرفروش نشود. حتی شما می توانید اشغالی مثل «زن خفاشی» یا «بتمن ورابین» بسازید و مطمئن باشید ضرر نخواهید كرد.
برای همین، مذاكرات با كمپانی «مارول» برای برگردان سینمایی مرد عنكبوتی هر چند دیر، اما به فاصله ۳۷ سال پس از تولدش به نتیجه رسید. در زمانی كه چراغ بتمن و سوپرمن خاموش شده بود و چند وقتی بود كسی جرأت نمی كرد سراغ كمیكها برود، «مرد عنكبوتی» می توانست دوباره چراغ را روشن كند (كه كرد، پس از موفقیت قسمت اول «اسپایدرمن» تولید «هالك» و «دردویل» و «۴ شگفت انگیز» و «مردان X» روی خط افتاد و سودهای آن چنانی را نصیب استودیوها كرد و بعد هم كه «بتمن» و «سوپرمن» پس از سالها بازگشتند. یك جورهایی صنعت سینما مدیون «مرد عنكبوتی» است.)
اما دو سؤال اصلی مطرح بود. چه كسی قرار است كارگردانی این چنین فیلمی را به عهده بگیرد و مهمتر این كه چه كسی آن قدر جاذبه دارد كه بتواند «پیتر پاركر» عنكبوتی شده نام گیرد؟ ! در مورد اول البته می گویند یك لیست ۱۷ نفره از كارگردانان از «اسپیلبرگ» و «زمه كیس» تا «تیم برتون» و «ران هاوارد» تهیه شده بود، اما با نظر موافق اسپیلبرگ، باب مذاكره با «سام ریمی» باز شد.
هر چند ریمی تصورش را هم نمی كرد در پایان مذاكرات، او مسؤول برگردان سینمایی اسپایدرمن شود، اما به هر حال در و تخته با هم جور شد و او شد مرد عنكبوتی ساز! البته ریمی در كارنامه اش فیلمهای موفقی مثل Evil Deadها (همان «كلبه وحشت»های خودمان كه قسمت اول و دومش انصافاً خوب بودند) و آثار قابل تحملی مثل «چابكدست و مرده» ]با بازی شارون استون؛ جین هكمن و لئوناردو دی كاپریو[و «فركانس جنایت» ]نوشته برادران كوئن[را داشت و حتی می گویند ساخت یكی از دنباله های بتمن را نپذیرفته بوده است.
اولین انتخاب سام ریمی برای نقش آقای عنكبوت «توبی مگوایر» بوده است. جوانی كه هر چند در بین مخاطبان عام سینما ناشناخته بود، اما نامزدی اسكار داشت و نقش خوب در «قواعد خاندان سیدر» و همكاری با وودی آلن در فیلم «شالوده شكنی هری» و تری گیلیام در فیلم «ترس و نفرت در لاس و گاس» را سرانجام در سال ۲۰۰۰ مرد عنكبوتی پا به سینما گذاشت و ۸۲۲ میلیون دلار در سراسر دنیا فروخت. موفقیتی كه حتماً ادامه های آن را تا چندین قسمت بیمه می كرد.
چهارم) پس از این كه پیتر پاركر در اولین قسمت، گرین گوبلین را از بین برد و سعی كرد روابطش با مری جین را بهبود ببخشد، در قسمت دوم علیه دكتر اختاپوس قد علم كرد و تصورناپذیرترین جلوه های بصری را جلوی چشم سینما دوستان گذاشت. انصافاً تمهیدات ویژه «مرد عنكبوتی ۲» تا آن زمان بی نظیر بود (سكانس درگیری روی قطار را به عنوان یكی از نمونه ها به یاد بیاورید) و هر چند این یكی ۴۰ میلیون تا از قسمت اول كمتر فروخت، اما در مجموع فروش ۶/۱ میلیارد دلاری اش، حتماً دنباله هایی در پی داشت.
و اینك سومین مرد عنكبوتی با ویژگیهایی منحصر به فردتر. سام ریمی كه حسابی به كارهای «استن لی» وفادار است این بار جنگ را از حالت یك به یك درآورده و چند دشمن قوی را علیه اسپایدرمن تحریك كرده است. حتماً انتهای «مرد عنكبوتی۲» را به یاد می آورید كه «هری آزبورن» قسم خورد انتقام پدرش را از اسپایدرمن بگیرد. پس یكی همین پسر آقای گوبلین! دیگر دشمن او «سندمن» موجودی خارق العاده است كه بر اثر آزمایشی بیولوژیك، می تواند خودش را به هر شكل درآورد، تبدیل به شن و ماسه شده و مثل باد حركت كند.
از این دشمنان باز هم هستند. یك عكاس جوان كه رقیب سرسخت «پیتر پاركر» هم هست و یك جورهایی! ماده سیاه اسرار آمیزی را روی بدن مرد عنكبوتی رشد می دهد. كاشف به عمل می آید كه این عكاس جوان، همان «ونوم» است، همزاد سیاه مرد عنكبوتی كه بیشتر تواناییهای او را هم دارد فقط لباس نیمه عنكبوتی اش سیاه است.
حالا با این همه دشمن، «پیتر پاركر» یا همان عنكبوت ما باید از یك مثلث عشقی كه مركز آن «مری جین» است هم سالم عبور كند و البته بدتر از همه این كه وجوه تیره شخصیت خودش را بازشناسد. یادتان هست در آخرین «سوپرمن» (و اندكی هم «بتمن») شخصیتهای اصلی با چالشهای جدی شخصیتی و روانشناسانه با خودشان روبرو بودند تا بیشتر خودشان و وجوه روشن و تاریك شخصیت خودشان را بشناسند. این جا هم همین اتفاق برای مرد عنكبوتی می افتد.
تمام این قضایا باعث شده ابتدای آرام فیلم كه نیویورك بی سر و صدا را نشان می دهد یك باره به اكشنهایی با درصد بالا تبدیل شود و جلوه های ویژه، اختیار بقیه فیلم را دست بگیرد. انصافاً هم این تمهیدات بصری خوب جواب داده اند و مثلاً در مورد «سندمن» ]مرد شنی [شما شاهد یكی از جذابترین و باورنكردنی ترین ابرقهرمانهای سینمایی هستید. جنگ و جدالها هم عالی از كار درآمده اند و در مجموع فیلم از لحاظ تصویری از همه عنكبوتیهای قبلی بهتر است. اما مشكل اساسی قسمت سوم همین تعدد شخصیتهاست كه باعث شده اولاً برای همه آنها فرصت پرداخت و معرفی پیش نیاید و در درجه دوم كاراكتری مثل «مری جین» تقریباً به حاشیه رانده شود. درباره اتفاقها نیز همین بحث صادق است و در كل باید گفت، باز هم با یك فیلمنامه پر چاله و چوله و مشكل دار روبروییم.
گر چه قبول كنید هیچ كس برای پیگیری یك خط داستانی قوی به دیدن مرد عنكبوتی نمی نشیند و صرف همان جلوه های ویژه و نبردهای خیر و شر و در نهایت پیروزی پیتر پاركری كه در زمین و آسمان پرواز می كند، مخاطب را كفایت می كند. در مجموع باید گفت، قسمت سوم مرد عنكبوتی دارای صحنه های سینمایی خوب و تأثیرگزار و جلوه های ویژه تحسین برانگیزی است (باز هم تأكید می كنم به ویژه درباره «سندمن») كه روكشی هستند بر قصه ای ضعیف و فیلمنامه ای زیر متوسط. حالا می خواهید ۱۴۰ دقیقه وقتتان را پای فیلم بگذارید، می خواهید نه، انتخاب با خودتان است!
وحید ضرابی نسب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید