چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


بازگشایی رموز فیلم سازی یک کارگردان


بازگشایی رموز فیلم سازی یک کارگردان
عباس كیارستمی می كوشد تا خودش را تعریف كند و در این راه بر تضادها و میلی وافر برای اغراق _ در كنار بینشی شگفت انگیز _ تكیه می كند. آثار اخیر عباس كیارستمی اندكی از انتظارات را نسبت به فیلم های داستانی ارضا می كنند. با این همه در «۱۰ روی ده» مستندی درباره فیلمش ۱۰ به نظر می رسد كه كوركورانه در پی برآوردن آن انتظارات است.مثل ،۱۰ «۱۰ روی ده» به ده بخش تقسیم شده است. ۹ تای آخری كه عنوان دارند، موضوعات یك مستركلاس را در نظر می آورند: «دوربین»، «سوژه»، «فیلمنامه»، «لوكیشن»، «موسیقی»، «بازیگر»، «ضمائم»، «كارگردان» و «درس آخر». كیارستمی تلویحاً بیان می كند كه این فیلم كوشش او برای تعریف منطق نهفته در روش های فیلمسازی اش است.
بیشتر مباحثی كه در ۱۰ روی ده ارائه می شود برای بینندگانی كه از نزدیك كار كیارستمی را دنبال می كنند، آشنا است. آنهایی هم كه متحیر روش های او می مانند، این فیلم را كاملاً كمك حال خود می یابند. ولی با وجود هر آنچه كه هر كس از كار او برداشت می كند گویا سبك ساده بیان این فیلم می تواند غلط انداز باشد.
حتی اگر عنوان، عكس آن چیزی باشد كه هر كس انتظارش را دارد و عنوان فیلم اصلی را هم معمولاً ۱۰ و نه ده، بنویسد. برای كارگردانی كه تمایل به سوءظن داشتن به توضیحات لفظی دارد، این دفاعیه برای او بسیار لفاظ است _ مونولوگی تقریباً بدون وقفه كه او در هنگام رانندگی با ماشین به زبان می آورد _ كه در آن بعضی وقت ها در ترجمه نامناسب انگلیسی از صدایی فرامتنی به جای زیرنویس استفاده می كند.
اولین داستانی كه كیارستمی تعریف می كند این است كه چرا ABC آفریقا و ۱۰ را دیجیتالی ساخت. او با اظهار این نكته شروع می كند كه بعضی از بینندگان ۱۰ از ندیدن مناظری كه در كارهای متقدمش به چشم می خورد، مایوس شده بودند، بنابراین برای ۱۰ روی ده او ترجیح داده كه به جاده ها و تپه های شمالی تهران بازگردد، جایی كه او طعم گیلاس را فیلمبرداری كرده بود.
همچنین او توضیح می دهد كه بریده فیلم ویدئویی كه او در دنباله پایانی طعم گیلاس استفاده كرده بود، از این رو بود كه در لابراتوار به شكلی تصادفی نگاتیو ۳۵ میلی متری فیلم كه او اصلاً می خواسته از آنها استفاده كند، نابود شد. او نماهای ویدئویی را كه برای مستند «پشت صحنه» توسط پسرش بهمن گرفته شده جایگزین آنها كرده است، گرچه در ۱۰ روی ده او در دادن این كار به بهمن غفلت كرده است.
كیارستمی ادامه می دهد كه او در اوگاندا از DV برای تهیه «یادداشت های سفرش» برای ABC آفریقا استفاده كرده بود، بعد وقتی كه او دریافت سوژه های فیلم مستندش را خیلی طبیعی تر و خودجوش تر از آن چیزی كه در مقابل گروه دست و پاگیر فیلمبرداری خواهند بود، شكار كرده است؛ تصمیم گرفت كه از همین راش ها استفاده كند.
این قضیه او را به این سمت كشاند كه از DV در فیلمبرداری ۱۰ استفاده كند و ما بالاخره در فصل «لوكیشن» می فهمیم كه چون او متقاعد شده بود كه ساختار فیلم پراهمیت تر از سوژه یا داستانش است تصمیم گرفت فقط از دو دوربین DV جاسازی شده روی داشبورد یك ماشین استفاده كند.
در زمان برنامه ریزی ۱۰ كیارستمی اعلام كرده بود كه در آینده او فقط با DV كار خواهد كرد، سپس فیلمی با DV ساخت به نام «پنج» كه مجازاً مخالف ۱۰ است. پنج مستند مطالعاتی است درباره تكه هایی از خط ساحلی دریای خزر كه اصلاً دیالوگ ندارد و روی موج ها، تكه های چوب معلق در آب، پرندگان، سگ ها و حشرات تمركز كرده است. مخصوصاً آخرین، بلندترین و غنی ترین سكانس _ كه سطح آبگیری را نشان می دهد كه با چیزی شبیه به مهتاب روشن شده است و سپس با قطرات باران لكه دار می شود - تحسین برانگیز است.
او بیشترین جلوه های صوتی را در كنار كمترین دستمایه های بصری می نشاند تا بافت صوتی - تصویری خیره كننده ای را خلق كند. من اولین بار پنج را در موزه ای در ایتالیا نزدیك به یك سال پیش دیدم. آنجا شنیدم كه كیارستمی به شوخی و به نوعی از روی خجالت اعلام كرده است كه قصد دارد فیلم بعدی اش را ۳۵ میلی متری بسازد. تذكر اینكه بیشتر اظهارات بی شمار او را باید به نوعی، مزاح قلمداد كرد.
بعد از كسب جایزه در ونیز برای «باد ما را خواهد برد» در سال ،۲۰۰۰ او اعلام كرد كه به اندازه كافی جایزه دریافت كرده است و دیگر فیلمی را در بخش مسابقه جشنواره ای شركت نخواهد داد. در سال ۲۰۰۲ او ۱۰ را برای پذیرفته شدن در بخش مسابقه كن فرستاد.
در ۱۰ روی ده، كیارستمی به تناوب دوربین را از درون ماشین خودش جدا می كند تا لانگ شات هایی از ماشین در جاده مارپیچش كه به سمت مناظر كوهستانی می رود، بگیرد... الگوی به یاد ماندنی از بیشتر آثار دهه ۹۰ او، مثل زندگی و دیگر هیچ...، زیر درختان زیتون، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد. این مسئله سئوالی مطرح می كند كه خواه این تكه های فیلم، جدید باشند یا خواه با DV ضبط شده باشند به دفعات در فیلم به كار رفته اند و بعضی وقت ها به نظر شبیه كلیپ ها یا نماهای حذف شده طعم گیلاس هستند.
شاید كیارستمی بیشتر قواعد خودش را زیر پا گذاشته است. او درباره مزیت قلمی نكردن بسیاری از دیالوگ هایش مفصلاً حرف می زند، ولی سخنان او در اینجا، گرچه قلمی نیستند، به نظر در نهایت كارگر می افتند.
او ادامه می دهد كه ایده های اولیه او برای فیلم ها معمولاً در نیم صفحه كاغذ جا می گیرند، سپس در سه صفحه بسط می یابند و می گوید حالا دیگر لزومی به ارائه كردن فیلمنامه به تهیه كننده فرانسوی اش و نه به وزارت ارشاد ندارد - هر دو می دانند كه در هر صورت او نمی تواند به آنچه می نویسد وفادار باشد - او كشف كرده كه وقتی او فیلمنامه ای «كامل و دقیق» نوشته دیگر نمی خواهد خودش آن را بسازد، پس معمولا فیلمنامه را به همكاری می دهد تا آن را كارگردانی كند.
او توضیح نمی دهد كه چرا دیگر به وزارت ارشاد فیلمنامه را نمی دهد، گرچه مطمئناً این نكته به نمایش دادن فقط تعداد محدودی از فیلم هایش در ایران برمی گردد.
از آنجا كه ۱۰ روی ده به نوعی چیدمانی منظم و قاعده مند در كنار فیلمنامه «كامل و دقیق» مرتبط با این چیدمان دارد، ممكن است عده ای تعجب كنند كه چرا كیارستمی خودش خواسته این فیلم را كارگردانی كند.در ۱۰ روی ده، او بیشتر از همیشه خودش را به شكلی مكانیكی تقلید می كند، حتی بیشتر از ۱۰ یا پنج.
مثل آنجایی كه او دوربین DVD اش را از ماشین پارك شده اش جدا می كند تا به ما مورچه هایی را كه روی زمین حركت می كنند نشان دهد .(صحنه ای وام گرفته از فیلم باد ما را خواهد برد) او همچنین تمایل دارد تا خودش را برعلیه هالیوود نشان دهد. نكته ای قابل درك، حتی زمانی هم كه او می گوید هالیوود احتمالاً مشكلات جدی تری برای جهان نسبت به ارتش آمریكا درست می كند- ولی به دفعات او تلویحاً گفته كه تنها دو روش فیلمسازی وجود دارد: هالیوودی و روش خودش.
هنوز زیبایی شناسی او از مشقت راهگشا است و این فیلم آن را بیشتر به عنوان یك موقعیت- اگر به عنوان تمرین در نظر نگیریم- بیشتر از هر نكته دیگری در كار او مورد كند و كاو قرار می دهد. حتی اگر او توضیح بدهد كه چرا سفارش دادن موسیقی برای فیلم حسی شبیه به تن دادن به یك ازدواج تحمیلی یا گوش ندادن به حرف منتقدی كه اصرار دارد در ۱۰ دیالوگ «همه چیز» است، دارد.
با این استدلال كه اول دیالوگ و سپس تصویر را از صحنه حذف می كنیم تا نتیجه را ببینیم دلیل اصلی كه كیارستمی برای حذف كردن سكانسی در ۱۰ كه زن جوان مسافر آواز می خواند ارائه می دهد این است كه چون این صدا خیلی قوی بود بقیه فیلم بالانس نمی شد. ولی من آن صحنه حذف شده را دیدم و نتوانستم این حرف را قبول كنم.
با این همه، موقعیت های عینی و نه ضرورتاً عقلانی، ۱۰ روی ده را از افتادن موقعیت آزار دهنده ای مثل یك «راهنمای مطالعاتی» كیارستمی نجات می دهد حتی اگر او دوست داشته باشد یا نه، این وجه دیگری از كار اوست، با در نظر گرفتن همه خطاها و اشتباهات.
جاناتان رزنبام
منبع : عصر يخبندان


همچنین مشاهده کنید