چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا
تعریف علم فقه
علم فقه از وسیعترین و گستردهترین علوم اسلامی است. تاریخش از همه علوم دیگر اسلامی قدیمیتر است. در همه زمانها در سطح بسیار گستردهای تحصیل و تدریس میشده است. فقهای زیادی در اسلام پدید آمدهاند که غیر قابل احصائند. برخی از این فقها از نوابغ دنیا به شمار میروند. کتب فوق العاده زیادی در فقه نوشته شده است. بعضی از این کتب فوق العاده ارزنده است. مسائل فراوانی که شامل همه شئون زندگی بشر میشود در فقه طرح شده است. مسائلی که در جهان امروز تحت عنوان حقوق طرح میشود با انواع مختلفش: حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق خانوادگی، حقوق جزایی، حقوق اداری، حقوق سیاسی و ... در ابواب مختلف فقه با نامهای دیگر پراکنده است. به علاوه در فقه مسائلی هست که در حقوق امروز مطرح نیست، مانند مسائل عبادات. چنانکه میدانیم آنچه از فقه در حقوق امروز مطرح است به صورت رشتههای مختلف در آمده و در دانشکدههای مختلف تحصیل و تدریس میشود. این است که فقه بالقوه مشتمل بر رشتههای گوناگون است.
● کلمه فقه در قرآن و حدیث
کلمه «فقه» و «تفقه» در قرآن کریم و در احادیث، زیاد به کاربرده شده است. مفهوم این کلمه در همه جا همراه با تعمق و فهم عمیق است. در قرآن کریم آمده است:
فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون. (۱)
چرا از هر گروهی یک دسته کوچ نمیکنند تا در امر دین بصیرت کامل پیدا کنند و پس از بازگشتن، مردم خود را اعلام خطر نمایند، باشد که از ناشایستها حذر نمایند.
در حدیث است که رسول اکرم فرمود:
من حفظ علی امتی اربعین حدیثا بعثه الله فقیها عالما. (۲)
هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور کند.
درست نمیدانیم که علما و فضلاء صحابه به عنوان «فقها» خوانده میشدهاند یا نه. ولی مسلم است که از زمان تابعین (شاگردان صحابه ، کسانی که پیغمبر را درک نکرده ولی صحابه را درک کردهاند) این عنوان بر عدهای اطلاق میشده است.
هفت نفر از تابعین به نام «فقهاسبعه» خوانده میشدهاند. سال ۹۴ هجری که سال فوت حضرت علی بن الحسین علیهما السلام است و در آن سال سعید بن مسیب و عروه بن زبیر از فقهای سبعه و سعید بن جبیر و برخی دیگر از فقهای مدینه در گذشتند به نام «سنه الفقها» نامیده شد. از آن پس دوره به دوره به علما عارف به اسلام - خصوصا احکام اسلام - «فقها» اطلاق میشد.
ائمه اطهار مکرر این کلمه را به کار بردهاند، بعضی از اصحاب خود را امر به تفقه کردهاند و یا آنها را فقیه خواندهاند. شاگردان مبرز ائمه اطهار در همان عصرها به عنوان «فقها شیعه» شناخته میشدهاند.
● کلمه فقه در اصطلاح علما
در اصطلاح قرآن و سنت، «فقه» علم وسیع و عمیق به معارف و دستورهای اسلامی است و اختصاص به قسمتخاص ندارد. ولی تدریجا در اصطلاح علما این کلمه اختصاص یافت به «فقه الاحکام.»
توضیح اینکه علما اسلام، تعالیم اسلامی را منقسم کردند به سه قسمت:
الف) معارف و اعتقادات، یعنی اموری که هدف از آنها شناخت و ایمان و اعتقاد است که به قلب و دل و فکر مربوط است مانند مسائل مربوط به مبدا و معاد و نبوت و وحی و ملائکه و امامت.
ب) اخلاقیات و امور تربیتی، یعنی اموری که هدف از آنها این است که انسان از نظر خصلتهای روحی چگونه باشد و چگونه نباشد، مانند تقوا، عدالت، جود و سخا، شجاعت، صبر و رضا، استقامت و غیره.
ج) احکام و مسائل عملی، یعنی اموری که هدف از آنها این است که انسان در خارج، عمل خاصی انجام دهد، و یا عملی که انجام میدهد چگونه باشد و چگونه نباشد، و به عبارت دیگر «قوانین و مقررات موضوعه.»
فقهای اسلام، کلمه فقه را در مورد قسم اخیر اصطلاح کردند، شاید از آن نظر که از صدر اسلام آنچه بیشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملی بود. از این رو کسانی که تخصصشان در این رشته مسائل بود به عنوان «فقها» شناخته شدند.
● حکم تکلیفی و حکم وضعی
لازم است بعضی اصطلاحات خاص فقهارا ذکر کنیم. از آن جمله این است که فقها احکام را، یعنی مقررات موضوعه الهی را به دو قسم تقسیم میکنند: حکم تکلیفی، حکم وضعی.
حکم تکلیفی یعنی وجوب، حرمت، استحباب، کراهت، اباحه.این پنجحکم به عنوان احکام خمسه تکلیفیه خوانده میشوند.
میگویند از نظر اسلام هیچ کاری از کارها خالی از این پنجحکم نیست، یا واجب استیعنی باید انجام یابد و نباید ترک شود مانند نمازهای یومیه، و یا حرام استیعنی نباید انجام یابد و باید ترک شود مانند دروغ، ظلم، شرب خمر و امثال اینها، و یا مستحب است، یعنی خوب است انجام یابد ولی اگر انجام نیافت مجازات ندارد، مانند نمازهای نافله یومیه، و یا مکروه است، یعنی خوب است انجام نیابد ولی اگر انجام یافت مجازات ندارد، مانند سخن دنیا گفتن در مسجد که جای عبادت استو یا مباح است، یعنی فعل و ترکش علی السویه است مانند اغلب کارها. احکام تکلیفی همه از قبیل بکن و نکن یعنی از قبیل امر و نهی و یا رخصت است.
اما احکام وضعی از این قبیل نیست، مانند زوجیت، مالکیت، شرطیت، سببیت و امثال اینها.
● تعبدی و توصلی
مطلب دیگر اینکه واجبات بر دو قسم است:
۱) تعبدی
۲) توصلی.
واجب تعبدی یعنی آن که در انجامش قصد قربتشرط است، یعنی اگر انسان به قصد تقرب به خداوند، بدون هیچ غرض دنیوی و مادی انجام دهد صحیح است و اگر نه، صحیح نیست، مانند نماز و روزه.
اما واجب توصلی یعنی آن که فرضا به قصد تقرب به خداوند هم انجام نیابد تکلیف ساقط میشود، مثل اطاعت پدر و یا مادر، یا انجام تعهدات اجتماعی از قبیل اینکه انسان متعهد میشود که فلان کار را در مقابل فلان اجرت انجام دهد، که باید انجام دهد، بلکه مطلق وفای به وعده و عهد این طور است.
● عینی و کفایی
واجبات به گونهای دیگر نیز تقسیم میشوند: عینی و کفایی. واجب عینی یعنی آنکه بر هر کس بخصوص و جدا جدا واجب است، مانند نماز و روزه، ولی واجب کفایی عبارت است از آنکه بر عموم مسلمین واجب است که یک کار معین را انجام دهند و با انجام یک یا چند فرد، از دیگران ساقط میگردد، مانند ضروریات اجتماعی از قبیل پزشکی، سربازی، قضاوت، افتاء، زراعت، تجارت و غیره. و از این قبیل است امر تجهیز اموات که بر عموم واجب است و با تصدی بعضی، از دیگران ساقط میشود.
● تعینی و تخییری
واجبات به گونهای دیگر هم تقسیم میشوند: تعینی و تخیری. واجب تعیینی آن است که یک کار متعین و مشخص باید انجام شود، مانند نمازهای یومیه، روزه، حج، خمس، زکات، امر به معروف، و جهاد و غیره.
ولی واجبات تخییری عبارت است از اینکه مکلف باید یکی از چند کار را انجام دهد، مانند برخی از کفارات. مثلا اگر کسی به عمد روزه ماه مبارک رمضان را نگرفته است باید یا یک بنده آزاد کند و یا شصت نفر محتاج را اطعام کند و یا شصت روز روزه بگیرد.
نفسی و مقدمی
تقسیم دیگر این است که واجب بر دو قسم است: نفسی و مقدمی. واجب نفسی آن است که فی نفسه مورد توجه شارع است، مطلوب بودنش به خاطر خودش است نه به خاطر یک واجب دیگر.
مثلا نجات دادن یک انسان مشرف به هلاکت واجب است ولی این واجب مقدمه واجب دیگری نیست. اما کوششهای مقدماتی برای نجات او از قبیل اینکه فرض شود انسانی در چاهی افتاده است و باید طناب و سایر وسایل فراهم شود تا از چاه بیرون آورده شود، تهیه وسایل واجب است اما به عنوان مقدمه یک واجب دیگر.
یا مثلا اعمال حج واجب است به وجوب نفسی، ولی تهیه گذرنامه و بلیط و سایر وسایل مقدماتی واجب است به وجوب مقدمی. نماز واجب است به وجوب نفسی، اما وضو و یا غسل در وقت نماز برای نماز واجب است به وجوب مقدمی.
پینوشت ها
۱- سوره توبه، آیه .۱۲۲
۲- خصال، صفحه ۵۴۱، ثواب الاعمال صفحه ۱۶۲، با اندکی اختلاف.
۱- سوره توبه، آیه .۱۲۲
۲- خصال، صفحه ۵۴۱، ثواب الاعمال صفحه ۱۶۲، با اندکی اختلاف.
منبع : روزنامه رسالت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران پاکستان مجلس شورای اسلامی رئیسی دولت رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی ایران و پاکستان حجاب مجلس دولت سیزدهم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
تهران سیل پلیس هواشناسی بارش باران فراجا شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت سلامت قتل سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو دلار سایپا بورس تورم ارز
کتاب تلویزیون رادیو سینمای ایران سریال مهران مدیری نمایشگاه کتاب سینما فیلم تئاتر معماری فیلم سینمایی
کنکور ۱۴۰۳ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان بنیاد ملی نخبگان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا روسیه فلسطین جنگ غزه چین اتحادیه اروپا ترکیه عملیات وعده صادق اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال باشگاه پرسپولیس اوسمار ویرا باشگاه استقلال رئال مادرید بارسلونا بازی سپاهان فوتسال لیگ برتر
گوگل همراه اول ایلان ماسک اپل شیائومی مایکروسافت هوش مصنوعی تبلیغات فناوری تلگرام سامسونگ ناسا
افسردگی یبوست پیری صبحانه