سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


ایدز؛ راهی غیرمترقبه برای مبارزه با سنت های تبعیض آمیز در کنیا


ایدز؛ راهی غیرمترقبه برای مبارزه با سنت های تبعیض آمیز در کنیا
«اوستین» شهری در ایالت تگزاس امریکا که به عنوان مکانی برای اجراهای مهم موسیقی زنده در جهان شناخته می شود اخیراً میزبان فستیوالی با شکل متفاوت بود. فیلمسازان از سرتاسر جهان در آنجا گردهم آمدند تا فستیوال سالانه فیلم زنان را برگزار کنند.
امسال تمرکز جشنواره روی فیلم های ساخت قاره آفریقا با مضمونی مربوط به این قاره بود و یکی از بهترین فیلم های نمایش داده شده مستندی بود با نام«زمین شوهر مرحوم من». این فیلم نگاه مثبت شگفتی به بیماری همه گیر ایدز در یک روستای دورافتاده در کنیا دارد.
اهالی این روستا از ایدز به عنوان ابزاری برای تغییرات تاثیرات منفی یک سنت قدیمی بهره می برند. دارن تیلور گزارشگر امریکایی نگاهی به این فیلم مستند غیرعادی انداخته است.«میامالان» مدرس روزنامه نگاری و کارگردان سینما در «زمین شوهر مرحوم من» حکایت مردم روستای «ارونگو» در ساحل دریاچه ویکتوریا در غرب کنیا را برای مردم تعریف می کند. مالان درباره اثر خود می گوید؛ «کلیت داستان درباره ایدز و فرهنگ مردم منطقه تحت تاثیر آن است؛ فرهنگی که توسط این بیماری برای تغییر تحت فشار قرار گرفته است. در این مورد فرهنگ قوم«لو» در کنیا نیز از شیوع ایدز بی تاثیر نمانده است.»
این مستند ۲۳ دقیقه یی جذاب در مورد زندگی یک زن بیوه جوان مبتلا به ایدز است. داستان زندگی «بتی تام» و مبارزه سخت او برای پذیرش توسط اجتماع ارونگو.
مالان توضیح می دهد؛«در فرهنگ محل زندگی بتی، سنتی وجود دارد که به آن وراثت برای زنان می گویند که معنای پایه یی آن این است که هنگامی که زنی با مردی ازدواج می کند در صورت مرگ شوهر، زن شوهر مرده باید با یکی از اقوام شوهر پیشین خود ازدواج کند. واقعاً توجیه این سنت بسیار مشکل است، زن بیوه باید با شخصی ازدواج کند و با او روابط زناشویی داشته باشد و اگر از انجام این کار سر باز زند، او را از فرزندانش جدا می کنند و اجازه استفاده از زمین شوهر درگذشته اش را نیز به او نمی دهند.»
کارگردان فیلم«زمین شوهر مرحوم من» می افزاید؛ « اتفاق عجیبی که در این داستان روی می دهد این است که اعضای اجتماع ارونگو از مصیبت همه گیر ایدز برای تغییر جنبه های تبعیض آمیز و سنن خود استفاده می کنند.آنها این بحث را پیش کشیدند که؛ ما بیوه هایی مبتلا به ایدز هستیم و اگر شما بخواهید ما را به عنوان ارثیه مجبور به ازدواج کنید همسران جدید ما نیز به این بیماری مبتلا می شوند.
زیبایی این داستان اینجا است که ایدز باعث می شود تا تبعیض علیه زنان مبتلا به این ویروس اعمال نشود زیرا آنها به خاطر ابتلای شان به ایدز از این سنت پیروی نمی کنند. این زنان خود تصمیم می گیرند که چه اتفاقی برای شان رخ خواهد داد.»
زنان ارونگو در تلاش خانواده همسر تام برای مجبور کردن او به ازدواج از برادر شوهر او استفاده بردند تا اجتماع خود را از خطرات شیوع بیماری ایدز در محل زندگی شان مطلع کنند.مالان درباره این تلاش منحصر به فرد می گوید؛ «آنها از این موقعیت استفاده کردند تا اهالی را با کلیت این بیماری مسری آشنا کنند و افراد مسن تر را درباره آن آموزش دهند حالا هر کسی برای آزمایش ایدز اقدام می کند این موضوع منحصر به افراد مبتلا به ایدز یا زنان بیوه که حالا به عنوان ارثیه به کس دیگری نمی رسند نیست و همه کس حالا در این روستا با این بیماری و شرایط انتقال آن آشنا شده است.»
هنگامی که تام از ازدواج با مردی که دوستش نداشت سر باز زد، با توهین او روبه رو شد و از سوی دیگر خانواده همسر درگذشته اش نیز او را از خود راندند و عاقبت او به زندگی در خرابه های شهر نایروبی (پایتخت کنیا) مجبور شد. در این فیلم تام که در آستانه گریستن قرار دارد رو به دوربین مالان می گوید؛«من جایی برای پناه بردن به همراه سه فرزندم ندارم. حالا زندگی برایم بسیار سخت شده است و به نقطه بی بازگشت رسیده ام، می خواهم به زندگی خود و فرزندانم پایان دهم.»
اما تام مورد حمایت رهبران مهربان یک انجمن قرار گرفت، به ارونگو بازگشت و مبارزه یی سخت را برای بازپس گیری زمین شوهر درگذشته اش و حق خود در امتناع از ازدواج با برادرشوهرش آغاز کرد. او مبتلا به ایدز بود و نمی خواست انسان دیگری را در خطر ابتلا به این بیماری قرار دهد در نهایت و در نتیجه مبارزه طولانی تام؛ قوم «لو» امروزه دیگر زنی را به خاطر امتناع از تبدیل به ارثیه شوهران خود شدن طرد نمی کند و دیگر زمین های چنین زنانی مصادره نمی شود. مالان می گوید؛«استفاده از یک بیماری کشنده برای انجام تغییری مثبت در زندگی داستانی باور نکردنی است و من می خواستم عده بیشتری به واقعیت تبدیل شدن این غیر ممکن را بشنوند و به چشم ببینند.
در نتیجه همه می توانند ببینند که آفریقا دنیای جنگ، گورهای دسته جمعی و بیماری نیست بلکه در اینجا مردمی زندگی می کنند که می توانند تغییر به وجود آورند.او تاکید دارد که تمام جنبه های سنن قوم «لو» منفی نیستند. به عنوان مثال خود سنت ارثیه در مورد زنان بیوه در اصل کاری مثبت بوده است و هدف آن هم این بوده که اعضای خانواده یک مرد فوت شده به حمایت از زن بیوه و فرزندان او ادامه دهند و او به دامن فقر نیفتد.
اما به این دلیل که عده زیادی از مردان در غرب کنیا به خاطر ابتلا به ایدز درگذشته اند و از خود بیوه هایی که آنها نیز مبتلا به ایدز هستند به جای گذاشته اند؛ سنت ارثیه در مورد زنان به سنتی مهلک تبدیل شده است و پیروی از آن خود راهی است برای انتقال این بیماری. مالان می گوید؛«این واقعیت که چنین تغییری در کنیا اتفاق افتاده، حتی اگرچه در بخش کوچکی از آن، مساله بسیار مهمی است و اینکه زنان نقش اصلی را در تغییر اجتماع شان داشته اند آن هم در آفریقا که به شدت تحت تاثیر فرهنگ مردسالاری است، آن را به اتفاقی بسیار بزرگ تر تبدیل می کند.»
مالان می افزاید؛«تغییر اصلی که اتفاق افتاده، این است که در این روستا زنان میان پیروی از سنت قدیمی ارث و پیروی نکردن از آن حق انتخاب دارند و اگر آنها از این سنت پیروی نکنند همچنان املاک همسر درگذشته شان به ایشان خواهد رسید. این واقعاً داستانی از تغییر اساسی فرهنگی نقش زنان در انجام این تغییر و دخالت زنان در امور است.
اما «زمین شوهر مرحوم من» مشکلات خود را نیز داشت، بودجه تنها برای ساخت یک داستان کوتاه خبری کافی بود و نه یک فیلم مستند؛«ساختن یک فیلم با چنین بودجه کار بسیار مشکلی است.» مشکل دیگر مالان برای ساخت این فیلم زمان بود؛«اگر کسی بخواهد در امریکا یا اروپا یک فیلم مستند ۳۰ دقیقه یی بسازد برای فیلمبرداری از منطقه موردنظر خود دو تا سه هفته زمان دارد اما من تنها سه روز برای فیلمبرداری وقت داشتم.»با وجود این مشکلات، مالان خود را «آدم خیلی خوش شانسی» می داند.
او خود را با بسیاری از فیلمسازان آفریقایی دیگر مقایسه می کند، او دست کم آن قدر پول داشت که به هر ترتیبی شده فیلم خود را بسازد و همچنین سازمان دهندگان فستیوال اوستین فیلم او را انتخاب کردند به علاوه کارفرمایان مالان (او برای یک سازمان مبارزه با ایدز در نایروبی کار می کند) از او برای شرکت در این فستیوال حمایت کردند. یکی از برنامه ریزان فستیوال اوستین می گوید؛ «این فستیوال در مقایسه با سایر فستیوال هایی که در امریکا برگزار می شود بسیار کوچک است، ما آنقدر بودجه نداریم که تعداد زیادی از کارگردانان آفریقایی را به اینجا دعوت کنیم و خود آنها هم قدرت خرید بلیت هواپیما را ندارند.»
مالان برای ساخت فیلم خود با مشکلات دیگری نیز روبه رو بود؛ او و تیم فیلمسازی اش تنها در طول روز امکان کار کردن داشتند؛«بیشتر روستاهای آفریقا برق ندارند و کار فیلمبرداری در آنها مشکل است، به علاوه شما باید به فرهنگ مردم احترام بگذارید، شما نمی توانید بروید آنجا و فیلمبرداری تان را شروع کنید، شما باید پیش از شروع کار مطمئن شوید که با همه کسانی که باید هماهنگی انجام شود صحبت کرده اید و این یعنی کارها آرام تر انجام می شود چون کارهایی که باید بکنید بیش از موارد مشابه است.»در نهایت به خاطر مشکلات مالی و زمان، مالان و همکارانش تصمیم گرفتند که یک مستند کوتاه خبری پنج تا ۱۰ دقیقه یی به عنوان مثال از تجربه یی مثبت در مورد ایدز در کنیا بسازند.
اما این برنامه پس از ملاقات با تام تغییر کرد؛«بتی تام بسیار پرتحرک بود، او امیدبخش بود. او شخصاً به من امید داد زیرا همه چیزهایی که شما در مورد ایدز و مبتلایان به آن می شنوید از مرگ و افسردگی سخن می گویند و شما هیچ گاه از یافتن راه حلی برای مشکلی چیزی نمی شنوید و اینجا چیزی بسیار متفاوت وجود داشت، یک داستان موفقیت؛ داستانی درباره سازمانی که به این زنان برای تغییر روستای شان کمک کرد. این بار داستان در مورد اراده زنان روستایی بود؛ بیوه های جوانی که همگی مبتلا به ایدز بودند اما با یکدیگر متحد شدند و برای چیزی که به آن باور داشتند جنگیدند.»
در نتیجه فیلم به یک فیلم مستند تبدیل شد.«زمین شوهر مرحوم من» همچنین سراغ «ویلیام گوتی» می رود؛ شخص مسنی از قبیله «لو» که پیش از این بر این باور بود که زنان مبتلا به ایدز «کثیف» هستند و حق ندارند که مالک زمین بشوند، اما در فیلم نمایش داده می شود که این مرد پس از اینکه از بیماری ایدز و شیوه های انتقال آن توسط زنان مبتلا آگاه شد، خود به یکی از هواداران سرسخت تام تبدیل شد و حتی در این راه دست به خطر زد.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید