پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


در تاریکی راه می سپاریم


در تاریکی راه می سپاریم
رورتی نخستین و احتمالا مهم ترین، سهم خود در عرصه فلسفه را با انتشار دادن کتاب «فلسفه و آیینه طبیعت» در سال ۱۹۷۹ ادا کرد. کتاب یادشده ارائه گر نقدی زندگی بخش و شیوا از سنت فلسفی غرب بود؛ سنت مورد اشاره بیانگر این اعتقاد بود که واقعیت مطلقی وجود دارد، مستقل از ذهن انسان و بر آن اشخاصی که جویای معرفت هستند فرض است که این واقعیت را آیینه وار انعکاس دهند. رورتی با این نگرش به مخالفت برخاست.
او بر این اعتقاد بود که صرفاً ما انسان ها وجود داریم و در حالی که کورمال کورمال در تاریکی راه می سپاریم، در تلاشیم تا از طریق استدلال و حصول توافق، بی آنکه هیچ بستر سنگ پوش افلاطونی «در آنجا» وجود داشته باشد بتوانیم لنگر ها را به آب اندازیم.
رورتی با عقب رفتن در مسیر دعوی های پر طمطراق حقیقت در فلسفه غرب موفق شد سنت پوشیده از نظر عمل گرایی را احیا کند که سنتی بود کاربردی و مشخصاً برآمده از مکتب فلسفی امریکایی ای که ویلیام جیمز و چارلز پیرس بنیان نهاده بودند و یکی از قهرمانان حائز اهمیت رورتی یعنی جان دیویی، آن را بسط و گسترش داده بود.
پس از معرفت شناسی، رورتی به اندیشیدن در حوزه های فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی پرداخت و در این حوزه ها وی با دو راهی بنیادی پسا مدرنیسم درآویخت؛ اگر هیچ قانون الهی، جهانی یا برآمده از حقیقت مطلق وجود ندارد، دیگر چگونه می توان از نهیلیسم و نسبیت باوری اجتناب کرد؟ آیا این واقعیت دارد که به قول ایوان کارامازوف؛ «اگر خدا وجود نداشته باشد، پس هر کاری مجاز است؟» اصولگرایان در خیابان های پنسیلوانیا، می گویند آری. آنها این گونه استدلال می کنند که بدون قانون مطلق و تزلزل ناپذیر شقاوت و آشوب پدید می آید. ما نمی توانیم قانون مطلق یا عدالت بی مرز جنگ امریکا علیه ترور را انکار کنیم و نیز نمی توانیم صورت ظاهر نظام اخلاقی را حفظ کنیم.
اما رورتی به نحوی رسا و موثر ابراز مخالفت می کند. وی می گوید آری قانون مطلقی وجود ندارد با این حال این امر به معنای مجاز بودن همه چیز نیست. ما در حکم انسان هایی با توان ذهنی محدود، می توانیم چیز ها را در میان خود تقسیم کنیم و به نظامی عادلانه دست یابیم، نظامی که شقاوت و رنج بردن را به اندک ترین میزان برساند و به مساوات و همبستگی شکل دهد. چگونه باید به چنین چیزی دست یافت؟
رورتی می گوید پاسخ ساده ای در اختیارمان نخواهد بود. «هیچ مبنایی برای اتخاذ تصمیم در مورد اینکه چه چیزی معرفت یا صدق است در دست نیست، جز آن چیزی که همتایان ما از طریق معاوضه شفاف دعوی ها، ادعاهای متقابل و برهان آوری به ما اجازه می دهند که از دشواری آن به در آییم.»
هنگامی که رورتی برای مباحثه با هابرماس جمعیت انبوهی را که در سالن سخنرانی گرد آمده بودند خطاب قرار می داد، پایش را بر سکوی سخنرانی تاب داد و با شیطنت موجب خنده جمعیت شد.
وی گفت؛ «ما معتقدیم که در گذران عمر پیشرفت کرده ایم، عاقل تر شده ایم و بی آزار تر. ممکن است که این اعتقادمان صحیح باشد و ممکن است، نباشد.»
در خلال مناظره رورتی هر از گاه عنوان می کرد که این «حقیقت» دارد که ما «منابع جهان را غیرمسوولانه و افراط کارانه مصرف می کنیم.» برخی از حاضران دستشان را بالا آوردند تا بپرسند منظور وی از «حقیقت» در این جمله چیست، وی پاسخ داد؛ «در یک گردهمایی آزاد و شفاف همه احتمالا ً بر سر اینکه ما در مصرف منابع افراط می کنیم موافقند.» کسی از میان حاضران با خشم فریاد زد و گفت؛ «ولی همه موافق نیستند،»رورتی با سردی گفت؛ «می دانم، همچنان در تلاشم تا راه حلی در این باره بیابم.»
ما هم در همین راستا تلاش می کنیم. و این وظیفه ای است که بدون وی بسیار بسیار مشکل تر خواهد بود.
کریستوفر هیس
مترجم : علی ثباتی
منبع: گاردین
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید