شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

هدیه خدا به بشریت


هدیه خدا به بشریت
و خداوند، جان دردمند و مهربان محمد(ص) را خطاب قرار داد كه:«ای محمد! آسوده باش كه نامت در جهان، جاودانه خواهد بود. آنان كه دل مهربانت را به نیش طعنه آزردند، از یادها خواهند رفت و در گمنامی خواهند مرد و هیچ از ایشان برجای نخواهد ماند.»
و این گونه بود كه آن «بسیار»، آن «بیكران» و آن «یاس اطهر» مشام هستی را به عطر حضور خویش میهمان و تا همیشه زمان، زمین و زمینیان را وامدار بركت وجود مستوفای خویش كرد.
در تعیین سال تولد زهرای اطهر، فاطمه (س)، نور چشم محمد مصطفی(ص)، تفاوت بسیار است. همان گونه كه درباره یازده فرزند آن سلاله نور. همین قدر می دانیم كه عرب، حادثه مهمی را نشانه آن سال می گرفت و مردمان به سبب آن رویداد، تولد و مرگ خویشان خویش را به خاطر می سپردند. از جمله آن كه گفته اند عام الفیل سالی است كه ابرهه با سپاهیان فراوان خود به قصد ویرانی كعبه آمد و شد آنچه شد و پیامبر (ص) در این سال زاده شد.
درباره سال تولد فاطمه زهرا (س) نیز، اغلب مورخین این ولادت خجسته را مقارن با بازسازی كعبه می دانند. آن سال كعبه بر اثر سیل ویران شده بود و آن را از نو بنا نهادند. هنگامی كه بنا شد حجرالاسود را نصب كنند، بزرگان قریش بر سر نصب آن با یكدیگر به نزاع پرداختند و نزدیك بود كه كار از دست بشود و نزاع بالا بگیرد كه پیامبر (ص) از در، درآمد و ایشان او را به داوری خواندند. پیامبر (ص) فرمود ردایی را بگسترانند و حجرالاسود را در آن میان نهند و مهتران قبایل، هر یك گوشه ای را بگیرند و سنگ را از زمین بردارند. آنگاه خود، سنگ را از میان ردا برداشت و آن را برجای مناسب نهاد.
این رویداد بی تردید پیش از بعثت بوده است، زیرا در سال پنجم بعثت، قریش با محمد (ص) خصومتی عمیق داشتند و بدیهی است كه داوری وی را نمی پذیرفتند و لذا اگر به قول مورخانی كه معتقدند فاطمه (س) در سال تجدید بنای كعبه به دنیا آمده است، اعتماد كنیم، باید بپذیریم كه تولد ایشان قبل از بعثت روی داده است. اما محدثان شیعه و راویان بی شماری، ولادت فاطمه زهرا (س) را بعد از معراج رسول اكرم (ص) می دانند. طبق روایات معراج، رسول خدا (ص) فرموده اند كه در شب معراج سیبی بهشتی را به او هدیه دادند و نطفه فاطمه(س) از آن میوه تكوین یافت.
تعیین تاریخ دقیق تولد شخصیت ها هر چند از نظر تاریخ نگاران امری مهم و شایسته تحقیق و تفحص است، اما از نگاه كسانی كه در پی ارزیابی مقام و شخصیت روحانی و تأثیر آنان بر سرنوشت بشر هستند، چندان وزنی نمی یابد و فاطمه زهرا (س) در هر روز و هر سالی كه پا به عرصه هستی نهاده باشد، همواره با حضور باشكوه و پر جلال و سراپا بركتش، سرنوشت آدمی را با زیبا ترین تجلی های عفت، مهربانی، ایثار، تفكر متعالی و عشقی مثال زدنی به انسان ها، آذین بسته و او را شایسته «تبارك الله احسن الخالقین» كرده است.
آنگاه كه خدیجه(س) ازقبیله بنی مخزوم، دل در گرو مهر محمد (ص) نهاد، می دانست كه عالمی را از دست می دهد تا محمد (ص) را در كنار خویش داشته باشد كه به عالمی می ارزید و بیش هم! گفته اند كه زنان بنی مخزوم به زیبایی شهره بودند و مردان بنی هاشم نیز؛ و پیداست كه از پیوند چنین خوبرویان و نیك سیرتانی، «زهرایی» پدید می آید كه دنیا را با تجلی درخشان خویش، نورباران می كند. محمد (ص) كه از صورت و سیرت زیبا، به كمال بهره مند بود، به رغم دستی تهی، پیوسته مورد تمنای خاندان های سرشناس مكه بود، اما چنین دلی و روحی را، همتایی با شكوه و با درایت، همچون خدیجه(س) می باید تا وحی را برتابد و همدم روزان و شبان پرتپش و شگفت رسول الله (ص) باشد.
گفته اند كه پیامبر به دستور خداوند، چهل روز در خانه ام هانی، دختر ابوطالب و خواهر علی (ع) ماند و در آنجا به عبادت پرداخت. روزها روزه بود و شب ها مشغول ذكر و عبادت و سحری و افطار اش از مائده های بهشتی و چون چهل شب و چهل روز برآمد، محمد (ص) نزد خدیجه بازگشت و نطفه فاطمه (س) بسته شد.
امام جعفر صادق (ع) درباره فاطمه زهرا (س) می فرمایند:
«فاطمه، حوریه بهشتی است و پیامبر هر گاه كه یاد بهشت می فرمود، او را می بوسید.»
خدیجه (س) چون با رسول خدا(ص) پیوند كرد، زنان مكه پیوند از او بریدند و روی از او برتافتند. دیگر نه به او سلام می كردند و نه حرمتش را نگاه می داشتند. چون هنگام زایمان شد، او از زنان قریش و بنی هاشم، استمداد طلبید، لیكن ایشان پاسخش ندادند و به جرم همسری محمد (ص) او را از خود راندند.
نگارنده این چنین روایت هایی را اسباب شگفتی می داند، زیرا مگر خدیجه (س) نمی دانست با قبول همسری محمد(ص) و همراهی و همدلی با او، از كسانی كه از سنخ و جنس او و شوی بزرگوارش نیستند، جدا خواهد افتاد و مگر عمری در طلب این جدایی انسان ساز و وصل به سرچشمه معرفت و وحی كه از وجود مبارك محمد (ص) به زندگی سرد و تهی او جاری می شد، تلاش نكرده بود؟ گیریم كه دیگرانی نه از قبیله او و محمد (ص) تنهایشان می گذاشتند. زهی سعادت! تنزیل ارواح متعالی و باشكوهی چون خدیجه (س) كه كوثری چون فاطمه را در بطن خویش پروراند و تطابق چنین زنان یكتایی با زنان عادی و ناشكیبایی كه گرفتار گلایه های نحیف و دلتنگی های كودكانه می شوند، جفا بر وی و بر شأن «آدمی» است كه تنها اینان است كه به تمامی جلوه می كند.
من نمی دانم كه مورخان چه می گویند و دلایل ایشان برای اثبات رأی خود در رد رأی دیگران كدام است. همین قدر می دانیم خداوندی كه شأن همسری با محمد (ص) و مادری فاطمه(س) را بر خدیجه (س) ارزانی داشت، نیك می دانست چگونه غبار اندوه را از دل او بزداید و در لحظات دشوار، چگونه جان او را با زیباترین نغمه های بهشتی بنوازد و دلنشین ترین كسان را به یاری اش فراخواند، همچنان كه فراخواند. گویند مریم عذرا (س) مادر مكرمه عیسی مسیح (ع)، آسیه (س) همسر فرعون، كلثوم (س) دختر موسی بن عمران و ساره(س) زن ابراهیم نبی (ع) بر او تجلی كردند و گفتند، «محزون مباش كه پروردگار مهربان تو، ما را به یاری ات فرستاده است.»
و فاطمه (س) بدین سان پای به عرصه هستی نهاد.
و عرب، دختركان خویش را ارج نمی نهاد و چون خبر تولد دختری را می شنید، روی ترش می كرد و از خشم سیاه می شد و برای رهایی از این ننگ، نوباوگان خویش را زنده به گور می كرد؛ همان نوباوگانی كه خداوند در سوره «تكویر» از ایشان می پرسد كه به كدامین گناه كشته شدند. در چنین محیط رعب و وحشتی بود كه پیامبر (ص) فاطمه (س) را بر دل و دیده می نهاد و می فرمود:«فاطمه پاره تن من است و نور چشمان من و میوه دل و روح من.»
كارن آرمسترانگ، مورخ آمریكایی در كتاب «محمد(ص) رسول خدا» می نویسد:
«در روزگاری كه اروپا در اوج توحش بود و بخصوص زنان كمترین ارج و قربی نداشتند، پیامبر (ص) اسلام، نهایت لطف و احترام را نسبت به زنان جامعه خویش روامی داشت و همسران خود را بسیار ارج می نهاد و در این كار چنان مبالغه می كرد كه به محض ورود دخترش فاطمه (س) در هر جمع و محفلی كه بود از جای برمی خاست و با نهایت لطف و مرحمت و با رفتار و گفتاری روشن و بی تفسیر نسبت به او، به دیگرانی كه تا دیروز دختران خود را زنده به گور می كردند و او را به سبب مرگ پسرانش، مورد تمسخر و تحقیر قرار می دادند، با شیوه ای صریح و عملی می آموخت كه جایگاه زن نزد محمد (ص) و خدای او در بالاترین مرتبه هاست. نهایت بی انصافی غرب است كه چشم خود را به روی بدیهی ترین حقایق تاریخی می بندد و رهبر چنین آئینی را به خشونت و ضدیت با زنان محكوم می سازد.»
و فاطمه(س)، دختر خدیجه (س) و محمد (ص) همسر علی (ع) مادر حسن (ع) و حسین (ع) و زینب (س) است و جز اینها نیز فاطمه(س) كوثری است هدیه شده به محمد (ص) و خدیجه (س) و تمامی بشریت تا به بركت جلال و شكوه و محبت و عشق و مهربانی او، كام تشنه انسان ها، لحظه ای طعم خوش و گوارای «امان داشتن» را مزمزه كند كه با شفاعت او، جان ها بیایند و دل ها آرام گیرند. ایدون باد!
تهمینه مهربانی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید