پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مخاطب کیست


مخاطب کیست
● نگاهی به عبور از مخاطب شناسی نوشته علی اصغر سیدآبادی
مساله شناخت مخاطب ادبیات کودک و نوجوان از چند سال پیش به طور جدی، و گاه رسمی، مطرح شده و تا امروز به تاسی از شرایط سیاسی، با شدت و ضعف هایی ادامه پیدا کرده است.
اینکه چرا ادبیات کودک این چنین نگران شناخت مخاطب خود است و اینکه آیا این بحث مساله همه گیر ادبیات کودک و نوجوان ایران است یا فقط گروه خاصی را این دغدغه هست و اینکه چرا این چنین بحث هایی با تغییرات سیاسی دچار شدت و ضعف می شود، و باز اینکه آیا چنین بحث هایی ناشی از دغدغه های ادبی است یا خاستگاه هایی بیرون از ادبیات- به طور مثال؛ اوضاع اقتصادی، شرایط سیاسی، شرایط اجتماعی، شرایط فرهنگی و... - دارد، پرسش هایی است که پاسخ آنها خود کتاب ها و پژوهش های دیگری را نیازمند است.
در این میان سیدآبادی- نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، منتقد ادبی و نظریه پرداز ادبیات کودک و نوجوان- از جمله کسانی است که در طول این سال ها به شکل های مختلف به موضوع شناخت مخاطب ادبیات کودک و نوجوان پرداخته و به طور مستمر این بحث را پی گرفته است. کتاب عبور از مخاطب شناسی سنتی آخرین تلاش ایشان در این زمینه است.کتاب عبور از مخاطب شناسی سنتی در هشت فصل تدوین شده است.
در فصل نخست نویسنده صورت مساله مخاطب شناسی در ادبیات کودک و نوجوان را طرح کرده و در قدم نخست به سراغ معنای عبارت «ادبیات کودک و نوجوان» رفته است. اما با وجود این آغاز جسورانه سیدآبادی با تکیه بر مناقشه برانگیزی این مفهوم از کنار آن عبور کرده و فقط این را گفته است که ادبیات به معنای عام آن با ادبیات به معنای خاص، برای مثال ادبیات کودک و نوجوان، تفاوت دارد. سیدآبادی ضرورت بحث خود را از این تفاوت استخراج کرده می گوید؛ چون مخاطب ادبیات کودک و نوجوان ویژه است، پس باید مخاطب ویژه آن هم شناخته شود.
در فصل دوم نویسنده به دنبال زمینه ای گشته است تا در آن الگویی برای کار علمی خود پیدا کند. در این فصل او به همه دریچه هایی که از آنها به مخاطب کودک و نوجوان نظری انداخته شده و سیدآبادی از آن خبر دارد، سر زده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که مخاطب شناسی از زاویه های مختلف هر چند ممکن می نماید اما برای ادبیات کودک و نوجوان ناکارآمد است و فقط آن نظریه ها که در پی پیش بینی واکنش مخاطب در برابر متن است، به منظور و مقصد مخاطب شناس ادبیات کودک نزدیک است.
در فصل سوم نویسنده به پیشینه پژوهش های مخاطب پژوه پرداخته و در فضای بزرگ و گسترده جهان ارتباطات گم شده خود را یافته است. ارمغان جست وجوهای نویسنده برای خواننده، نقل قول های متعدد از نظریه پردازان مختلف است. در این فصل سیدآبادی به این نتیجه رسیده است که از جمله روش های رسیدن به مخاطب و شناخت آن استفاده از الگوهای پژوهش در حوزه علوم ارتباطات است.
در فصل چهارم نویسنده شناخت مخاطب را در فرآیند ارتباطات مورد مطالعه قرار داده و انواع رویکردهای پژوهش های ارتباطی را معرفی کرده است. این فصل با معرفی نظریه هایی که به پایان مخاطب انجامیده، به انجام رسیده است.
در فصل پنجم نویسنده از دنیای علوم ارتباطات فاصله گرفته و به دنیای نظریه های ادبی رسیده است. در این فصل سیدآبادی به تفکیک نظریه پردازی های ادبی بر اساس سه رویکرد عمده مولف محوری، متن محوری و مخاطب محوری پرداخته و سخن را با بیان رویکردهای متفکران معاصر که از علوم مختلف حرکت کرده و به نظریه های مدرن و پسامدرن ادبی رسیده اند به پایان برده است.
فصل ششم در واقع ادامه فصل پنجم است و در آن نویسنده به نظریه های ادبی مخاطب محور که اعضای حلقه کنستانس بیان کرده اند پرداخته است.
در صفحه ۹۷ کتاب که بخشی از فصل ششم است، سیدآبادی نخستین رجوع را به خواننده کودک و نوجوان کرده و تفاوت او را با خواننده بزرگسال به اجمال و از دیدگاه یکی از اعضای حلقه کنستانس بیان می کند. در فصل ششم سیدآبادی بالاخره به عبارت شاخص «به نظر من» می رسد و می گوید:
«... مخاطب شناسی سنتی غهمان مخاطب شناسی استف که «مخاطب را مستقل از متن، سوژه شناخت می شمارد و شناخت کامل و قطعی او را ممکن می داند،...»او این تعریف از مخاطب شناسی سنتی را در برابر نظریه مورد قبول خود که در فصل دوم کتاب آمده است، قرار می دهد و می گوید؛ مخاطب شناسی امری است که پس از تولید و عرضه کتاب به جامعه ممکن می شود؛ چرا که تا اثری به دست کودک و نوجوان داده نشده است، چگونه می شود واکنش مخاطب را در برابر اثر دید و از این راه به شناخت مخاطب رسید؟
در فصل هفتم نویسنده به گرایش های اصلی شناخت مخاطب ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. سیدآبادی با انتخاب سه میان تیتر «رویکرد ارتباطی و رویکرد ادبی»، «مراحل مختلف آفرینش تا خواندن» و «تفاوت گونه های مختلف ادبیات کودک» سعی در دسته بندی نظریه های ایرانی می کند اما او از میان نظریه های ایرانی هیچ گزینشی نمی کند و می گوید؛ «ما باید تنوع و تکثر را هم بین مخاطبانمان و هم بین نویسندگانمان بپذیریم.»
در فصل هشتم نویسنده مرور دوباره ای بر گفته های پیشین خود می کند و اهمیت انجام پژوهش های آتی در موضوع مخاطب شناسی را گوشزد می کند.
پس از گزارش عبور از مخاطب شناسی سنتی کتابی است خواندنی و مفید. در این کتاب مباحث ادبی و علوم ارتباطات در یک همنشینی قابل توجه نتایج قابل تاملی را به بار آورده اند. همچنین در این کتاب نظریه مهم علوم ارتباطات و ادبیات کودک و نوجوان به روشی ساده و قابل فهم معرفی شده است.
اما جذاب ترین نتیجه مطالعه این کتاب می تواند ترغیب خواننده به اندیشیدن درباره نظریه های مختلف مخاطب پژوهی و نگاه سیدآبادی به این امر باشد.
حسین بکایی
علی اصغر سیدآبادی
نشر فرهنگ
چاپ اول ۱۳۸۵
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید