جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

حادثه مسجد « لعل »


حادثه مسجد « لعل »
● مقاله تحلیلی درباره درگیریهای اخیر در پاكستان
حادثه خونین و پر تلفات مسجد «لعل» و مدرسه مذهبی وابسته به آن به نام مدرسه «الاحمر» در اسلام آباد توجه زیادی را در داخل و خارج این كشور جلب كرده است. گفته می شود، طلاب و مدرسین این حوزه درسی مسلح شده و از دستورات دولت پیروی نمی كرده اند.
بویژه پس از آنكه طلاب مسلح تعدادی زن از جمله ۹ زن چینی را در یك باشگاه ورزشی به ظن دایر كردن مركز فساد دستگیر و به صورت گروگان در داخل مدرسه و مسجد لعل نگه داشتند. پس از آن دولت پاكستان با یك چالش بسیار جدی در پایتخت رو به رو شد.
البته ماجرای گروگانگیری از طریق مذاكره و دخالت مؤثر افراد غیردولتی بدون خونریزی پایان یافت، اما دولت و ارتش پاكستان را در موقعیتی قرار داد كه به رفتار خودسرانه در مسجد لعل كه حاكمیت را در جوار قدرتمندترین نهاد قدرت امنیتی اش به زیر سؤال برده بود، پایان دهد. اما این تمامی ماجرا نبود.
در خصوص این ماجرا دو پرسش اساسی وجود دارد:
۱) مدارس مذهبی چرا مسلح شده اند؟
۲) دولت پاكستان چرا می خواهد مدارس مذهبی را تحت كنترل در بیاورد؟
این واقعیت كه مدارس مذهبی پاكستان بخشی از نظام آموزشی و كارآمدتر از بخش رسمی و دولتی هستند، بدرستی مورد توجه قرار نگرفته است.
اكنون بیش از دوازده هزار مدرسه مذهبی با گرایش رادیكال اسلامی در پاكستان وجود دارند كه به لحاظ مالی به صورت مستقیم به حمایت دولتی وابسته نیستند.
اصلی ترین ماده درسی در این مدارس جهاد طبق الگوی تركیبی ایدئولوژیكی مكتب «دیوبندی» و مكتب «سلفی» است.
مكتب «دیوبندی» ریشه در شكست قیام مسلمانان هند در سال ۱۸۵۷ و انحلال رسمی حكومت گوركانیان و تسلط كامل انگلیس دارد. علمای تراز اول در بررسی علل شكست به «جهاد» رسیدند و با تأسیس مدرسه دینی «دیوبند» كه در آن زمان دهكده ای كوچك بود، آموزش «جهاد» را برای آزادی دوباره هند در رأس مواد درسی قرار دادند.
این مدرسه در عالم اهل سنت تأثیرات بسیار عمیقی بر جای گذاشت و از آنجا كه تدریس هرگونه علوم جدید كه وابسته به قدرت استعماری تلقی می شد ممنوع اعلام گردید. طلاب و علمای مكتب «دیوبندی» با دیدگاهی حزبی تربیت شدند و بازگشت به اصل اسلام آن طور كه آنها برداشت می كردند، در اولویت آموزش قرار گرفت.
علمای دیوبندی بعدها در استقلال شبه قاره هند و تأسیس پاكستان نقش موثری پیدا كردند. هر چند كه مكاتب فكری دیگری نظیر مكتب «بریلوی» و مكتب «یلورودی» به وجود آمدند و با مكتب «دیوبندی» رقابت كردند، اما در هر حال دیدگاه جهادی مكتب دیوبندی غلبه یافت.
اتفاق مهمی كه باعث شد دیدگاه مكتب دیوبندی در شرایط كنونی تقویت شود تحولات افغانستان و اشغال این كشور بوسیله ارتش سرخ اتحاد شوروی سابق بود. امر جهاد مورد توجه قرار گرفت و مكتب دیوبندی كه در اساس بر تفكر ضد انگلیسی و غربی متكی بود، اولویت خود را جهاد در افغانستان قرار داد.
مدارس مذهبی پاكستان مورد حمایت دولت این كشور قرار گرفتند و در تقسیم بین المللی كار در جهاد افغانستان، حمایت مالی مدارس مذهبی به كشورهای ثروتمند عرب حوزه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سعودی و امارات متحده عرب واگذار شد.
حمایت تسلیحاتی را آمریكا و انگلیس برعهده گرفتند و پاكستان هماهنگ كننده كمكها به جهاد در نظر گرفته شد.
درست در همین زمان بود كه مكتب دیوبندی با مكتب سلفی پیوند خوردند.
واقعیت آن است كه مدارس مذهبی در پاكستان در دوره جهاد بشدت مورد حمایت دستگاه امنیتی این كشور موسوم به «آی. اس. آی» قرار گرفتند و در كنار آموزش ایدئولوژیك، آموزش نظامی طلاب و جهادگران در گسترده ترین سطح ممكن مورد توجه بود.
علمای دینی مسؤولیت آموزش ایدئولوژیك طلاب را برعهده داشتند و افسران امنیتی آی. اس. آی آموزش نظامی آنها را پذیرفتند. هرگاه بدون پیشداوری شرایط كنونی افغانستان و پاكستان و ارتباط آنها با تفكری كه از آن به نام طالبانیزه كردن قدرت مورد ارزیابی قرار دهیم، محصول پیوند سلفی گری و تفكر دیوبندی دو نیرو مهم ایدئولوژیك خواهند بود. طالبان و القاعده بدون شك محصول همین واقعیت هستند.
سازمان القاعده كه نماد رهبری آنها در «بن لادن» با تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی و ایمن الظواهری دكترای پزشكی و جراحی متمركز شده است، در حقیقت بوسیله یك اردنی فلسطینی تبار به نام «اعظم» در پیشاور بنیانگذاری شده است.
تركیب این سه شخصیت جالب است: فلسطینی و اردنی(اعظم)، یمنی - عربستان سعودی (اسامه بن لادن) و مصری (الظواهری). این تركیب درست پایگاه اسلامگراهای رادیكال جهان عرب را در مصر، عربستان سعودی، اردن و یمن نشان می دهد.
یك واقعیت مهم دیگر كه به لحاظ تاریخی هنوز بدرستی شناخته نشده، آن است كه قومیت پشتون در پاكستان و افغانستان به عنوان تقویت كننده و یاری دهنده جهاد براساس الگوی تركیبی مكتب «دیوبندی» و «سلفی» است.
سنتهای قومی پشتونها كه با عنوان «پشتونوالی» فرموله شده اند بسیار با مكتبهای سلفی و دیوبندی سازگار شده است.
با این همه، دخالت نظامی آمریكا و ناتو در افغانستان و ساقط كردن حكومت طالبان و القاعده ضربه ای سنگین بر تفكر تركیبی دیوبندی - سلفی وارد كرد و پایان دوره همكاری آنها با دنیای غرب، پاكستان و عربستان سعودی بود.
منتها حقیقت آن است كه كارها درست همان طور كه فكر می شد پیش نرفت. تغییر جهت استراتژیك پاكستان در قبال طالبان و القاعده سبب شد كه آنها نیز تغییر جهت دهند و مصداق جدیدی برای تطابق بحث جهاد بیابند.
تمدن غرب و نمادهای آن آمریكا و انگلیس یك بار دیگر مورد توجه مدارس مذهبی پاكستان قرار گرفت.
از قضا حضور انگلیس در كنار آمریكا با توجه به سابقه جهاد در شبه قاره هند علیه انگلیس سبب شد كه این تغییر مصداق با چالش جدی رو به رو نگردد و تقریباً بسرعت پس از اشغال افغانستان بوسیله آمریكا و ناتو جایگزین مصداق قبلی اتحاد شوروی شود.
منتها حقیقت آن است كه دنیای غرب نیز با همان سرعت متوجه خطر شد و تدابیر خاص خود را اتخاذ كرد. بحث اصلی در همین جاست كه سعی می شود آن را پنهان نگاه دارند.
آمریكا؛ دولت عربستان سعودی و پاكستان را بین حفظ قدرت حاكم و ادامه حمایت از جهاد مجبور به انتخاب كرد. طبیعی بود كه حفظ قدرت انتخاب شود.
بنابراین تغییر در روش جهادی و اصلاح برنامه درسی مدارس تقویت كننده سلفی و دیوبندی در عربستان سعودی و پاكستان مطرح شد. بهانه در پاكستان، امروزی كردن دروس مدارس، استفاده از رایانه و آموزش زبان انگلیسی با هدف جذب دانش آموختگان مدارس مذهبی همچون مدارس رسمی در بازار كار عنوان شد، اما مدارس زیر بار آن نرفتند و مسأله جهاد با آمریكا در افغانستان جایگزین جهاد با شوروی شده بود.
موضوعی كه غرب را دچار مشكل می كرد. ارتشبد مشرف رئیس جمهور پاكستان تحت فشار آمریكا ناچار به برخورد با جریان طالبان و القاعده در قبایل پشتون حامی تفكر طالبانی شده است. مقاومت مدارس مذهبی كه دروس جهادی را از برنامه درسی خود حذف نمی كنند، حكومت ژنرالها را در پاكستان تهدید می كند.
آمریكا با خانم بی نظیر بوتو نخست وزیر اسبق در تبعید و رهبر حزب مردم وارد مذاكره شد تا اگر ارتشبد مشرف شكست خورد گزینه سیاسی را جایگزین گزینه نظامی كند و از قدرت گرفتن تفكر طالبانی در پاكستان جلوگیری نماید. سال جاری سال انتخابات پارلمانی در پاكستان است و زمان زیادی نمانده است.
در چنین فضایی حادثه مسجد لعل می تواند یك نقطه عطف هم باشد. بدین معنا كه تكلیف دولت و مدارس مذهبی را یك سره خواهد كرد. دولت و ارتش مصمم به پایان دادن تفكر طالبانی و مدارس مذهبی پاكستان هستند.
ارتش پاكستان سازمان یافته و ارتشی حرفه ای است كه در آن سلسله مراتب فرماندهی بسیار جدی است. بنابراین توان و قدرت لازم را برای كنترل اوضاع در اختیار دارد، اما تفكر سلفی - دیوبندی را نمی تواند از بین ببرد؛ زیرا به نظر می رسد این تفكر در دنیای اسلام ریشه دوانده است.
در این بحث، پاكستان متهم اصلی است و مدارس مذهبی در رأس این اتهام قرار گرفته اند. دولت پاكستان دیر یا زود مجبور می شد با مدارس مذهبی برخورد كند. اظهارات اخیر ارتشبد مشرف كه هشدار داد پاكستان در حال طالبانیزه شدن است، نشان داد كه پاكستان تصمیم خود را گرفته است.
اما موضوع به همین سادگیها نیست. اسلامگراها در پاكستان از حمایت مردمی قابل توجهی برخوردارند؛ بویژه در دو ایالت سرحد و بلوچستان كه قبایلی هستند كه با قدرت مركزی نیز چندان روی موافق نشان نمی دهند.
رقابت بین نخبگان سیاسی و ژنرالهای ارتش بر سر قدرت شدید است و پاكستان تهدید به جنگ داخلی می شود. اگر آمریكا به این نتیجه برسد كه رویارویی ارتش و بنیادگراهای اسلامی در رقابت به شكست ارتش منتهی و پاكستان طالبانیزه می شود، گمان می رود كه ژنرالها تشویق شوند كه به پادگان باز گردند و پروسه طالبانی شدن پاكستان از طریق بازگشت احزاب مهار شود.
از این رو می توان تصور كرد كه حادثه مسجد لعل پایان دوره همكاری ارتش و اسلامگراها در پاكستان باشد كه از زمان كودتای سردار محمد داورخان در اوایل دهه پنجاه در افغانستان شكل گرفت و در دوره ژنرال ضیاء الحق و اشغال افغانستان بوسیله اتحاد شوروی سابق به اوج خود رسید و دو مكتب فكری دیوبندی و سلفی را در مكتب جهادی علیه كمونیزم در اتحاد قرار داد.
به این ترتیب مشاهده می شود كه جریان ورود جهاد مسلحانه به مدارس مذهبی پاكستان در دوره جهاد افغانستان از حمایت جهان اسلام و عرب و دنیای غرب به محوریت پاكستان برخوردار بود، اما با پایان جهاد در افغانستان و تفكر جهادی تغییر نیافته است و به سوی غرب تغییر مسیر داده است. روشن است كه غرب چنین پیامدی را مطلوب خود نمی داند. هر چند این برداشت هم وجود دارد كه آمریكا به عنوان قطب پیروز جنگ سرد نیازمند دشمن جدیدی بود كه آن را در جایگاه اتحاد شوروی و كمونیزم قرار دهد تا جنگ طلبیهایش را توجیه كند.
اسلام رادیكال به همین دلیل دشمن غرب و جانشین كمونیزم شد، اما این امر به ظاهر برآورنده اهداف یك بخش كوچك از نومحافظه كاران آمریكایی است و در مجموعه غرب با استقبال رو به رو نیست. در چنین نگاهی مدارس مذهبی پاكستان به عنوان پایگاه اصلی رادیكالیسم طالبانی - القاعده ای باید دچار تحول فكری شوند، گمان می رود كه تدابیر لازم اندیشیده شده باشد.
امر جهاد اگر ریشه دارتر از آن باشد كه در مدارس مذهبی تحت كنترل درنیاید، می توان جهت آن را تغییر داد.
در عراق این موضوع در حال تجربه كردن است و احتمالاً در آینده در سایر كشورها قابلیت تكرار خواهد یافت.
انگلیس در این راه از تجربه تاریخی در شبه قاره هند برخوردار است، اگر چنین برداشتی درست باشد، می توان تصور كرد كه جهت جهاد از غرب به درون جهان اسلام هدایت شود و بخشی از بنیادگرایی اسلامی علیه بخش دیگر آن مد نظر قرار گیرد. این رویداد از یك منظر دیگر نیز قابل ارزیابی است، جنگ قدرت در پاكستان بین سه جریان، ادامه دارد؛ ژنرالهای ارتش، نخبگان سیاسی و حزبی و نیروهای رادیكال اسلامی یا تفكر طالبانی.
ارتش از موضع برتر نظامی سازمان یافته ای برخوردار است، اما بدون حمایت آمریكا قادر به حفظ قدرت نیست. جریان سیاسی - حزبی بخشی از افكار عمومی را در اختیار دارد، اما برای كسب قدرت نیاز به حمایت خارجی دارد.
بنیادگراها به حمایت مردم دست كم در بخشهای سنتی متكی هستند، اما حمایت خارجی را ندارند. در چنین فضایی تحول قدرت با عقب نشینی ژنرالها و قدرت گرفتن دولتی حزبی از احزاب مخالف كه توان مصالحه با تفكر طالبانی در پاكستان را نیز بیابد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
گزینه دوم امنیتی كردن فضای سیاسی و دخالت مؤثرتر ارتش در قدرت و انحصار آن است كه به معنای كودتای دوم همراه با خونریزی و احتمال شكست و تجزیه پاكستان خواهد بود.
محمد ملازهی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید