پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تاریخچه علوم قرآنی


تاریخچه علوم قرآنی
● سهم امامان در پی ریزی علوم قرآن
آن روز كـه نخستین آیات قرآن بر پیامبر(ص) فرود آمد, مخاطبان آن گرامی, قریش و مردمان مكه بودند و محور آیات را مسائلی چون مبدا و معاد تشكیل می داد.
مـردم مكه با زبان فرهنگ مشترك, به روشنی مفهوم پیام وحی را در می یافتند و اگر در موارد اندكی, نیاز به پرسش بود, پیامبر برای آنان توضیر می داد.
بـا گـذشـت زمـان و گسترش اسلام در سرتاسر جزیره العرب و رهیافت قرآن به آن سوی مـرزهـای عرب, شرایط جدیدی را پدید آورد كه فهم قرآن برای همگان چندان بی نیاز از راهنمایی و شناخت قواعد و قوانین ویژه نبود.
قـبایل مختلف عرب با لهجه و گویشهای متفاوت و شرایط متفاوت جغرافیایی و اقلیمی و گـونـه گـونی رخدادها و نیازها, به طور طبیعی مستلزم آن بود كه شكل و محتوای سـوره هـا و آیات مدنی با مكی تفاوت داشته باشند و مدنی یا مكی بودن آیه در فهم آیـات و تعیین مطلق و مقید, خاص و عام و یا ناسخ و منسوخ بودن آنها موثر شمرده شود.
از آن جا كه زمینه های نزول یك آیه در فهم برخی آییات می توانست موثر باشد, گذشت زمـان و فـرامـوش شـان نـزول و یـا نـاآگـاهـی بـسـیـاری از مـردم نیست به شان نـزول,ابـهـامـهـایـی را پدید میآورد و ایشان را برای فهم این دسته از آیات به آگاهان رجوع می داد.
به هر حال وجود آیات عام و خاص, مطلق و مقید, ناسخ و منسوخ, محكم و متشابه, در زمـیـنـه مـسـائل گوناگون اعتقادی و عبادی و روابط و قرار دادهای اجتماعی و...گـردیـد تـا مـسـلـمانان در سالهای آخر حیات پیامبر(ص) كه حجم آیات نازل شده و قـلـمـرو جـغـرافـیایی و انسانی و قومی گسترش یافته بود, برای استفاده از آیات قـرآن, نـیـازمـنـد دقـت و درنـگ و شناخت ملاكها و ضوابط خاصی باشند كه بتوانند مـرادهـای قـرآنی را آن گونه كه باید دریابند و این نیاز با رحلت پیامبر(ص) به عـنوان مرجع قطعی فهم قرآن, فزونی یافت, بویژه كه میدان نقل حدیث و چه بسا جعل حـدیـث و راهـیـابـی افـكـار اهل كتاب و آرا و انظار اصحاب نظر, گسترده تر شد و پـیوستن ملتهای غیر عرب به جرگه مسلمانان, فهم قرآن را منوط به آگاهیهایی ساخت كه بعدها علوم قرآن نام گرفت.
ایـن نیازهای روز افزون و دشواریها نمی توانست بر شخصی چون پیامبر پوشیده باشد, از ایـن روی انـتـظـار می رفت كه آن حضرت برای پیش گیری از انحرافهای اجتماعی و راهـنمایی امت به شیوه صحیر بهره گیری از قرآن, معلمان ویژه ای را ترتیب كرده و به امت شناسانده باشد.
امـامـیـه بر این اعتقادند كه پبامبر(ص) این ضرورت را می دانست و اهل بیت(ع) را برای این مهم معرفی كرده است.
اكـنون هدف ما در این نوشتار, نشان دادن نقش اهل بیت(ع) در شكل گیری علوم قرآن و پی ریزی بنیادهای آن است.
اشـارتهای راهگشا و بنیادین ائمه(ع) در شناخت قرآن و تبیین و تفسیر و تعلیم آن اشـارتـهـا و گـاه بـیـانهای تفصیلی دارند كه بعدها نشان آن اشارتها و بیانهای تـفـصـیـلـی را مـی تـوانیم در سر فصل دانش((علوم قرآن)) و نیز محتوای آن, شاهد باشیم.
پـیـشـگامی اهل بیت در طرر این سر فصلها و پردازش به آنها, این نظریه را تثبیت مـی كـند كه شكل گیری مجموعه ای تحت عنوان ((علوم قرآن)) وام گرفته از سرمایه های نخستینی است كه ائمه در اختیار شاگردان خود و قرآن پژوهان آینده قرار داده اند.
سـخنانی كه از اهل بیت در باره روش شناخت و تفسیر قرآن, یا همان ((علوم قرآن)) بـه دسـت ما رسیده, یا به شناخت واژگان مربوط می شود و یا شناخت معنی, كه هر دو نـوع بـا دیـدی زبان شناختی است. مسائل مربوط به زبان شناسی قرآن هم, یا مربوط بـه عـنـاصـر عمومی زبان است, چه در قرآن و چه در غیر آن, كاربرد دارد و یا به عناصر سبكی ویژه قرآن, یعنی آنچه به شیوه بیان و چگونگی تدوین و نزول و... قرآن اختصاص دارد.
مـسـائل عـمومی زبان, از قبیل اطلاق و تقیید, عام و خاص, ظهور صیغه امر در وجوب و... كـه بـرخـی از مباحث آن در مباحث اصلی یا مقدماتی علم اصول (مباحث الفاظ) بحث شده و گسترش یافته است.
مـسـائل ویـژه سـبك قرآن, مثل ارتباط معنی با شان نزول, محكم و متشابه, ناسخ و منسوخ ظهر و بطن, تاویل و تنزیل و...
گـونـه هـای مـختلف روایات ائمه روایات اهل بیت در تبیین متن قرآنی به پنج دسته تـقسیم می شوند:
۱) پاره ای از روایات اهل بیت, عهده دار بیان پیش فرضهایی است كه مفسر قرآن باید آگاهیهایی در مورد آنها داشته باشد.
۲) روایـاتـی كـه می نمایاند كه مفسر قرآن چه انتظارهایی از قرآن می تواند داشته باشد, و به سراغ چه نوع معارفی باید باشد.
۳) احادیثی كه ویژگیها و شرایط زمانی نزول قرآن را مطرر كرده اند و مفاهیم برخی از واژگـان را كه در زمان جاهلیت مورد استفاده قرار می گرفته و قرآن در صدد نفی آن مـفـاهـیـم و یا نقد آنها بوده است توضیر می دهند و این, یعنی معنی شناسی در ظرف زمانی نزول و موقعیت تاریخی.
۴) تاكید اهل بیت بر محور اصلی مباحث قرآنآ كه آن را همچون پیكره ای واحد دارای معنی می سازد.
۵) روایاتی كه آیاتی را, بر حسب فهم زمان خود امام معنا می كنند.
بیانهای ائمه در تقسیم بندی و عنوان كردن مطالب مربوط به ((علوم قرآن)) در خور تـقـسـیـم بـه دو بخشند:
الف) یكی تقسیم بندی كلی معارف قرآن, كه مطالب آن بیش تر به ((شناخت معنی)) نظر دارند.
ب) دیـگـر تـقسیمات سبك شناختی و زبان شناختی, كه به بیان مسائل مربوط به زبان, و زبان قرآن می پردازد.
تـقـسیم كلی معارف قرآن یكی از تقسیمهایی كه در باره قرآن در كلام اهل بیت وجود دارد, تـقسیم بندی كلی محتوای قرآن است, تا تدبر كنندگان در قرآن بدانند كه چه انتظاری باید از آن داشته باشند.
ایـن تـقـسیم بندی بسیار كلی است, و می توان آن را نوعی((غایت شناسی)) یا شناخت هدف بیانی قرآن دانست.
۱) ((عن اصبغ بن نباته, قال سمعت امیر المومنین(ع) یقول: نزل القرآن اثلاثا,ثلث فـیـنـا و فی عدونا, و ثلث سنن و امثال, و ثلث فرائض و احكام.)) اصبغ بن نباته گـفت از امیر مومنان(ع) شنیدم: قرآن در سه زمینه نازل شده است: یك سوم در باره مـا و دشـمـنـان مـا, یـك سوم در باره سنتها و امثال و یك سوم در باره فرائض و احكام.
۲) ((عـن ابی عبدالله(ع):ان القرآن نزل اربعه ارباع,ربع حلال و ربع حرام, و ربع سنن و احكام و ربع خبر ما كان قبلكم و نبا ما یكون بعدكم و فصل ما بینكم.)) از امـام صـادق(ع) روایـت شده كه آن حضرت فرمود: قرآن بر چهار قسمت نازل شده است:
یـك چـهـارم در بـاره حـلال و یك چهارم در باره حرام, یك چهارم در باره سنتها و احـكـام, یك چهارم در باره اخبار آنان كه قبل از شما بوده اند و آنان كه بعد از شما خواهند آمد و حل و فصل مسائل جاری شما.
۳) ((عـن ابـی الجارود, قال سمعت اباجعفر(ع) یقول:نزل القرآن علی اربعه ارباع, ربـع فـیـنـا و ربـع فی عدونا, و ربع فرائض و احكام, و ربع سنن و امثال, و لنا كـرائم الـقـرآن.)) امام باقر(ع) فرمود: قرآن بر چهار محور نازل شده است: بخشی در بـاره مـا, بـخشی در باره دشمنان ما, قسمتی در باره واجبات و احكام و قسمتی سـنـتـهـا و امثال است و آیات كریمه قرآن كه بیانگر كرامتهاست, تعلق به ما اهل بیت دارد.
در ایـن سه روایت, تقسیم بندی بر حسب موضوع است و تنها تعیین محورهای كلی و ما این نوع تقسیم بندی را كه بر اساس محورهای مورد نظر گوینده انجام می شود, تقسیم بـنـدی معنا شناختی می نامیم و این می تواند ما را در شناخت مقاصد اصلی قرآن كمك كـند. طبیعی است كه وقتی بفهمیم كلام گوینده یا نویسنده آن در چه زمینه و بر چه محوری است, فهم معنای سخن او آسان خواهد بود.
در فـهـم و تـفسیر قرآن این نكته بسیار مهم است كه انتظار از آن را مشخص كنیم.
ایـن روایات پژوهشگر قرآنی را یاری می دهد تا در مراجعه به قرآن بداند با چگونه متنی روبه رو است, با چه نوع مطالبی مواجه خواهد بود.
احـكام واجب و حرام, حقوق و سنتهای اجتماعی,امثال و حكمتها و ولایت اولیای الهی و شناخت مخالفان و دشمنان ایشان.
تـقـسیمهای زبان شناختی و سبك شناسی همانگونه كه در آغاز اشاره شد, اهل بیت(ع) بـرای شـنـاخـت و فهم قرآن به گونه های كلی موضوعات, هدفهای هدایتی قرآن, مسائل زبـان شـناختی عام (كه هم در قرآن هست و هم در غیر قرآن) و مسائل مربوط به سبك ویژه قرآنی اشاره داشته اند.
تـوجـه به این تقسیم بندیها و عناوین مطرر شده در مكتب اهل بیت(ع) و مقایسه آن بـا آنچه كه بعدها به نام ((علوم قرآن)) گسترش یافت, به ما نشان می دهد كه ریشه مـبـاحث علوم قرآن در گفتار اهل بیت پیامبر(ص) است. آنان كه علومشان از تعالیم وحی و آموزش محمدی سر چشمه گرفته است.
در تـفـسیر نعمانی(كه رساله ای است مستقل, و تمامی آن در جلد ۹۳ بحارالانوار نقل شـده است) از امام صادق(ع) این روایت آمده است: ((شیعیان علی(ع) از آن حضرت در بـاره گـونـه هـای آیـات قـرآن سوال كردند آن حضرت در پاسخ فرمود: خدای تبارك و تـعـالـی قـرآن را به هفت گونه فرستاده است كه هر كدام از آن گونه ها داروی درد اسـت و بـسـنـده (بـرای سعادت بشر) آن هفت قسم عبارتند از:
۱) امر,
۲) نهی,
۳)ترغیب,
۴) ترهیب (ترساندن و انذار),
۵) جدل,
۶)مثل,
۷)قصص.
و در قـرآن ناسخ و منسوخ, محكم و متشابه, خاص و عام, مقدم و موخر,عزائم(فرائض) و رخص(مـباحها), حلال و حرام, فرائض و احكام,منقطعی كه معطوف است,منقطعی كه معطوف نیست و حرفی كه به جای حرفی دیگر قرار گرفته است, وجود دارد.
برخی از قسمتهای قرآن, لفظش خاص است ومعنایش عام و برخی دیگر كه لفظش عام و احـتـمـال عـمومیت دارد. برخی از قسمتها لفظش واحد و معنایش جمع است و در قرآن نـاسـخ و مـنـسـوخ, مـحـكـم و مـتشابه,خاص و عام, مقدم و موخر, عزائم(فرایض) و رخـص(مـباحها), حلال و حرام, فرائض و احكام, منقطعی كه معطوف است, منقطعی كه معطوف نیست و حرفی كه به جای حرفی دیگر قرار گرفته است, وجود دارد.
برخی ازقسمتهای قرآن, لفظش خاص است, ومعنایش عام و برخی دیگر كه لفظش عام و احتمال عمومیت دارد. برخی از قسمتها لفظش واحد و معنایش جمع است و برخی دیگر لفظش جمع و معنایش واحد. برخی از قسمتها لفظش ماضی است و معنایش آینده, برخی از قسمتها لفظش خبر است, ولی معنایش نظر به قومی دیگر دارد.
بـرخـی از قـسمتها به حال خود باقی اند, ولی از جهتی كه داشته برگردانده شده اند (تفسـیر یـا جهت تفسیری آنها عوض شده) و برخی از قسمتهای آن, معنایش بر خلاف تـنـزیـلـش هست و برخی دیگر تاویلش در همان تنزیلش است, برخی از قسمتها تاویلش قبل از تنزیلش و برخی دیگر بعد از تنزیلش.
بـرخی از قسمتها به گونه ای هستند كه قسمتی از آیه در یك سوره, و قسمتی دیگر از آن در سـوره ای دیـگـر قرار گرفته است. در برخی از قسمتها, آیاتی وجود دارند كه نـصـف آنـها منسوخ و نصف دیگر به حال باقی اند. آیاتی را می توان شاهد بود كه از نـظـر لفظ متفاوت, ولی از نظر معنا به یك جهت نظر دارند و نیز آیاتی را می توان یافت كه الفاظی هعمانند و معنا و نظرگاهی متفاوت دارند.
آیـاتـی كـه در آنها رخصتی بعد از وجوب است چه این كه خداوند عزوجل, دوست دارد اجـازه هـا و رخصتهایش همان گونه مورد عمل قرار گیرند كه واجباتش مورد عمل قرار مـی گـیـرنـد. در برخی از قسمتهای قرآن رهنمودهایی است كه مردمان در به كارگیری آنها مختارند, اگر خواستند انجام می دهند و اگر نخواستند, ترك می كنند.
در بـرخـی از قـسـمتها, آیاتی وجود دارند كه ظاهر آنها بر خلاف باطنشان است, در هـنگام تقیه به ظاهر آن عمل می شود و نه به باطن آنها. برخی از آیات قرآن, خطاب بـه قـومـی خاص دارند, ولی مضمون و معنای آنها برای دیگران است. برخی از آیات, بـه پـیـامـبر(ص) خطاب دارند, ولی در حقیقت نظر به امت آن حضرت دارند, برخی از قـسـمتها به گونه ای است كه تحریم آنها جز با تحلیلشان شناخته نمی شود و برخی از قـسـمتها تالیف و تنزیلشان بر غیر معنایی است كه در آن نازل شده اند...)) پس از ایـن, امام(ع)مسائلی را در تقسیم بندی موضوعی مطرر می فرمایند كه در خور توجه و ژرف نگریند.
در آغـاز هـمـان كتاب امام صادق(ع) روایت شده است: ((خدای متعال محمد(ص) را به پـیـامـبری بر انگیخت و او را خاتم انبیا… قرار داد, بنابر این پیامبری بعد از او نـخـواهـد بـود, و بر آن حضرت كتابی فرو فرستاد و آن را ختم كتابهای آسمانی قـرار داد و از ایـن رو بعد از آن كتابی نازل نخواهد شد. خداوند در آن چیزهایی را حـلال و چیزهایی را حرام كرده است, پس حلال آن تا روز قیامت حلال و حرام آن تا روز قیامت حرام است. شریعت شما و اخبار گذشتگان و آیندگان در آن است.
پیامبر(ص) آن را به عنوان دانشی در میان اوصیای خویش قرار داد. اوصیای پیامبر, شـاهـدان بـر اهل تمام عصرهایند(اما مردم) از آنان روی گرداندند و ایشان را به قـتـل رساندند و از دیگران پیروی كردند و در پیروی دیگران اخلاص نشان دادند, تا جـایـی كـه هـر كـس اعتقاد خود را به ولایت ((اولیا… امر)) آشكار كرد, اینان به دشـمـنی با وی برخاستند, به طلب دانش از غیر اوصیا پیامبر(ص) پرداختند. خداوند مـی فـرمـایـد: ((و نـسـوا حظا مما ذكروا به و لا تزال تطلع علی خائنه منهم...)) مـائده/ ۱۳ و بـخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود, فراموش كردند و هر زمان از خیانتی (تازه) از آنها آگاه شوی.
و ایـن بـدان سـبب است كه آنان قسمتی از قرآن را با قسمتی دیگر رد كرده اند, به مـنـسـوخ احتجاج كرده اند, به پندار این كه ناسخ است, به متشابه احتجاج كرده اند بـه ایـن اعتقاد كه محكم است, به خاص تمسك كرده اند و گمان كرده اند كه عام است, بـه اول آیـه احـتـجاج كرده اند, ولی سبب تاویل آن را فرو گذاشته اند, به مطلع و خـتـام سـخن توجه نكرده اند, به موارد و مصادر سخن نیندیشیده اند, زیرا آن را از اهلش فرا نگرفته اند, در نتیجه گمراه شده و گمراه كرده اند.
خـدا شـما را بیامرزد, بدانید كه هر كس در كتاب خدا, ناسخ را از منسوخ, خاص را از عـام, مـحـكـم را از متشابه, رخص (مباحات) را از عزائم (واجبات), مكی را از مـدنـی, اسـباب نزول, مبهمات قرآن در الفاظ مقطعه و غیر مقطعه, مطالب مربوط به قـضـا و قدر, تقدیم و تاخیر, مبین و عمیق, و ظاهر و باطن, ابتدا و انتها, سوال و جـواب, قـطـع و وصل, مستثنی را از غیر مستثنی, و صفت ما قبل را كه در ما بعد جـاری اسـت, مـوكـد, مـوصـول را از محمول بر ما قبل و ما بعدش نشناسد و امتیاز نـدهـد, آگـاه بـه قـرآن نـیـست, و اهل قرآن به شمار نمی رود. هر گاه فردی بدون آشـنـایـی بـا ایـن امـور ادعای فهم قرآن كند دروغ گو و مفتری است كه بر خدا و پـیـامبرش(ص) به دروغ افترا می بندد, جایگاه او جهنم است, كه بد جایگاهی است.))
((عـن سـلـیـم بـن قیس عن امیر المومنین(ع) قال: كنت اذا سالت رسول الله(ص) اجـابـنی و ان فنیت مسائلی ابتدانی, فما نزلت علیه آیه فی لیل و لانهار و لاسما… و لا ارض و لا دنـیـا و لاآخره و لا جنه و لانار, و لا سهل و لا جبل و لاضیا… و لا ظلمه الا اقـرانـیها و املاها علی و كتبتها بیدی, و علمنی تاویلها و تفسیرها و محكمها و مـتـشـابـهـهـا و خاصها و عامها, و كیف نزلت و این نزلت و فیمن نزلت الی یوم الـقـیـامـه دعا الله لی ان یعطینی فهما و حفظا فما نسیت آیه من كتاب الله و لا عـلـی مـن انزلت الا املاه علی.)) سلیم بن قیس از امیر مومنان علی(ع) روایت كرده اسـت: مـن, هر گاه چیزی را از حضرت رسول(ع) می پرسیدم, پاسخم را می داد و اگر من می پرسیدم آن حضرت خود آغاز به سخن می كرد. هیچ آیه ای بر آن حضرت نازل نشد, در شـب و یا در روز, در آسمان یا در زمین, در باره دنیا و آخرت, بهشت یا جهنم, در دشـت یـا در كـوه, در تـاریـكی یا روشنایی, مگر این كه آن آیه را برای من تلاوت فرموده و آن را برای من املا كرده و من آن را با دست خود نوشته ام.
پـیـامـبـر, تـاویل, تفسیر, محكم و متشابه, خاص و عام را به من آموخت و این كه چـگـونـه در كجا و در باره چه كسی نازل شده است, تا روز قیامت (در جهت حفظ و نـگـهـداری ایـن مـعـارف گـسترده) پیامبر از درگاه الهی خواست تا خداوند فهم و حـافـظـه ام را نـیـرومـنـد گـرداند,از این روی, هیچ یك از آیات قرآن را از یاد نبرده ام.
اگـر به طور فشرده فهرستی از همین دو سه روایت (صرف نظر از روایات دیگر در این زمـیـنه) تهیه كنیم و آن را با فهرست عناوین مهم ترین كتابهای علوم قرآن مقایسه كنیم, اهمیت طرر مباحث علوم قرآن در نگاه اهل بیت(ع) برای ما روشن خواهد شد.
۱) امر(۱).
۲) نهی (۲).
۳) ترغیب(۱).
۴) ترهیب (۱).
۵) جدل(۱).
۶) مثل(۱).
۷) قصص (۱).
۸) ناسخ و منسوخ(۱,۲).
۹) محكم و متشابه (۱,۲,۳).
۱۰) خاص و عام(۱,۲,۳).
۱۱) مقدم و ماخر(۱,۲).
۱۲) عزائم و رخص(۱,۲).
۱۳) مواضع حلال و حرام (۱,۲).
۱۴) فرائض و احكام(۱).
۱۵) منقطع معطوف(۱).
۱۶) منقطع غیر معطوف(۱).
۱۷) حرفی به جای حرفی(۱).
۱۸) تنزیل(۱).
۱۹) تاویل(۱,۲,۳).
۲۰) تفسیر(۳).
۲۱) ابتدا و انتهای كلام(۲).
۲۲) موارد و مصادر كلام(۲).
۲۳) مكی و مدنی (۲,۳).
۲۴) چگونگی نزول(۳).
۲۵) شان نزول قرآن(۳).
۲۶) محل نزول: آسمان, زمین,دشت, كوه, روز, شب(۳).
۲۷) مبهمات قرآن (۲).
۲۸) مقطعه و مولفه(۲).
۲۹) دانش قضا و قدر(۲).
۳۰) مبین و عمیق(۲).
۳۱) ظاهر و باطن(۲).
۳۲) سوال و جواب(۲).
۳۳) قطع و وصل(۲).
۳۴) مستثنی و غیر مستثنی(۲).
۳۵) موكد(۲).
۳۶) مفصل(۲).
۳۷) موصول(۲).
۳۸) معطوف(۲).
در روایـاتـی دیـگر, مسائل دیگری, چون: اعجاز قرآن, كنایات قرآن, عدم تناقض در قـرآن قـرا…ت و... بیان شده است و موارد یاد شده در روایات ائمه به آنچه گفتیم محدود نیست.
اهـل بـیـت(ع) در توضیر برخی از این عناوین آگاهیهای گسترده ای را در اختیار ما گـذاشـتـه انـد, از آن جـمـله در باره محكم و متشابه, ناسخ و منسوخ, ظهر و بطن, تـفـسـیر و تاویل, شان نزول, مكی و مدنی و... كه نمونه هایی از آن مباحث به طور مـسـتـقـل مـورد بـحـث قرار گرفته است. اگر تمام موارد تقسیم بندیهای كلی(زبان شـنـاختی, معنی شناختی و سبك شناختی) كه امامان معصوم بیان داشته اند, به ضمیمه شرحهای آن بزرگواران در باره هر یك از عنوانهای یاد شده گرد آوری و تدوین شود, به یقین كتابی مستقل و ارجمند در علوم قرآن شكل خواهد گرفت.
شـایـان توجه این كه بیان ائمه در باره شناخت قرآن و علوم قرآن سه زمینه را در بـر دارد:
۱) آنـچـه مـربـوط به طبیعت زبان است و عمومیت دارد, مثل عام و خاص, مـوصـول و مـعـطـوف, قـطـع و وصل, مستثنی و غیر مستثنی, مطلق و مقید, مبهمات و مبینات و...
ایـن مـوارد در هر كتابی و نوشته ای و حتی بیان شفاهی می تواند موجود باشد. قرآن نـیـز مـثل هر كتاب دیگر, به دلیل استفاده اش از ((زبان مردم)) این عناصر زبانی را درل خود دارد.
۲) آنـچـه مـخـصـوص قـرآن اسـت و به سبك ویژه قرآنی, نظر دارد, مانند محكمات و متشابهات, ناسخ و منسوخ, ظهر و بطن, مكی و مدنی, حروف مقطعه, تاویل و...
ایـن گـونـه مـبـاحـث ویژه سبك قرآنی است, صرف نظر از اعجاز بیانی قرآن, كه از ویـژگـیـهـای آن اسـت, ایـن دو دسـتـه مـربـوط به زبان, زمان و مكان نزول قرآن هـسـتـنـد:دسـتـه اول مطالب عمومی تر زبان شناسی و مطالب دسته دوم مربوط به سبك شناسی می شود.
بـرخـی از روایات دیگر در باره عناصر كلی تری در سبك بیان قرآن سخن دارد مانند:
روایـتـی كـه می گوید: لحن قرآن كنایی است: عبدالله بن بكیر از امام صادق روایت كـه حـضـرت فرمود: ((نزل القرآن بایاك اعنی و اسمعی یا جاره.)) قرآن به گونه ای نـازل شـده كـه تـو را می گویم, ولی همسایه بشنو(به در می گویم كه دیوار بشنود.) آنـچـه در بـاره مـحـتـوا, هدفها و گونه های مطالب موجود در قرآن بیان شده است, بـیـش تـر بر معنا شناسی قرآن نظر دارد, مثل روایاتی كه در اول نوشتار در تقسیم بندیهای كلی مطالب قرآن نقل كردیم.
آنـچـه تـا بدین جا آوردیم, می تواند اشاره ای باشد به زمینه ها و میدانهای شایان كاوش و درنگ و راهی باشد پیش روی پژوهشگران قرآنی در ردیابی بنیانهای علوم از قرآن, در معارف اهل بیت پیامبر(ص).
علِی حیدری
منبع : بلاغ


همچنین مشاهده کنید