پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

معراج جان


معراج جان
غروب، جلوه فروتنی گیتی است و حالت نزاریِ سر گرانی‌های پرغرور. در چنین حالتی افق‌ها افق خیال و تداعی در برابر روح و جان، مجال ظهور می‌یابد. نیش‌های سرد خزان، پژمردن گل‌ها، یغمای پاییز، خاكستر سرد و افسرده پیری و تخته سنگ‌های سرد و خاموش گورستان، همه را با هم می‌بینی.
انسان را می‌بینی كه گریزی از مرگ ندارد. حاصل هستی انسان را یك نیستی پرشكوه فرا گرفته كه نه كیوان را توان مقابله با آن است و نه كیهان را. خداوند را به اسم اعظمش می‌خوانیم؛ چرا كه غایت زندگی را معرفت قرار داد و كلید آن را دعا و راز و نیاز به درگاه بی‌نیاز خود.
حقیقت دعا ابراز بندگی است، نه ابزار زندگی. دعا توجه به معبود است و برای مومنان، معراج روحی و معنوی است؛ از این رو شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. از پیامبر(ص) نقل شده است: «الدُّعاءُ مُخُّ العبادَهِ(۱)؛ دعا گوهر بندگی است».
در قرآن كریم نیز می‌خوانیم: «وَ قالَ رَبُّكُم اُدعوُنی اَستَجِب لَكُم اِنَّ الَّذین یَستكبِروُن عَن عِبادَتی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّم داخِرینَ(۲)؛ پروردگارتان گفته است: مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم. آنان كه از عبادت من سربپیچند، بزودی با خواری به دوزخ وارد شوند ».
خداوند در این آیه، از دعا به«عبادت »تعبیر فرموده است و دعا را از لوازم بندگی دانسته است؛ زیرا تهدید به آتش دوزخ، كه كیفر ترك كننده نیایش است، متناسب با ترك عبادت است، نه ترك دعا.
● دعا و عبادت
چگونه است كه اگر انسان چیزی از خداوند بخواهد، او را عبادت كرده است؟ باید گفت دعا، خواستن از سَرِ اضطرار است. دعا آن است كه انسان خود را«بنده »خدا بداند، و وقوف یابد كه اراده مستقلّی در مقابل خدا ندارد. خواستن (دعا) برخاسته از فقر است. با این عمل، پروردگار به صفت غنی، قوّت، عزّت و قدرت ستایش شده است.
با توجه به این معنی از دعا، دعا با عدم فعالیت در زندگی سازگار نیست. انسان مؤمن نفحه الهی را، كه همواره در هستی جاری است، منقطع نمی‌یابد و با وجود آن كه از اسباب مادی بهره می‌گیرد، به آنها اعتماد ندارد. بنابراین اگر اسباب مادی نیز فراهم نباشد، مأیوس نمی‌گردد؛ چون خدا را قادر می‌داند كه از راه‌های دیگر نیازهای او را برآورد.
دعا این نیست كه از خدا بخواهیم از راه دیگری، غیر از طرق عادی، كاری انجام دهد. این تعیین تكلیف كردن برای خداست. دعا این نیست كه نعمت‌هایی را كه خدا، از روی حكمت، عطا كرده است كنار بگذاریم و از او بخواهیم تا همان چیز را از راه دیگری برساند. این سخن در واقع به معنای نپذیرفتن تدبیر الهی است.
● تأثیر استقلالی دعا
آیا دعا می‌تواند مستقلا سبب اجابت باشد و پدیده‌ای فقط در اثر دعا و بدون اسباب عادی تحقق پیدا كند؟ در قرآن كریم نمونه‌هایی ذكر شده است كه نشان می‌دهد بدون استفاده از اسباب ظاهری، دعا سبب تحقق امری شده است؛ از جمله دعای حضرت ذكریا كه موجب شد خداوند در پیری فرزندی -یحیی( ع)- به ایشان عطا فرماید. آیا این مسئله موجب استثنا در سنت‌های الهی نیست؟ آیا موجب نقض قانون علیت نیست؟
این مطلب مانند« كرامت »و« اعجاز »است: همان گونه كه اعجاز سنتی است حاكم بر سنت‌های طبیعی و عادی، اجابت دعا نیز سنتی الهی و حاكم بر سنت‌های دیگر است. از طرف دیگر میان پذیرفتن اصل علیت و پذیرفتن علت‌های خاص در هر مورد و منحصر دانستن علت به علت‌های شناخته شده فرق است.
در این مورد، این دو بحث با یكدیگر خلط شده‌اند؛ یعنی پس از پذیرش این اصل كه معلول نمی تواند بدون علت باشد، نوبت به تعیین علت‌های خاص برای معلول‌های خاص می‌رسد؛ شناخت علت خاص هر پدیده، از محدوده كار فلسفه خارج و در حیطه علم است. بنابراین شناخت علت خاص در گرو تجربه است. اما آیا با تجربه می‌توان علت منحصر پدیده‌ای را شناخت؟
اگر در شرایط خاصی به تجربه پرداختیم و معلوم شد پیدایش یك شئ در گرو شئ دیگر است و مثلاً با تجربه فهمیدیم كه هرگاه« الف »باشد« ب »نیز تحقق می‌یابد و هرگاه« الف »را برداریم« ب »نیز نابود می‌شود، آیا این تجربه می‌تواند به ما نشان دهد كه« ب »از غیر راه«‌الف‌» از هیچ راه دیگری تحقق پیدا نمی‌كند؟
تجربه تنها آن چه را كه در حوزه احساس انسان واقع می‌شود، اثبات می‌كند و حق نفی ماورای آن را ندارد. اساساً تجربه هیچ گاه نمی‌تواند محال بودن را اثبات كند. محال بودن مفهومی تجربی نیست، بلكه مفهومی فلسفی است كه فقط از راه عقل به اثبات می‌رسد. پس هر علمی، هرقدر كه پیشرفت كند، نمی‌تواند مسائلی مانند اعجاز و تاثیر دعا را نفی كند.
● مستجاب نشدن دعا
چرا معمولا دعاها مستجاب نمی‌شود؟ آیا استجابت دعا دارای شرایطی است؟ متكلمان می‌گویند: تخلف در« وعده »عقلاً قبیح است و خداوند فاعل فعل قبیح نیست. از سوی دیگر خداوند از وعده خود تخلف نمی‌كند (لایخلف المیعاد).
پس راز مستجاب نشدن برخی دعاها چیست؟ در كلام امامان می‌خوانیم كه دعا باید با خواست جدی قلبی همراه باشد. بسیاری از دعاهای ما از روی عادت و لقلقه زبان است. چنین دعاهایی كه فقط واگویه برخی الفاظ است، هیچ‌گاه به اجابت نخواهد رسید. در موارد دیگر نیز ما مصلحتی كلی را درخواست می‌كنیم، ولی در تطبیق مصداق دچار اشتباه می‌شویم و اگر دعا مستجاب گردد، باعث می‌شود به مقصود واقعی نرسیم.
جواد پاینده
پی‌نوشت‌ها:
۱. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج،۹۳ باب،۱۴ ص،۳۰۰ روایت۳۷.
۲. مومن/۶۰.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید