پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کاش اسکندری پیدا شود


کاش اسکندری پیدا شود
● حسن حبیبی؛رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بحران و تفرقه در رسم الخط و دستور زبان فارسی، چند روزه نیست که با نوشته یی فراهم آید و سامان بگیرد. این وحدت گریزی تا بدانجا است که مجموعه عریض و طویلی چون فرهنگستان هم از عهده آن برنمی آید.
قوانین رسم الخط به محض صدور باطل می شوند و حتی خود اساتید فرهنگستان هم تمایل چندانی به رعایت آن ندارند، چنانچه دکتر حداد عادل و دکتر حبیبی، بی سر و سامان گاهی قواعد را رعایت می کنند و گاهی نیز خود را ملزم نمی بینند. اصلاً وقتی با چنین وضعیتی روبه رو می شویم، دیگر مفهوم قواعد از بین می رود چراکه قواعد با رعایت کردن مفهوم پیدا می کنند و اگر آنها را کنار بگذاریم، پای سلایق به میان می آید و چیزی دست مان را نخواهد گرفت.
به نظر می رسد خود فرهنگستان نیز اعتقاد چندانی به مرجعیت خود ندارند چراکه اگر مجموعه خود را کارآمد می دید حداقل از یک قاعده مشخص پیروی می کرد.
البته بیش از این هم نباید انتظار داشت. وقتی نابسامانی و بی دقتی در متون کسانی که قرار است منشاء وحدت نظر باشند بدین پایه باشد، اصول و ضوابط رنگ می بازند و کارکرد خود را از دست می دهند. بیایید سطح انتظارات خود را پایین بیاوریم (هر چند پیش از این هم چندان بالا نبوده است).
ماجرا بیشتر فرهنگی است تا فرهنگستانی، کافی است کتب معتبر در این حوزه را تورق بکنید تا دریابید وحدت نظر پندار باطلی بیش نیست. از «پنج استاد» گرفته تا «انوری-گیوی»، «خیام پور» و.... هر کدام دنیایی است مملو از تعاریف مکرر و شرح بی حد و حصر استثنائات.
اساتید محترم در این حوزه زحمات فراوان متقبل شده اند اما کتب آنها هیچ یک مرجعیت نیافته است و فراوان ترین کاربرد آنها چزاندن دانشجویان رشته ادبیات فارسی در مقاطع تحصیلی مختلف است. این مشکل از آنجا ناشی می شود که یکدیگر را قبول نداریم و حتی برای مصالح بزرگ تر گاهی از معایب چشم نمی پوشیم. یادم هست چند سال پیش یکی از اساتید جوان به نام دکتر روح الله هادی کتابی تالیف کرد که یکی از پیشکسوتان در همان بدو امر، شمشیر از رو بسته، به جنگ آن رفتند.
این جنگ نابرابر چنان علمی و بی غرض(،) بود که ایشان از دانشجویان خواستند مقاله یی چندین صفحه یی تنها در باب نام کتاب بنویسند و اشتباه دستوری آن را گوشزد کنند. کتاب، پیشنهادی بود برای نگاهی ساده و امروزی به مقوله صنایع و بدیع در ادبیات فارسی که در مقطع دبیرستان به صورت کتاب درسی تالیف شده بود.
شکی نیست که مثل تمامی تالیفات خالی از ایراد و اشتباه نبود اما عده یی بی رحمانه بر آن تاختند و مولف را کم سواد و کار را غیرعلمی جلوه دادند. البته نوآموزان نظر دیگری داشتند و همان طور که یک تالیف با گذشت زمان ارزش خود را نشان می دهد، این کتاب نیز در جامعه جوان جایگاه خود را یافت و ناخودآگاه کتاب مغلق و پیچیده گذشته از یاد رفت. این قبیل مواضع بهترین نتیجه یی که خواهد داشت، کشتن جسارت در اساتید تازه کار خواهد بود، چرا که اگر قرار است اتفاقی هم در این حوزه بیفتد، باید چشم به راه جوانان بود و دوستان تا پیش از این هر چه داشته گفته اند.
این جوانگرایی اهمیت فراوانی دارد. دوست ندارم مجموعه فرهنگستان زبان و ادب فارسی را به تیم ملی فوتبال تشبیه کنم چرا که از نگاه پوپولیستی در این حوزه به شدت بیزارم و با این مقوله گاهی آنچنان احساساتی برخورد می شود که جوانان کم سواد و گاه نادان به اساتید مجرب ترجیح داده می شوند.
به هر حال مشکلات قواعدی که در رسم الخط پیش رو داریم معلول چندین علت است و در پایان با نگاهی اجمالی هر کدام را فهرست وار بررسی می کنم.
▪ اول اینکه فرهنگستان، خود مشی مشخصی ندارد و با بی دقتی در رعایت همین اصول نامشخص، بر انتقادات عیب جویانی چون ما (،) دامن می زند.
▪ دوم؛ وقتی خود با اصولی که بنا کرده اید، سلیقه یی برخورد کنید، انتظار داشتن از رعایت همان اصول از دیگران بی جا است.
▪ سوم؛ پیش گرفتن راهکارهای سیاسی و نصب و انتصابات این گونه در جای حساسی همچون فرهنگستان زبان و ادب فارسی نابخشودنی است (که متاسفانه چه در دولت اصلاح طلب و چه اصولگرا توجهی به آن نشد).
▪ چهارم؛ مشکل فرهنگی موجود در جامعه اهل قلم همان طور که گفته شد به این علت است که به اصطلاح اهم مهم نمی کنند و گاهی به خاطر معایب بسیار کوچک، بنا را از بن می زنند و راه را بر تحقیقات امروزی تر می بندند.
▪ پنجم؛ اساتید زبان و ادبیات فارسی مثل بسیاری دیگر از حوزه های علمی کشورمان، تا خود به یک فکر واحد نرسیده اند، انتظاری از جامعه کتابخوان و ویراستار نمی توان داشت.
این راهکارهایی بود که به ذهن یکی از علاقه مندان ادبیات فارسی می رسید که هرگز ادعایی در این حوزه ندارد و علت پرداختن به این ماجرا تنها این بود که این معضل بزرگ را به برخی اساتید محترم در فرهنگستان (که حتی سمت شاگردی در محضر عده یی از ایشان را نیز داشته ام) گوشزد کند.
مشکلی که با برخوردهای سلیقه یی نه تنها حل نشده، بلکه روزبه روز پررنگ تر نیز می شود و مولفان و ویراستاران به جای مرجع قرار دادن فرهنگستان سراغ دیدگاه های قدیمی تر می روند. جای بسی تاسف است که به جای پیش رفتن پس می رویم.
یاسر نوروزی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید