جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

کدام دانشگاه مستقل از کجا


کدام دانشگاه مستقل از کجا
«استقلال دانشگاه» چندی است که ذهن بسیاری از علم پژوهان را به خود مشغول کرده است. آنان استدلال می کنند که تا دانشگاه ها به استقلال نرسند، فعالیت های آزاد علمی شکل نخواهد گرفت و دانشمندان نخواهند توانست با فراغ بال و فارغ از فشارهای «حکومت» آرزوی باروری و «توسعه عملی» را جامه تحقق بپوشانند.
اما درباره هر استقلالی حتی اگر پیش شرط بارور شدن جامعه علمی استقلال آن باشد باید این پرسش را مطرح کرد که «استقلال از کجا» مورد نظر است و البته در ادامه هم باید پرسید «استقلال برای رسیدن به چه هدفی»؟ معمولاً در این مورد هدف دستیابی به آزادی به منظور باروری و توسعه فعالیت های علمی بیان می شود و منظور از استقلال، استقلال از دولت و حاکمیت است. اما اگر استقلال را برای دستیابی به آزادی پژوهشی بخواهیم استقلال از دولت نمی تواند به تنهایی ما را به آن برساند.
چرا که نهادهای دیگری هم هستند که می کوشند دانشگاه را به انقیاد درآورند و با استفاده از توان دانشگاه به اهداف خود برسند. برای مثال نهاد صنعت یکی از این نهادها است. اگر دانشگاه ها در اختیار نهاد صنعت قرار بگیرند، از «آزادی پژوهش های علمی» خبری نخواهد بود و دانشگاه تبدیل خواهد شد به واحد پژوهشی بنگاه های بزرگ صنعتی؛ اتفاقی که در مورد بسیاری از دانشگاه ها در ایران و همه جای جهان افتاده است.
دانشگاه ها در بسیاری از کشورها از دولت ها مستقل اند اما از بنگاه های صنعتی نه. برای مثال سوگیری پژوهش های پزشکی در جهان به سمت بیماری های خطرناک در جوامع مدرن مانند ایدز ناشی از این امر نیست که ایدز بزرگترین بیماری کشنده در جهان است بلکه بیشتر از همه ناشی از این است که جوامع مدرن از این بیماری هراس دارند و بنگاه های اقتصادی فعال در صنعت داروسازی برآنند با یافتن درمان و ساختن داروهایی برای ایدز از این نگرانی ها سودی به جیب بزنند. (حال بماند که اگر بپرسیم این نگرانی ها از کجا ناشی شده است دیگر در چرخه ای می افتیم که یک سرش رسانه هایی هستند که همان بنگاه های اقتصادی تغذیه شان می کنند و سر دیگرش متخصصانی که در همان بنگاه ها مشغول به کارند.)
به طور خلاصه باید گفت استقلال نهاد دانشگاه از دولت و حاکمیت همیشه به نفع «مردم» و جامعه علمی تمام نخواهد شد، البته اگر از «مردم» مراد تمام آنها و نه کسانی که می توانند پولی به جیب صاحبان سرمایه بریزند، باشد. اما در ایران به سبب شرایط خاص اقتصادی و مدیریت واحدهای صنعتی قضیه شکل دیگری به خود می گیرد.
نهادهای اقتصادی بزرگ در ایران همگی در اختیار دولتند. بسیاری از کارخانه های بزرگ حامی دانشگاه، بسیاری از کارخانه های سازنده لوازم پزشکی و تمام صنایع مادر در اختیار دولت است. در ایران هنوز بخش خصوصی قدرتمندی که بتواند سرمایه گذاری های بلندمدت انجام دهد شکل نگرفته است.
هیچ بنگاه اقتصادی به شکل کارتل یا شرکت های زنجیره ای مشترک المنافع در اقتصاد ایران جایگاهی ندارد و در یک کلام «پول» دست دولت است و هر جا که به پشتوانه مالی بزرگ و سرمایه گذاری اقتصادی کلان نیاز باشد، مدیران دولتی در صف اول ایستاده اند. به همین دلیل در ایران استقلال دانشگاه از دولت به معنای حذف پشتوانه مالی دانشگاه است.
و البته نداشتن پشتوانه مالی برای دانشگاه به معنای مرگ آن است و این خواسته هیچ یک از کسانی که دم از استقلال دانشگاه می زنند، نیست. شاید بتوان ساده دلانه گفت که بهتر است دولت هر ساله بودجه ای در اختیار دانشگاه قرار دهد تا دانشگاهیان خود آن را صرف فعالیت های پژوهشی کنند تا آزادی علمی به دست آید و دانشگاهیان با فراغ بال به توسعه علمی کمک کنند. این خیال خام شاید با استعاره دولت به عنوان پدری مهربان و دلسوز که در پی تامین نیازهای اولیه کودکان خود است شکل گرفته، اما این پدر نه مهربان است و نه دلسوز. دولت هم در نهایت تنها در جایی سرمایه گذاری می کند که سودی در آن تشخیص دهد.
قوانین اقتصاد و سرمایه حتی اگر دولت سرمایه گذار باشد از اعتبار نخواهد افتاد، در نهایت تنها فرق این خواهد بود که دولت می تواند منافع عام را در نظر بگیرد و یک بنگاه اقتصادی بنا بر قانون بقا تنها به فکر منفعت خود است.
اما در ایران اتفاق دیگری هم همزمان رخ می دهد. استادان دانشگاه با نظر دولت انتخاب می شوند و بدین شکل حتی اگر مدیریت دانشگاه در اختیار آنها قرار بگیرد، مدیریت در دست عده ای قرار گرفته است که خود دولت (دولت به معنای حاکمیت سیاسی) آنها را برگزیده و حتی در مناصب دیگری هم آنها را به کار گرفته است. با این شرایط استقلال دانشگاه دیگر معنای خود را از دست می دهد و دیگر نمی توان با گرم کردن تنور بحث های مربوط به استقلال دانشگاه به هدف «آزادی های پژوهشی» و «توسعه علمی» اندیشید.
درست به دلیل همین شرایط است که استقلال دانشگاه اینجا از معنای خود تهی می شود و بر ضدخود عمل می کند، یعنی استقلال دانشگاه به حذف دانشگاه فعلی منجر می شود.
در این شرایط یا می توان با حذف چنین دانشگاهی که ما امروزه داریم، دانشگاهی جدید تاسیس کرد یا اینکه باید از ایده دانشگاه برای همیشه دست کشید و یک «یا»ی سومی هم وجود دارد و آن این است که باید با توجه به شرایط خودمان چاره ای برای دانشگاه ها پیدا کنیم. اما آن چاره هرچه باشد استقلال دانشگاه نیست.
بابک ذاکری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید