سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

آرمانشهر‌ آسمان


آرمانشهر‌ آسمان
با نگاهی هر چند گذرا به تاریخ بشری، یكی از مهم‌ترین مسائلی كه ذهن و ضمیر عقلا و عموم افراد انسانی هر قومی را به خود مشغول داشته است، دغدغه‌ نیل به سعادت فردی و اجتماعی است.
اساسا آرزوی دست یافتن به وضع مطلوب ناموجود، آدمی را بر آن داشته است تا لب به گله و شكایت بگشاید.
بنابراین می‌‌توان گفت اندیشه درباره بهشت فردی و اجتماعی، قدمت زیادی دارد. این مقاله‌ بر آن است تا فارغ از آرمان‌شهر‌های دیروز و فردا، اكنون و امروز را از نظرگاه ‌ اسلام و با تاكید بر آموزه‌های قرآنی آن،به داوری بنشیند. البته همچنانكه در موضوع مقاله آمده است، در این مجال، صرفا بر كلیات اشارت رفته است وگرنه این موضوع، جای بسط و تجزیه و تحلیل به مراتب بیشتری دارد.
ناگفته پیداست كه سعادت فردی و اجتماعی نوع انسانی، بسته به این‌كه تحت تاثیر چه جهان‌بینی و ایدئولوژی- بشری یا آسمانی- قرار داشته باشد تعاریف متفاوتی خواهد داشت. در این میان و به ویژه در ادیان آسمانی، نسبتی كه فرد با دنیا و در ادامه با آخرت یا سرای پس از مرگ پیدا می‌‌كند نقش تعیین‌كننده‌ای دارد.
اما آنچه كه در سراسر عمر چهارده قرنه اسلام، همواره مورد توجه و تاكید پیروانش قرار داشته است این عقیده بوده كه اسلام دین میانه‌روی است و در این مكتب آخرت به نفع دنیا و نه دنیا به سود آخرت مصادره نمی‌شود و درواقع دنیا كشتگاه آخرت محسوب می‌‌شود و بر لزوم بهره‌مندی از مواهب دنیوی انگشت تایید نهاده می‌‌شود «لا تنس نصیبك من‌الدنیا» (قصص/ ۷۷) (و سهم خود را از دنیا فراموش مكن).
‌ در قرآن كریم، بهترین دعا، دعایی تلقی می‌‌شود كه در آن بنده از خداوند، دنیا و آخرتی نیكو بطلبد، فارغ از این‌كه در عرصه عمل و در شكل عینی آن، تصور و تصدیق آرمانشهری كه پایه و اساس دینی داشته باشد تا چه حد پذیرفتنی جلوه كند.
اما با رجوع به آموزه‌های دینی و به ویژه – قرآن كریم- لااقل از نظر تئوریك، می‌‌توان اثبات كرد كه شارع مقدس در پی دادن تعالیم و دستوراتی است كه در سایه آن بهشت فردی و اجتماعی یك مسلمان رقم بخورد و در نهایت به آرمانشهر زمینی دست پیدا كند.
● بهشت فردی
به حضرت مسیح(ع) كلامی منسوب است كه« به ملكوت آسمان و زمین پرواز نمی‌كند مگر آن كسی كه دوباره متولد شود». انسان‌ها به طور عام، از «تولدی آغازین» و طبیعی برخوردارند اما «تولدی دیگر» كه درواقع امری اختیاری است، نصیب آن دسته از انسان‌هایی می‌‌گردد كه ایمان به خدا و عمل صالح و جهاد مداوم با خصم درون و برون را، برای چگونه زیستن خود برمی‌گزینند. لذا حیاتی تازه و نو را تجربه می‌‌كنند كه بسیاری از همنوعانشان از آن موهبت محرومند.
به تعبیر قرآن به «حیات طیبه» دست می‌‌یازند «من عمل صالحا من ذكرا و انثی و هومومن فلنحیینه حیاه طیبه» (نحل/۹۷) ( و هر كس از زن و مرد، كار شایسته كند و مومن باشد قطعا او را با زندگی پاكیزه‌ای حیات حقیقی می‌‌بخشیم.) علامه طباطبایی در بخشی از تفسیر این آیه می‌‌نویسد: این علم و این قدرت جدید و تازه (حیات طیبه) مومن را آماده می‌‌سازد تا اشیا را بر آنچه كه هستند ببیند و اشیا را به دو قسم تقسیم می‌‌كنند: یكی حق و باقی و دیگری باطل و فانی.
وقتی مومن این دو را از هم متمایز دید، از صمیم قلبش از باطل فانی كه همان زندگی مادی دنیا و نقش و نگارهای فریبنده و فتانه‌اش می‌‌باشد اعراض نموده به عزت خدا اعتزاز می‌‌جوید و وقتی عزتش از خدا شد دیگر شیطان با وسوسه‌هایش و نفس اماره با هوا و هوس‌هایش و دنیا با فریبندگی‌هایش نمی‌تواند او را ذلیل و خوار كند زیرا با چشم بصیرتی كه یافته است بطلان متاع دنیوی و غنای نعمت‌های آن را می‌‌بیند‌(۱) بنابراین در سایه‌سار ایمان و عمل صالح به تعبیر مولوی، آدمی چشم «آخر بین» پیدا می‌كند و در«آخور بینی» متوقف نمی‌گردد.
ناگفته پیداست كه این بدین معنا نیست كه در صورت وصول به «حیات طیبه» آدمی باید پشت پا به همه كامیابی‌ها و برخورداری‌ها بزند و «تنها» چشم امید به مواهب موعود در «فردوس» برین ببندد چرا كه با وصول به «حیات طیبه» دنیا تفسیری دیگر پیدا می‌‌كند.
علی(ع) در نامه ۲۷ نهج‌البلاغه در توصیف اعتدال‌گرایی پرهیزكاران و تمایزشان با دنیاپرستان می‌‌فرمایند: «و بدانید ای بندگان خدا، كه پرهیزگاران، هم در این دنیای زودگذر سود برند و هم در جهان آینده آخرت. آنها با مردم دنیا در كارهای دنیوی شریك شدند و مردم دنیا با ایشان در كارهای اخروی شریك نشدند.
در دنیا زیستند، نیكوترین زیستن‌ها و از نعمت دنیا خوردند، بهترین خوردنی‌ها و از دنیا بهره‌مند شدند، آنسان كه اهل ناز و نعمت بهره‌مند شدند و از آن كامیاب گردیدند، چونان كه جباران خودكامه كام گرفتند. پس رخت به جهان دیگر كشیدند، با ره‌توشه‌ای كه آنان را به مقصد رسانید و با سودایی كه سود فراوانشان داد. لذت زهد را در دنیا چشیدند و تعیین كردند كه در آخرت در جوار خداوندند.(۲)
بی‌تردید، افرادی كه گام به این مرحله تازه از زیستن می‌‌گذارند از «علم الیقین» به «حق الیقین» و «عین الیقین» ارتقا و ارتفاع می‌‌یابند و حقایق عالم وجود برایشان مكشوف و معلوم می‌‌گردد.
● بهشت اجتماعی‌
آنچه كه در این قسمت مورد مداقه و ارزیابی قرار خواهد گرفت درواقع شكل
بسط یافته‌تر و اجتماعی‌تر اهم مواردی است كه در گفتار پیشین و در قالب بهشت فردی بدان پرداخته شد. به تعبیر دیگر میان بهشت فردی و اجتماعی و اسلام رابطه‌ای طولی برقرار است. در آیه ۶۶ سوره مائده می‌‌خوانیم:
« و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است، عمل می‌‌كردند قطعا از بالای سرشان (بركات آسمانی) و از زیر پایشان (بركات زمینی) برخوردار می‌‌شدند.»
علامه طباطبایی مراد از «خوردن» در این آیه را مطلق «تنعم» و «تمتع» می‌‌داند چه این‌كه از راه خوردن باشد یا از راه‌های دیگر. در ادامه این آیه را در مقام بیان همان مطلبی می‌‌داند كه آیه ۹۶ اعراف درصدد بازگو كردن آن است:«ولو ان اهل القری آمنو اوتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون»(اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند قطعا بركاتی از آسمان و زمین برایشان می‌‌گشودیم ولی تكذیب كردند پس به كیفر دستاوردشان گریبان آنان را گرفتیم.)
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌‌نویسد: بركات به معنی هر چیزی از قبیل امنیت و‌آسایش و سلامتی و مال و اولاد است و... جمله «لو ان اهل القری آمنو و اتقوا» دلالت دارد بر این‌كه افتتاح ابواب بركت‌ها مسبب از ایمان و تقوای جمعیت‌هاست نه ایمان یك نفر و دو نفر از آنها.
چه كفر و فسق جمعیت با وجود ایمان و تقوای چند نفر باز كار خود را می‌‌كنند.(۳)علامه در پایان از مفاد این دو آیه چنین نتیجه می‌‌گیرد كه «... پس اگر انسان به صلاح و سداد گراید از این گونه آیات استفاده می‌‌شود كه نظام دنیا هم از جهت ایفا به لوازم سعادت زندگی بشری، هم از جهت رفع بلا و توفیر نعمت برای او صالح خواهد شد. (۴)
حال آیا نمی‌توان گفت كه جامعه انسانی در صورت تصدیق و تمكین در برابر رسالت انبیا - و البته در همین دنیا- از مواهب سرشار مادی و معنوی بهره‌مند خواهد شد و بهشتی زمینی را تجربه خواهد كرد اما ناسپاسی و غفلت و ضبط و خفای آدمیان مانع حصول به چنین قاعده‌ای به طور همه‌جانبه و فراگیر گشته است؟
● شواهد قرآنی و تصدیق بهشت اجتماعی
در قرآن كریم شواهد و مستنداتی وجود دارد كه بر امكان تحقق بهشت اجتماعی در زندگی دنیوی صحه می‌‌گذارد. بنابراین ما در ادامه به ذكر پاره‌ای از این موارد می‌‌پردازیم:
۱) قوم نوح
پس از آن‌كه نوح(ع) در راه دعوت قوم خویش به بندگی خدا و تقوای الهی با ناكامی مواجه می‌‌شود، این عدم پذیرش دعوت الهی را با محروم ماندن از بهشت اجتماعی برابر می‌‌داند: فقلت استغفروا ربكم انه كان غفارا. یرسل السماء علیكم مدرارا و یمدكم باموال و بنین لكم جنات و یجعل لكم انهارا (نوح/ ۱۲-۱۱-۱۰)گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید كه او همواره آمرزنده است/ تا برشما از آسمان باران پی‌درپی فرستد/ و شما را به اموال و پسران یاری كند و برایتان باغ‌ها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.
خالی از لطف نیست بیفزاییم كه در همین سوره، شرط بندگی خدا و پیشه كردن تقوا و اطاعت از پیامبر(ص)، موجب بخشش گناهان و تاخیر مرگ تا اجل مسمی(سرآمد طبیعی) شمرده شده است. بنابراین یكی از نعمت‌هایی كه در بهشت اجتماعی نصیب انسان‌های مومن و نیكوكار می‌‌شود این است كه بر مرگ‌های زودرس و نابهنگام گرفتار نمی‌آید با مرگ طبیعی (اجل مسمی) از دنیا می‌‌رود( نوح/۳ و ۴؛ ابراهیم/۱۰).
۲ ) قوم هود
در بخشی از سوره هود می‌‌خوانیم كه حضرت هود(ع) قوم خود را به بندگی خداوند فرامی‌‌خواند و درخصوص رسالت الهی انتظار هیچ اجر و مزدی ندارد تا این‌كه به این آیه می‌‌رسیم: «و یا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا الیه یرسل السما علیكم مدرارا و یزدكم قوه الی قوتكم و لا تتولو‌امجرمین.» هود/۵۲)ای قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید پس به درگاه او توبه كنید تا از آسمان به شما بارش فراوان فرستد و نیرویی بر نیروی شما بیفزاید و تبهكارانه روی مگردانید.
فرزاد بالو
پی‌نوشت‌ها:
۱ - المیزان، ج ۱۲، ص ۶۷.
۲ - نهج‌البلاغه ، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ص ۶۴۳
۳ - المیزان، ج ۸ ، ص ۲۸۰.
۴ - همان ، ج ۶ ، ص ۶۰ .
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید