پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

از جنگ ۳۳روزه تا کنفرانس ۳۳نفره


از جنگ ۳۳روزه تا کنفرانس ۳۳نفره
یک سال پس از «جنگ سی و سه روزه» حزب‌الله و ارتش اسرائیل در جنوب لبنان و پیروزی قاطع «مقاومت اسلامی لبنان» در برابر ارتش مجهز اسرائیل، دبیر کل حزب‌الله لبنان، اعلام نمود: حزب‌الله می‌تواند با موشک‌های دوربرد خود، تل‌آویو و هر نقطه دیگری از اسرائیل را آماج قرار دهد.
سیدحسن نصرالله گفت: این «قدرت موشکی» حتی در یک سال پیش هم این توانایی را در اختیار حزب‌الله قرار داده بود تا تل‌آویو را هدف‌گیری کند، اما در آن زمان از این قدرت استفاده نشد.
این اظهارات روشن سیدحسن نصرالله، این گمانه‌زنی را بیشتر كرد که پس از هدف‌گیری حیفا با موشک‌های دوربرد مقاومت اسلامی و در حالی که حزب‌الله، تهدید به هدف قرار دادن تل‌آویو کرده و حتی خود را برای مقابله با آثار احتمالی آن آماده ساخته بود، به درخواست برخی از هم‌پیمانانش و چه بسا، سوریه از این كار خودداری کرده بود.
سوریه در هنگام جنگ ۳۳ روزه، خود را برای ورود به جنگ احتمالی با ارتش اسرائیل آماده کرده بود تا در صورت کشیده شدن جنگ به مرزهای جنوب شرقی لبنان و بقاع شرقی، وارد جنگ شود تا از هرگونه تهدید دمشق جلوگیری کند. هدف قرار دادن تل‌آویو از سوی حزب‌الله در آن روزها، می‌توانست دامنه جنگ را به سرعت در کل منطقه گسترش دهد و به این ترتیب، تحولاتی آشكار می‌شد که پیش‌بینی آن در آن روزها بسیار سخت می‌نمود و شاید به همین دلیل استراتژی «پس از حیفا» در جنگ سال گذشته، هرگز عملی نشد.
با گذشت یک سال از جنگ ۳۳ روزه، حزب‌الله همچنان پرقدرت، توانایی خود را نگه داشته و استقرار نیروهای بین‌المللی در جنوب لبنان نیز هرگز نتوانسته قدرت مانور و دفاعی مقاومت اسلامی را کاهش دهد. این در حالی است که منطقه نفوذ حزب‌الله لبنان در جنوب بیروت، بقاع غربی و شرقی و جنوب لبنان به طور کامل است و اگر مشکلات لجستیک برای مقاومت در هر نقطه‌ای پیش آید، می‌تواند به راحتی استراتژی‌های دفاعی خود را تغییر دهد، چرا كه از تنوع استراتژی نظامی برخوردار است. از همین رو، هر گونه حمله احتمالی جدید اسرائیل به لبنان، می‌تواند همان پیامدهای سال گذشته را برای ارتش اسرائیل و شهرهای شمال فلسطین اشغالی به دنبال داشته باشد، چرا که وقتی موشک‌های حزب‌الله توان هدف قرار دادن حیفا و تل‌آویو را از جنوب لبنان داشته باشند، معنایش این است که نیروهای مقاو مت از منطقه بقاع لبنان نیز به آسانی و با قدرت مانور بسیار قویتر، می‌توانند شمال اسرائیل را موشک باران کنند و بی تردید، این توان بالای حزب‌الله لبنان، از دید ارتش زخم خورده اسرائیل ـ که سال گذشته ضربه هولناکی متحمل شده ـ پنهان نیست و می‌داند آغاز جنگ جدید علیه حزب‌الله، نه تنها منجر به نابودی این گروه نمی‌شود، که پای سوریه و دیگر کشورها و طرف‌ها را به میدان جنگ باز می‌کند.
با این نگاه، باید گفت: اظهارات جدید سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، نه تنها مانور تبلیغاتی نیست، بلکه حقیقتی است که پشت آن نیروی پر قدرتی در برابر اسرائیل ایستاده است؛ بنابراین، كسانی که گمان می‌کنند قدرت حزب‌الله پس از جنگ و در سایه استقرار نیروهای بین‌المللی و جدال سیاسی بین طرف‌های لبنانی در قالب اکثریت و اقلیت کاهش یافته است، اشتباه می‌كنند.
به محض پایان جنگ، حزب‌الله لبنان، به بازسازی خرابی‌ها در ضاحیه بیروت و جنوب لبنان روی آورد و به مردم حامی مقاومت، نشان داد که به وعده‌های خود با مردم لبنان وفادار است؛ بنابراین، از این زاویه و در سایه خرابی‌های لبنان، حزب‌الله لبنان، هرگز پایگاه مردمی خود را از دست نداد. از سوی دیگر، بر سر حکومت لبنان و این که این حکومت در چهارچوب سیاست‌های آمریکا و غرب حرکت کند یا در سایه اراده ملی لبنانی‌ها، باز هم با قدرت و درایت عمل كرد و توانست نقطه اتکای سیاسی خود را به عنوان یک حزب سیاسی، تحکیم بخشد، بدون آنکه وجهه مقاومت مسلحانه‌اش در برابر اسرائیل در لبنان خدشه‌دار شود.
از سویی، افکار عمومی جهان عرب پس از پیروزی در جنگ ۳۳ روزه را با خود همراه كرد و با ایستادگی در برابر فتنه‌های داخلی لبنان همچون جنگ شیعه و سنی یا جنگ داخلی لبنان، همچنان درایت سیاسی خود در عرصه مبارزات سیاسی را نشان داد. اگر آثار خرابی‌های ناشی از جنگ ۳۳ روزه را از نزدیک در ضاحیه جنوبی بیروت ببینید، می‌توانید به حجم بالای خسارت بمباران‌های نیروی هوایی اسرائیل در این منطقه شیعه‌نشین پی ببرید، تنها کافی است، یکسره این طرف و آن طرف رفته و سپس از ضاحیه به سوی بیروت غربی و سپس بیروت شرقی بروید تا اختلاف این مناطق را به راحتی دریابید که اکنون بخش مهمی از این اختلاف سطح زندگی مناطق، ناشی از ۳۳ روز بمباران ضاحیه جنوبی بیروت بوده است، اما این امر هرگز باعث عقب‌نشینی مردم در حمایت از مقاومت اسلامی نشده، به ویژه آنکه در سایه جدال ائتلاف مخالفان (حزب‌الله، امل، احزاب سنی و مسیحی و دروزی) با دولت سینیوره، مردم ضاحیه، دولت لبنان را مسئول کندی بازسازی منطقه خود می‌دانند و نه حزب‌الله را.
پس از جنگ نیز حزب‌الله در عرصه بین‌الملل، توانست این را برساند که نیروی مقاومتش، نیرویی مشروع است که در برابر یک ارتش اشغالگر ایستادگی می‌کند و مهمترین مصداق این نگاه، کنفرانس «سان کلو» پاریس است؛ کنفرانس کوچک طرف‌های لبنانی در سان کلو با حضور ۳۳ نماینده از طرف‌های لبنانی که یا وزیر بودند و یا نماینده پارلمان، بیشتر به مانور سیاسی رئیس‌جمهور جدید فرانسه شباهت داشت تا دولت نوپای «سارکوزی» تفاوت‌هایی در سیاست خارجی فرانسه با رئیس‌جمهورر پیشین، «ژاک شیراک» را نشان دهد.
محل گفت‌وگوها در سان کلو، واقع در حومه پاریس، شاید نشانه سیاسی تاریخی نیز داشته باشد. ساختمان کنفرانس به قرن هفدهم میلادی بازمی‌گردد و یک بار در زمان جنگ ویتنامی‌ها با آمریکایی‌ها و بر سر پایان جنگ، شاهد گفت‌وگوی ویتنامی‌ها با آمریکایی‌ها بوده است. فرانسه این بار با رویکردی جدید، وارد موضوع لبنان شد و آن به رسمیت شناختن حق همه طوایف و احزابی بود که نماینده مردم خود در لبنان به شمار می‌روند. از همین رو بود که نمایندگان حزب‌الله و سازمان ملل در میز کنفرانس سان کلو در کنار دیگر نمایندگان احزاب لبنانی نشستند.
از سوی دیگر، با باز کردن پنجره به سوی ایران و عربستان و حتی سوریه، فرانسه تلاش كرد پای خود را به دروازه‌های متعدد خاورمیانه باز نگهدارد. از طرفی، فرانسه در آغاز کار موفق بود، چرا که پس از خروج نمایندگان شیعه از دولت لبنان و ایجاد بحران عملی و اجرایی در این کشور، این نخستین بار بود که تمام اطراف سیاسی درگیر در لبنان دور یک میز جمع می‌شدند؛ کاری که عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب در سه دور سفرش به منطقه از آن عاجز مانده بود.
بر پایه همین کنفرانس لبنانی در حومه پاریس بود که فرانسه خارج از فشارهای آمریکا، راهی معقول و منطقی برای گفت‌وگو با دمشق پیدا كرد، با آنکه «برنار کوشنر»، وزیر خارجه فرانسه، تأکید کرد که این گفت‌وگوها با دمشق برای تأکید برحفظ استقلال لبنان است.
آثار دیگر این گفت‌وگوهای لبنانی در فضای فرانسوی آن بود كه با آنکه فرانسوی‌ها هرگونه موضع رسمی در این خصوص را اعلام نکرده‌اند، طرف‌های لبنانی متقاعد شده‌اند انتخاب رئیس‌جمهورر باید بنا بر بیشترین آرای پارلمان لبنان؛ یعنی دوسوم رأی نمایندگان باشد. در بین طرف‌های مسیحی لبنان، «صفیر» رهبر کلیسای کاتولیک لبنان، تأکید كرد که کلیسای کاتولیک لبنان، تنها بر نظریه دوسوم آرای نمایندگان پافشاری خواهد كرد. حتی در میان مسلمان اهل سنت لبنان، نمایندگان پارلمان از شهر طرابلس نیز اعلام کردند که آنان با توجه به جایگاه رئیس‌جمهورر در لبنان از همین دیدگاه پیروی خواهند کرد و این در حالی است که این نمایندگان، نزدیک به جریان ۱۴ مارس و حزب‌ المستقبل لبنان هستند.
با آنکه مخالفان دولت کنونی لبنان؛ یعنی حزب‌الله و ائتلافش در چهارچوب دولت وحدت ملی به رئیس‌جمهور آتی لبنان نگاه می‌کنند، این نظریه عددی؛ یعنی دوسوم رأی نمایندگان برای انتخاب رئیس‌جمهور آتی، از مبانی آنان نیز دور نیست. برای همین است که فضای سیاسی لبنان، همزمان با کنفرانس سان کلو، به سوی حرکت به کشور مادر (به تعبیر مسیحیان لبنان)؛ یعنی فرانسه پیش می‌رود و اگر معنی این، جدایی فرانسه از سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا در خاورمیانه و سیاست اعتراف به حقوق همه طوایف و نمایندگان سیاسی آنان در لبنان باشد، حتما استقبال‌کننده‌های بسیاری در لبنان خواهد یافت و از قضا، فرانسه برای آنکه در عصر تحکیم فرضیه جنگ در خاورمیانه و سیاست استفاده از زور برای تعیین سرنوشت و آینده سیاسی خاورمیانه، بخواهد خودی نشان دهد، این سیاست، می‌تواند عصای دست سارکوزی و دولتش باشد.
این همه در حالی است که ائتلاف ۱۴ مارس لبنان که حامی دولت سینیوره است، پیشتر تهدید کرده بود که اگر همه نمایندگان پارلمان برای برگزیدن رئیس‌جمهور جدید گرد هم نیایند، آنان با استفاده از مکانیسم «۵۰ درصد به اضافه یک»، رئیس‌جمهور جدید را برخواهند گزید؛ مکانیسمی که اگر اجرایی شود، معنایی جز عمیقتر شدن بحران لبنان و تشکیل گزینه «دو دولت» در یک کشور ندارد؛ گزینه‌‌ای که عملی شدن آن، شکست بزرگی برای مادر لبنان نیز به شمار خواهد آمد.
شاید بتوان گفت، سیاست خارجی فرانسه که با تأثر از عمق جراحت ژاک شیراک از ترور رفیق حریری به سیاست حمایت از یکی از طرف‌ها در لبنان تبدیل شده بود، اکنون به بازگشت به سیاست تاریخی پاریس برای حمایت از همه لبنان تغییر یافته است و از همین رو، سیاست خارجی فرانسه، اکنون با زبان فرانسوی با لبنانی‌ها سخن می‌گوید و نه زبان انگلیسی، تا شاید شایبه متأثر شدن فرانسه از سیاست‌های آمریکا را از اذهان بزداید.
پاریس اکنون به خوبی می‌داند که سیاست واشنگتن در لبنان، کاملا از سیاست امنیتی و نظامی آمریکا در عراق به عنوان یک کشور اشغالگر متأثر است و نوع تسویه حساب‌های آمریکا در لبنان از همین ناحیه شکل می‌گیرد، اما فرانسه کشوری است که از عملیات اشغال عراق حمایت نکرده و نگاهی متفاوت از آمریکا در این‌باره در خاورمیانه دارد. پس سیاست‌های پاریس نیز باید متفاوت از آمریکا در لبنان باشد. نشانه بارز این سیاست در آستانه کنفرانس سان کلو، تصحیح و تأکید سیاست خارجی فرانسه بر این نکته بود که دولت فرانسه، حزب‌الله را در لیست سازمان‌های تروریستی قرار نمی‌دهد، چرا که به خوبی دریافته بود که بدون حضور حزب‌الله در کنفرانس سان کلو، این اجلاس از همان لحظه نخست، با شکست روبه‌رو خواهد بود و سیاست فرانسه نیز در چهارچوب حل بحران سیاسی لبنان، با شکست سختی همراه می‌شود.
و به دنبال این کنفرانس، «برنار کوشنر»، وزیر خارجه فرانسه، ششم مرداد ماه جاری به بیروت می‌رود تا ادامه کنفرانس سان کلو را در بیروت پیگیری کند.
علی منتظری


همچنین مشاهده کنید