پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


هراسی از شکست ندارم


هراسی از شکست ندارم
«ترس از شكست معنی نمی‌دهد و باید این ترس را مدیریت كرد.»
این گفتهء مریم طاهریان یكی از كارآفرینانی است كه طعم شكست را در راه كارآفرینی چشیده، اما اجازه نداده كه این طعم تلخ باقی بماند و كارش را دوباره از صفر شروع كرده است. در میان حرف‌هایش مدام از تجربهء اولین كار اقتصادی‌اش می‌گوید و می‌توانی تصور كنی كه زندگی این كارآفرین دو بخش عمده دارد، قبل و بعد از شكست: «معمولا آدم‌ها از شكست خوششان نمی‌آید. شاید به این خاطر كه در جامعهء ما شكست خوردن نه‌تنها ارزش نیست بلكه ضدارزش است.»
اما این كارآفرین ۴۱ ساله با آوردن این ضرب‌المثل كه دیكتهء ننوشته غلط ندارد، می‌‌گوید:‌ «شكست تجربه است و موفقیتی برای گام‌های بعدی.»
دیدار نخست با این زن سفال‌گر به پنج سال پیش برمی‌گردد و به شهری كویری و ساكت; سمنان. در كارگاهی كه او و بیش از ۱۲ نفر از زنان كارگر سعی تمام داشتند برای ساختن و پرداختن سفالینه‌ها.
نام مریم طاهریان را در میان اسامی سفال‌گران سمنان شنیدم، كارگاه او سالن بزرگ و دفتری بود كه چند پله به سمت پایین آن را از خانه جدا می‌كرد. در دفتر كار نیم تنهء زن كرد را گذاشته كه حاصل تجربهء سال‌های پیشین‌اش بود.او طرح اولیه را كه در ذهن داشت روی كاغذ می‌آورد كه بیش‌تر زن بود و سیب و چشم و ماهی. قالب‌های پخته روی زمین چیده می‌شد و سپس زنان و دختران جوان آن‌ها را رنگ می‌زدند و در نهایت سفال‌های رنگین به مغازه‌های تهران می‌رسید و حتی پای این آثار به بازارهای جهانی هم رسید.
اما همهء این تلاش‌ها به خاطر مدیریت مالی نامناسب عقیم ماند. طاهریان از آن روزهای شكست می‌گوید: «به خاطر اختلاف در مدیریت مالی كارگاه، كل تجربه و سرمایه‌ام را رها كردم و ناگهان با هیچ مواجه شدم.»
۱۳ سال كار در كارگاه قدیمی سفال‌گری، این زن را كاركشته كرده، اما او از غفلتش در امور مالی چشم نمی‌پوشد: «شاید به خاطر دخالت نكردن در امور مالی به این‌جا رسیدم و مجبور شدم همهء سرمایهء انباشته در این سال‌ها را رها كنم و شاید همین غفلت بود كه مرا به این نتیجه رساند كه توجه به كارهای مالی و اقتصادی مهم‌ترین ركنی است كه زنان باید به آن توجه بیش‌تری نشان بدهند.»
او می‌گوید: «سال ۷۲، سفال‌گری را به خاطر هنر بودنش انتخاب كردم و جنبهء مالی‌اش اهمیتی نداشت، اما به مرور كه كارم از خوداشتغالی به سمت اشتغالزایی برای سایر زنان كشیده شد; مباحث مالی و اقتصادی هم پیش آمد و من بدون توجه به این مباحث، مدیریت مالی را بر عهدهء فردی گذاشتم كه كارگاه را به ورطهء ورشكستگی رساند.»اما تجربه‌هایش برای این زن سفال‌گر ماند: «یادم می‌آید كه برای گرفتن وام از یك بانك، پرسنل آن بانك با من حرف نمی‌زد چون پذیرفتن نقش اقتصادی برای یك زن برایشان دشوار بود.»او همچنین آن سال‌هایی را به خاطر می‌آورد كه یكی از اعضای هیات رییسهء انجمن مدیران صنایع كشور شده بود: «اولین زنی بودم كه به عنوان هیات رییسه انتخاب شدم. در ابتدا خود را در حاشیه می‌دیدم. بقیهء مردان میانسالی بودند كه حضور یك زن جوان برایشان كمی نامنتظره و نیز سخت بود.»او آن لحظه‌ها را لحظه‌های سخت می‌خواند: «حضور بی‌تجربهء ابتدایی‌ام با مرور زمان و مطالعهء زیاد به جایی رساندم كه به راحتی اظهارنظر می‌كردم و طرح‌هایم را ارایه می‌دادم، هر چند این حرف‌ها فقط شنیده می‌شد و عمل به آن نادیده گرفته می‌شد.»
مریم طاهریان از سال ۷۲ تا ۷۶ كار سفال و زدن نقش برجسته روی سفالینه را به صورت فردی دنبال كرد، بعد كارگاهی دایر كرد و سال ۸۴ با شكست كارگاهش، كاری دیگر را از نو شروع كرد.
این سفال‌گر در شهر كویری سمنان با مشاركت زنی دیگر از این دیار كارگاهی دیگر دایر می‌كند، اما این بار با كوله‌باری از تجربه‌های پیشین: «دوباره كارمان را از صفر شروع كردیم، اما این بار به صورت مشاركتی و نه فردی.»
از مزایای شراكت می‌گوید: «ما زنان كم‌تر كار مشاركتی كرده‌ایم، اما مشاركت به فرد این امكان را می‌دهد كه حرف‌ها، دعواها، استدلال‌ها و... را مطرح كند بدون آن كه بترسد.»
او می‌افزاید: «در كارهای مشاركتی، انرژی گروهی بالا می‌رود. منتها در فرهنگ ما مشاركت معنایش را از دست داده و در ضرب‌المثل‌ها هم می‌توانی ردپایش را ببینی. این‌كه می‌گویند اگر شراكت خوب بود خدا هم برای خود شریكی انتخاب می‌كرد.»
اما حالا مریم طاهریان نقش‌برجسته‌های روی سفالینه‌ها را همراه با زنی دیگر از صفر آغاز كرده و امیدوار است بتواند در كارگاه كوچك‌شان در دل شهر كویری سمنان، برای زنان دیگر دیارش اشتغالزایی كند.
فریده غائب
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید