سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا


لطفاً سرجای خودتان باشید!


لطفاً سرجای خودتان باشید!
● بررسی شیوه های تداخل نكردن مرزهای خانوادگی
«... یه چیز مهمی كه می خواستم بگم اینه كه من به خانواده ام خیلی اهمیت می دم، حرف من و حرف پدرم یا حرف من و حرف داداشم نداره. حرف اونا حرف منه و حرف من حرف اونا. من معتقدم آدم می تونه چند تا زن داشته باشه اما نمی تونه چند تا پدر و مادر داشته باشه...»
اینها نمونه ای از صحبت برخی از زوجین در زندگی خانوادگی و یا برخی از افراد در مراسم خواستگاری است كه گاه سبب می شود پای زن و شوهر به دادگاهها و یا مراكز مشاوره باز شود.
گرچه این جملات به خودی خود می تواند در مواردی پذیرفته شده باشد، اما استفاده از آن در همه موارد نادرست و نوعی سفسطه گری است. به عبارت دیگر، حرف حقی است كه می تواند برداشت و استفاده ای غیرمنطقی از آن شود. شاید شما هم تا كنون با برخی از این افراد برخورد كرده باشید.
پس اگر یكی از این افراد خواستگار شماست، از من به شما نصیحت كه تا قبل از خواندن این مطلب و صحبت در مورد آن به او جواب مثبت ندهید و اگر هم كار از كار گذشته است پس بنشینید و با یكدیگر این مطالب را خوانده و در مورد آن گفتگو كنید. گمان می كنید چگونه دیگران در زندگی شما دخالت می كنند؟ چگونه گاهی فرزند شما نیز از دخالتهای دلسوزانه شما ناراحت می شود؟ می خواهم این را برای شما توضیح دهم.
بسیاری از دخالتهای خانوادگی به این بر می گردد كه یا مرزهای زندگی خانوادگی شما نامشخص بوده و یا اگر هم مشخص است آنقدر سست و كوتاه است كه دیگران براحتی از آن عبور می كنند. فرض كنید همسری به شوهر خود (و متقابلاً) دخالتهای بی مورد خانواده اش (پدر، مادر، خواهر، یا برادر) وی را متذكر می شود، این می تواند با واكنشهای چندگانه همسر مواجه شود.
۱) حالت اول:
وقتی است كه همسر خودرأی و مستبد بوده، در این صورت ممكن است بگوید: «یعنی چه؟ یعنی تو میگی من از خانوادم دست بكشم، نخیر... همین كه هست...»
۲) حالت دوم:
زمانی است كه همسر فردی آرام است و در این صورت ممكن است، بگوید: «آخه زن، من چیكار كنم اون مادرمه/ پدرمه/ خواهرمه/ تو میگی من چیكار كنم؟... نه عزیزم نمی شه...»
۳) حالت سوم:
در مورد زوجینی است كه با مشخص بودن مرزها در خانواده، دیگران این حق را به خود ندهند كه وارد حریم زندگی دیگری شده و یا در صورت ورود توان تأثیرگذاری چندانی نداشته باشند و مجبور به خروج شوند. حالت اول در كوتاه مدت و حالت دوم در درازمدت می تواند تنش زا باشد و احساس بی مهری، دوری، سردی روابط و حتی خشم و كینه را در افراد به وجود آورد.
● كارآمدترین راهكار
در پیش گرفتن یك روند سالم مستلزم این است كه بتوانیم مرزهای خانوادگی خود را مشخص كنیم. اما كدوم مرز؟ مگر خانواده را هم می توان مرزبندی كرد؟ بلی می شود مرزبندی كرد اما نه با كشیدن دیوار یا خط های رنگی، بلكه بوسیله قوانین، اصول و قواعدی كه وضع و اجرای آن می تواند موجب تمایز مرزهای خانواده شوند. حال مشخص كردن مرزها به شناخت و تمایز زیرگروههای خانواده نیاز دارد؛ زیرا مرز معمولاً چیزی را جدا می كند.
فرض كنید شما ازدواج كرده و صاحب فرزندانی هستید، با كمی دقت متوجه می شوید كه دارای چندین نقش هستید و متقابلاً به چندین زیرگروه تعلق دارید. بگذارید در خانواده خودتان دقیق تر شویم، به عنوان یك مرد: شوهر و پدر و به عنوان یك زن: زن و مادر بوده و فرزندانتان نیز فرزند و خواهر و برادر می باشند. ضمن اینكه در خانواده بزرگ و اصلی، خواهر و برادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمو، عمه و... هستند، جدای از اینها همه شما انسانهایی آزاد و اندیشمند هستید و متناسب با آنها نقشها، وظایف، انتظارات و اهدافی دارید. براستی آیا نقش و وظایف شما در همه این موارد یكسان است؟ می دانم كه می گویید نه و غیرمنطقی است اگر بگویید بلی . پس نتیجه می گیریم كه خانواده خود متشكل از زیرگروههایی است كه همه آنان نقش ها و عملكردهای خاص خودشان را دارند و اگر چه از یكدیگر مستقل اند، اما جدای از یكدیگر نیستند و اجتماع آنها كل نظام خانواده را به وجود می آورد.
● شاخص ترین زیر گروه خانواده
مهمترین و شاخص ترین زیر گروه خانواده، زیر گروه زن و شوهری است كه كلید ثبات خانواده می باشد. وجود تنش در درون آن می تواند همه زیرگروههای دیگر و در نهایت نظام خانواده را دچار بحران كند. در كنار زن و شوهری زیرگروههای مهمی چون زیرگروه والدینی، فرزندی و خواهر، برادری قرار دارند، اما مرزهای اینها از یكدیگر متفاوت هستند. یكی از موارد مهم اختلاط مرزها - كه منجر به درگیری و كشمكشهای پنهان خانوادگی می شود - اختلاط و نامشخص بودن مرزهای زن و شوهری با والدینی است.
بسیاری از زوجین از یاد برده اند كه آنان ابتدا پیمان همسری بسته اند نه پیمان والدینی. اما به محض تولد فرزند، همسر فراموش می شود؛ همسری كه در حال مادر شدن است، قسمت اعظم وقت خود را با كودك می گذراند، پدر بازیها و نوازشهای خود را با كودك انجام می دهد. دیگر از اظهار محبتها، شوخیها و فراغتهای سابق خبری نیست.
گمان می كنید چه می شود؟ شاید بگویید طرف مقابل شما نیز قبول كرده است كه بچه دار شود، ولی باور كنید برخی از زندگیها با آمدن بچه چنان دچار تغییر می شوند كه بارها اظهار پشیمانی می كنند: «... آخه پس من چی؟ كاش همان اندازه كه به بچه توجه می كند به من هم توجه كند، حتی نصف اون مقدار...»
شاید به نظر شما خنده دار بیاید، حسادت به بچه؛ مگر می شود؟ بله می شود. تمایز مرزها در این مورد یعنی به یاد داشته باشید كه شما ابتدا همسر هستید بعد پدر، فرزند شما ممكن است وارد زیرگروه والدینی شما شود، اما نباید وارد مرزهای زن و شوهری شما شود.
● مرزهای والدینی و خواهر و برادری
گاه والدین به اشتباه وارد مرزهای زیر گروه خواهر - برادری شده و با حمایت از یك فرزند و پیشداوری، اشتباهی و غیرآگاهانه روابط خواهران و برادران را متشنج می كنند. ادامه این تشنج دخالت والدین را بیشتر كرده، دخالت والدین به مرزهای همسری كشیده می شود، به دلیل سست بودن مرزها، اختلافات همسری به درون خانواده های اصلی سرایت می كند و...
این زنجیره همچنان تداوم می یابد درصورتی كه والدین می توانستند با راهنمایی و فراهم كردن فضای مناست به فرزندان كمك كنند كه خودشان مسایل مربوط به خود را حل كنند.
● تفكیك مرزهای خانواده با خانواده های اصلی زوجین
ارتباط ما با خانواده های اصلی مان و دیگر خانواده های اطراف نیز امری اجتناب ناپذیر است اما این نباید به معنی این باشد كه آنان بتوانند براحتی وارد مرزهای ما شده و به دلخواه خود آنها را تغییر یا تحریف كنند.
زوجین می توانند از توصیه ها و یا راهنماییهای دیگران استفاده كنند، اما پذیرفتن كوركورانه آنها از سوی یك عضو بدون هماهنگی و مشاركت دیگر اعضای خانواده می تواند مشكل ساز باشد. درحالی كه همان مسأله می تواند با مطرح شدن در بین اعضا و گفتگو و پذیرش آن بواسطه فوایدی كه خواهد داشت به قانونی در خانواده تبدیل شده و چون مورد پذیرش همه اعضا بوده است، اجرای آن از سوی آنها براحتی صورت می گیرد.
● حفظ استقلال در عین تعلق خاطر
تعریف روشن مرزهای خانواده به حفظ استقلال زیرگروهها، در عین تعلق و یكپارچگی آنها و درعین حال به حفظ نظام خانواده و عملكرد بهتر آن كمك بسزایی خواهد كرد. اما این امر مستلزم دقت و مهارت زیادی است. افراد گاه در ایجاد مرزها دچار افراط و تفریط می شوند.
مرزهای خانواده نباید بدون دروازه و یكنواخت باشند، مرزهای خانواده گاه چنان سخت است كه حتی با چندین كیلو مواد منفجره نیز نمی توان روزنه ای در آن ایجاد كرد. مثلاً افت تحصیلی، تغییرات شدید رفتاری، اعتیاد و حتی فرار از خانه كه مبین فریادهای كمك فرزندان هستند نیز نمی تواند دروازه های مرزهای والدینی را گشوده و توجه و پیگیری آنها را بدنبال داشته باشد. گاه نیز چنان سست و لرزان است كه حتی با یك سرما خوردگی و یا جیغ و فریاد كردن فرزند، نه تنها مرز والدینی می ریزد بلكه مرزهای همسری نیز از هم می گسلند.
در خانواده های با عملكرد مناسب، مرزها نه خشك و انعطاف ناپذیرند و نه سست و مبهم و لرزان. بلكه مرزها كاملاً تعریف شده و مشخص هستند. در نتیجه همه اعضای خانواده به آن آگاهند و به حریم خصوصی یكدیگر تجاوز نمی كنند و چنان روابط گرمی دارند كه در زمان لازم خودشان یكدیگر را به مرزهای خود راه داده و یا حمایت می كنند.
زوجین هم از زندگی زناشویی و روابط زن و شوهری خود و هم از زندگی والدینی و روابط پدر- مادری خود رضایت دارند. زیرگروههای خانواده در یكدیگر ادغام نمی شوند، اما از یكدیگر هم جدا نیستند، بلكه در كنار یكدیگر كل نظام خانواده را به سوی اهدافی از پیش تعیین شده هدایت می كنند.
جواد ابراهیمی مشاور خانواده
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید