پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فاطمه، کوثر پربهای قرآن


فاطمه، کوثر پربهای قرآن
آنچه در این نوشتار مطالعه می‌کنید، گزیده‌ای از کتاب “فاطمه الزهرا” است که از گفتارهای علامه فقید آیت‌الله امینی(ره) جمع آوری شده‌ به همت حبیب چایچیان که از مریدان و علاقه‌مندان علامه بوده تدوین شده و با نثری بسیار جذاب و اثرگذار توسط انتشارات امیرکبیردر سال ۸۴ به طبع رسیده. مطلب ذیل از این کتاب بوده و باتلخیص و تغییرات در ایام ولادت باسعادت دخت نبی‌اکرم(ص) ارائه می‌گردد:
الف)
“انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا” (سوره احزاب، ۳۳)
“خدا چنین می‌خواهد که رجس (هر آلایش) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند”
برخی را عقیده بر این است که چون این آیه شریفه بین دو آیه واقع شده که آن آیات درباره زوجات پیغمبر(ص) نازل گردیده است، بنابراین به همان نسق، این آیه هم باید در شان زوجات آن حضرت باشد و ما لازم می‌دانیم که از پنج طریق به این آیه نظر کنیم:
۱) اول بررسی اینکه بعد از نزول این آیه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره آن نصی (کلام صریحی) هست که آیه تطهیر در شان چه کسی نازل شده است؟
۲) دوم اینکه در این موضوع از خود زنهای پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله کلام معتبر و صریحی وجود دارد که دلالت کند این آیه درباره کیست؟‌آیا یکی از آنان ادعا کرده است که آیه تطهیر در شان ما زنان پیامبر نازل شده است؟ و یا اینکه عکس این مطلب را اظهار نموده است؟
۳) سوم اینکه آیا علی سلام الله علیه و یا اولاد امیرالمومنین (ع) با این آیه احتجاج و مناشده کرده‌اند؟ آیا ادعا کرده‌اند که این آیه در شان ما اهل بیت است و در غیر ما نیست و آیا در مقام احتجاج از صحابه چه شنیده‌اند؟
۴) چهارم اینکه آیا از خود صحابه کلام معتبر و صریحی در این باره موجود است که آیه تطهیر درباره چه کسی نازل شده است؟
۵) پنجم اینکه رجال تفسیر و حدیث در این مورد چه می‌گویند؟ آیا با نظر آن کسانی که می‌گویند آیه تطهیر (مانند دو آیه قبل و بعد آن) مربوط به زوجات پیغمبر است هم رای و موافق هستند؟ یا اینکه می‌گویند نه خیر چون درباره شان نزول این آیه نص (کلام معتبر و صریحی) وجود دارد لذا باید تابع آن نص شد. بنابراین آنچه درباره آیه تطهیر بیان می‌شود از این پنج طریق که گفته شد بیرون نیست.
▪ آیه تطهیر و گفتار پیامبر(ص)
اما آنچه نفس قضیه است: در شان نزول این آیه روایات متواتری در دست است که حاکی است آیه تطهیر در خانه ام سلمه نازل شده و در آن هنگام رسول اکرم(ص)، حضرت صدیقه، امیرالمومنین و حسنین صلوات‌الله علیهم حضور داشته‌اند، جناب ام سلمه خودش از رسول اکرم صلی الله علیه و آله تقاضا می‌کند که من نیز به جمع شما داخل بشوم و تحت کسا نزد شما خاندان رسالت قرار گیرم؟ حضرت او را نهی کرد و فرمود: نه، توداخل نشو (وانت فی خیر) چون این آیه مخصوص است به ما پنج تن.
نام جماعتی از صحابه که شان نزول این آیه را به همین ترتیب نقل کرده‌اند و روایات آنها متواتر است به این شرح می‌باشد:‌سعدبن ابی وقاص، انس بن مالک، ابن عباس، ابوسعید خدری، عمربن ابوسلمه، واصله بن اسقع، عبدالله بن جعفر، ابوحمرا هلال، عایشه، ام سلمه، ابوهریره، معقل بن یسار، ابوطفیل، جعفربن حبان، حبیره، ابوبرزه اسلمی و مقداد بن اسود.
روایاتی که صحابه مذکور نقل کرده‌اند، در این موضوع هم رای و هم سخن هستند که آیه شریفه تطهیر در خانه “ام سلمه” نازل شده و فقط در شان پنج تن بوده است و هیچ یک از زنان پیغمبر(ص) داخل این قضیه نیست واین مطلب از مسلمات است. غیر از حضرات صحابه تقریبا ۳۰۰ نفر دیگر نیز این روایت را به همان ترتیب و با ذکر اینکه محل نزول آیه خانه “ام سلمه”‌بوده است، نقل کرده‌اند.
تمام این ۳۰۰ نفر نصوصی از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده‌اند که بعد از نزول آیه تطهیر از حضرت پرسیده شد که این آیه شریفه در شان کیست؟‌حضرت فرمود:‌منم، علی، فاطمه و حسنین(علیهم‌السلام.)
پس با توجه به مطالب فوق جای هیچ‌گونه تردیدی نیست که حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها نیز مشمول آیه تطهیر است و در کلمه “اهل البیت” او نیز مراد می‌باشد. گذشته از اینها پیغمبراکرم صلی‌الله علیه و آله برای اثبات و روشن شدن حقیقت امر کار بسیار جالبی کرده است که ۹ نفر از صحابه آن را نقل کرده‌اند، به این شرح که بعد از نزول این آیه حضرت رسول(ص) هر روز (تا زمان وفاتش تقریبا) هنگام خروج از منزل که برای اقامه نماز صبح به مسجد تشریف می‌برد، قبل از صبح به در خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها می‌آمد و می‌فرمود: “السلام علیکم یا اهل البیت، انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا” یعنی “سلام بر شما ای اهل البیت، به درستی که خدا اراده فرموده است که هر ناپاکی را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاک و منزه نماید.”
راوی دیگری می‌گوید: من شش ماه در مدینه بودم و این جریان را هر روز مشاهده کردم،‌راوی دیگر نقل می‌کند:‌ من نه ماه در مدینه توقف کردم و هر روز ناظر این صحنه بودم. راوی دیگر اظهار می‌دارد: ۱۲ ماه در مدینه ساکن بودم و هر روز شاهد این روش پیامبر(ص) بودم واین جریان تا آخرین روز زندگانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله ادامه داشته است. پس با توجه به مطالب مذکور کاملا روشن است که آیه تطهیر مخصوص بوده است به خانه حضرت صدیقه سلام الله علیها و آن اشخاصی که در آنجا ساکن بوده‌اند.
حضرت رسول اکرم(ص) که به این روش به این استمرار به این استقرار و در این مدت متوالی هر روز بر در خانه زهرا سلام الله علیها می‌آمد، منظورش این بوده است که اگر کسی سخنان آموزنده و تعیین کننده او را دیروز نشنیده است امروز بشنود و اگر امروز نشد فردا و اگر فردا نشد روزهای دیگر... همه صحابه چه آنان که در مدینه حضور داشتند و چه مسافرینی که وارد شهر می‌شدند، از این روش رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله آگاه شدند که آیه تطهیر فقط و فقط در شان خاندان پیغمبر(ص( )پنج تن) نازل شده است.
اینک بررسی اینکه آیا از همسران پیغمبر(ص) کسی در موردآیه تطهیر ادعایی کرده است یا نه؟ در این موردشیعیان روایاتی از زنان پیغمبر(ص) از جمله “ام سلمه” نقل کرده‌اند که آن احادیث را حضرات عامه نیز صحیح و معتبر شمرده‌اند.
یکی از آن روایات که مورد قبول فریقین‌ (شیعه و سنی) می‌باشد این است که جناب “ام سلمه”‌می‌فرماید: من از پیغمبر(ص) پرسیدم که این آیه تطهیر در شان کیست؟ حضرت فرمود:‌درباره من، علی، فاطمه و حسنین است و تو هم مشمول این آیه نیستی. “ام سلمه” که سرآمد زنهای پیغمبر(ص) است خودش آشکارا اعلام و اقرار می‌کند که من مشمول این آیه نیستم. ما همسران نبی مورد خطاب این قضیه نیستیم و کاملا واضح است که اگر آیه شریفه تطهیر درباره زنان پیغمبر(ص) بود، جناب “عایشه” آن را بر پیشانی جمل می‌نوشت و غوغایی برپا می‌کرد، در صورتی که هیچ یک از همسران رسول اکرم(ص) هرگز چنین ادعایی نکرده‌اند که این آیه در شان آنان بوده است.
امیرالمومنین (ع)، حضرت صدیقه سلام‌الله علیها، حسن بن علی(ع)، حسین بن علی(ع)، حضرت سجاد، حضرت باقر و حضرت صادق علیهم السلام همگی در هنگام منقبت شماری به آیه استناد، استشهاد و احتجاج کرده و برهان سخن خویش قرارداده‌اند. امیرالمومنین (ع) در “یوم الدار” برای اثبات گفتار خود به این آیه احتجاج و استنشاد نموده است که آیا آیه تطهیر در مورد ما نیست؟ و تمامی صحابه و تابعین، ضمن قبول اظهارات آن حضرت عرض کرده‌اند:‌بلی، این آیه در شان شماست و این مطلب از مسلمات است.
تمام صحابه و تابعین در این مطلب هم رای و هم سخن هستند که آیه تطهیر در شان پنج تن است و از آنان کسی که مخالف این عقیده است فقط و فقط “عکرمه” است که داستان “سیاق” از او نقل شده است.
علما ورجال تفسیر و حدیث پس از بررسی روایات مذکور همگی متفق‌القول و هم عقیده‌اند که سند “عکرمه” اعتبار ندارد و این استدلال “سیاق” او برهان صحیحی نیست، به ملاحظه اینکه ضمایر آیه شریفه تطهیر همه مذکر است و ضمائر دو آیه قبل و بعد آن مونث می‌باشد.بنابراین سیاق آیه تطهیر که در وسط آن دو آیه است عوض شده و تغییر کرده است در نتیجه نمی‌شود که مربوط به همسران پیغمبر(ص) بوده باشد واگر جز آیه تطهیر منقبت دیگری در شان زهرای اطهر(ع) نبود،‌همین یک آیه برهانی است کافی و نشانگر اینکه حضرت صدیقه سلام الله علیها معصومه است و عصمت از جمله شئون و مناصب ولایت است و ما غیر ولی که معصوم باشد سراغ نداریم. از ابتدای خلقت آدم تا آخر هرکسی که معصوم است ولی است یا پیغمبر است یا امام است و یا صدیق است که حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از آنان است.
ب)
“فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه‌الله علی الکاذبین.”(سوره آل عمران، آیه ۵۵)
“پس بگو (ای پیامبر) بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخیزیم (یعنی در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.”
این آیه به طور صریح و آشکار ندا می‌کند بر اینکه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی که با نصارای نجران مباهله فرمود، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز در این مورد شرکت داشت و او وجود مقدسی است که میان چهار معصوم دیگر در آیه مباهله قرارگرفته است. دو معصوم:‌ابنائنا (حسنین (ع)) و دو معصوم: انفسنا (پیغمبر(ص) و علی(ع)) و یک مصومه: نسائنا ما بین آنها که از نساء منحصر است به این وجود مقدس و با توجه به این مطلب که مباهله (ابتهال و نفرین کردن) با نصارای نجران یک کار عادی نیست و با زن و مرد عادی نمی‌توان اقدام به مباهله کرد و طرف مقابل را مغلوب و رسوا نمود، بلکه صلاحیت اقدام به چنین امر خطیری را افراد مقدس و شایسته‌ای دارا هستند که مورد نظر مرحمت حضرت حق تبارک و تعالی بوده باشند و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از آن شخصیت‌هایی است که مشمول این آیه شریفه است و این از مسلمات است.ج)
“فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه”‌(سوره بقره، ۳۷)
“پس حضرت آدم(ع) از حضرت حق تبارک و تعالی کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله (قبول) توبه خویش قرار داد.”
درباره این آیه احادیثی نقل شده است که بسیار فوق العاده است و با توجه به آیه مذکور و این روایات انسان می‌تواند به خوبی درک نماید که حضرت صدیقه سلام الله علیها علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می‌باشد. یعنی همان طور که رسول اکرم(ص)، امیرالمومنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقتند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است و معقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.
در این باره دو روایت یکی از جناب امیرالمومنین سلام الله علیه و دیگری از جناب ابن عباس نقل می‌کنیم: روایتی که از وجود مقدس امیرالمومنین(ع) است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده‌اند چنین است:
“امیرالمومنین سلام الله علیه می‌ فرماید:‌از پیغمبر اکرم(ص) معنای آیه شریفه “فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه”‌را سوال کردم، فرمود: “هنگامی که خدای تعالی آدم را در هند و حوا را در جده فرود آورد... (حضرت آدم مدتها گذاشت که اشک غم بر چهره می‌ریخت) تا اینکه خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود: یا آدم، آیا من تو را بدست (قدرت) خودم نیافریدم؟ آیا از روح خود بر تو ندمیدم؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوا کنیز خودم را بر تو تزویج نکردم؟
حضرت آدم عرض کرد: بلی،خطاب آمد:‌پس این گریه (مداوم) تو از چیست؟
عرض کرد: خدایا چرا گریه نکنم که از جوار رحمت تو رانده شده‌ام. خدای تعالی فرمود: اینک فراگیر این کلمات را که به وسیله آن خدا توبه تو را قبول می‌کند و گناهت را می‌بخشد. بگو یا آدم: خدایا پاک و منزهی تو،نیست خدایی جز تو، بدی کردم و به خود ستم روا داشتم. پس به حق محمد و آل محمد مرا ببخش، به درستی که این تویی بسیار بخشنده و مهربان. پیامبر اکرم(ص) در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است. گویی خدای تعالی حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است که اگر از جوار رحمت من دور شده‌ای، اینک ارزش فرا گرفتن این کلمات گرانقدر، عوض، هم سنگ و برابرجوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده‌ای. روایت دیگری در همین موضوع جناب ابن عباس از پیغمبر اکرم(ص) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:
بعد از آنکه خدای تعالی آدم(ع) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و باالهام خدایی “الحمدلله رب العالمین” گفت. خدای تعالی در جواب او فرمود: “یرحمک ربک”‌رحمت خدا بر تو باد (خوشا، آن بشری که جواب عطسه‌اش خطاب الهی باشد.)
هنگامی که فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالی که بر خود می‌بالید عرض کرد: “پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوب‌تر از من باشد، آفریده‌ای؟ و این سوال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی‌جواب ماند.دفعه سوم که حضرت آدم(ع) پرسش خود را بازگو می‌کرد، متوجه گردیدکه سوال بی‌پاسخ او سخن بجایی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:
بلی، یا آدم مخلوقاتی از تو محبوب‌تر دارم که اگر آنها به وجود نمی‌آمدند، تو را نیز نمی‌آفریدم.
عرض کرد: پروردگارا آن را به من نشان بده.
در آن هنگام از جانب خدای تعالی به فرشتگان حاجب درگاه الهی وحی شد: پرده‌ها را کنار بزنید.(بلی، آفریننده جهان در پشت پرده غیب موجوداتی دارد که سبب تربیت آدم و اولاد آدمند.) چون حجاب‌ها برداشته شد،‌از پشت پرده غیب پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند؟
خطاب آمد: این پیامبر من، این علی امیرالمومنین پسرعم او، این فاطمه دخترش و این دو حسن و حسین پسران علی، فرزندان پیامبر من هستند و پس از معرفی نام‌های آنها خدای تعالی فرمود: یا آدم اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است و مرتبه تو تالی مقام والای اینها می‌باشد.
و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای ترک اولی شد، عرض کرد: پروردگارا از تو مسئلت دارم که به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین از خطای من درگذری، پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و امرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می‌فرماید: پس آدم کلماتی از پروردگارش فرا گرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.
ابن عباس سپس روایت را چنین ادامه می‌دهد که پیغمبر(ص) فرمود:‌هنگامی که آدم(ع) بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش آن نام مبارک پیامبر اعظم “محمد رسول‌الله” بود و “ابی محمد” (پدر محمد(ص)) کنیه او شد.
“حافظ ابن النجار” که یکی از بزرگان عامه (سنی)است به سند خودش از ابن عباس روایت می‌کند: “از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سوال کردم:‌آیا آن کلمات که حضرت آدم از پرورگار خود فرا گرفت و به وسیله آن توبه او مورد قبول واقع شد چیست؟ حضرت فرمود: آدم(ع) با این کلمات از خدا درخواست کرد که توبه او را بپذیرد:
“به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه مرا قبول فرما” پس خدای تبارک و تعالی توبه او را پذیرفت.
این روایت را “سیوطی” در “درالمنثور”، “بدخشانی” از “حافظ کبیر دارقطنی” و از “ابن النجار” و “ابن مغازلی”‌در مناقبض باذکر سند نقل کرده‌اند و با توجه به مطالبی که گفته شد از این آیه هم استفاده می‌شود که وجودش مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها سبب خلقت عالم و “ولیه الله” بوده است.
د)
واذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن” (سوره بقره، آیه ۱۲۴)
“هنگامی که پروردگار حضرت ابراهیم را با کلماتی امتحان فرمود و آن کلمات را تمام کرد”‌همان طوری که در آیه قبل گفته شد که مقصود از کلمات چیست، در این آیه نیز مراد از کلمات عبارتند از رسول‌اکرم(ص)، امیرالمومنین، حضرت صدیقه و حسنین سلام الله علیهم.
دراین باره “مفضل بن عمر”‌یکی ازبزرگترین صحابه حضرت صادق سلام الله علیه که حکیم، فیلسوف و فقیهی فوق‌العاده است، روایتی از آن حضرت نقل می‌کند و می‌گوید: از حضرت صادق سلام‌الله علیه معنی آیه شریفه “واذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات را پرسیم که مقصود خدای تعالی از این کلمات چیست؟ فرمود: این کلمات همان کلمات است که حضرت آدم از خدای تعالی فرا گرفت و چنین عرض کرد: پروردگارا، به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین از تو درخواست می‌کنم که توبه مرا بپذیرید، پس توبه‌اش مورد قبول واقع گردید، به درستی که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.”
“مفضل بن عمر” می‌گوید، سپس از حضرت صادق(ع) پرسیدم مقصود خدای تعالی از (اتمهن) در این آیه چیست، فرمود: یعنی نام نه امام دیگر از اولاد حسین بن علی(ع) تا قائم آل محمد(ع) را به پنج تن ملحق نمود لذاکسانی که حضرت ابراهیم به وسیله آنها آزموده شد، جامع‌تر، بالاتر، عالی‌تر از کلماتی است که حضرت آدم(ع) فرا گرفت. این کلمات همان است که حضرت صادق(ع) در روایتی می‌فرماید: “نحن الکلمات” یعنی ماییم آن کلمات که خدا در قرآن به آنها اشاره می‌فرماید. چهارده معصوم(ع) را از این‌جهت “کلمه” نامیده‌اند که نام‌های آنها در عرش نوشته شده است و همچنین به ملاحظه آن کلمه بعدی است که دوبار بر شانه آنان نقش بسته است یک بار در رحم مادر و بار دوم بعد از ولادت. هنگامی که نطفه امام سلام‌الله علیه منعقد می‌شود، بعد از دمیدن روح بر دوش او نوشته می‌شود:‌
“و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا، لامبدل لکلماته”
“از روی راستی و عدالت کلمه پروردگار به حد کمال رسید، هیچ کس تبدیل و تغییر کلمات خدایی نتواند کرد”
وقتی که امام سلام الله علیه از مادر متولد می‌شود، آنگاه نیز بر شانه چپش آیه مذکور نقش می‌بندد و درباره این کلمات است که حضرت ولی عصر سلام الله علیه در دعای رجبیه‌اش می‌فرماید:هرگز امکان ندارد اشخاصی که در منطق وحی “کلمات الهی” نامیده شوند و انبیا به آنان متوسل شده باشند، ولی خودشان عاری از ولایت باشند و حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز داخل این کلمات است. جزء این کلمات است (معرفت) آنها را به حضرت آدم، به حضرت موسی، به حضرت عیسی و سایر انبیا آموخته‌اند و همه انبیا به آنان متوسل شده‌اند و باز تکرار می‌کنیم هرگز معقول نیست که کسی “کلمه الله” باشد و انبیا به او توسل کنند ولی مقام ولایت نداشته باشد. لذا این آیه هم از آیاتی است که می‌توان از آن در اثبات مقام ولایت حضرت صدیقه سلام الله علیها استفاده کرد.
ه)
“قل لااسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی” (سوره شوری، ۲۳)
“بگو (ای پیامبر) من برای انجام رسالتم پاداشی از شما نمی‌خواهم مگر مودت با خویشان نزدیکم.”
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اجر رسالت خودش را از طرف حضرت حق تبارک و تعالی مودت نزدیکان خویش اعلام می‌دارد، یعنی فقط مودت خویشان حضرت رسول اکرم را می‌توان اجر و مزد رسالت عظمای احمدی دانست.
درباره این آیه باید به طور تفصیل بحث و بررسی کرد تا روشن شود که آیا این آیه شریفه در شان کیست؟‌و این مودت ارزنده، مودت چه کسانی است و مقدار واندازه آن چگونه است؟ مودتی که هم سنگ، هم کفه و هم وزن اجر رسالت محمدی است. به اجماع فریقین (شیعه و سنی) و جمیع مسلمین این آیه در شان اهل بیت عصمت و قداست نازل شده است یعنی : علی، فاطمه، حسن و حسین سلام الله علیهم. “احمد ابن حنبل” در “مناقب”، “حافظ ابن منذر”، “حافظ بن ابی حاتم”، “حافظ طبرانی”، “حافظ ابن مردویه”، “واحدی مفسر”، “ثعلبی مفسر”، “حافظ ابراهیم”، “بقوی مفسر” و “فقیه ابن المغازلی”‌از “ابن عباس” روایت می‌کنند که می‌فرماید:‌ “بعد از نزول این آیه از پیامبر اکرم(ص) سوال شد: خویشان نزدیک تو که مودت آنان بر ما واجب است، چه کسانی هستند؟ حضرت در جواب فرمود:‌علی، فاطمه ودو فرزند ایشان حسن و حسین(ع.)
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید