شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

عراق جدید: تغییرات ژئوپلیتیک


عراق جدید: تغییرات ژئوپلیتیک
سقوط رژیم بعث در عراق و ظهور عراق جدید به احتمال زیاد پیامدهای گسترده‌ای برای ژئوپلیتیك مناطق خاورمیانه و خلیج‌فارس به دنبال خواهد داشت. تحولات كنونی در عراق در كشورهای همسایه و سایر كشورهای عرب منطقه به طور یكسان مورد ارزیابی قرار نگرفته است. در حالی كه ظهور شیعیان و كردها در عراق در جهان عرب به عنوان تهدید نسبت به هویت عربی عراق و با تأثیرات بی‌ثبات‌كننده در منطقه تلقی شده برداشت از تغییرات در ایران و تركیه متفاوت بوده است. خودمختاری كردها در عراق جدید فدرال نگرانیهایی برای مطالبات مشابه در میان اقلیت بزرگ كرد در تركیه به وجود آورد. در همین زمان، ایران به تحولات عراق نگاه بسیار مثبتی داشت، چون به دهه‌ها دشمنی و عدم اعتماد پایان می‌دهد و مقدمه‌ای برای برقراری رابطه‌ی نزدیك و دوستانه با عراق محسوب می‌شود.
عراق از زمان شكل‌گیری در سال ۱۹۲۱ توسط قدرت استعماری بریتانیا عمدتاً به دلیل نارساییهای ساختاری با دخالت قدرتهای خارجی دست‌خوش تحولات زیادی شده است. اما سقوط رژیم یعنی صدام در بهار سال ۲۰۰۳ فصل جدیدی در تاریخ عراق گشود و پس از چندین دهه زمینه‌ی ایجاد یك كشور دموكراتیك و با ثبات را مقدور ساخت. عراق به عنوان كشوری چند قومی- مذهبی برای دستیابی به هدف حفظ وحدت و برقراری آرامش با چالشهای زیادی مواجه است. نخستین گامها به سوی این هدف برداشته شده است. برگزاری موفق رفراندوم قانون اساسی و انتخابات پارلمانی قریب‌الوقوع در ماه دسامبر همگی نشانه‌هایی امیدبخش هستند. این انتخابات نخستین مجلس ملی عراق را از هنگام تهاجم نیروهای ائتلاف به رهبری آمریكا در سال ۲۰۰۳ شكل خواهد داد. (۱)
اگرچه انتخابات در عراق به اتمام رسیده است و عراقیها دولت جدید را انتخاب كرده‌اند،‌اما تشكیل دولت، بازنویسی قانون اساسی، بازسازی ارتش و پلیس، راه‌اندازی اقتصاد ویران و جلوگیری از وقوع جنگ داخلی وظیفه‌ای سترگ است. (۲)
سنیها كه تنها ۲۰ درصد از جمعیت ۲۵ میلیون‌ عراق را تشكیل می‌دهند، خواهان ایجاد یك دولت مركزی قوی برای حفاظت از آنها و تقسیم منصفانه‌تر درآمدها می‌باشند؛ رهبران قدرتمند شیعه و كرد خواهان ایجاد نوعی كنفدراسیون می‌باشند. شیعیان كه بیش از ۶۰ درصد جمعیت عراق را تشكیل می‌دهند در سراسر تاریخ عراق در صحنه‌ی سیاسی مشاركت چندانی نداشته‌اند و از حقوق‌شان محروم شده‌اند. اینك آنها برای دستیابی به جایگاه مناسب خود در صحنه‌ی سیاسی عراق در تلاش هستند. از این منظر می‌توان گفت كه اساساً در یك نظام دموكراتیك، طبیعی است كه شیعیان دارای اكثریت باشند و نقشی برجسته در عراق جدید ایفا كنند.
۱) ظهور شیعیان
ایجاد جمهوری اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ كه وجه غالب آن ایدئولوژی شیعی بود، در غرب به عنوان یك تهدید تلقی شد. دولتهای ریگان و بوش (پدر) این تهدید را آن‌قدر حاد یافتند كه نفرت خود را از رژیم صدام حسین كنار گذاشتند و در جنگ ایران و عراق از او حمایت كردند. امید آنها این بود كه صدام در جنگ پیروز شود و ایران مجبور به عقب‌نشینی شود.
پس از حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ روشن شد كه افراط‌گرایان اسلامی سنی دشمن اصلی آمریكا هستند. آمریكا به روشنی شورشیان سنی را به عنوان دشمن خود تعریف كرد. همان احزاب اسلام‌گرای شیعی كه سبب شده بودند آمریكا در جریان جنگ ایران و عراق به سمت صدام حسین گرایش یابد اینك نزدیك‌ترین متحدین آمریكا در عراق به حساب می‌آیند. از نظر سنیهای عراق، آمریكا شیعیان را بر آنها ترجیح داده است. این برداشت از دید مردم و دولتهای منطقه پنهان باقی نمانده است. عربستان سعودی، اردن،‌سوریه و دیگر كشورها نسبت به همكاری با سیاستهای آمریكا كه به معنی تقویت دولت تحت كنترل شیعیان در عراق خواهد بود،‌تمایل نشان نداده‌اند.
پس از فروپاشی رژیم دیكتاتوری بعث در عراق كه منبع اصلی بی‌ثباتی در منطقه بود، برخی كشورها سعی كردند مانع توسعه‌ی روابط بین ایران و عراق گردند، با این اعتقاد كه پیوندهای دوستانه بین دو كشور مسلمان به ایجاد «هلال شیعی» در منطقه منجر خواهد شد، متأسفانه این فرضیات تحت نفوذ برخی كشورهای عرب همسایه كه در واقع بستر اصلی خیزش تروریسم عربی در منطقه و جهان هستند، شكل گرفته است. چشم‌انداز ظهور یك عراق تحت كنترل شیعیان در شمال غربی خلیج‌فارس كه روابط و پیوندهای نزدیكی با ایران داشته باشد، نگرانی عمده‌ای در جهان عرب ایجاد كرده است. (۳) اعراب سنی از آن چیزی هراس دارند كه ملك عبدالله پادشاه اردن در دسامبر سال ۲۰۰۵ از آن به عنوان «هلال شیعی در حال ظهور» یاد كرد، یعنی این احتمال كه در نتیجه در دست گرفتن كنترل عراق توسط یك دولت شیعه قدرتمند و گسترش روابط آن كشور با ایران ، سوریه، لبنان و حزب‌الله «هلالی» ایجاد شود كه از نظر آنها موجب بی‌ثباتی در منطقه خلیج‌فارس شود.
در واقع، این امر باعث شگفتی بسیاری شد زیرا شیعیانی كه در گذشته در خاورمیانه بازندگان تاریخی محسوب می‌شدند و همواره توسط عثمانیها، بریتانیاییها و سپس دیكتاتوریهای طرفدار غرب سركوب شده بودند، به نیروی سیاسی جدید و قدرتمندی مبدل شدند.پیروزی احزاب سیاسی شیعه در انتخابات به این معنا بود كه عراق نخستین كشور عرب خواهد بود كه شیعیان رهبری آن را در دست خواهند داشت. ظهور چشمگیر مسلمانان شیعه عراق و تبدیل آنها از قربانیان سركوب به نیرویی كه قادر به در دست گرفتن قدرت در یكی از كشورهای اصلی منطقه است، موازنه قدرت در خاورمیانه را تغییر داده است و شیعیان در سراسر منطقه این جرئت را یافته‌اند كه برای استیفای حقوق خود، طرح مطالباتشان و نیز به رسمیت شناخته شدن جایگاهشان دست به اعتراض بزنند. دولتهای عرب پیش‌بینی می‌كنند كه عراق جدید شیعیان را در سراسر منطقه توانمند خواهد ساخت و آنان را به طرح این پرسش فرا خواهد خواند كه چرا نباید به آنها سهمی عادلانه در عرصه‌ی تصمیم‌گیری در كشورشان اعطا شود.
۱-۱) كویت
شیعیان حدود یك سوم جمعیت كویت را تشكیل می‌دهند، اما آنان از این شكایت دارند كه در كرسیهای پارلمان و كابینه از سهمی عادلانه برخوردار نیستند. در حال حاضر،‌تنها یك نفر شیعه در میان ۱۶ عضو كابینه و تنها ۵ نفر شیعه در پارلمان ۵۰ نفری این كشور حضور دارند. شیعیان كویت مانند همتایانشان در سراسر جهان عرب در نتیجه رویدادهای عراق جرئت پیدا كرده‌اند،‌چنان‌كه گفته شد اكثریت شیعه عراق اینك پس از دهه‌ها سركوب توسط رژیمهای پی‌درپی به رهبری سنیها، دولت را در دست گرفته‌اند. پنج گروه كه نمایندگی اقلیت شیعه كویت را برعهده دارند در تلاش جهت افزایش شانس خود در انتخابات پارلمانی بعدی كه طبق برنامه باید در سال ۲۰۰۷ برگزار شود، با یكدیگر متحد گردیده‌اند.
۱-۲) عربستان سعودی
در عربستان سعودی، جمیعت شیعیان بین ۱ تا ۴ میلیون نفر در آمارهای رسمی و غیررسمی مطرح می‌شود.(۴) شیعیان برخلاف آنچه معمولا توسط دولت ۵ تا ۱۰ درصد گزارش می‌شود، ۲۰ درصد شهروندان این كشور را تشكیل می‌دهند.شیعیان در استان شرقی نفت‌خیز اكثریت دارند. از دیدگاه سعودیها، شیعیان سعودی همواره به عنوان ستون پنجم بالقوه برای ایران محسوب شده‌اند. (۵) اما آنچه كه از دیدگاه سعودیها نگران‌كننده است پیوندهای قوی شیعیان منطقه الاحساء با عراق است. امری كه به توجیه احساس خطر شدید سعودیها از ظهور شیعیان در عراق كمك می‌كند.(۶) به لحاظ تاریخی، شیعیان در سعودی به دلیل اینكه شكل غالب اسلام سنی پادشاهی سعودی وهابیسم یا سلفی‌گری خوانده می‌شود، از آنها تنفر داشته و به حاشیه رانده شده‌اند. (۷) ظهور دولت تحت رهبری شیعیان در عراق كه با عربستان سعودی مرزی طولانی دارد، نگرانی زیادی در این كشور به وجود آورده است. این امر همچنین ممكن است توجیه‌كننده‌ی حمایت عمده‌ای باشد كه سعودیها از صدام در جریان جنگ ایران و عراق به عمل آوردند. بسیاری از سعودیها متقاعد شده‌اند كه توطئه‌ای عظیم از جانب شیعیان مبنی بر تشكیل یك بلوك شیعه در برگیرنده‌ی ایران، عراق،‌سوریه و لبنان باشد، در جریان است. این بلوك فرضی حتی به شبه جزیره عربستان از طریق كویت، استان شرقی عربستان سعودی و بحرین گسترش می‌یابد.
گامهای لرزان عراق به سمت دموكراسی حتی دردسر بیشتری برای خاندان سلطنتی سعودی تولید خواهد كرد.(۸) ریاض خواهان هرج‌ومرج و یا ایجاد یك رژیم شیعی قدرتمند در مرزهای خود نیست. تردیدهای رژیم سعودی به نوبه‌ی خود سنیهای عراق را از مشاركت در فرآیند سیاسی باز داشته است و سبب آن شده است تا برخی جوانان تندروی سعودی به شورش علیه دولت مورد حمایت آمریكا در بغداد بپیوندند . به ویژه، دولت سعودی درباره خودمختاری شیعیان از خود حساسیت نشان می‌دهد. زیرا اقلیت شیعی این كشور در منطقه‌ی نفت‌خیز شرقی تمركز دارند(۹) و بروز هرگونه ناآرامی یا تلاش برای جدایی ممكن است سبب وقفه در تولید نفت در عربستان سعودی گردد. بنابراین، یك سال پس از جنگ در عراق، دولت سعودی تلاش كرده به رهبران شیعیان نزدیك شود.
۱-۳) بحرین
بحرین مانند عراق دارای یك اكثریت شیعه است اما تحت حكومت سنی‌ها قرار دارد. علی‌رغم اینكه ۷۰ درصد از جمعیت بحرین را شیعیان تشكیل می‌دهند، آنها در كابینه بحرین حضور اندكی دارند. بنابرا گزارش اخیر «گروه بحران بین‌المللی»،‌اكثریت شیعه در بحرین به شكل فزاینده‌ای خود را به لحاظ سیاسی در حاشیه و به لحاظ اجتماعی محروم احساس می‌كنند.(۱۰) همچنین شیعیان بحرین دچار تنشها و تبعیضات فرقه‌ای هستند. شیعیان به دلیل سوء‌ظن گسترده‌ای كه در میان مقامات و سنیها وجود دارد همواره مورد خشم قرار گرفته‌اند. اینك ظهور یك عراق شیعی «نوعی مشروعیت» به شیعیان بحرین می‌بخشد،‌امری كه حتی در مورد دیگر دولتهای دارای اقلیت شیعه در منطقه‌ی خلیج‌فارس نیز مصداق دارد.۲) ابتكار اتحادیه عرب
اتحادیه عرب كه نمایندگی جهان عرب را برعهده دارد، سرانجام پس از كش و قوسهای فراوان تصمیم گرفت دبیر كل خود عمرو موسی را در ماه اكتبر سال ۲۰۰۵ به عراق اعزام كند. برخی كارشناسان این ابتكار را به منزله‌ی تغییر در چشم‌انداز جهان عرب نسبت به عراق می‌دانند. در حالی كه قبلاً اتحادیه عرب در مورد عراق پس از صدام عمدتاً سكوت اختیار كرده بود، سفر عمرو موسی به عراق از دیدگاه برخی ناظران نشان‌دهنده‌ی این امر تلقی گردید كه جهان عرب به فكر پرداختن به پیامدهای ظهور یك عراق دموكراتیك افتاده است كه تحت سلطه‌ی شیعیان قرار دارد؛ موضوعی كه برخی دولتهای جهان عرب با نگرانی به آن می‌نگرند.(۱۱) در همین‌حال، رهبران برجسته كرد و شیعه كه رهبری دولت را در دست دارد از این شكایت دارند كه اتحادیه عرب از اعتراض به رفتار وحشیانه رژیم صدام نسبت به ناراضیان شیعه امتناع كرده بود. آنها همچنین از این شكایت دارند كه اتحادیه عرب برای ایفای نقش در عراق بسیار دیر عمل كرده است. از حمایتهای پیشین اتحادیه عرب از صدام ابراز انزجار می‌كنند و به موضع تبعیض‌آمیز آن در قبال اقلیت عرب سنی عراق سوء‌ظن دارند.(۱۲)
اتحادیه عرب سرانجام و در پی سفر عمروموسی دبیر كل این اتحادیه به عراق موفق گردید كه در تاریخ ۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۵ كنفرانس ۳ روزه‌ای در قاهره به شركت نخبگان سنی و نمایندگان اكثریت شیعیان و كردهای عراق و كشورهای همسایه عراق تشكیل دهد.
در واقع،‌كنفرانس اتحادیه عرب طرح سعودیها بود، سعودیها این طرح را با توجه به نقش خود در گرد هم آوردن جناحهای رقیب در لبنان در سال ۱۹۸۹ كه به قرارداد طائف انجامید و به جنگ داخلی ۱۵ ساله‌ی لبنان پایان داد. مطرح نمودند، پادشاهی سعودی كه در همسایگی عراق واقع است از این نگران است كه ظهور یك دولت با اكثریت شیعه در بغداد موازنه منطقه‌ای را به زیان سنیها برهم خواهد زد. عربستان سعودی كه تحت حاكمیت سنیها قرار دارد، دارای اقلیتی شیعه است كه گاه سر به شورش برمی‌دارند. سعودیها امیدوار بودند كه در طی كنفرانس آشتی ملی در قاهره، اقلیت سنی عراق نقش قابل توجهی در دولت این كشور پیدا كند.
تصمیم رهبران سنی سنتی و بعثی عراق مبنی بر مشاركت در فرآیند سیاسی و انتخابات عمدتاً نتیجه تشویقهای دولتهای متنفذ عرب در راستای تخفیف مناقشات بود. سنیها به این واقعیت پی بردند كه بدون مشاركت در فرآیند سیاسی، به طور كامل نقش خود را در ایجاد رژیم جدید در عراق از دست خواهند داد. افزون بر این، آنان به این واقعیت پی بردند كه شورش از منطقه آنها فراتر نخواهد رفت و مقاومت بر روند سیاسی حاكم در بخشهای بزرگی از عراق تأثیر نخواهد گذاشت. بدین‌ترتیب آشكار گردید كه بدون مشاركت سنیها، منطقه سنی‌نشین دچار هرج‌و‌مرج گردیده و از بقیه كشور جدا خواهد شد و علاوه بر این داشتن هیچ سهمی نیز در قدرت سیاسی برای سنیها در آینده متصور نخواهد بود. (۱۳)
سرانجام و به دنبال دیدار عمروموسی، دبیر كل اتحادیه عرب، از عراق، یك كنفرانس سه روزه در تاریخ ۱۹ نوامبر سال ۲۰۰۵ در قاهره با شركت نخبگان سنی و نمایندگان شیعیان و كردهای عراق برگزار گردید.
ایالات متحده،‌ اتحادیه اروپا و كلیه همسایگان عراق نیز در كنفرانس شركت كردند، اختلاف‌نظرهای عمیقی در جریان مباحثات بروز كرد، اما شركت‌كنندگان تصمیم به برگزاری یك كنفرانس پان عراقی در بغداد در فوریه – مارس سال ۲۰۰۶ با هدف یافتن اجماع وسیع در خصوص مسائل بنیادی توسعه پس از جنگ در عراق گرفتند.
بیانیه‌ی پایانی كنفرانس از تقاضای سنیها برای تعیین یك جدول زمانی جهت خروج نیروهای خارجی حمایت نمود اما مشخص نكرد چه موقع این عقب‌نشینی باید آغاز شود و آن را بیشتر به یك ژست نمادین مبدل ساخت تا تقاضایی ملموس كه بتواند توسط دولت عراق پی‌گیری شود. این بیاینه همچنین با محكوم ساختن موج تروریسم علیه شیعیان و ارائه استدلالهای دینی برای حمله به آنان و نیز مشروعیت بخشیدن به فرآیند سیاسی كه به موجب آن سیاستمداران شیعی به قدرتمندترین نیروی سیاسی در عراق تبدیل شده‌اند، امتیازاتی نیز به سیاستمداران شیعی اعطا كرد. شاید بزرگ‌ترین برنده اجلاس،‌اتحادیه عرب با ۲۲ عضو خود بود كه پس از سكوتی طولانی با این امید وارد صحنه‌ی سیاسی عراق شد تا شاید بتواند پیروزی خود را در سال ۱۹۸۹ یعنی هنگامی كه توانست با برگزاری كنفرانس مشابهی به جنگ داخلی ۱۵ ساله لبنان پایان دهد،‌تجدید كند.
۲-۱) آمریكا در تنگنا
از زمان سقوط رژیم صدام در عراق، آمریكاییان به شكل پیچیده‌ای به شیعیان وابستگی پیدا كرده‌اند. واشینگتن كه به حیات شیعیان نیاز داشت،‌به طرز مؤثری كنترل شیعیان به عراق را تضمین كرد و این بهایی بود كه آمریكا از پرداخت آن خشنود نبود. نگرانی آمریكا از خود شیعیان نیست بلكه آنان از متحدین ایرانی آنان هراسناك می‌باشند.(۱۴) واشینگتن از این بیم داشت كه مهار شورش سنیها عراق را تبدیل به یكی از اقمار ایران سازد. از دیدگاه آمریكاییها این امر بازتابهای وسیعی در منطقه داشته و به ویژه موجبات نگرانی عربستان سعودی را فراهم می‌كرد كه از افزایش قدرت ایران بیمناك است. (۱۵) گرچه شیعیان عرب همانند شیعیان ایرانی نیستند، اما چون دولت شیعی در عراق ممكن بود به متحد ایران تبدیل شود،‌این نتیجه‌ای نبود كه ایالات متحده خواستار آن باشد. (۱۶)
ایالات متحده همچنین از بلندپروازیهای شیعیان برای تبدیل عراق از یك دولت سكولار به یك دولت اسلامی نگران بود. از این رو، ایالات متحده لازم بود تا حدودی به شیعیان نارو بزند بی‌آنكه در واقع چنین كند، همكاری با سنیها فرصت انجام این كار را در اختیار واشینگتن قرار داد. (۱۷)
افزون بر این،‌ واشینگتن به منظور ایجاد شرایطی كه امكان تصویب قانون اساسی را در رفراندم اكتبر سال ۲۰۰۵ فراهم كند و اكثر سنیها را به شركت در انتخابات ۱۵ دسامبر سال ۲۰۰۵ ترغیب نماید، طرفدار منافع سنیها در برابر شیعیان گردید. (۱۸) بدین‌ترتیب، سنیها با استفاده از كارت شورش، آمریكاییها را به وضعیتی دچار ساختند كه رابطه‌شان با شیعیان و كردها پایگاه مناسبی برای كنترل عراق در اختیار آنها قرار ندهد. سنیها وضعیتی را ایجاد كردند كه در آن آمریكاییها به سنیها وضعیتی را ایجاد كردند كه در آن آمریكاییها به سنیها به منظور ایجاد آرامش در عراق نیاز پیدا كنند و در نتیجه به حمایت از منافع سنیها در مقابل شیعیان متمایل گردند.(۱۹) علاوه بر این، ایالات متحده از تقاضاهای سنیها به عنوان یك چارچوب استفاده كرد تا براساس آن رژیم جدید عراق را به گونه‌ای شكل دهد كه دارای آن میزان پیچیدگی ذاتی باشد كه مانع كنترل شیعیان و نفوذ ایرانیها گردد. (۲۰)
ایالات متحده كه با موانع زیادی مواجه است اینك اولویت خود را كاهش نیروها در عراق قرار داده است. (۲۱) در حالی كه پیش از جنگ، واشینگتن نه تنها عراق را پایگاهی بالقوه برای دموكراسی بلكه همچنین آن را منبع پایدار بالقوه ای برای نفت و پایگاهی استراتژیك محسوب می‌كرد،‌ اما اینك سطح آرزوهایی كه در مورد عراق در سر پرورانده می‌شد در جلسات خصوصی بسیار تقلیل داده شده است. (۲۲) به نقل از یك منبع وزارت خارجه بریتانیا گفته شده كه هدف دولت آمریكا برای تبدیل عراق به پایگاه دموكراسی در خاورمیانه مدتها پیش كنار نهاده شد. دیپلماتهای وزارت امور خارجه اینك به شدت در خفا مشغول برنامه‌ریزی برای خروج از عراق هستند. (۲۳) از این‌رو، اولویت نخست آمریكا عقب‌نشینی از عراق به گونه‌ای است كه جرج‌بوش حكم یك سیاستمدار شكست‌خورده را پیدا نكند. او دست‌كم باید عراق را در مسیر دموكراسی قرار داده باشد. اولویت دوم این است كه «آمریكا نمی‌خواهد میراثی از خود به جا بگذارد كه در نتیجه آن نفوذ ایران در خاورمیانه گسترش یافته باشد». (۲۴)
ایالات متحده كه فرآیند كنونی را در عراق آغاز نموده نقش و مسئولیتی اساسی در خصوص وقایع بر عهده گرفته كه آینده عراق را شكل می‌دهند. آن‌گونه كه از وضعیت فعلی برمی‌آید، هرگونه خروج سریع نیروهای آمریكایی تنها به هرج‌ومرج و بروز احتمالی جنگ داخلی در عراق منجر خواهد شد. راهكار دیگر كاهش تدریجی و مرحله‌ای نیروهای آمریكایی است كه تنها با همكاری و هماهنگی دیگر كشور با نفوذ در عراق یعنی ایران امكان‌پذیر خواهد بود. معضلی كه آمریكا با آن مواجه است، نحوه درخواست همكاری از ایران بدون اعطای اعتبار لازم برای این كار و قدردانی است. صدور این بیانیه كه زلمای خلیل‌زاد، سفیر آمریكا در بغداد گفتگوهای مستقیمی را با ایرانیها آغاز خواهد كرد، نشانه بازگشت واشینگتن به واقع‌گرایی در سیاست خارجی خود تلقی شده است. با این‌حال، مانع عادی‌سازی روابط با ایران همچنان بلاتغییر مانده است. علاوه بر میراث دوران پس از انقلاب اسلامی در ایران، موضوعات دیگری نظیر برنامه هسته‌ای ایران نیز در این رابطه مطرح می‌باشند. هم‌اكنون،‌نوعی پیوند بین تواناییهای هسته‌ای ایران و نقشی كه این كشور در امنیت منطقه‌ای می‌تواند ایفا كند، پدید آمده است، از این‌رو، تمایل واشینگتن برای به رسمیت شناختن نفود منطقه‌ای ایران و نقش سازنده‌ای كه می‌تواند در صلح و ثبات منطقه ایفا كند تنها انگیزه قابل تصوری (احتمالاً در چارچوب «چانه‌زنی بزرگ» ) است كه می‌تواند ایران را به همكاری با «استراتژی خروج» آمریكا ترغیب كند.۳) دورنمای آینده
اینك صف‌آرایی جدیدی در خاورمیانه در حال شكل‌گیری است و عراق به یكی از كانونهای اصلی آن تبدیل شده است. علی‌رغم برگزاری رفراندم قانون اساسی در عراق، این كشور هنوز به نظر چند پاره می‌آید و جلوگیری از تجزیه‌ی آن كار آسانی به نظر نمی‌رسد. در واقع، اكثر سنیهایی كه در رفراندم رأی دادند سعی كردند از تصویب آن جلوگیری كنند و همچنان مخالف اشغالگران هستند، البته این امر تا حدودی ناشی از خشم آنها از بركنار ماندن از جایگاه مسلطی است كه همواره به طور سنتی در عراق از آن برخوردار بودند و تا حدودی نیز به دلیل احساسات ملی‌گرایانه می‌باشد. شورشها ریشه‌ی عمیقی در نواحی مركز و شمال‌غربی عراق از جمله بغداد بزرگ دارند. (۲۵) از این‌رو، هنوز باید منتظر ماند و دید كه آیا تصویب قانون اساسی به چالشها نسبت به تمامیت ارضی عراق پایان خواهد داد یا خیر. با‌این حال، به نظر می‌رسد كه هر مسیری كه عراق جدید در آینده طی كند، تأثیر حوادث پس از آوریل سال ۲۰۰۳ در منطقه غیرقابل بازگشت است. این تحول به طور ضمنی مبین تغییرات بی‌سابقه‌ای است كه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ در منطقه به وقوع پیوسته است. البته این امر موجب تغییرات گسترده‌ای در ژئوپولیتیك منطقه خواهد شد. در عراق جدید، به قدرت رسیدن شیعیان و كردها بر دور نمای سیاست خارجی عراق قویاً تأثیر خواهد گذاشت و به همین شكل بر سیاست كشورهای منطقه در قبال عراق تأثیرگذار خواهد بود. كشورای منطقه هر یك برداشت متفاوتی از تحولات اخیر عراق دارند.
۳-۱) دولتهای عرب
برای دولتهای عرب منطقه، تحولات كنونی در عراق چندان خوشایند به نظر نمی‌رسد. با ظهور شیعیان و به ویژه كردها در عراق، طرح پان عربیسم شور و حرارت اولیه خود را از دست داد. افزون بر این، دولتهای عرب منطقه باید مطالبات اقلیتها و به ویژه شیعیان را به طور جدی مورد توجه قرار داده و به آنها بپردازند. با وقوع تحولات جدید به دنبال آزادی عراق از چنگال رژیم استبدادی صدام، كشورهای عرب اینك در موقعیتی قرار گرفته‌اند كه در معرض فشارهای زیادی از خارج برای ایجاد یك نظام دموكراتیك می‌باشند. آنها یا باید در برابر ایجاد تغییر در نظامهای سیاسی خود مقاومت به خرج دهند و یا به طور داوطلبانه در جهت ایجاد حكومتی دموكراتیك گام بردارند كه قدرت را به طور عادلانه با سایر اقلیتها به ویژه شیعیان تقسیم كند. (۲۶) موضوع عراق جدید در دو كشور غیر عرب همسایه یعنی ایران و تركیه به گونه‌ای متفاوت برداشت می‌شود.
۳-۲) تركیه
از دیدگاه تركیه، واگذاری قدرت به كردها در عراق فرآیند ناخوشایندی است كه از زمان پایان نخستین جنگ خلیج‌فارس در سال ۱۹۹۱ آغاز شده است. این امر تركیه را در برابر مطالبات جامعه كرد ۱۲ میلیون نفری آن كشور- كه خواستار خودمختاری می‌باشند- آسیب‌پذیر می‌سازد. تحولات در عراق می‌تواند آثار سوئی بر پیوندهای استراتژیك نه‌چندان جا افتاده بین تركیه و اسرائیل داشته باشد. برای مثال، چنین استدلال می‌شود،‌در حالی كه تركیه از ظهور یك دولت مستقل كرد در شمال عراق هراس دارد، این احتمال برای اسرائیل از نقطه‌نظر امنیتی مطلوب به نظر می‌رسد. (۲۷) بنابراین، تركیه از احیای پیوندهای قدیمی میان اسرائیل و كردهای عراق كه سابقه‌ی آن به اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ برمی‌گردد نگران است.(۲۸) همچنین چشم‌انداز حضور نیروهای آمریكایی در عراق در آینده قابل پیش‌بینی،‌نقش محوری تركیه را به عنوان متحد اصلی آمریكا و مقر پایگاههای عمده‌ی آمریكا در منطقه كاهش می‌دهد.
۳-۳) ایران
از دیدگاه ایران، مسائل كاملاً متفاوت است. جدا از مسئله‌ بالقوه‌ی كردها كه با مسئله تركیه مشابه است اما از ماهیت و گسترده‌ی متفاوتی برخوردار می‌باشد، ایران شاید تنها كشور منطقه باشد كه تحولات در عراق جدید را مثبت تلقی می‌كند. ایران از همان آغاز با استفاده از فرصت پیش‌آمده به حمایت از دولت جدید عراق پرداخت. رهبران این دولت از زمان مبارزه علیه رژیم خشن و بی‌رحم صدام حسین در میان متحدین این كشور جای داشتند.(۲۹) این در حالی بود كه سایر كشورهای عرب منطقه- به جز سوریه- دست دردست قدرتهای بزرگ در جبهه‌ای دیگر به رژیم صدام كمك می‌كردند. در حال حاضر، امنیت و ثبات عراق جدید در زمره اولویتهای دولت ایران به حساب می‌آید. از دیدگاه ایران، یك عراق ناامن با جذب تروریستها و دادن بهانه به دست نیروهای خارجی جهت تداوم حضور خود در این كشور- امری كه مخالف با سیاستهای ایران است- پیامدهای منفی در برخواهد داشت.(۳۰)
در همین حال، عراق جدید به یكی از دروازه‌های اصلی ایران به سوی جهان عرب تبدیل شده است. این امر را باید تحولی بسیار مثبت برای امنیت منطقه تلقی كرد،‌چون در گذشته عمدتاً این رژیم بعث در عراق بود كه مانع مناسبات دوستانه بین ایران و سایر كشورهای عرب منطقه می‌شد. افزون بر این، این رابطه‌ی جدید بین ایران و عراق ممكن است دو پیامد دیگر برای سیاست خارجی ایران دربرداشته باشد؛
اول، ایران با داشتن یك كشور دوست در مرزهای غربی خود پس از دهه‌ها دشمنی و عدم اعتماد، این فرصت را پیدا خواهد كرد كه نگاه خود را بیشتر به سمت مسائل داخلی معطوف كرده و به برنامه‌های توسعه اقتصادی خود اولویت بخشد و از منافع بالقوه تجاری و ترانزیتی خود در منطقه كمال استفاده را ببرد. دوم، عراق جدید به عنوان دوست نزدیك ایران و نیز ایالات متحده آمریكا می‌تواند در رابطه طوفانی كنونی بین ایران و آمریكا به طور حایل عمل كند و احتمالاً بستر عادی‌سازی روابط آنها را در آینده فراهم كند.
نویسنده: ناصر - ثقفی عامری
مترجم: پیروز - ایزدی
پانوشتها
۱-مشاركت سنیها در انتخابات به این معنی نبود كه این اقلیت كه در طول تاریخ عراق بر این كشور حاكم می‌رانده‌اند، به طور كامل به فرآیند سیاسی پیوسته باشند. آنان عمدتاً به این دلیل رأی دادند تا سبب تغییرات عمده‌ای شوند و «حقوقی را كه به نظر آنها پس از سقوط رژیم صدام حسین از آنها سلب شده مجدداً به دست آورند». رك به:
Robin Wright, Bigger Hurdles for U.S. in Iraq s Next phase , Washington Post. December ۱۸, ۲۰۰۵
۲- Ibid
۳- برای مطالعه‌ی بیشتر رجوع كنید به:
Michael Moran, The Arab League and Iraq, The Couneil on Foreign Relations. Oeloder ۲۰, ۲۰۰۵
۴- از قول وزیر كشور عراق بیان جبر چنین نقل شده است كه «چهار میلیون شیعه ] در عربستان سعودی[ زندگی می‌كنند كه با آنان مانند شهروندان درجه سه رفتار می‌شود». رجوع كنید به:
- Simon Henderson , A Redovin a Camel? Saudi Foreign Polity & the Insurgeney in Iraq, Washinton Institute for Near East Polity. Poliey Watch ۱۰۳۶, Oetober ۵,۲۰۰۵ .
۵- اظهارات جوان كول در :‌
- Middle East Policy Couneit. A Shia Crescent: What Fallout for the USP Washington , D, C,Oetober ۱۴ , ۲۰۰۵
۶- Ibid
۷- آن‌گونه كه نیویورك تایمز گزارش داده است،« در عربستان هیچ وزیر شیعه در كابینه وجود نداشته و تنها یك سفیر شیعه وجود دارد كه آن هم سفیر عربستان سعودی در ایران است. به شیعیان مناصب حساس در نیروهای مسلح و دستگاههای امنیتی واگذار نمی‌شود. هیچ شهردار یا رئیس پلیسی شیعه نیست و در میان ۳۰۰ مد سه دخترانه شیعه در استان شرقی هیچ مدیر شیعه‌ای وجود ندارد.» رجوع كنید به :‌
Neil Mac Farquhar, Saudi Shiites Look to Iraq and Assert Righits, NYT, March ۲,۲۰۰۵.
۸- Simon Henderson , Saudi Elections in Regional perspective : the Shiite Threat Theory, The Washington Institute for Near policy , March ۹,۲۰۰۵
۹- Ibid
۱۰- رجوع كنید به:‌
Crisis Grops Report on Bahrain s Sectarian Challenge. Middle East Report , No ۴۰ , Amman/ Brussels , ۶ may ۲۰۰۵
۱۱- Michael Moran , Op, cit .
۱۲- AP dispatch from Baghadad on ۲۰/۱۰/۲۰۰۵ .
۱۳- رجوع كنید به:‌
Robin Wright, U.S. Saudi Arabin Inaugurate New Strategic Dialogue, Washington Post. November ۱۳,۲۰۰۵.
۱۴- George Friedman, The Iraqi Election’s Effects, from Washington to Tahran , The Geopolitical I,telligence Report Stratfor, ۱۲/۲۱/۲۰۰۵ .
۱۵- برای مثال، ‍شاهزاده سعودالفیصل، وزیر امور خارجه عربستان سعودی گفت كه آمریكا هشدارهای دولت سعودی درباره اشغال عراق را نادیده گرفت. شاهزاده، فیصل همچنین گفت، از آن بیم دارد كه سیاستهای عراق منجر به تجزیه كشور به بخشهای كردنشین، سنی‌نشین و شیعه‌نشین گردد. رجوع كنید به:
Tom Reagan, The myth of Iraqs foreign Fighters, The Christian Science Monitor,. September ۲۳. ۲۰۰۵ .
۱۶. IG. Friedman . op. cit
۱۷- Ibid
۱۸- نمونه بارز این امر تماس تلفنی بوش با رهبر ائتلاف یكپارچه عراق (UIA) بود كه طی آن از او خواست تا امتیازاتی به سنیها اعطا كند تا بن‌بست موجود در مذاكرات مربوط به قانون اساسی شكسته شود. علی‌ الادیب، یكی از اعضای شیعه كمیته قانون اساسی در تاریخ ۲۶ اوت گفت كه بوش از عبدالعزیز حكیم رهبر مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق خواسته است كه مصالحه صورت گرفته در مورد تصفیه اعضای حزب بعث از دولت را بپذیرد. رجوع كنید به:‌
- Fridman, Op, cit.
۱۹- لازم به ذكر است كه سنیها كاملاً شورش را به عنوان تنها كارت بازی خود كنار نگذاشته‌اند، بلكه نشان داده‌اند كه می‌توانند در این زمینه موضع خود را تعدیل كنند. از این رو، هرچه زرقاوی بیشتر دست به عملیات بزند. وابستگی آمریكا به سنیها بیشتر خواهد شد. آسوشیتدپرس گزارش می‌دهد كه مركز مطالعات استراتژیك و بین‌المللی (CSIS) آمریكا معتقد است كه اكثر شورشیان «وفاداران به صدام حسین» نیستند بلكه اعضای قبایل عراقی سنی می‌باشند. آنان خواهان بازگشت صدام حسین به عراق نیستند بلكه نگران بر سر كار آمدن دولتی به رهبری شیعیان هستند. رجوع كنید به:‌
- Regann, Op . cit.
۲۰- رجوع كنید به:
- Frieman . Op . cit .
۲۱- آمریكاییها براساس آنچه در اوایل سال ۲۰۰۳ یعنی هنگام آغاز عملیات نظامی علیه عراق به آنها گفته شده بود. انتظار موفقیتهای بسیار بیشتری را در ازای سالها تلاش پرهزینه خود داشتند. در پاییز سال ۲۰۰۶، اكر نه زودتر ، رأی‌دهندگان آمریكایی پاسخهای روشن‌تری برای این پرسشها مطالبه خواهند كرد. رجوع كنید به:‌
- Wayne white , Kraq in ۲۰۰۶: Year of Decision . Middle East Institute, Jinuary ۴. ۲۰۰۶ .
۲۲- Regn , Op. Cit.
۲۳- رجوع كنید به:‌
Ewen Mae Askill , Lofty ambitions redueed to one Iraq must not be seen as a failure , The Guardian , September ۲۲. ۲۰۰۵
۲۴- Ibid
۲۵- Dilip Hiro . Iraq Life After the Constitution, Yale Global . ۲۰ Octobr, ۲۰۰۵ .
۲۶- ترس ناشی از این ادعاها كه شیعیان ستون پنجم ایران تبدیل خواهند شد بی‌پایه و اساس است و عمدتاً از روی خشم و اعتراض نسبت به روندی بیان می‌شود كه ممكن است نهایتاً به برتری ایران در منطقه منتهی شود و یا بهانه‌ای برای محروم ساختن شیعیان از حقوق قانونی‌شان در كشورهای مختلف عرب است. در واقع، بسیاری از اعراب شیعه خود را همان‌قدر شیعه می‌دانند كه عرب . بنابراین، عقل حكم می‌كند كه كشورهای عرب رویه آشتی جویانه‌ای با برادران عرب شیعه خود در این مقطع حساس تاریخی در پیش گیرند و با محروم ساختن‌شان از حقوق خود سبب رنجش بیشتر آنان نشوند.
۲۷ رجوع كنید به:
- Mastafa Kibaroglu, Clash of Interest over Northen Iraq Drives Turkish – Israeli Alliance to a Crossroads, The Middle East Journal , Volume ۵۰ , No ۲, Spring ۲۰۰۵ .
۲۸- اسرائیل همگام با آمریكا و ایران – در دوره‌ حكومت شاه – به پشتیبانی نظامی از جنبش آزادی كردهای عراق علیه رژیم صدام در عراق پرداخت.
۲۹- اسكات پترسون زمینه‌های تاریخی دوستی كنونی میان رهبران جدید عراق در ایران را مورد بحث قرار می‌دهد. رجوع كنید به :‌
Iran Flexes its Soft Power , in Iraq The Chiristion Seience Monitor . May ۲۰.۲۰۰۵ .
۳۰- رجوع كنید به: مصاحبه كاردار ایران در بغداد با ایرنا
-Irna News , November ۲.۲۰۰۵, p. ۳ .
* نوشتار حاضر برگردان سخنرانی نویسنده در سمینار زیر می‌باشد.
Landau Network Center volta the New lrag stabilization, Reconciliation, Institution Building and the Regional scenario, come , Italy, November ۴.۵, ۲۰۰۶.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید