سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

رشد در قرآن


رشد در قرآن
مفاهیم عالیه اخلاقی كتاب خدا كه بدون تردید كتاب هدایت است اگر چه به همت مفسرین بزرگ اسلام در كتب تفسیر، تشریح و توضیح گردیده اما به علت اینكه اكثر كتب تفسیری به نحوی نوشته شده كه فقط عدهٔ مخصوص از اهل علم و فن میتوانند از آنها استفاده كننده و گاهی اوقات به علت تفصیل بیش از حد از حوصله مطالعه این عده مخصوص هم خارج است جز در مواردی كه توفیقی به اصطلاح اجباری به آنان دست دهد، ضرورت اینچنین احساس میگردد كه هر یك از این مفاهیم عالیه اخلاقی جداگانه و مستقلاً مورد بحث قرار گیرد تا هم عوام را توفیق برخورداری از آنها دست دهد و هم اینكه در بحث مستقل در پیرامون یك موضوع حق تحقیق بهتر و شایسته تر ادا گردد.
اگر بپذیریم كه هدف از بعثت پیامبر خاتم تتمیم مكارم اخلاقی بوده است كه چنین نیز هست با ستناد به حدث (( انّما بُعِثَتُ لِاتُمِمِّ مَكارمَ الاخلاقِ )) براستی مبعوث شده‌ام كه مكارم اخلاقی را كامل گردانم باید اعتراف ؛ نمائیم كه كتاب خدا، قرآن، نیز به همین منظور به آن بزرگوار نازل گردیده است بنابراین آنچه كه بیشتر مورد نیاز بوده و به هدف نزول قرآن نزدیكتر می‌باشد این است كه مفاهیم اخلاقی قرآن كریم است بدین منظور صورت گرفته است باشد كه بتوفیق خدا گامی باشد در راه احیاء معارف حقه الهی.
● آیات رشد در قرآن
۱) و اذا سئلك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذاذعان فلیستجیبو الی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون (۱) و هنگامی كه بندگانم درباره من از تو بپرسند پس من نزدیكم و دعوت داعی را اجابت میكنم آنگاه كه مرا بخواند پس بپذیرند از من و ایمان آرند به من شاید رشد یابند.
۲) لااكراه فی الدین قد تبیین الرشد من الغی فمن یكفر بالطاقوت و یومن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقی لانفصام لها و الله سمیع علیم (۲)
در دین اكراهی نیست همان رشد از غی آشكار شد پس آنكه كفر ورزد به ستمگر و ایمان آورد به خدا همانا به دست آویزی استوار و ناگسستنی چنگ زده است و خداست شنوای دانا .
۳) وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النكاح نان آنستم منهم رشداً فادفعوا الیهم اموالهم و لاتأكلوها اسرافاً بداراً آن یكبروا و من كان غنیاًفلیستعفف و من كان فقیراً فلیا كل بالمعروف فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدو اعلیهم و كفی بالله حسیباً (۳) .
یتیمان را بیازمائید تا هنگامیكه به زناشوئی برسند پس اگر از ایشان رشدی یافتید پس بپردازید اموالشانرا و نخورید آنها را به اسراف و پیشی جستن كه مبادا كبیر شوند و آنكه بی‌نیاز است خودداری كند و آنكه نیازمند است باید بمتعارف بخورد و هر گاه دادید بدیشان اموالشانرا پس گواه گیرید برایشان و خدا حسابداری كافی است .
۴) ساصرف عن آیاتی الذین یتكبرون فی الارض بغیر الحق و ان یروا كل آیه لایومنوا بهاوان یروا سیبل الرشد لایتخذوه سبیلا و ان یروا سبیل الغی یتخذوه سبیلا ذلك بانهم كذبوا بآیاتنا و كانوا عنها غافلین (۴) .
بزودی بازگردانم از آیتهای خود آنانرا كه تكبر كنند در زمین ه ناحق و اگر ببینند هر آیتی ایمان نیارند بدان و اگر ببینند راه رشد را نگیرند آنرا راه خود و اگر راه غی را ببینند گیرند راه . این بدان جهت است كه آنها تكذیب كردند آیتهای ما را و آنها از غافلان بودند.
۵) و جاء قومه یهرعون الیه و من قبل كانوا یعملون السیئات قال یا قوم هولاء بناتی هن اطهر لكم فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی الیس منكم رجل رشد (۵) .
و بیامدند او را قومش می‌شتافتند بسوی او و از پیش بد كار بودند گفت ای قوم اینك دخترانم پاكیزه‌ترند برای شما پس بترسید خدا را و خوارم نسازید در میهمانی‌ام، آیا در شما مردی رشد یافته نیست.
۶) قالو یا شعیب اصلوتك تأمرك ان نترك ما یعبد آباؤنا اوان نفعل فی اموالنا ما انشاء انك لانت العلیم الرشید. (۶)
گفتند یا شعیب آیا نمازت فرمان دهد ترا كه رها كنیم آنچه را پدران ما میپرستیدند یا اینكه در مالهای خود هر آنچه خواهیم كنیم همانا تو بردبار رشید هستی .
۷) ولقد ارسلنا موسی بآیاتنا و سطان مبین الی فرعون و ملائه فاتبعوا امر فرعون و ما امر فرعون برشید (۷)
همانا فرستادیم موسی را با آیتهای خود و فرمانروائی آشكار بسوی فرعون و كسانش پس امر فرعون را پیروی كردند و امر فرعون به رشد یافتن نیست.
۸) اذا وی الفتیه الی الكهف فقالوا ربنا آتنا من لدنك رحمه و هیئ لنا من امرنا رشدا (۸)
هنگامیكه جوانان به غار پناه بردند گفتند پروردگارا ما را از نزد خود رحمتی بیاور و‌آماده كن برای ما از امر ما رشدی.
۹) الا وی الفتیه الی الكهف فقالو ربنا آتنا من هذا رشدا(۹)
مگر اینكه خدا بخواهد و یاد كن پروردگار خود را آنگاه كه فراموش كردی و بگو امید است آنكه هدایتم كند به نزدیكتر از این رشد را .
۱۰) و تری الشمس اذا طلعت تزاور عن كهفهم ذات الیمین و اذا الشمال و هم فی فجوه منه ذلك من آیات الله من یهدی الله فهوالمهتد و من یضلل فلن تجدله ولیا مرشدا كهف. (۱۰) .
و خورشید را بینی هنگلامیكه بر آید كج شود از غار ایشان بسوی راست و هنگامیكه فرو رود میبردشان بسوی چپ و ایشانند در پهناوری از آن، این از آیتهای خدا است . آنرا كه رهبری كند خدا. اوست رهبری شده و كسی را كه گمراه كند برایش دوستی مرشد نیابی.
۱۱) قال له موسی هل اتبعك علی ان تعلمن مما علمت رشدا ۰۱۱)
موسی بدو گفت آیا پیرویت كنم بر آنكه بیاموزی مرا از آنچه آموختی رشد را ؟
۱۲) و لقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و كنا به عالمین (۱۲)
همانا رشد ابراهیم را به او دادیم و از قبل بدان آگاه بودیم.
۱۳) یا قوم لكم الملك الیوم ظاهرین فی الارض فمن ینصرونا من بأس الله ان جاء ناقال فرعون مااریكم الا ما اری و ما اهدیكم الاسبیل ارشاد(۱۳)
ای قوم من، برای شماست امروز پادشاهی ، ظاهر هستید در زمین پس كسی كه یاری كند ما را از خشم خدا اگر بیابد ما را . گفت فرعون ننمایم بشما جز آنچه ببینم و نه رهبریتان كنم مگر به راه رشد .
۱۴) و قال الذی آمن یا قوم اتبعون اهدكم سبیل الرشاد (۱۴)
و گفت آنكه ایمان آورده بود این قوم مرا پیروی كنید تا شما را به راه حق و صواب (( راه رشد )) دلالت كنم.
۱۵) و انا منا المسلمون و منا القاسطون فمن اسلم فاولئك تحروا رشدا (۱۵)
و ما از جنیان همچون آدمیان بعضی مسلمان و برخی كافر و ستمكارند و آنان كه اسلام آوردند براستی براه رشد شتافتند.
۱۶) قل انی لااملك كلم ضراً و لارشدا ۰۱۶)
بگو همانا من ندارم برای شما ضرر و نه رشدی را .
۱۷) و اعلموا ان فیكم رسول الله لویعطیكم فی كثیر من الامر لعنتم و لكن الله حبب الیكم الایمان و زینه فی قلوبكم و كره الیكم الكفرو الفسوق و العصیان اولئك هم الراشدون (۱۷)
و بدانید رسول خدا در میان شماست اگر در بسیاری از امور از رای شما پیروی كند خود به رنج و زحمت می‌افتید و لكن خدا ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهایتان آنرا نیكو بیراست و كفر و فسق و معصیت را در نظرتان زشت و منفور گردانید و اینان به حقیقت اهل صواب و رشد هستند.
۱۸) یهدی الی الرشد فآمنا به ولن نشرك بربنا احداً (۱۸)
این قرآن بسوی رشد هدایت میكند پس بدان ایمان آوریم و هرگز به خدای خود شرك نخواهیم شد .
۱۹) و انا لاندری اشرارید بمن فی الارض ام اراد بهم ربهم رشدا (۱۹)
و اینكه ما نمی‌دانیم كه آیا به اهل زمین بدی خواسته‌اند یا پروردگارشان نیكی و رشد آنها را خواسته است.
● مفهوم رشد
كلمه رشد در كتب لغت بیشتر به معنای هدایت، راه راست یافتن،‌صلاح و خیر و كمال ترجمه شده است در قرآن مجید این كلمه گاهی در مقابل كلمه (( غیّ ))‌بمعنای گمراه شدن و گاهی در مقابل كلمه ((ضرّ)) به معنای خسران و گاهی در مقابل كلمه (( شر)) به معنای بدی و ناشایستگی آمده است .
در صحیفه سجادیه نیز كلمه (( رشاد ))‌در مقابل كلمه (( ضلال)) آمده است ((… و قبل الضلال بالرشاد )) همچنین در بعضی از روایات منقول از ائمه معصومین (ع) نیز به همین معنای استعمال گریده است مانند این سخن از حضرت امیرالمؤمنین (ع) كه می‌فرماید (( كفاف من علقك ما اوضحك علی سبل رشدك من فیك )) (۲۰) اما با توجه به آیاتی كه در آنها كلمه رشد یا مشتقات آن بكار رفته چنین استنباط میشود كه رشد از دیدگاه قرآن عبارت از یك نوع قدرت تشخیص مسئولیت آفرین و تعهدآور است قرآن مجید در مورد یتیمان میفرماید كه وقتی آنان را صاحب رشد دیدید، اموالشان را به آنها بدهید و جالب اینجاست كه این مسئله را بعد از بلوغ جنسی آنان یعنی رسیدنشان به مرحله توانائی نكاح بیان میكند یعنی قرآن می‌خواهد بفهماند كه برخلاف استنباط غلط و رایج بعضی‌ها كه میگویند رشد همان بلوغ جنسی است ،‌رشد عبارت است از همین قدرت تشخیص و تمیز مسئولیت آفرین در بهرهٔ برداری از امكانات و استعدادها . یعنی مرحله‌ای از كمال عقلی . اگر رشد و بلوغ جنسی به یك مفهوم بودند بیان آن دو در كنار یكدیگر در قرآن مجید نه تنها غیرضروری بلكه مغایر با بلاغت و فصاحت لسان قرآن كریم بود.
و با چنین برداشتی است كه ایه دیگر قرآن مجید كه (( رشد )) را در مقابل (( ضر))‌قرار میدهد تفسیر می‌شود زیرا انسان وقتی از سرمایه‌های خود ضرر می‌بیند كه قدرت تشخیص اهمیت و بهای آن سرمایه‌ها را نداشته باشد بعنوان مثال طفلی كه اسكناس هزار تومانی خود را با یك بیسكویت معاوضه می‌كند و از این معامله هم بسیار خشنود و راضی است بدین علت است كه او نمی‌تواند تشخیص دهد كه با آن اسكناس میتواند خیلی بیشتر از آن یك عدد بیسكویت و یا خوردنی و پوشیدنی دیگر تهیه كند و به همین ترتیب دیگر آیات قرآن كه كلمه رشد در آنها در مقابل كلمه شرذ یاغی آمده است تفسیر میشود چرا كه در صورت عدم چنین قدرت تشخیص فقط مربوط به امور مادی نیست بلكه امور معنوی را هم بطور كلی شامل میگردد زیرا خود توان رسیدن به چنین رشدی را با ضمانتهای معنوی و فوق مادی میسر و ممكن می‌داند كه از جمله آنها ایمان به خدا و دعا است كه در مبحث عوامل و ضمانت‌های رشد مشروحاً مورد بحث قرار میگیرد.
(( شواهدی از گفتار بزرگان بر برداشت ما از مفهموم رشد ))‌
استاد شهید مرتضی مطهری علیه الرحمه در مورد رشد چنین می نویسد: (( رشد یعنی لیاقت و شایستگی برای نگداری وبهره‌برداری از امكانات و سرمایه‌هایی كه در اختیار انسان قرار داده شده است )) (۲۱) مرحوم آیت الله طالقانی (رحمه الله علیه ) در تفسیر پرتوی از قرآن در ذیل آیه ۱۸۶ سوره بقره (( و اذا سئلك عبادی عنی ……)) می نویسد (( …… فراهم شدن زمینه رشد كرائی محصول نهائی دعا و استجابت خدا و ایمان كامل است و باز شدن افق دعا در پی كمال روزه و تكبیر و شكر می‌باشد …… اثر نمودار رشد، شگفتگی استعدادها، آرامش و تصمیم برای پیشبرد هدفها و حاكمیت بر غرایز و عادات و انگیزه‌ها و انفعالهای نفسانی است (۳۲)
مرحوم علامه طباطبائی رضوان الله علیه در تفسیر المیزان در این مورد می‌نویسد: (( و قوله و هیئ لنا من امرنا رشدا ))‌المراد بین امرهم الشان الذی یخصهم و هم علیه و قد هربوا من قوم یتقبعون المومنین و یسفكون دماء هم و یكرهونهم علی عباده غیرالله و التجاوا الی كهف و هم لایدرون ما ذا سیجری علیهم و لایهتدون ای سبیل للنجاه یسلكون و من هنا یظهران المراء بالرشد الاهتداء الی ما فیه نجاتهم ))‌(۲۳) یعنی مراد از ((امرنا )) در آیه (و هیئ لنا من امرنا رشدا) آن وصفی است كه مخصوص به خود آنان بوده و بخاطر همان وضع از میانه قوم خود بیرون آمده و فرار كرده‌اند حتماً آن قوم در تجسس مردم با ایمان بوده‌اند تا هر جا یافتند به قتل برسانند ویا بر پرستش غیر خدا مجبورشان كنند و این عده پناهنده به غار شدند در حالیكه نمی‌دانستند سر انجام كارشان به كجا می‌رسد و چه بر سرشان می‌آید و غیر از پناهندگی به غار هیچ راه نجات دیگری نداشتند و از همین جا معلوم می‌شود كه مراد به رشد همان راه یافتن و اهتداء به روزنه نجات است.
همچنین علامه طباطبایی در موضعی دیگر در این باره چنین می‌نویسد (( و الرشد بفتحتین او الضم فالسكون الاهتداء الی المطلوب قال الرعب الرشد و ارش خلاف الغی یستعمل استعمال الهدایه )) (۲۴) یعنی : رشد به فتحه راء و شین و همچنین به ضمه راء و سكون شین (رُشد) راه یافتن بسوی مطلوب است راغب گفته است (رَشَد و رُشْد ) در مقابل (( غی)) است كه به جای كلمه هدایت استعمال میشود.
● ضرورت خود شناسی در مسئله رشد
با توجه به معنای رشد كه در این مقاله مورد نظر است ضرورت انسان شناسی كه تمام برنامه اخلاقی مكاتب مختلف برای سعادت انسان پی‌ریزی می‌شود بخودی خود روشن میشود زیرا كه برای پروراندن استعدادهای انسان باید دید كه اولاً چه استعدادهائی در او نهاده شده است . از طرفی دیگر چون انسان موج-ودی است كه فطرتاً دارای حب ذات می‌باشد بدیهی است كه بخود می‌پردازد و در راه رسیدن به كمال نهائی خویش قدم بر می‌دارد و اساساً تمام تلاشهای بشری اعم از علمی و عملی برای تأمین لذایذ و منافع و مصالح انسان انجام می‌گیرد پس شناختن خود انسان و آغاز و انجام او همچنین كمالاتی كه ممكن است به آنها نایل گردد مقدم بر همه مسائل، بلكه بدون شناختن انسان و ارزش واقعی او سایر بحث‌ها و تلاشها بیهوده است .
ولی با همه این تفاضیل اگر چه بشر كنونی در علوم مختلف پیروزیهای شگرف و چشم گیری بدست آورده و از این طریق روز بروز بر طبیعت بیشتر مسلط شده و بر جوهر اشیاء اطراف خود آگاهتر ، مع‌الوصف در شناخت خویش سیر قهقرائی طی میكند و بقول مولوی كه می‌گوید:
(( قیمت هر كالا میدانی كه چیست
قیمت خود را ندانی احمقی است))
(( كه همی دانی یجوز و لایجــوز
خـود ندانی تو حوری یا عجوز)) (۲۵)
و اصولاً تمایز مكاتب اخلاقی برخاسته و نشأت گرفته از این است كه انسان را چگونه موجودی میداند و چه استدادهائی را برای او قائل است .
در اینجا ما به نظر اسلام در مورد ضرورت انسان‌شناسی و تعریف انسان با استناد به آیات قرآن و احادیث و روایات مروی از ائمه معصومین می‌پردازیم .
● ضرورت انسان‌شناسی در قرآن
قرآن مجید بر این مسئله اصرار فراوانی دارد تا جائیكه فراموش كردن نفس را لازمه فراموش كردن خدا میداند و میفرماید (( و لاتكونوا كالذین نسوالله فانساهم انفسهم ))‌ (۲۶) ((مانند كسانی نباشید كه خدا را فراموش كردند خدا هم خودشان را از یادشان برد. )) و در جای دیگر می‌فرماید (( علیكم انفسكم لایضركم من ضل اذا اهتدیتم )) (۲۷) به خویشتن بپردازید كسی كه گمراه شد به شما زیان نزند اگر هدایت یافتید. (( سزیهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق ))‌(۲۸) آیات خودمان را در آفاق و در وجودشان به آنان مینمایانیم تا برایشان روشن شود كه او حق است (فصلت ـ آیه ۵۳) و باز در جای دیگر می‌فرماید (( و فی انفسكم افلا تنصرون ؟ ))‌(۲۹) و در خودتان چرا نمی‌نگرید؟ (الذریات آیه۲۱)
● ضرورت انسان‌شناسی با توجه به روایات
پیغمبر اكرم (ص) می‌فرماید (( من عرف نفسه، عرف ربه ))‌هر كس خویش را شناخت ،‌خدایش را شناخت از حضرت علی (ع) در این باره روایات گوناگونی با مضامین متفاوت نقل شده است كه ما به بعضی از آنها كه در غرورالحكم آمده اشاره می‌كنیم .
(( معرفه النفس انفع المعارف )) شناختن خود سودمندترین شناخت‌ها و معرفت‌هاست. (( عجبت لمن ینشد ضالته و قد اضل نفسه فلایطلبها)) در تعجب هستم از كسی كه گمشده‌اش را می‌جوید در حالیكه خود را گم كرده و نمی‌جویدش.(( عجبت لمن یجهل نفسه كیف یعرف ربه )) تعجب می‌كنم از كسی كه خودش را نمی‌شناسد چگونه پروردگارش را می‌شناسد. (( غایه المعرفه ان یعرف المرء نفسه )) نهایت معرفت و علم اینست كه انسان خودش را بشناسد. (( الغور الاكبر من ظفر بمعرفه النفس ))‌بزرگترین پیروزی از آن كسی است كه به خودشناسی نائل شود و باز در شعری كه منصوب به حضرت علی (ع) می‌باشد می‌فرماید:
اتــزعم انك جرم صغیر و فیك انطوی العالم الاكبر
آیا گمان می‌كنی كه تو جسم كوچكی هستی در حالیكه در تو جهان بزرگی جای داده شده است .
● انسان در قرآن
در تصویری كه قرآن از انسان دارد او را موجودی دو بعدی می‌داند كه هم در او غرایز حیوانی وجود دارد و هم كمالات عالی اخلاقی بصورت بالقوه نهفته شده است كه هر كدام از این دو نیروی متضاد همیشه در كشمكش می‌باشند و این انسان است كه آزاد آفریده شده كه هر كدام از آنها را بطور دلخواه انتخاب نماید و بدین وسیله خداوند او را آزمایش می‌كند قرآن می‌فرماید انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً (۳۰) ما انسان را از آب نطفه مختلط ( بیحس و شعور) خلق كردیم و او را داری قوای چشم و گوش ( و مشاعر و عقل و هوش ) گردانیدیم. سپس بدنبال همین آیه می‌فرماید انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اماكفورا (۳۱) ما راه را به او نشان دادیم خواه شاكر باشد و خواه كفران پیشه سازد انسان در قرآن بعنوان خلیفه خدا برروی زمین معرفی شده است و در هیچ مكتبی انسان به این اندازه مورد تكریم قرار نگرفته است قرآن می‌فرماید((‌لقد كرمنا بنی آدم ))‌ما آدمیزاده را كرامت دادیم و در سوره بقره در جواب فرشتگان كه با خلیفه اللهی انسان مخالفت می‌كنند می‌فرماید من چیزی را می‌دانم كه شما نمی‌دانید . ولی متأسفانه بعضی از نویسندگان بدون دقت نظر به مضامین دینی لجن مال كردن خوی آدمی را به پیروان مذهب و مومنان متعصب نسبت می‌دهند. جان دیوئی می‌گوید: (( اینان ( پیروان مذهب ) برای آنكه باری تعالی را بیش از پیش تجلیل كنند آدمی را تا آنجا كه میسر بوده است پست و بیمقدار وانمود كرده‌اند )) (۳۲) هر كس اندك مطالعه‌ای در ادیان الهی و آسمانی داشته باشد بطلان این سخن را بوضوح در می‌یابد .
با توضیحاتی كه داده شد مشخص می‌شود كه رشد (با توجه به معنای مورد نظر ) فقط در انسان وجود دارد چون دارای اختیار است و باید طریقه استفاده از استعدادهای خود را بداند ولی در حیوانات بطور غریزی طرز استفاده از استعدادهایش و امكاناتش نهفته شده است مثلاً زنبور بطور غریزی طرز استفاده از نیروهایش را می‌داند.
پی‌نوشت‌ها :
۱ـ سوره بقره ـ آیه ۱۸۶
۲ـ سوره بقره ـ آیه ۲۵۶
۳ـ سوره نساء ـ آیه ۶
۴ـ سوره اعراف ـ آیه ۱۴۶
۵ ـ ــــــــــــــ
۶ ـ سوره هود ـ آیه ۸۷
۷ ـ سوره هود ـ آیه ۹۷
۸ ـ سوره كهف ـ آیه ۱۰
۹ـ سوره كهف ـ آیه ۲۴
۱۰ ـ سوره كهف ـ آیه ۱۷
۱۱ ـ سوره كهف ـ آیه ۶۶
۱۲ ـ سوره انبیاء ـ آیه ۵۱
۱۳ ـ سوره مومن ـ آیه ۲۹
۱۴ ـ سوره مومن ـ آیه ۳۸
۱۵ ـ سوره جن ـ آیه ۱۴
۱۶ ـ سوره جن ـ آیه ۲۱
۱۷ ـ سوره حجرات ـ آیه ۷
۱۸ ـ سوره جن ـ آیه ۱۲
۱۹ ـ سوره جن ـ آیه ۱۰
۲۰ ـ از عقل همین قدر كافی است برای تو كه راه رشد از غی و گمراهی را برایت آشكار می‌كند.
۲۱ ـ مطهری مرتضی، امدادهای غیبی در زندگی بشر، انتشارات صدرا ـ چاپ دهم ـ ۱۳۷۷ ـ تهران ، ص ۱۳۳
۲۲ ـ طالقانی سید محمود، پرتوی از قرآن ،‌ شركت سهامی انشارات بی‌چا، بی‌تا،‌ تهران، جلد دوم.
۲۳ ـ طباطبائی محمد حسین، تفسیر المیزان ، (متن عربی) منشورات جماعت المدرس فی الاحوزه العلمیه ، ج ۱۳ ـ ص ۲۶۵ .
۲۴ ـ همان، ص ۲۶۴
۲۵ ـ مولوی ، جلال الدین، مثنوی، تصحیح محمد استعلامی، انتشارات زوار چاپ سوم ۱۳۷۲ تهران، ج ۳ ـ ص ۱۲۵.
۲۶ ـ سوره فصلت ـ آیه ۵۳
۲۷ ـ سوره مائده ـ آیه ۱۰۵
۲۸ ـ سوره فصلت ـ آیه ۵۳
۲۹ ـ سوره الذریات ـ آیه ۲۱
۳۰ ـ سوره انسان ـ آیه ۲
۳۱ ـ سوره انسان ـ آیه ۳
۳۲ ـ جان دیویی، اخلاق و شخصیت‌های جان دیویی. ترجمه مشفق همدانی ناشر بنگاه مطبوعاتی صفی علی‌شاه ـ چاپ اول ۱۳۳۴ تهران ص ۱۴ .
آثار ارسالی به هفدهمین جشنواره قرآنی دانشجویان سراسر کشور
نویسنده : حمیده حنایی فریمانی و فریمان ـ خ
دانشجوی رشته شیمی دانشگاه پیام نور
منبع : مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران


همچنین مشاهده کنید