سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

قرآن و برخورد اندیشه‌ها


قرآن و برخورد اندیشه‌ها
درود برآن خلاصهٔ وجود باد كه صبح سعادت باشراق اشعه انوار هدایتش طالع و سكان قلمرو و امكان فرمان قضا عنوانش را طوعاً و كرهاً طائعند. افغم اعظم مسغر ممالك قلوب، آنكه از شمیم نسیم لطف عمیمش بهار تمنا شكفته و در نعیم مقیم فضل عظیمش غبار كدورت روزگار از ساحت خاطره‌ها رفته چون دست دعاگویان دولت روزافزونش بلند و شعله تیغ آبگونش با سرگردنكشان بخت نگونش معاینهٔ آتش و سپند . هادیان شاهراه تعیین و رزقنا شفاعتهم آمین .
قرآن از معجزات یگانه‌ای است كه بافت واحدی دارد و بی اختیار مستمع را بر سر شوق می‌آورد و او را خاشع و معتقد بوجود منبع متعالی آن می‌سازد این نغمهٔ دلكش به زیبایی از باطن آن می تراود و به محض شنیدن ما را اسیر و دلباختهٔ خود میكند نخست در قلب ما اثر می گذارد و آنگاه ما را به اندیشه وا می‌دارد آری وقتی گفتی و دانستی كه «لااله الا الله» كلید اندیشه و مشعل زندگی و مایهٔ پایندگی و زایندهٔ تقوی و گشایندهٔ دلهاست خواهی دانست كه حقیقتی جز حق نیست آب زندگی اوست و باقی سراب، خالق او، رازق او متعال او و منشأ هر چه كمال او .
خداوند آفرینش را باسم رحمن و رحیم آغاز كرد(كَتبِ عَلی نفسه الرَحمَه ) یعنی بر خودش رحمت را فرض كرد گوئی تمام قرآن از بذر واحدی دمیده و قد كشیده و شاخ و برگ و گل و میوه داده و آن بذر یگانه كلمهٔ توحید (لااله الا الله) است .
اندیشهٔ نوینی كه بوسیلهٔ ختمی مرتبت رسول اكرم (صلی‌الله علیه و اله) از طرف خدا مطرح میگردد پیام زندگی نوینی را می‌دهد در صورتی می‌تواند رسالت بنای آنچنان زندگی‌ئی را به انجام رساند كه نخست در فكر و روان و عمل یك جمع متشكل و پیوسته تحقق و عینیت یابد این جمع كه تشكیل جبههٔ متین و غیرقابل نفوذی را می‌دهند لازم است هر چه بیشتر وحدت و خلل ناپذیری خود را استوار كرده چرا كه ضرورت غلبه آئین یكتا پرستی بر همهٔ آئین ها همان استقرار نظام الهی است و قرآن كریم با اندیشه‌های نادرست وضعف ادراكات برخورد نموده نمونه‌ای از آن برخورد با اَصنام و الهه و تفهیم این حقیقت كه نیایش و پرستش بت‌ها گمراهی محض است و این پندار باطل است كه بت‌ها مقربان درگاه حق ـ وسائط فیض مظاهر تجلی تام صفات الهی ـ شفیع و واسطه در پیشگاه ربویی هستند
«وَیَعْبُدوُنَ مِنْ دُونِ اللهِ مالایَضُرُهُمْ وَلا یَنْفُعْهُمْ و یُقولوُنَ هؤلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَالله قُلْ اَتُنبِتُونَ الله بِما لایَعْلَمُ فی السَّمواتِ وَلا فی الْاَرضِ سُبْحانَهُ و تَعالی عَمّایُشْرِكوُنْ[۱] »
این پندارها ساختهٔ جهالت است و واقعیت ندارد اگر بنا باشد علل متعدده و نیروهای تام الارادهٔ متعدد یا الههٔ گوناگون در این عالم مؤثر باشند چنین چیزی محال و مستلزم محالات و مفاسدی است
«اَمِ اَتَّغَذوُ اِلهَه مِنَ الارْضِ هُمْ یُنْستْروُنْ ـ لَوْكانُوا فیمهما اِلهَهً عِنْدَالله لَفَسدتا فَسُبحانَ الله رَبّ العَرشِ عَمّایَصِفوُنْ[۲]»
خداوند در آیات بیشماری به افراد بشر فرمان می‌دهد تا در آسمان‌ها و زمین و ذرات و كرات و بالاخره در سراسر جهان بنگرند اتقان خلقت و نظام آفرینش را تماشا كنند خودبخود به این نتیجه خواهند رسید كه این چرخ گردون را گردانندهٔ محیط و بیمانند و دانا و توانائی است آن گرداننده خداوند جهان است كه همه چیز از او و در دست قدرت اوست « خداوند متعال محمد را به حق و راستی برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بت‌ها به خداپرستی سوق داده این انقلاب كه بدست حضرت محمد صلی الله انجام گرفت از اندیشه‌های شخصی او نبود كه با وحی و الهام نمودن قرآن از جانب خداوند جََّل وعلاّء بوده آری این انقلاب بوسیلهٔ كتاب محكم و مبین آسمانی قرآن صورت گرفت تا بندگان خدا پس از جهالت‌ها خداشناس گردند و پس از غفلت از حق الهی و انكار ربوبیش در آستانهٔ اعتراف زانوزده او را در ضمیر خویش تثبیت و به او اذعان و ایمان آرند» راستی باید اندیشید آیا چنانكه افراطیون ماتریالیست‌ها یعنی آتئیست‌ها یا منكرین خدا می‌پندارند این كاخ باشكوه آفرینش فاقد طراح و مهندس چیره دست توانا است؟
« قُلْ سیروُا فی الاَرضِ فُانْظُروْ كَیفَ بَدَء الخَلقْ[۳]» اما قرآن یكی از ساده‌ترین و در عین حال بزرگترین راه بطلان این پندار كودكانه و یا حلّ معمای خلقت را اندیشه و تأمل در عرصهٔ پهناور هستی معرفی می‌كند و می گوید نیروهای گوناگون احساس و ادرك را اگر در هر یك از ناچیزترین و كوچكترین موجودات تا بزرگترین كرات بكار افكنید همه هماهنگ به عقل و اندیشهٔ كاوشگر شما خواهند گفت « خدا »
« وَ مِنْ ایاتِهِ انْ خلقكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ اذِا اْنتُمْ بُشُرٌ تَنْتَشِروُنْ[۴] »
كه در این رابطه شیمیست آمریكائی « ادموند كارل كورن فلد » می‌گوید : برای كسانی كه شگفتی‌ها و رموز و نظم و ترتیب شیمی آلی » را مخصوصاً پیش اجسام زنده دیده است تصور بوجود آمدن جهان بر اثر تصادف محال است هر قدر ساختمان ذره را بیشتر زیر نظر قرار می دهیم به همان اندازه روشنتر در می یابیم كه یك نیروی جهانی و عقل كل نقشهٔ عالم را طرح و با ارده و مشیت قاهر و توانای خویش آن را خلق كرده است؟ قرآن كریم برای برخورد با اندیشه‌های متفاوت شیوه‌های متفاوتی را به مسلمانان یادآور می‌شود .
۱) آماده سازی فرد و جامعه:
از آنجا كه دین مقدس اسلام مخالفتی با امور فطری و غریزی انسان ندارد در دستوراتش نیازهای غریزی انسان را در نظر می‌گیرد و هیچ گاه او را از كاری كه از عهده‌اش خارج است وادار نمی‌كند. « عَلِمَ اَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتاتَ علیْكُمْ فاقْرؤا ماتَیسَّرمِن الْقرآنْ » خدا می‌داند كه شما هرگز تمام ساعات شب به عبادت نخواهید گذراند بنابراین از شما در گذشت پس هر مقدار از شب را كه میسر است قرآن بخوانید، آمادگی‌ها معمولاً متفاوت است وضع كردن دستورات و قوانین مشكل و مخالف طبع انسان آمادگی می خواهد آری خداوند متعال در دستوراتی كه می‌دهد زمینه را برای پذیرش آنها ایجاد میكند و از رسول گرامیش نیز می خواهد كه برای تمایل كافران و مشكران به دین اسلام زمینه را فراهم سازد تا امكان شنیدن كلام خدا را داشته باشند .
۲) شیوهٔ فرض مخالف :
منظور از فرض مخالف تنها فرض انسان‌های جدید نیست بلكه فرض ازبین رفتن نعمت‌ها و جایگزینی چیزهای بد به جای آنهاست.
« یا اَیُّهاالَّذینَ امَنوُ مَنْ یُرتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دینِهِ فَسوْفَ الله بَقوْم یُجیبُهمْ و یُحِبْهُم و یُحیبُونَهُ اَذِلَّه عَلَی المؤمِنینَ اَعِزَّه عَلیَ الكافِرِین » ای كسانی كه ایمان آوردهاید خدا را دوست داشته باشید و دست از دینتان برندارید كه در این صورت خداوند قومی را می‌آورد كه آنان را دوست داشته باشد و آنان نیز او را دوست داشته باشند و در مقابل مؤمنان فروتن و در مقابل كافران سرافراز باشند» بهر حال خداوند متعال برای اینكه مردم را از خواب غفلت بیرون آورد و آنان را به سوی خودش متوجه سازد از شیوهٔ خاصی استفاده می كند و آن فرض پس گرفتن نعمت‌هاست .
۳) روش اعتراف گرفتن و تحقیر متكبران:
خداوند متعال برای ندگانش نعمت‌های مادی و معنوی را فراهم ساخته است و امتیازات فراوانی در پیروی از دین خدا وجود دارد كه هر انسان عاقلی به آن اعتراف می كند و هیچ راه گریزی برای انكار آن نیست [ ای رسول ما به مشركان بگو : چه كسی از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟ چه كسی مالك و خالق گوش و چشم‌هاست و چه كسی زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج میسازد و چه كسی امور جهان را اداره می كند بزودی اعتراف می‌كنند و می‌گویند خدا پس بگو چرا تقوا پیشه نمی‌كنید و چرا از خدا نمی‌ترسید» آری این امور چیزهائی است كه نمی‌توان از اعتراف به آنها فرار كرد همانند خلق آسمان‌ها و زمین و كنترل خورشید و ماه با آن عظمت و پیچیدگی كه كسی را بجز خدای مقتدر یارای انجامش نیست و همه به آن معترفند و اگر اعتراف نكنند و با كبر و غرور در مقابل حكم خدا گردنكشی كنند باید آنان را تحقیر نموده كه بدانند بی ارزشند و توان ایستادگی در مقابل آیات الهی را ندارند خداوند متعال برای تحقیر میكند و زمانی با گفتن این مطلب كه خدا هیگونه نیازی به پیروی آنها از خود ندارد و موجودات بسیاری به عبادتش مشغولند آنها را كوچك میشمارند و خداوند زمانی در مقابل كافرانی كه به دارایی خود می نازند ثروت و قدرت بی‌حد و حصر خود را به رخ آنان می‌كشد تا به ضعف بیش از حد خود توجه كنند و تحقیر شوند ( پس چه شده است آنان را كه از یاد آن روز سخت دوری می كنند این كافران گوئی چهارپایانی هستند . از شیردرنده می‌گریزند فَمنالَهُمْ عَنِ التَّذْكره مُعْرضیَن كَانَهَّمْ حُمْرُ مُسْتِفَرهٌ فَرتْ مِنْ قسْوَرَه[۵] ) اگر كافران برای عبادت خدا تكبر ورزند هیچ اهمیتی چرا كه فرشتگان شب و روز بدون هیچ خستگی به تسبیح و طاعت حضرت حق، مشغولند[۶] .
۴) شیوهٔ برهان، جدل و مناظره :
نمونه‌های زیادی از آیات قرآن استدلالی است و حكم را با دلیل آن بیان می‌فرماید بطور مثال دلیل سرپرستی امور زنان توسط مردان را این میداند كه مردان قدرت تفكرشان بر نیروی عاطفه و احساساتشان غلبه دارد و از نیروی جسمی بیشتری برخوردارند قرآن می‌خواهد حق و حقیقت آشكار شود و حكمت روش رسیدن به حق از راه علم و عقل است جدل روشی است كه در آن بر تسلیم كردن مخالف است اما منحصر در سخنان علمی و عقلی نیست بلكه می‌توان از چیزهائی استفاده كرد كه مورد قبول طرف است (وَجادِلْهُمْ بالَّتی هِیَ اَحْسَنْ[۷]) « با چیزی كه بهتر است با آن مجادله كن » چه بسیارند كسانی را كه در بحث‌ها دقیق و موشكاف و بر مسایل علمی و آگاهند اما چون از شیوهٔ جلال احسن و بحث‌های سازنده آگاه نیستند كمتر در گفتگو با دیگران موفق به نفوذ در قلب آنها می‌شوند حقیقت این است كه اقناع عقل و فكر به تنهائی كافی نیست باید عواطف نیز اقناع گردد كه نیمی از وجود انسان را تشكیل می‌دهد .
۵) شیوهٔ بیدار كردن وجدان :
باید از وجدان و یافته‌های مردم و باورهای طبیعی آنان استفاده كرد خداوند می‌فرماید اگر از كافران و مشركان سؤال كنی كه چه كسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است و خورشید و ماه فرمانبردار چه كسی هستند بطور یقین جواب می‌دهند خدا آفریده است زیرا وجدان آنها اجازه نمی‌دهد غیر از این جواب دهند . « وَكَیْفَ تَأْخذُونَهُ وَقَدْ اَفْضی بَعْضَكَمْ اِلی بَعْضٍ وَ اَخَذْنَ مِنَكُمْ میثاقاً غلیظاً »‌ چگونه مهر زنان را از آنان می‌گیرید در حالیكه هر كس به حق خود رسیده است و آنان از شما پیمانی محكم گرفته‌اند ) یعنی آیا وجدان خودتان را قاضی نمی‌كنید كه این عمل پسندیده نیست؟ تمام آیات ذكر و تذكر نشان دهنده آن است كه انسان از درون مطالبی را می‌داند ولی فراموش میكند كه نیاز به تذكر دارد . (فَأینَ تَذْهبُونَ[۸] كجا می روید؟) تاَلكُمْ كَیْفَ تَعْكُمُونَ[۹] چگونه می‌كنید.
۶) شیوهٔ تحریك عواطف :
خداوند متعال از این شیوه برای تربیت انسان‌ها استفاده می‌كند بطور مثال برای دور نمودن مردم از غیب كردن آن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه می‌كند و با یادآوری محبت‌ها و روابط خویشاوندی، با توجه به نفرت انسان از مرده خواری عواطف و احساسات را بر می‌انگیزد . اَیُحِبُّ اَحَدُكُمْ اَنْ یَأكُلَ لَعْمَ اخیهِ میتا[۱۰]آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‌اش را بخورد . حضرت ابراهیم ،‌عموی خود آزر را چهار بار با لفظ « یا اَبَتْ (ای پدرم ) خطاب فرمود تا شاید از این راه دلش نرم شده عاطفه‌اش برانگیخته و به راه راست هدایت شود اسالم به ما سفارش كرده است كه حتی كودكان را با نام خوب و كینه صدا بزنید، در سلام كردن میان فقیر و ثروتمند فرقی نگذارید،‌در میهمانی‌ها هم فقیران را دعوت كنید و هم ثروتمندان را . انصاف را رعایت كنید اینها همه برای حفظ عواطف و احساسات است ( وَیَسْئلونكَ عَنِ التَیامی قُلْ اِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ و اِنْ تُغالِطُوهُمْ فَاِخْوانُكُمْ[۱۱]) و از تو سؤال می‌كنند كه با یتیمان چگونه رفتار كنند جواب ده كه اصلاح كارشان بهتر است و اگر با آنها رفت و آمد كنید رواست چرا كه برادران دینی شما هستند. و در جای دیگری از قرآن می‌بینیم كه حضرت عیسی(ع) برای برداشتن عذاب از مردم در هنگام سخن گفتن با خداوند از جمله‌ای عاطفی استفاده میكند ( اِنْ تُعَذِبْهُمْ عِبادُكْ[۱۲]) خدایا اگر این مردم (بنی اسرائیل ) را عقاب كنی همه بندگان تواند.
پس در حقیقت می‌توان گفت هدف اسلام و بعثت پیامبر عالیقدر اسلام این بوده كه طلسم ظلم وجور را درهم بشكند و مردم را بسوی یكتا آفریدگار جهان رهبری كند و جباران و الههٔ دروغین را از تخت الوهیت به زیر كشاند وبه انسان انسانیت و حكمت آموزد ابرهای تیرهٔ خرافات و جهل را یكسو زده آفتاب عقل را در سراسر جهان بشری نمایان سازد و برای هر مؤمنی یك تعهد وجود دارد و آن تعهد منتقل شدن از محیط ظلم و جهالت به جامعهٔ اسلامی و كتاب الهی و قدم نهادن به منطقهٔ ولایت الله. چرا كه طلوع خورشید قرآن به منظور رفع ظلمات سراسر گیتی و نجات همهٔ بشری بود هر چند از افق جزیره العرف كه تاریكتر از نقاط دیگر جهان آنروز بوده صورت گرفته باشد.
نویسنده : محبوبه آقاسی
دانشجوی رشتهٔ علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور شهرضا
[۱] یونس ـ ۱۹
[۲] انبیاء ـ ۲۲/۲۳
[۳] عنكبوت ـ ۲۰
[۴] روم ـ ۱۹
[۵] مدثر ۵۱-۵۲
[۶] فصلت ـ ۳۸
[۷] نمل ـ ۱۲۵
[۸] تكویر ـ ۲۶
[۹] ـ صافات ـ ۱۵۴
[۱۰] حجرات ۱۲
[۱۱] بقره ـ ۲۲۰
[۱۲] مائده ـ ۱۱۸
منبع : مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران


همچنین مشاهده کنید