چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به فیلم سینمایی «اگه میتونی منو بگیر»


نگاهی به فیلم سینمایی «اگه میتونی منو بگیر»
● نگاهی به فیلم سینمایی «اگه میتونی منو بگیر»
▪ كارگردان: شاهد احمدلو
▪ بازیگران: حمید لولایی، سحر زكریا، سحر ولدبیگی و نیلوفر خوش خلق
● خلاصه داستان:
آقا بزرگ هنگام مرگ وصیت می كند طبق رسم همیشگی خانواده لاقوز، آقابالا باید برای برادر كوچكترش، شازده، سه زن بگیرد. در غیر این صورت دست آقابزرگ از خاك بیرون خواهد ماند. آقابالا برای اینكه سهم الارث برادرش را هم به دست آورد، سه زن را به بهانه ازدواج، مأمور از بین بردن او می كند... .
«شاهد احمدلو» متولد ۱۳۵۳ تهران، فرزند «محمد ولی احمدلو» - بازیگر سینما - است. احمدلو دانش آموخته رشته نقاشی دانشگاه آزاد (هنر و معماری) است. فعالیتهایش در زمینه كارهای سینمایی را با ایفای نقشی كوتاه در فیلم «سرب» آغاز كرده و دستیار كارگردان و منشی صحنه فیلم «ساحره» در سال ۱۳۷۶ بوده و در آثاری چون «باج خور»، «دره شاپرك ها»، «دندان مار» و... نیز بازیگری كرده است. فیلمبرداری پشت صحنه، طراحی جلوه های ویژه (ملاقات با طوطی) و ۱۰ سابقه بازیگری، همه فعالیتهایی است كه «شاهد احمدلو» پیش از تولید نخستین فیلم بلند سینمایی اش «چند می گیری گریه كنی؟» انجام داده است.
این فیلم با توجه به آخرین حضور «منوچهر نوذری» در سینما و تبلیغات گسترده، توانست فروش خوبی در سینماها داشته باشد و احتمالاً همین موفقیت زمینه های تولید «اگه میتونی منو بگیر» را فراهم كرده است.
«اگه میتونی منو بگیر» در ادامه شیوه فیلم اول احمدلو ساخته شده و مهمترین آن این است كه با تكیه بر همه ابزارهای دم دستی و سطحی سینما، بتواند تماشاگر را به خنده وادارد.
سینمای ایران طی چند سال اخیر پر شده از این گونه فیلمها، كه نه تنها كمترین دستمایه های یك كار استاندارد متوسط سینمایی را دارا نیستند، بلكه نمی توان آنها را حتی براساس مشابهتهای اندك با قالب ژانری كه در زیرمجموعه آن قرار می گیرند نیز مورد بررسی قرار داد.
در حال حاضر، دو نوع فیلم سینمایی تجاری خیلی ضعیف در سینمای ایران تولید می شود كه تقریباً اكثر فیلمهای اكران شده و در نوبت اكران را شامل می گردد.
اول، آن دسته آثاری كه با تكیه بر بازیگران جوان و موضوعهای ملودراماتیك جوان پسند سعی در جلب مخاطب دارند. این فیلمها بیشتر با دستمایه قرار دادن سوژه های تكراری و موضوعات دستمالی شده و داستانهای ضعیف ساخته می شوند و معمولاً مهمترین ویژگی شان استفاده از دخترها و پسرهای جوان و بازیگران محبوب و معروف سینما و تلویزیون است. «نقاب» و «صحنه جرم» دو نمونه از این نوع فیلمها هستند كه در حال حاضر در حال اكرانند.
اما نمونه دوم كه بیشترین حجم تولیدات سینمایی را هم به خود اختصاص داده، آثار ضعیف كمدی است. «میهمان»، «قلقلك»، «اخراجی ها» و «اگه میتونی منو بگیر» آخرین نمونه هایی هستند كه در این گروه می توان به آنها اشاره كرد. آثاری از این دست، به راحتی و بدون توجه به عناصر واستانداردهای سینما و ژانر و با صرف كمترین هزینه تولید می شوند و به امید جلب توجه مخاطب با تكیه بر به خنده واداشتن او روانه اكران می گردند.
اغلب این فیلمها یك موضوع ساده و عموماً تكراری را به سطحی ترین شكل ممكن مورد استفاده قرار داده اند و در عوض تمام توجه و تأكیدشان را صرف سرهم بندی موقعیتها و بیشتر گفتار كمیكی كرده اند كه نمونه های مشابه آن را در همه سریالهای تلویزیونی سالهای گذشته می توان مشاهده كرد.
سینمای ایران متأسفانه چند سالی است كه به بیماری تلویزیون زدگی مبتلا شده است و تأسفبارتر اینكه این سینمای تلویزیونی مخاطبان بسیار زیادی هم دارد و عموماً در اكران هم خوب می فروشد.
اما دومین فیلم بلند «شاهد احمدلو»، حتی از بسیاری از نمونه های تلویزیونی هم ضعیف تر است. اولین ویژگی فیلم، حضور چشمگیر بازیگران تلویزیونی است كه طی سالهای گذشته به خاطر حضور در طنزهای روتین شبانه، به اسم و رسمی رسیده اند و «حمید لولایی» هم در این میان، با سه نقشی كه در فیلم دارد، در مركز توجه قرار گرفته است.
لولایی كه در «چند می گیری...» تكیه كلامهای سریالی اش را بارها برای خنداندن تماشاگران مورد استفاده قرار داده بود، در این فیلم به دفعات لحن تیپهای پیشین او را تكرار می كند. او كه بازیگر ثابت دو فیلم بلند شاهد احمدلوست، نه تنها فضا و حضورش را به سمت این دست كارها نزدیك می كند، بلكه حتی در خلق موقعیتهای كمیك تلویزیونی هم موفق نیست و شخصیتی و تیپی به مراتب ضعیف تر از كارهای پیشین را ارایه می كند. (گرچه این تیپ در میان كارهای لولایی نمونه متفاوتی است.)
سحر زكریا، سحر ولدبیگی، علی صادقی و چند بازیگر دیگر فیلم هم كسانی هستند كه قبلاً بارها آنها را در مجموعه های مختلف تلویزیونی و بویژه كارهای طنز شبانه دیده ایم.
اما گذشته از حضور بازیگران، مهمترین ایرادی كه می توان متوجه این فیلم و آثار مشابه دیگر آن در سینما دانست، نداشتن داستان خوب و حتی یك داستان و چارچوب داستانی متوسط است.
«اگه میتونی...» حاصل تورم یك ایده خام در قالب موقعیتی كمیك است. از طرفی، باید برای پسر ثروتمند آقا بزرگ سه همسر انتخاب شود و از طرف دیگر آقابالا پس از استخدام سه خواهر به عنوان عروس، آنها را مأمور سر به نیست كردن شازده می كند. این طرح اولیه كه چند موقعیت مشابه را به دنبال می آورد، همه آن چیزی است كه فیلم باید دستمایه های كمیكش را از آن بگیرد.
شاهد احمدلو حتی در بالقوه ساختن طنز از ظرفیتهای داستان هم ناموفق بوده است. فیلم احمدلو در تمام مدت نمایش با موقعیتها و طنز كلامی ضعیف اش تماشاگر را از تماشای كار دلزده می كند.
خنده و كمدی تنها در مقاطعی محدود از میان حركات سخیف و موقعیتهای كاذب و بی ادبانه بازیگران و شخصیتها، امكان ظهور پیدا می كنند كه این هم ضعیف و كم ارزش است. به جز این مقاطع در اكثر زمان نمایش فیلم مخاطب نشسته بر صندلی سینما، در انتظار لبخندی كوچك تنها می ماند.
در مجموع، فیلم جدید «شاهد احمدلو» كه مشخصاً برای فروش در گیشه تولید شده، یكی از ضعیف ترین فیلمها در میان آثار ضعیف سینمای كمدی ایران است كه گمان نمی رود بتواند فروش فیلم قبلی او را تكرار كند.
مهدی نصیری
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید