چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

تفرقه بینداز و


تفرقه بینداز و
حدود هفت ماه و نیم به زمان برگزاری انتخابات مجلس هشتم باقی مانده است؛ صرف نظر از چگونگی انجام این انتخابات و میزان آزاد و سالم و منصفانه بودن آن و مستقل از آنچه که این روزها در مورد نحوه تایید و ردصلاحیت نامزدها، از این مقام و آن مسوول، می شنویم (اظهارنظرهای به شدت قابل تامل و البته موید همان استراتژی غالب در جریان افراطی مخالف اصلاحات) و همچنین بدون آنکه قرار باشد از هم اینک به تعبیری «چک سفید امضا» در مورد شرکت در انتخابات صادر شود، پرداختن به یک تاکتیک و پروژه مشخص در اردوگاه مخالفان دموکراسی، که در راستای تداوم حضور و حفظ اقتدار این جریان در ساخت قدرت صورت می گیرد، اهمیت دارد؛ موضوعی که در این مختصر، مورد اشاره و توجه قرار می گیرد.
مخالفان تکثر و توزیع قدرت - و ثروت و اطلاعات - که به گونه ای مشهود در بلوک قدرت، واجد هژمونی هستند، برای ادامه بقای خویش و بسط اقتدار خود، از تمامی ابزارها و امکان ها و راهکارها برای حفظ ارکان قدرت خویش (و از جمله مجلس) استفاده می کنند و سود می جویند. این مخالفان که تجربه تلخی از وحدت و همگامی اصلاح طلبان را در انتخابات شوراهای سوم به خاطر دارند، این روزها می کوشند با کوبیدن بر طبل چالش های درونی جبهه اصلاحات و برجسته کردن اختلاف نظرها و دمیدن بر تنور نقدهای داخلی و انتقادهای جناح ها و طیف های گوناگون جبهه متنوع و متکثر اصلاحات از یکدیگر، مانع از تحقق همکاری مشترک و ائتلاف محتمل اصلاح طلبان شوند. مروری اجمالی بر نحوه پوشش و انعکاس اخبار جبهه اصلاحات در مطبوعات و رسانه های رقیب به وضوح نشان دهنده این پروژه و تمایل در جریان محافظه کار («راست» دیروز و «اصولگرای» امروز) است.
کافی است نقدی توسط یکی از شخصیت ها یا نمایندگان حقوقی جبهه اصلاحات علیه - یا در مورد - یکی دیگر از شخصیت ها یا نهادها و جمعیت های این جبهه مطرح شود، خبر یا تحلیل مزبور، بلافاصله در بوق و کرنا می شود و برجسته می شود تا به هر شکل و از جمله با استفاده از دامن زدن به سوءتفاهم ها و انتقادها، از تکوین و تحقق یک ائتلاف انتخاباتی ممانعت شود.
مطبوعات و رسانه های وابسته یا نزدیک به محافظه کاران و تریبون های اصلی این جریان فکری - سیاسی حتی با پررنگ کردن نقش و وزن برخی اشخاص (حقیقی یا حقوقی) و نیز عمده ساختن این نقدها و اختلافات، نشان می دهند که نه تنها هیچ تمایلی به همکاری لایه ها و جناح های مختلف اصلاح طلب ندارند بلکه به هر طریق در مخدوش کردن و تضعیف آن نیز می کوشند. یک روز اظهارنظر فلان مقام حقوقی در جبهه اصلاحات در نقد نهضت آزادی و ملی- مذهبی ها عمده می شود، روز دیگر دیدگاه خاتمی در مورد حضور معین در انتخابات ریاست جمهوری شرح و بسط می یابد، فردا روز انتظار یک مقام حقوقی حزب اعتمادملی از جبهه مشارکت تیتر و با آب و تاب منتشر می شود، بار دیگر نقدی از یک مشارکتی بر طیف کروبی برجسته می شود، روزی انتقاد یک شخصیت اصلاح طلب از یکی دیگر یا جمعی دیگر و...
و این، نه حکایت یک بار و دو بار یا ماجرای یک روز و دو روز که قصه اغلب این روزها و بازی تکراری این مطبوعات و رسانه هاست.
و ماجرا برای مخالفان اصلاحات به قدر لازم واجد اهمیت است که به عنوان یک نمونه، ارگان دولت در صفحه سیاسی خود (صفحه ۳ مورخ ۴ مرداد ۸۶) گزارشی مفصل با عنوان «جبهه دوم خرداد و منازعات بی پایان» تهیه و منتشر کند و در آن به تبیین «بگومگوهای درون گروهی» و تشریح و تفسیر و تحلیل «اختلافات درونی» جبهه اصلاحات بپردازد،
اما با وجود همه اینها و با وجود تنوع رویکردها و دیدگاه ها- و حتی راهبردها- در جبهه اصلاحات این همه به آب در هاون کوبیدن می ماند. شکاف اصلی در بین نیروهای فکری- سیاسی همچنان بر مدار آزادی و دموکراسی می چرخد. صف بندی ها و آرایش جریان های سیاسی بر مبنای میزان دوری و نزدیکی و باور و پایداری آنها به این مفاهیم شکل می گیرد. حداقل آنکه در مرحله کنونی میان معتقدان یا متعهدان و ملتزمان به دموکراسی و لوازم و پیامدها و الزامات آن با تمامیت خواهان فاصله و تضاد چنان محسوس و ملموس است که ائتلاف ها و همکاری ها را در هر طیف ضروری و اجتناب ناپذیر سازد. ضمن اینکه به نظر می رسد بخش قابل توجهی از فعالان و جریان های سیاسی دموکراسی خواه در ایران به آن حد از بلوغ و رشدیافتگی سیاسی رسیده اند که از سیاه و سپید کردن نیروهای سیاسی فعال و آزادیخواه پرهیز کنند؛ و از همین منظر برای هر فرد و جریان به قدر پروژه و ادعا و برنامه هایش «جایگاه» تعریف کنند و به همان نسبت طلب علم و تقاضای پیگیری و سماجت داشته باشند.
نقدهای درونی و اختلاف نظرها و تفاوت دیدگاه ها و پروژه ها در جبهه متکثر اصلاح طلبان هم، تا آن هنگام که تضاد اصلی و عمده (آزادی / ضدآزادی و دموکراسی / ضددموکراسی) را متاثر و مخدوش نسازد و به حاشیه نراند، نه تنها مضر و مخرب نخواهد بود که به «بلوغ» و شفافیت و گشودن ابواب جدیدی از همکاری و گفت وگو و کشف حقیقت منجر خواهد شد و از این زاویه، چه بسا خجسته و پربرکت باشد. و در این میان، آنچه برای دشمنان آزادی و مخالفان دموکراسی می ماند، تلاش بی حاصل و سعی بی ثمر است برای تفرقه افکنی و تشبث رسوا به هر وسیله و چنگ زدن به هر حیله برای ماندن در قدرت و حفظ و گسترش اقتدار.
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید