جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

خدایش، ایمانش را ستود


خدایش، ایمانش را ستود
قبایل عرب یا در حال جنگ و جدال بودند و یا در سفرها به خرید و فروش، اشتغال داشتند.
در غیر این دو صورت، دور هم می‌نشستند و به افتخارات قبیلگی خود می‌نازیدند ...
در مدح دوستانشان شعر می‌گفتند و دشمنان را به باد تمسخر می‌گرفتند. بعد از بعثت رسول خدا هم، کم و بیش به دنبال جمع آوری افتخارات خود بودند تا در موقعیت‌های مناسب، چماق آن را بر سر یکدیگر بکوبند. از جمله امتیازات بزرگ مردم مکه، همسایگی کعبه بود.
خصوصاً قریش که خود را حافظ و نگهبان خانه خدا می‌دانست. خانه‌ایی که در آن زمان علاوه بر تمام افتخارات گذشته‌اش، به خود می‌بالید که قبله گاه پیامبر اسلام است.
مردی از فرزندان عبدالدّار، با عربی از فرزندان عبدالمطلب، در حال فخرفروشی خانوادگی به هم بودند.
یکی می‌گفت: «چه گمان کردی؟ کلیدهای کعبه در دست فامیل من است. ماییم که در خانه خدا را برای حجاج باز می‌کنیم. اگر بخواهیم درها را قفل می‌کنیم و کسی را به خانه راه نمی‌دهیم!! آری! ما بعد از پیامبر، بهترین مردم هستیم.
دیگری داد سخن می‌داد که: تو چه می‌گویی؟!
آب دادن به حجاج بیت الله به دست ماست. ماییم که زایران خانه خدا را سیراب می‌کنیم و هر گوشه‌ای از مسجدالحرام که خراب شود، ساختن آن به عهده فامیل من است!! پس ما بهترین مردم بعد از رسول خداییم. کلام مرد عرب به اینجا رسیده بود که صدای پای عابری، سخن آنان را قطع کرد. رو برگرداندند. هیکل مردی نه چندان بلند در میان کوچه ظاهر شد. کمی که جلوتر آمد، دیدند علی بن ابی طالب است.
شاید دو شیخ کهنسال عرب با خود گفتند، اینک به این جوان فخر فروشی می‌کنیم.
آهای ابوالحسن! با توییم!
سلام می‌رساند و می‌گوید: "بر ایشان بخوان":
آیا آب دادن به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را برابر دانستید با کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و جهاد در راه خدا می‌کند؟ (نه چنین است) اینان در نزد خداوند برابر نیستند و خدا گروه ظالمین را هدایت نمی‌کند.
می‌خواهی بدانی بهترین مردم بعد از رسول خدا کیست؟
یکی از آن دو بلافاصله گفت: خوب معلوم است من هستم. چون ما کلیدداران خانه خدا هستیم.
دیگری گفت: خیر من هستم. چون پذیرایی از حجاج به عهده فامیل من است و ...
امیرالمومنین گفت:
نمی‌دانم شما چه می‌گویید. اما آیا می‌خواهید کسی را به شما معرفی کنم که بهترین مردم بعد از رسول خداست؟
گفتند: بگو ببینیم او کیست؟
گفت: همان که بر گردن‌های شما کوبید تا دین اسلام را بپذیرید!!
گفتند: او کیست که چنین کرد؟
گفت: من هستم.
من قبل از همه مردم به طرف قبله نماز گزاردم و در تمام نبردها حضور داشتم ...
کلام امیرالمومنین بر هر دو عرب بسیار سنگین آمد. یکی از آن دو که از فامیل نزدیک پیامبر هم بود با عصبانیت از جا برخاست و با عجله دور شد.
او که پیرمردی از بنی‌هاشم بود، در حالی که از خشم می‌لرزید و گمان داشت که امیرالمومنین به او بی‌احترامی کرده است، نزد پیامبر رفت و داستان را برای پیامبر نقل کرد.
رسول خدا با آرامش کلام او را گوش دادند، اما پاسخی به او ندادند. شاید رعایت سن او را کردند و یا حق رحم نگه داشتند که این مرد از فامیل نزدیک رسول خدا محسوب می‌شد. نمی‌دانیم! خدا، خود از حکمت کارهای رسولش با خبر است.
مدتی نگذشت که امین وحی خداوند - حضرت جبرئیل - بر پیامبر نازل شد. ای محمد! خدای متعال به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: "بر ایشان بخوان":
آیا آب دادن به حجاج و تعمیر مسجدالحرام را برابر دانستید با کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد و جهاد در راه خدا می‌کند؟ (نه چنین است) اینان در نزد خداوند برابر نیستند و خدا گروه ظالمین را هدایت نمی‌کند. (۱)
این جا بود که رسول خدا آیه شریفه‌ای را بر آنان تلاوت کرد و فرمود:
"بروید که خداوند خصم شماست درباره علی بن ابی طالب. "(۲)
آری! او ایمانش با هیچ چیز قابل مقایسه نبود.
پی‌نوشت‌ها:
۱- سوره توبه، آیه ۱۹ .
۲- تفسیر فرات بن ابراهیم الکوفی، ج ۱، ص ۱۶۶ .
منبع:
برگرفته از کتاب "از کعبه تا بهشت" نوشته داود صفرزاده
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید