جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تقابل لژیونرهای جنگ سرد


تقابل لژیونرهای جنگ سرد
روسیه بازیگر متفاوتی است. سرچشمه های این تمایز ناشی از اقتضائاتی است که روسیه را در برابر موجی از شباهت ها محفوظ می کند. شباهت هایی که روسیه را حلقه مفقوده اروپا و نیمه دور افتاده ژئوپولتیک قاره یی نمودار می کنند. اما تا چه اندازه می توان به این شباهت ها امید بست.
دست کم در محیط بین المللی نیات روس ها که بر مبنای نوعی تفاوت تاریخی قوام می یابد، چگونه می تواند میدان عملیاتی روسیه را ارتقا دهد، در حالی که این کشور نه تنها به حیث جغرافیایی بلکه از منظر گستره ارتباطی و وابستگی های چند جانبه نیز در اعماق سیاست جهان قرار دارد. هنوز این پرسش ها پاسخ های دقیق تری می طلبند.
در واقع نیمی از این پاسخ ها در پهنه مرزهای روسیه نهفته است و نیمی دیگر در خارج از آن. در همین امتداد به تازگی چارلز کراثامر ستون نویس نومحافظه کار روزنامه واشنگتن پست مدعی شده است، پوتین تمایلی به رقابت با امریکا ندارد، او استدلال می کند که با ملاحظه ضعف های روانی، اقتصادی و سیاسی این کشور، نمی تواند رقیب چالشگر ایالات متحده باشد.
نتایج یک نظرسنجی نشان می دهد که بیش از نیمی از مردم روسیه اوضاع حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی را بر وضعیت فعلی ترجیح می دهند. محبوبیت
۷۰ درصدی پوتین نشانه یی در همین راستا است. او گفته است که فروپاشی اتحاد شوروی بزرگ ترین تراژدی قرن بیستم بود. مهم نیست که پوتین عضو برجسته ک.گ.ب بوده و امروز رئیس جمهور روسیه است. مساله این است که احساس جمعی نیرومندی خاطرات شکوه روسیه را مرور می کند که پوتین بخشی از آن است. نسل جدید روسیه که هیچ تصور ملموسی از گذشته کشورشان ندارند، بیشتر در معرض تمجیدهای مبالغه آمیز از تاریخ روسیه قرار دارند.
بزرگنمایی موفقیت ها و نادیده گرفتن ناکامی ها، ویژگی اسطوره سازی های ملی گرایانه است که آلمان و ایتالیا تجربه مشابه آن را پس از یک سرکوب تاریخی بی رحمانه پشت سردارند، به نظر می رسد سیاست های تنگ نظرانه بوش نمی تواند مسیر سیاست های آموزشی روسیه را درک کند.
فشارهای دامنه دار امریکا موجب شده است تا این کشور مترصد اهداف مترقیانه یی باشد که احیای امپراتوری از دست رفته را در نظر دارد. واقعیت این است که تاکنون فشارهایی از این دست ابزار چندانی برای مانع شدن از روند روبه رشد مطالبات استراتژیک روسیه در چنته نداشته است. امریکا آشکارا نگران دموکراسی در روسیه است.
به اعتقاد کسانی که بر اولویت نیازهای اقتصادی روسیه در تدوین استراتژی سیاست خارجی این کشور اصرار دارند، وابستگی مسکو به تزریق سرمایه های غربی به منظور ترمیم بدنه اقتصادی روسیه، به گونه یی که این کشور بتواند رشد چشمگیر سال های گذشته را تداوم بخشد، سد راه اتخاذ سیاست تهاجمی در برابر ایالات متحده است.
اما همان طور که جان مرشایمر استاد دانشگاه شیکاگو خاطرنشان کرده است، مادام که دشمن، مردم کشور شما را از دم تیغ می گذراند، کسب سود اقتصادی اهمیتی نخواهد داشت. با توجه به اینکه اختلاف روسیه و امریکا تا به این اندازه تعمیق نیافته، مقصود این است که حذف یکی از اولویت های اقتصادی و امنیتی به سود دیگری، تنها یک اشتباه تاکتیکی است.
سرگی راگوف مدیر انستیتو امریکا و کانادای آکادمی علوم روسیه معتقد است که هرچند امکان ظهور مجدد جنگ سرد بعید است، اما رویارویی در چارچوب روابط متقابل بین روسیه و امریکا در حال شکل گیری است.
به این ترتیب که زمینه های همکاری انرژتیک جای خود را به زمینه های رقابتی می دهد. امنیتی کردن موضوعاتی که می توانند از دریچه سیاسی نگریسته شوند، بزرگ ترین مشکل روابط دو جانبه امریکا و روسیه است. حضور یک جانبه امریکا در آسیای مرکزی و استقرار مرکز فرماندهی موسوم به «نگهبانان خزر» که از سال ۲۰۰۲ آغاز شده است مصداقی بر این واقعیت است. با در نظر گرفتن اهمیت نقش ترانزیتی روسیه در انتقال انرژی به اروپای غربی گمانه زنی ها حکایت از بن بست روابط اقتصادی غرب و روسیه، متاثر از ماجراجویی های امریکا دارد.
در صورت لاینحل ماندن مناقشات امنیتی مسکو- واشنگتن ممکن است روس ها آغاز پروژه انتقال گاز به اروپای غربی که اخیراً با شرکت گاز پروم منعقد شده است را تعلیق کنند و یا هر اقدام یک جانبه دیگری که آرایش ژئوپولتیکی منطقه را ملتهب کند. دیدار بوش و پوتین در تفرجگاه خانوادگی رئیس جمهور امریکا فرصت بی نظیری برای حل و فصل اختلافات نیست. اما گفت وگوهای دو جانبه می تواند صورتی از تفاهمات را جایگزین ابتکارات یکسویه کند.
سارا مندلسون تحلیلگر سیاست خارجی روسیه و عضو مرکز استراتژیک و مطالعات بین المللی در این باره می گوید؛ دیدار سران به منظور برطرف ساختن گوشه یی از مشکلات برای روسیه و امریکا ارزشی حیاتی دارد.
روشن است که هرگونه توافقی بدون سپردن تعهدات معتبر که امنیت و جایگاه هر یک از دو کشور مزبور را در سلسله مراتب جهانی رعایت کند، میسر نخواهد بود.
با کمترین تردیدی می توان گفت که برای نومحافظه کاران تحمل دیالوگی که بر مبنای انضباط خود محدود کننده امریکا استوار باشد و همچنین سرخوردگی تاریخی، ماهیت امپریالیستی و محدودیت های ساختاری روسیه را درک کند، طاقت فرسا است.
اما از سوی دیگر دگردیسی در بخش عمده یی از معادلات ژئوپولتیک جهانی، نتیجه گریز ناپذیر چشم پوشی از چند جانبه گرایی امنیتی و شبکه در هم تنیده جهانی است که در آن کسب هر نوع امنیتی با از دست دادن نوع دیگری از امنیت همراه است.
در مجموع این پیچیدگی ها در صورتی که با رویکردهای نادرست نسبت به توزیع قدرت جهانی آمیخته شوند می تواند منادی پیدایش رقابت های تسلیحاتی و تولد جنگ سرد دیگری باشد که احتمالاً تجسم شفافی از کیفیت سیاست خارجی تهاجمی روسیه در هزاره جدید است.
دیاکو حسینی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید