سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


امکان چینش حروف لحظه ها


امکان چینش حروف لحظه ها
● درباره «حروفچینی لحظه ها» سروده پونه ندایی
پونه ندایی با مجموعه شعر «رد پای زمان» که در سال ۷۹ منتشر کرد، وارد عرصه جدی شعر امروز شد؛ شاعر زنی که پیش از آن با چاپ شعرها و نوشته های خود در مطبوعات، خود را به عنوان فردی کوشا در ورطه ادبیات به اهالی ادبیات امروز شناسانده بود. بعد از مجموعه شعر نخست ندایی در سال ۸۲ «یک مشت خاکستر محرمانه» را در کارنامه شعری خود قرار داد که در ادامه روند شعری این شاعر بود.
در زمستان ۸۴ پونه ندایی که مدیر مسوولی و سردبیری مجله ادبی شوکران را به عهده دارد، مجموعه شعری را با نام «حروفچینی لحظه ها» از سوی نشر امرود منتشر کرد که برخلاف دو مجموعه شعر گذشته او کمتر مورد معرفی قرار گرفته است.
حروفچینی لحظه ها که در قطع جیبی و با طرح روی جلدی ساده و مبهم چاپ شده، شامل سه بخش است. بخش اول شعرهای جدید پونه ندایی است که در ابتدای کار آمده و دو بخش دیگر گزیده ای از دو مجموعه شعر پیشین شاعر است. در ادامه نظری خواهم داشت بر چگونگی مجموعه شعر «حروفچینی لحظه ها» تا هم مروری بر روند شعرهای پونه ندایی داشته باشم و هم طی مسیر خوانش این مجموعه شعر را برای مخاطبانش هموار کنم.
● زبان مادر شعرهای ندایی نیست
در شعر امروز زبان حکم مادر را دارد. شعر در بستر زبان پرورش می یابد و این زبان است که مسیر شعر را تعیین می کند و شعر را به سرمنزلش می رساند. بحث پیرامون مقوله زبان شعر را نمی توان در کلیت ها بیان کرد. اما در شعرهای «حروفچینی لحظه ها» بالاخص در قسمت اول، ما شاهد عدم توجه به کارکردهای انسجامی زبان هستیم.
عدم توجه به چگونگی شکل گیری و ساخت زبان شعر در نزد ذهنیت ندایی مشهود است. اندیشه و احساس شاعرانه پوند ندایی که کاملاً شخصی هم هستند، هیچ گاه وارد حیطه سبک شخصی زبانی نمی شود. زبان شعرهای ندایی در سطح جاری هستند و هیچ گاه رویه های زبانی شکافته نمی شوند تا شعر را با خود درگیر کنند.
همین عدم درگیری شاعر با زبان که موجب به وجود نیامدن زبان مشخص شخصی در شعرهای او شده، ذهنیت شاعر را هم با فضاهای بکر شاعرانه مواجه نکرده است. ما در آثار حروفچینی لحظه ها با برخوردی بسیار ساده و سطحی از لحاظ ذهنی با مفاهیم و تصاویر مواجهیم. هیچ گاه سطح خیال و اندیشه ندایی به فکر تصمیم گیری برای پرواز نمی افتد و همواره تنها با قدم زدن عادی در همان محیط طبیعی ذهن به فعالیت خود ادامه می دهد. مثلاً به شعر زیر توجه کنیم:
خدا به دیدنت آمده شاعر، / بر قلبت می کوبد / کلید آورده / و یک جفت دستکش سبز / تا باغ را معنا کنی / و مرگ را پنهان.
وقتی به زبان شعر بالا توجه کنیم، به جز حذف فعل در جمله آخر هیچ گونه کارکردی از زبان گرفته نشده و زبان در همان حد زبان معیار باقی مانده است. از سوی دیگر وقتی به مفهوم شعر توجه می کنیم، آنجا هم به جز ترکیب «دستکش سبز» که آن هم ذهن مخاطب را به یاد دست های کاشته شده در باغچه فروغ می اندازد، چیز دیگری را در خود ندارد و اتفاق شاعرانه ای نیفتاده است. در واقع شعر هم به لحاظ کاربرد های زبانی و هم به لحاظ مفهومی و محتوایی دچار ضعف است و در ارتباط مستقیم با ذهن مخاطب نمی تواند درگیر شود.
● جای خالی تکنیک
اما آنچه موجب شده که زبان و محتوای شعرهای ندایی در سطح حرکت کند، عدم استفاده شاعر از امکانات تکنیکی است که هم در ساخت زبان شخصی شاعر موثر است و هم به محتوا و مفهوم، زوایای مختلف و متفاوت می دهد. ساده حرکت کردن زبان در شعر تنها می تواند به ارائه یک قسمت شعر که انتقال محتوا به مخاطب است کمک کند و دیگر عناصر زیبایی شناسیک شعر - ساختار، فرم، نحوه و...ـ را نادیده می گیرد.
حال این را در شعرهای ندایی باید در کنار ارائه محتوا و مفهومی گذاشت که یا به تکرار رسیده اند یا به آن درصد پختگی نرسیده اند که توانایی ناب بودن را داشته باشند. در دایره وسیع شعر جدی امروز زبان در شعر و تکنیک در زبان دو مقوله مهم و مورد مطالعه هستند. در شعرهای حروفچینی لحظه ها هر چند که در بعضی از سطور با ارائه تفکیک های ذهنی در محتوا روبه رو هستیم مثل؛ گویی جهان / به اندازه ضرب فاصله ها در هم بزرگ است.
اما در زبان هیچ تلاشی برای ارائه تکنیک نشده و اگر هم در جایی تکنیک به کار رفته استفاده کلیشه وار شاعر از تجربه های دیگران بوده است. همین مساله موجب عدم جاگیری مناسب شعر در ذهن خواننده می شود زیرا وارد عرصه شخصیتی شعر نشده است.
‌● جهان ذهنی شاعر
دنیای ذهنی هر شاعر با شاعر دیگر متفاوت است زیرا نگاه ها یکسان نیست. هر شاعر از زاویه دید خود به جهان پیرامون خود می نگرد، آن را درمی یابد و درونی می کند و از حاصل همین درونی کردن دیده ها است که قسمت عمده ای از شعر در ذهن شاعر نقش می بندد. در دنیای ذهنی پونه ندایی آن طور که از بطن مجموعه شعر «حروفچینی لحظه ها» برمی آید ما با پراکندگی مضامین مختلف احساسی و فلسفی مواجهیم که شاعر تمرکز واحد و مشخصی روی آنها نداشته است.
شاعر در شعری تنها سوزاندن سطری از یک کتاب را در این دوران دلیل مسدود شدن ذهن آدمی می داند و در جایی دیگر اعتبار آدمی را بیشتر از آفتاب نمی داند. در واقع منظور این است که شعرهای منتشر شده در این کتاب براساس اندیشه و احساس تثبیت شده یک شاعر حرفه ای که بتوان از روی روال آنها سیر تکاملی شاعر را دریافت، برگزیده نشده اند.
البته این موضوع هم می تواند یک حسن باشد زیرا مخاطب با مراحل متنوع موقعیتی و وضعیتی شاعر روبه رو می شود و هم یک ضعف است چرا که مخاطب در نهایت با یک احساس و اندیشه یکپارچه مواجه نیست.
علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید