جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


بر دامنه آتش فشان، در انتظار صدور مجوز


بر دامنه آتش فشان، در انتظار صدور مجوز
زمستان سال ۱۳۸۳ زمانی‌که در ارتفاعات فیروزکوه‌، «ابراهیم حاتمی‌کیا» سکانس‌های پرحرارت «به رنگ ارغوان» را جلوی دوربین برد‌، هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد‌، مکاشفه عقل و دل قهرمان داستانش این‌بار سرنوشتی چنین طولانی پیدا کند‌.
«به رنگ ارغوان» در فضایی آرام و به دور از تنش مراحل فنی را طی کرد تا چند روز قبل از اولین اکران جشنواره بیست وسوم همه را شگفت‌زده کند‌.
البته این‌بار حیرانی و بهت نه از قهرمانان شیدای حاتمی‌کیا‌، بلکه از توقف غیرمنتظره نمایش فیلم توسط وزارت اطلاعات بود‌. از آن زمان تا به حال بارها به بهانه‌های گوناگون درخواست‌ها و پیگیری‌هایی از جانب تهیه‌کننده‌، کارگردان و دوستداران سینما برای حل مشکل و رفع سوءتفاهمات مطرح شد‌ که البته نتیجه روشنی در پی نداشت‌.
در این بین به‌نظر می‌رسد مسوولان برای حل و فصل صحیح این موضوع چندان راغب و پاسخگو نیستند‌، تا جایی‌که حاتمی‌کیا در جشنواره فجر دوسال پیش عنوان کرد: «من برای نمایش این فیلم ۳۶۵ روز صبر کردم‌، امیدوارم كسانی كه با نمایش این فیلم مرتبط هستند حداقل ۳۶۵ ثانیه به این فیلم فكر كنند تا شاید اتفاقی برای آن بیفتد‌.»
طی دوسال و نیم گذشته بارها خبر رفع مشکل «به رنگ ارغوان» مطرح شد که هیچ‌گاه رنگ واقعیت به خود نگرفت‌. در روزهای گذشته نیز خبرهایی از جانب تهیه‌کننده این فیلم (جمال ساداتیان) در خبرگزاری‌ها منتشر شد که نوید حل مشکلات و اخذ پروانه نمایش آن مطرح شده است‌.
ساداتیان گفته است:«مذاکرات ما با مسوولان به اندازه‌ای مثبت و موثر بوده که به اکران این فیلم به شکل ۳۶۵صد امیدوار شده‌ایم‌. فقط منتظر شرایط مناسب هستیم تا با اعلام مسوولان کارهای مربوط به اکران و پخش را به سرانجام برسانیم‌.»
فیلم‌های اجتماعی حاتمی‌کیا که مشخصا در دهه ۷۰ به اوج رسیدند همواره‌، مورد تنش اجتماعی و چالش‌های سیاسی قرار گرفته‌اند‌. چالش‌هایی که بازتاب جدال درونی عقل و دل در قهرمانان فیلم‌های اوست‌. فاصله‌ای که «سعید»‌، «دایی غفور»‌، «حاج کاظم»‌، «سردار راشد» و‌میان آرمان تا واقعیت در جست‌وجوی آنند‌.
برای حاتمی‌كیا بحث به روز بودن و به تعبیری به محاكات كشاندن خودش با زمانه‌، بسیار اهمیت داشته است‌. تا جایی‌که «فیلمساز انقلاب» آن ‌را اینگونه بیان می‌کند:« بنده - حاتمی كیا- از نوعی محسوب می‌شوم كه به روز‌، واكنش نشان می‌دهم‌. شاید این را از جوهره خود این انقلاب و نهضت می‌توانم بگیرم كه آنقدر پرتلاطم و لحظه به لحظه حركت كرده است‌.»
آنچه به‌شدت برای او اهمیت دارد شناور بودن هنرمند در زمانش است‌، كه اگر نباشد‌، فساد هنرمند را در پی خواهد داشت‌. اوهم مثل همه قهرمانان فیلم‌هایش که در این جامعه زندگی می‌كنند شناور است و سیال بر روح جامعه‌اش حركت می‌كند‌.
هنرمند متعهد‌، درون خود را باور دارد و اگر این باور را بروز دهد‌، اثرش برای مخاطب قابل‌باور و ارزشمند است‌. حاتمی‌كیا هنر را ظرفی می‌داند كه می‌تواند این محتوا را در خود داشته باشد و ثابت‌شده كه این ظرف و محتوا قابل‌تفكیك نیستند‌.
بدسلیقگی و کج‌اندیشی‌ها همواره روح و جسم هنرمند را آزرده‌، که «حاتمی کیا» نیز از آن مستثنی نیست‌. البته موج‌های زودگذر همواره فرو می‌نشینند و آنچه باقی می‌ماند نگاه ژرف هنرمند است‌. دراین میان بد نیست اشاراتی هر چند کوتاه به چالش‌های برخی فیلم‌های او با شرایط روزگارش داشته باشیم‌. تعارضات اولیه‌ای که پس از گذشت زمان‌، احقاق حقی برای نگاه ژرف حاتمی‌کیا بود‌.
▪ از کرخه تا راین(۱۳۷۲):
نوذر:«تو چند سال چشات بسته بود‌، ندیدی چه بلایی سر بسیجی آوردن! - سعید: بسیجی با همین بلاها بسیجی شده‌. ‌. ‌.»
حاتمی‌کیا این فیلم را با مشکلات بسیار و تحت حمایت وزیر ارشاد وقت (خاتمی) ساخت‌، اما پس از نمایش به‌رغم استقبال گسترده مخاطبان‌، چالش‌برانگیز شد‌. از نوع نگاه فیلم به شخصیت‌هایی آلمانی خرده می‌گرفتند‌، تا شخصیت «نوذر» (بسیجی بریده و پناهنده ) که در آن سال‌ها مورد اعتراض برخی مسوولان و روزنامه‌ها قرار گرفت‌.
بر سر همین تهاجمات بود که «شهید آوینی» آن نامه سرگشاده معروف خود را در حمایت از حاتمی‌کیا نوشت‌، تعبیری که بعدها تکه کلام آن شهید بزرگوارشد: «تویی که بر دامنه آتشفشان ایستاده‌ای‌...»
▪ بوی پیراهن یوسف – برج مینو (۱۳۷۴):
منصور: «خوش به حال دلی که وسط زمین و آسمون می‌گیره‌، قدرش رو بدون‌.» دراین دو فیلم نیز حاتمی‌کیا با آنکه رویکردی غیرسیاسی و مصلحانه داشت، اما از جهات گوناگون بر او تاختند‌. از انتخاب بازیگران تا اشارات انتقادی ظریف این دو فیلم مورد گلایه مسوولان بود‌.
گلایه به اینکه چرا حاتمی‌کیا باعث ورود افراد غیرخودی و نامحرم (نیکی کریمی‌، شریفی‌نیا) به ساحت پاک «سینمای دفاع مقدس» شده است! پس از این دو فیلم بود که حاتمی‌کیا برای چند سالی در انزوای کامل رفت و حتی قصد ترک سینما را داشت‌، تا آنکه در کشمکش و محاکاتی درونی در بالاطبقه مغازه پدری‌اش فیلمنامه «آژانس شیشه‌ای» را نوشت!
▪ آژانس شیشه‌ای (۱۳۷۶):
حاج کاظم: «... بگو من خیبری‌ام‌. اهل نی و حور وآب‌. خیبری ساکته‌. دود نداره‌. سوز داره‌.» قبل از ساختن آژانس‌، بسیاری از دوستان با خواندن فیلمنامه اثر‌، آن‌ را به منزله یک «انتحار سینمایی» دانستند‌. معاون سینمایی وقت امکان ساخت این فیلم را غیرممکن می‌دانست‌.
داستان گرفتن مجوزساخت برای آژانس شیشه‌ای‌، شبیه به همان نامه نجاتی است که در فیلم با هلیکوپتر برای قهرمانان به بن‌بست رسیده‌، می‌رسد! حاتمی‌کیا در آن آژانس نمادین‌، دوشادوش قهرمان عاصی‌اش(کاظم) در برابر انواع نگرش‌های سیاسی-اجتماعی آن دوران ایستاد تا از مرد آرمانی دورانش (عباس) دفاع کند‌.
▪ موج مرده (۱۳۷۹):
مرتضی راشد: «قرار شد ما بریم جبهه‌، شما از بچه‌هامون مراقبت کنید‌. حالا کلاتونو قاضی کنید‌، ببینید کدوممون کم فروشی کردیم‌. »!هنگامی‌که در نوزدهمین جشنواره فجر‌، منتقدین و خبرنگاران در سینما صحرا منتظر اکران «موج مرده» بودند‌، حاتمی‌کیا تکه‌های پاره‌پاره راش‌های فیلمش را روی میز جشنواره درمقابل دیدگان آنان قرار داد‌.
در حالی‌که با بغضی فروخفته می‌گفت:«. ‌. ‌. اینها تکه‌های ذوق و هنر من است که پاره‌پاره شده‌اند‌...!» ایرادات فرامتنی و حاشیه‌ای که بی‌دلیل بر فیلم می‌گرفتند پس از گذشت چند ماه و جرح و تعدیل فیلم‌، برطرف شد‌.!
▪ به رنگ ارغوان (۱۳۸۳):
حاتمی‌کیا قبلا گفته بود كه به رنگ ارغوان محصول چندین سال محاكات درونی خودش با نظام‌های ارزشی به نظر تثبیت شده است‌. سینمای «به رنگ ارغوان» از نظر حاتمی‌كیا سینمای تصویر و شهود است و سینمای «به نام پدر» از جنس قصه و كلام‌. مخاطبانی كه كارهای قبلی او را دنبال كرده‌اند‌، این دو روش را در كارهای حاتمی‌كیا خوب می‌شناسند‌.
البته حاتمی‌كیا همانطور كه بارها عنوان كرده خود را نسبت به این نظام و شرایط پیش روی آن‌، به عنوان یک اپوزیسیون نمی‌بیند‌. به گفته خود حاتمی كیا «به رنگ ارغوان» به دلیل شائبه و صرفا یك تفسیر شائبه‌وار دچار مشكل می‌شود‌.
تهیه‌کننده فیلم (ساداتیان) در یکی از مصاحبه‌های پیشینش گفته است: «به رنگ ارغوان» اولین فیلم سیاسی محسوب می‌شود كه موضوع سیاست خیلی كمرنگ در این فیلم گنجانده شده است و به نوعی از ژانر اجتماعی هم یك مقدار فراتر رفته است‌.
به‌همین دلیل‌، این فیلم را اولین قدم برای حضور در ژانر سیاسی می‌دانم‌. این فیلم می‌تواند یك ترازوی سنجش باشد‌، یعنی اگر قرار است در ژانر سیاسی فیلم بسازیم‌، می‌توانیم با این فیلم خودمان را بسنجیم‌، و اگر در یك نوآوری و یك خلاقیت مانند فیلم «به رنگ ارغوان» اینگونه با موضوع برخورد شود‌، ناخودآگاه سینما در یك پوسته از خودسانسوری وارد می‌شود‌.»
و در پایان به متن نامه‌ای كه «حاتمی‌کیا» دو سال پیش برای وزیر وقت اطلاعات نوشت مراجعه می‌كنیم‌. او با همان حس و حالی كه فیلم «به رنگ ارغوان» را ساخت‌، آن نامه را نوشت و حتی خیلی از دوستان از این نامه مستقیم او رنجیده خاطر شدند‌، ولی واقعیت این است كه در ساحتی خارج از حوزه هنر‌، به این موضوع اعتقاد دارد كه هر دوی آنها(حاتمی كیا و مسوولان) اگرچه نسبت به ارزش‌ها نگاه مشتركی دارند‌، ولی در شیوه عمل زبان‌های متفاوتی دارند‌:
«‌... برادرم؛ بدانید من و شما از یك قبیله‌ایم‌، اگر چه تلاشمان در دو ساخت مختلف قرار دارد‌. ما عیانیم و آشكار و شما به‌زعم من در سایه‌اید و ناپیدا‌. به قول شهید آوینی من در بوستان عافیت‌طلبی شكرخوری و شكرشكنی نمی‌كنم‌. بر ما رواست كه آزمون و خطا كنیم و من این ماموریت را از پیرمان به دست خط عشق‌، حواله گرفته‌ام‌.»
مهدی پورامین
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید