شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

تاریخ در نگاه نراقی


تاریخ در نگاه نراقی
ملااحمد نراقی، دانشمندی آگاه بود كه درباره تاریخ اسلام و جهان پیرامون خود، اطلاعات با ارزشی داشت. وی با مطالعه و كند وكاو در كتاب‏های تاریخی، گفت‏وگو با ادیبان و مورخان، سفرهای گوناگون به اطراف ایران و مسافرت‏های زیارتی به مكه و كربلا، نشست و برخاست‏با اربابان مذاهب یهود و زرتشت و ترسا و... در گنجینه خاطراتش نكته‏های تاریخی فراوانی انباشته بود. این آگاهی‏های ژرف و پر دامنه جغرافیایی و تاریخی و آشنایی با ادبیات فارسی و عربی و تركی (۱) محفل‏های درسی و ادبی و تبلیغی او را گرم و پرجاذبه ساخته بود. درباره‏اش نوشته‏اند:
حاجی ملااحمد حاكم شرع كاشان، طبع شعر داشت. لطایف و ظرایف بسیار می‏دانست‏حكایات و افسانه‏های شیرین از برداشت و قطعات و ابیات خوش مضمون در گنجه خاطر سپرده بود كه ضمن صحبت‏به مناسبت‏برزبان می‏آورد. از این رو محفلش گرم بود. (۲)
نراقی در نوشته‏های فارسی خود، از گزارش‏ها و رویدادهای تاریخ ایران و جهان استفاده بسیار كرده است و در شعر و نثر و به‏ویژه موضوعات اخلاقی او، كم‏تر مسئله‏ای سراغ داریم كه با شواهد تاریخی دل‏نشین و متناسب همراه نباشد. نگاه نراقی به تاریخ سرگرمی و پركردن اوقات فراغت و به سبك و روش نقالان نیست، بلكه تاریخ در نگاه او ابزار معرفت و شناخت است و مدرسه‏ای بزرگ به پهنای بشریت‏برای استفاده و تجربه آموزی، و بهره‏گیری از دست آوردهای بشر و انسان‏های بزرگ می‏باشد.
● كاربردهای مختلف تاریخ از نگاه نراقی
۱) نراقی، از رویدادهای تاریخی برای درك و بیان مسائل اعتقادی و بارور كردن باورهای دینی و پرورش نیروی عقلانی استفاده بسیار كرده است. در مثنوی طاقدیس با گزارش زندگی پیامبران، افزون بر روشن كردن زوایای پنهان تاریخ گذشته و شرح آن، به بیان نكته‏های اعتقادی اسلام می‏پردازد. او با طرح گفت‏وگو و محاوره دو جانبه بین مؤمنان، و كافران، هدایت‏شدگان و گمراهان و نزدیك شدن به سرگذشت فرقه‏های اعتقادی و دیدگاه‏های آنان، علاوه بر نقد ناهنجاری‏های فكری و انحراف‏ها به بیان مسائل توحیدی و مسئله مبدا و معاد و رازهای خلقت توجه كرده و مسئله خداجویی و عشق به خالق هستی را در همه این ماجراها دنبال می‏كند. او كه ضمن داستان شوریده‏ای به كلیسا رفت، به شرح توحید و صفات خدا می‏پردازد و معانی بلند عرفانی را با جمله‏های ساده و داستان وار شرح می‏دهد.
وهم را اندر حریمش بار نیست
عقل محرم اندر آن دربار نیست
دیده‏ها كورند از دیدار او
لیك دل‏ها روشن از انوار او
ای بزرگ آن پادشاه ذوالجلال
خود نشان بی‏نشان و بی‏مثال
عالم از او هم پر وهم خالی است
جان از او پرگوهر و اجلالی است (۳)
و در داستان گفت‏وگوی حضرت موسی علیه السلام با پیرگبر، از اثبات قدرت خداوند و ثبوت معاد جسمانی سخن می‏گوید و در ضمن این ماجرا به شبهات منكران معاد پاسخ می‏گوید. (۴)
و در ماجرای، شخصی كه گوش دیگری را با دندان زخمی نموده‏بود و ماجرا را به قاضی برده‏بودند، در ضمن بیان استدلال های مدعی و منكر، به شرح مسئله پیچیده جبر و اختیار و حدیث معروف «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین‏» می‏پردازد. و با رد استدلال‏های هواداران جبر، با زبان‏های گوناگون، ثابت می‏كند كه در تكالیف شرعیه بنده مجبور نیست و مختار است و كسی نمی‏تواند از مسئولیت كارهای خود فرار كند.
آن‏چه باشد مورد تكلیف تو
اختیار تو در آن تشریف تو
خواه حكم شرع خواهی كم وضع
اندر آن‏ها نیست جبر و دفع ومنع
وآن‏چه جز این جمله دست دیگری‏ست
اختیاری بندگان را نیست نیست
هم حیات از او بود، هم مرگ از او
بی‏نوائی ز و نوا و برگ ازو
گوش از او دند از او لیك ای عمو
گوش را دندان گرفتن نیست از او
نیك بنگر قاضیا این كار كیست
این‏همه تاخیرت اندر حكم چیست (۵)
نراقی در كتاب خزائن و سیف الامه، شرحی از عقاید و باورهای مسیحیان ارائه داده‏است و به طور مختصر و فهرست‏وار به مسائل و موضوعات مندرج در كتاب تورات اشاره نموده‏است كه اطلاعات سامان یافته‏ای را به مخاطب منتقل می‏سازد (۶) و در كتاب سیف الامه آن را نقد كرده‏است.
۲) عبرت‏های تاریخی:
موضوع مهم دیگر در نوع گزارش‏های تاریخی نراقی است، جامعه معاصر نراقی با مشكلات بسیاری روبرو بود: استبداد و ظلم و ستم شاهان و كارگزاران به مردم، (كه از راه‏های گوناگون اموال مردم را چپاول می‏كردند و آنان جرات دم زدن نداشتند)، رواج فرقه‏های انحرافی و دست‏اندازی و سوءاستفاده از مذهب (كه به پیدایش عارف نمایان و زاویه نشینان منجر شده‏بود)، رواج مفاسد اخلاقی و زن بارگی درمیان طبقات مرفه و ثروت‏مند و... . نراقی، برای مبارزه با مفاسد اجتماعی از ابزار تاریخ بهره می‏گیرد و با نقل داستان‏هایی در ارزش دادگری و عدالت و فرجام زشت و هولناك گناه و ستم، از تاریخ گذشتگان، رویاروی و به كنایه، شاهان و كارگزاران قاجار را اندرز می‏دهد و از زبان دیگران آنان را به عدالت می‏خواند و با گزارش حكایت‏هایی از زندگی سلطان محمود غزنوی و ملك شاه سلجوقی به شاهان قاجار اندرز می‏دهد كه آن چیزی كه نام آنان را به نیكی بلند كرده است، عدالت و دادورزی آنان بوده‏است و شاهان به جای كشورگشایی و یا ماندگار كردن نام خود در سكه‏ها می‏باید با دادگری نام خود را در سینه‏ها نقش كنند تا آیندگان از آنان سخن گویند و نامشان در منبرها و كتاب‏ها گفته و نوشته شود.
و نمی‏دانم كدام خطبه از این بلند آوازه‏تر كه حال، قرون بی‏شماری است كه در جمیع منابر عالم به اسم سامی این دو سلطان خوانده می‏شود و چه سكه از این نقش پاینده‏تر كه حال، بسی روزگاران است كه دردفاتر و كتب به نام نامیشان نقش می‏شود. (۷)
او به ستمكاران اندرز می‏دهد، در سرنوشت‏شاهان ستمكار بنگرند و احوال گذشتگان را به یادآورند و این درس را بگیرند كه ظلم و ستم به جای نخواهد ماند و جز مظلمه و بدنامی و وبال و نكال از برای ظالمان چیزی ماندگار نخواهد شد:
خبر داری از خسروان عجم
كه كردند بر زیر دستان ستم
نه آن شوكت و پادشاهی بماند
نه آن ظلم بر روستایی بماند
جهان ای پسر ملك جاوید نیست
ز دنیا وفاداری امید نیست (۸)
نراقی، در بحث از راه‏كارهای تهذیب اخلاق و محاسبه و مراقبه نفس، مطالعه احوال و زندگانی گذشتگان صالح و كند و كاو در ساده‏زیستی و مردم‏داری و دلاوری و غیرت‏مندی و شكیبایی بزرگان دین را بهترین راه گسترش ایثار و فداكاری و صبر و سپاس‏گزاری در میان افراد جامعه می‏شمرد و خوانندگان را به كندوكاو و مطالعه درس‏های تاریخ فرامی‏خواند:
باید در این زمان اكتفا نمود به مطالعه احوال گذشتگان و خواندن حكایات ایشان. و هر كه حكایات ایشان را بشنود و بر كیفیت اعمال ایشان مطلع گردد، می‏داند كه ایشان بندگان خدا و در دعوی بندگی صادق بوده‏اند. (۹)
۳) كاربرد تاریخ در فقه و اجتهاد:
در نظر نراقی، مطالعه تاریخ در اجتهاد و فقه نیز كاربرد دارد; چه احكام و دستورات شریعت‏برای مصالح انسان‏ها تشریع شده‏است و در احكام اختلاف زمان و حالات اشخاص در نظر گرفته شده‏است. (۱۰) براین اساس امامان در هنگام صدور حكم شرایط و ویژگی‏های راویان و محیط و شرایط مورد سوال را از نظر دور نمی‏داشتند. ما برای شناخت درست موضوع و فهم تناسب موضوع و حكم آن، ضرورت دارد به زمان صدور احكام برگردیم. و با مطالعه در بستر تشریع و احوال و شرایط سیاسی و اجتماعی راویان و پرسندگان و موقعیت‏سیاسی جامعه، به جایگاه درست اخبار و جهت صدور آن دست‏یابیم. فقها، معمولا با بررسی شرایط سیاسی عصر معصومین، روایات صادر شده از روی تقیه را از روایات غیر تقیه‏ای، جدا می‏سازند.
۴) افزون بر موارد یاد شده، تلطیف روح و بشاشت نفوس و جلوگیری از افسرده شدن جان از دیگر انگیزه‏های نراقی برای نقل حكایت‏های تاریخی است; چه برخی از طلاب و جویندگان دانش در كند و كاو فراوان مسائل علمی كسل می‏شوند، لذا نقل داستان و قصص گذشتگان، به آنان مجال استراحت و آرامش می‏دهد. مرحوم شهید ثانی برای نشاط روح و پیش‏گیری از افسرده شدن روح و تداوم نشاط علمی به طلاب توصیه می‏كند در كنار درس‏های عمیق علمی، قصص و حكایات گذشتگان را مطالعه كنند. (۱۱) نراقی نیز برای این مقصود كتاب خزائن را نوشت و در آن حكایات و قصص زیبا و نشاط انگیزی را از گذشتگان گرد آورد و در انگیزه نگارش آن نوشته است:
چون طبع طالبان علم پس از غور و بررسی مسائل علمی، نیازمند به آرامش‏اند و نیازمند باغی هستند كه با گشت و گزار در آن به جان‏های خود طراوت بخشند و روح را تازه كنند، من به خاطرم رسید كه كتابی بنویسم كه در بردارنده حكایت‏ها و اشعار و فكاهیات دل‏نواز باشد و این تصمیم به نوشتن خزائن انجامید. (۱۲)
این كتاب گنجینه‏ای است از لطایف و قصص و حكایت‏های عالمان، امیران، ادبا و توده‏های مردم، كه افزون برطراوت روح، در ضمن داستان‏ها و نكته‏های طنزآمیز، پیام‏های عالی و بزرگی را به مردم القا كرده است.
● صیانت تاریخ
تاریخ در نگاه ملااحمد رشته ارتباطی عقلی و ادبی اكنون و گذشته است كه به وسیله آن نسل‏ها از دورترین زمان گذشته تا آینده را به یكدیگر متصل می‏كند. میراث گذشته، امانتی است در دست ما كه نسل در نسل برای ما به یادگار مانده و ما وظیفه داریم آن را حفاظت كنیم و امانت را بدون تحریف به دست آیندگان بسپاریم. از این رو وی تاكید دارد كه در نقل گزارش‏های تاریخی دقت‏شود و از گزارش داستان‏های خرافی و... دوری گردد.
ملااحمد، در نقل تاریخ سخت‏گیر است و قاعده تسامح در ادله سنن را درباره گزارش‏های تاریخی نمی‏پذیرد. و لازم می‏داند كه گزارش‏ها متقن و مستند باشد. او از روش برخی از مبلغان و مرثیه سرایان كه برای گریاندن مردم، قصه‏ها و داستان‏های عجیب و شگرف می‏بافند، شكوه می‏كند (۱۳) و كار آنان را تحریف تاریخ و بی‏امانتی و خلاف شریعت می‏شمرد. براین اساس، ملااحمد نمی‏تواند با همه آن‏چه پدر دانشمندش در كتاب محرق القلوب به نقل از روضهٔ الشهداء، كاشفی (۱۴) ، با تكیه به دلیل تسامح در ادله سنن، نوشته است، موافقت كند و مرز قاعده تسامح را تنها در حوزه مستحبات و مكروهات محدود می‏كند. (۱۵) و حال این كه اثرگذاری داستان‏ها و قصه‏های تاریخی بسی فراتر از دایره مستحبات و مكروهات است و واجبات و محرمات و باورها و ارزش‏ها را نیز در برمی‏گیرد.
● گستره تاریخ
استفاده‏های تاریخی نراقی، همه پهنه جهان و انسان، ایران و روم و هند و یونان را در برمی‏گیرد و از هر نقطه جهان پیامی انسانی و جاویدان را از حكایت‏ها و سرگذشت انسان‏ها برگرفته و آن را به ما سپرده‏است كه در یك جمع‏بندی می‏توان به موارد زیر اشاره كرد:
۱) داستان‏های انبیا:
سهم قصص اسلامی در كتاب‏های نراقی كه حاصل معرفت و جهان‏بینی دینی و حوزوی اوبود، از همه بیش‏تر است. نراقی، قصه‏های پیامبران را از قرآن و حدیث‏برمی‏گیرد و با بررسی و كند و كاو، در تاریخ و شرایط روانی و جغرافیایی بشر و وقوع ماجراها و كشف رابطه‏ها و نكته‏های پنهانی ماجرا، به داستان‏ها لباس زیبا می‏پوشاند و آن را با بیانی لطیف و تازه، بیان می‏كند و از هر كدام از قصه‏ها پیامی برای گشودن پاره‏ای از مشكلات اخلاقی و اجتماعی جامعه خود، استنباط می‏كند. در این راستا، در مثنوی طاقدیس ماجرای ابراهیم و اسماعیل و رابطه ابراهیم و خداوند را با بیانی زیبا و هنرمندانه مطرح ساخته و از آن صدها پیام معنوی به ما القا كرده‏است، داستان موسی، داستان یوسف، داستان‏هایی از زندگی پیامبر، داستان‏هایی از زندگی علی علیه السلام، داستان عبدالمطلب و ابرهه، و ده‏ها ماجرای دیگر از تاریخ اسلام و پیامبران موضوعاتی هستند كه نراقی آن‏ها را گزارش كرده است. از جمله، در ماجرای ذبح اسماعیل، پاسخ هاجر را به وسوسه شیطان چنین گزارش می‏كند:
گفت هاجر چون بود فرمان او
صد چو اسماعیل من قربان او
من از او، فرزند از او، شوهر ازو
جسم ازو جان ازو و سر ازو
كاش می‏بودی مرا سی‏صد پسر
همچو اسماعیل با صد زیب و فر
جمله را در راه او من كشتمی
كاكلش در خاك و خون آغشتمی
گرد آیید ای همه همسایگان
یافتم من عید قربان رایگان
بر من ای یاران! مبارك گشت عید
این چنین عیدی به عالم كس ندید
اندرین كشتن حیات سرمدی‏ست
نیست كشتن، بلكه عین زندگی‏ست
این به گفت و خانه را بست و رفت
اهرمن را هم كمر بشكست و رفت (۱۶)
نراقی در تبیین مفهوم توكل و ارزش كار و كوشش و نان خوردن از دست‏رنج‏خویش از تاریخ پیامبران شاهد می‏آورد و براین عقیده‏است كه همه پیامبران و امامان زحمت‏كش بوده‏اند.
موسی عمران پی تحصیل زاد
چوب چوپانی به گردن بر نهاد
آن زره سازی روان آغاز كرد
وان دگر زنبیل بافی ساز كرد
آن كه كردش هفت اختر چاكری
هم شبانی كرد و هم سوداگری
شیر یزدان شهسوار ملك دین
كش دو عالم بود در زیر نگین
باغ‏ها از دست‏خود آباد كرد
بنده‏ها از كسب خود آزاد كرد
او همی با بیل كاویدی زمین
رشك بردی بر زمین، چرخ برین
جمله این‏ها كه خاصان حق‏اند
چهار سوق دین حق را رونق‏اند
نانشان از مزد دست‏خویش بود
دستشان از آبله پرریش بود (۱۷)
● تاریخ اسلامی
بخش مهمی از شعر و نثر نراقی درباره تاریخ اسلام است. او به مناسبت‏های گوناگون به گزارش رویدادهای صدراسلام، زندگی پیامبر و امامان پرداخته كه افزون بر پیام‏های تاریخی، نقاط تاریك و پرابهامی را روشن می‏سازد. او از دوره كودكی پیامبر، جریان عام‏الفیل و حمله ابرهه به مكه (۱۸) ، امی بودن پیامبر (۱۹) و تحلیل جمع آن با حدیث: «ایتونی بدواهٔ ...» ، مطالبی را بیان می‏كند و از آن نكته‏های جالبی را به دست می‏دهد تاریخ پیامبر، ویژگی‏های اخلاقی، ساده‏زیستی، رفتار اجتماعی و فردی پیامبر، بخش‏های دیگری از گزارش اوست. (۲۰)
جنگ‏های پیامبر عنوان دیگر مندرج در سخنان نراقی است او ۲۶ غزوه برای پیامبر برمی‏شمرد و امكانات و تعداد نیروی پیامبر در هر یك از این غزوه‏ها را ذكر می‏كند. (۲۱) در بخشی دیگر به شرح زندگی فرزندان پیامبر، امامان و فرزندان آن‏ها به طور خلاصه پرداخته است و در سرتاسر معراج السعاده نكته‏های جالبی از زندگی و سیرت اخلاقی امامان روایت كرده‏است كه جمع آن‏ها مجموعه‏ای بزرگ از تاریخ امامان را تشكیل می‏دهد. نكته‏های ویژه از زندگی امامان، موضوع جالب دیگر در آثار نراقی است. از جمله درباره مهربانی علی علیه السلام با اسرای ایرانی و آشنا بودن آن حضرت با زبان فارسی می‏نویسد:
وقتی كه شهر بانو را اسیر كردند و به نزد عمر آوردند و عمر او را در مجلس مرد طلبید پس شهربانو جد خود پرویز را دشنام داد كه: دیم پرویز سیه كاغذش پاره كه من بندگی گفتن. عمر نفهمید، چنان تصور كرد كه او را دشنام داد.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند كه بلكه نفرین به پرویز كرد و یك روز حضرت امیر با شخص اصفهانی اوصاف اهل اصفهان را بیان كرد. پس از سكوت حضرت، آن شخص عرض كرد دیگر بگو: حضرت فرمودند: امروز این و سن. یعنی امروز این تو را بس است. (۲۲)
او در جای دیگر از جنگ‏های علی علیه السلام (۲۳) گزارش می‏كند و در جای‏جای كتاب معراج السعاده، از شیوه زندگی و روش حكومت و برنامه‏های سیاسی علی علیه السلام حكایت‏ها نقل می‏كند.
ایشان در شرح زندگی امام حسن مجتبی گفته است: آن حضرت در دوره عمر همراه سعدبن ابی وقاص به ایران سفر كرد و از شهر ری، اردستان و اصفهان بازدید نمود. (۲۴) نراقی در گزارش زندگی امام حسن علیه السلام برخی از داستان‏های غیر مستند تاریخی مانند تعدد ازدواج امام را نیز بدون بررسی نقل كرده‏است كه سزاوار بود از كنار آن بدون نقد و بررسی نگذرد و این را اضافه كند كه این گزارش‏ها بیش‏تر ساخته دستگاه امویان برای بی اعتبار كردن امام است; وگرنه اندك بودن اولاد امام حسن دلیل آن است كه ایشان از عرف ازدواج‏های سایر امامان فراتر نرفته است. و در شرح زندگی امام حسین علیه السلام افزون بر شرح فرزندان و نكته‏هایی از زندگی در باب همسر امام حسین علیه السلام (۲۵) در مثنوی طاقدیس به طور مشروح و مفصل به بیان تاریخ كربلا، زمینه‏های قیام امام حسین علیه السلام و رویدادهای روز عاشورا و شهادت یاران امام حسین پرداخته و از آن درس‏های بزرگی را به خوانندگان داده است. از جمله در ورود امام به كربلا این چنین می‏سراید:
شاه پرسید این زمین را نام چیست؟
آن كه این جا را شناسد، نام كیست؟
آن یكی گفت این زمین نینواست
نام آن هم ماریه هم كربلاست
گفت نی نی نینوا نی قتلگاست
كربلا نی منزل كرب و بلاست
كربلا نی هم منای ماست این
این سركوی وفای ماست این
كشتی ما را در این جالنگر است
منزل ما تا صباح محشر است (۲۶)
● تاریخ خلفا و شاهان مسلمان
نراقی در خزائن به طور سامان یافته، سیری تاریخی در سرگذشت‏شاهان و حكام بنی‏امیه و بنی‏عباس انجام داده است و اطلاعات شفاف و مفیدی را در اختیار خوانندگان نهاده است. او حكومت معاویه و سپس حاكمان بنی‏مروان تا حكومت مروان چهارم را گزارش كرده، آن‏گاه از ظهور بنی‏عباس و زمینه‏های پیروزی آنان سخن گفته است. در ضمن بحث از عباسیان به حكومت آل‏بویه و دولت فاطمیان مصر پرداخته و بحث را با حمله مغول و سقوط بنی‏عباس در سال ۶۵۱ق پایان داده است. (۲۷)
او در جاهای دیگر به بخش‏هایی از زندگی منصور (۲۸) و هارون و مامون عباسی، و برامكه (۲۹) و هجوم قرامطه (۳۰) به مكه اشاره كرده است. هم‏چنین به مناسبت‏هایی از تاریخ سامانیان و غزنویان و سلاجقه و شاهان مغول حكایت‏هایی را نقل كرده است. (۳۱)
● تاریخ علما
بخشی از نوشته‏های تاریخ نراقی درباره تاریخ علما و نكته‏های آموزنده از زندگی علمی آنان است. وی در این زمینه نكات پنهان و پرابهامی را از تاریخ دانشمندان روشن می‏سازد كه برای طالبان علم آموزنده است. از جمله:
۱) نكته‏ای از زندگی ابن خالویه از ادبای دوران آل بویه. (۳۲)
۲) معرفی ابن جریر و این كه محمدبن جریر طبری كیست و در شرح آن گفته است كه یكی ابن‏جریر طبری، شافعی مذهب است و دیگری محمدبن جریر بن رستم طبری كه از بزرگان شیعه است و اضافه كرده است كه بر مؤلف معجم البلدان این مطالب پنهان مانده است. (۳۳)
۳) معرفی جفنعی، كراجكی، حمصی و ابن شهرآشوب از علمای سده پنجم و ششم قمری. (۳۴)
۴) نكته‏ای از ابوالعلای معری از دانشمندان سده پنجم قمری. (۳۵)
۵) شرحی در علم و دانش و اخلاق بیضاوی از علمای شافعی مذهب و مفسر قرن هفتم قمری. (۳۶)
۶) معرفی نویسندگان صحاح سته اهل سنت و محدثین مشهور آنان. (۳۷)
۷) گزارش زندگی تحصیلی كسایی از ادبای مشهور سده سوم قمری. (۳۸)
۸) نراقی در خزائن، نكات زیبایی از زندگی و پژوهش علمی پاره‏ای از علمای دوران صفویه را نگاشته است از جمله:
نكات آموزنده‏ای از زندگی و دانش شیخ بهایی (۳۹) ، داستان‏هایی از زندگی فندرسكی و سیاحت او به هند و محاوره‏ای را از فندرسكی با یكی از علمای عامه گزارش كرده است. (۴۰) و در مثنوی طاقدیس محاوره او با اربابان مذاهب هند و پیروزی میرفندرسكی بر هندوان را به شعر گزارش كرده است. (۴۱)
نكته‏ای از درس آقا جمال خوانساری (۴۲) ، نكته‏ای از محاوره آقا حسین خوانساری و خلیل قزوینی (۴۳) ، خاطره‏ای از سیدداماد، (۴۴) مشایخ اجازه میرزا محمد اردبیلی از علمای دوره صفویه كاشان، (۴۵) نقدی بر یكی از نوشته‏های مقدس اردبیلی و نیز نقدی بر یكی از مطالب صاحب مدارك (۴۶) از جمله مطالب اوست. او هم‏چنین خاطراتی را از علمای معاصر و اساتید خود از جمله شیخ محمدجعفر كاشف الغطا (۴۷) و قاضی احمد قمی (۴۸) ، یاد كرده است.
این بخش را با گزارش ترجمه وصیت‏شهیدقدس سره كه نراقی آن را گزارش كرده است‏به پایان می‏بریم:
برتو باد به تقوا و نگاهداشت‏حرمت‏خداوند در آشكار و پنهان و خیرخواهی برای همه بندگان، گر چه به تو بد كنند. و تحمل كردن آزار بندگان خدا، گر چه تو را دشنام دهند و اهانت كنند. دشنام دهنده را پاسخ مگو، در وقت‏خشم از سخن گفتن بپرهیز و لكن از جایت‏به مكان دیگر برو و به چیزی كه خشمت را از میان ببرد، بپرداز و برای دنیا و آخرتت‏بیندیش و در همه كارهایت‏بر خداوند توكل كن و در همه حال به خداوند تكیه كن. در برابر آن كس كه به تو نعمتی می‏دهد، سپاس‏گزار باش. از خنده بپرهیز كه دلت را می‏میراند. از تاخیر انداختن نماز از اول وقت‏خود دوری جو، هر چند شغل تو مهم باشد. و نماز قضای خود را به تاخیر نینداز.
پس از نماز واجب نافله بخوان. در همه حال دانش بیندوز و از كشمكش با استادت بپرهیز و بر او مطلبی را برنگردان و آن‏چه به تو می‏گوید، بپذیر. در آن‏چه می‏آموزی، مطالعه كن و برای خود وظیفه‏ای برای خواندن قرآن معین كن و اگر می‏توانی آن را حفظ كن. و كوشش كن كه هر روزت ولو به اندك بهتر از دیروزت باشد.
به سخن سخن‏چین گوش مسپار، به جز دانش در پیرامون با دیگران گفت وگو نداشته‏باش. از پرحرفی دوری كن و سخنان دیگران را نقل مكن. هر روز ۲۵ بار بگو: اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات. كه در آن ثواب بسیار است. پس از نماز عصر ۷۷ بار استغفار كن و سوره انا انزلنا سوره قل هو الله احد را بسیار تلاوت كن. (۴۹)
● تاریخ معاصر ایران
در نوشته‏های نراقی درباره تاریخ و رویدادهای تاریخ معاصر او نكته‏های فراوانی گنجانده شده كه اطلاعات ذی قیمتی را از اوضاع سیاسی و اجتماعی به دست می‏دهد.
او در ضمن سخن از اوضاع كشاورزی و نابه‏سامانی كشاورزان، ورشكستگی پیشه‏وران، (۵۰) ظلم و استبداد برخی از كارگزاران، نابه‏سامانی قوانین و به‏ویژه حكومت قانون ایلی به جای قانون اسلامی حكایت‏ها دارد. (۵۱)
نیز در شیوع فرقه‏سازی و آرمان‏ها و عقاید و روش‏ها و منش‏های اربابان مذاهب و فرقه‏ها، و شیوع فساد و تباهی در درون فرقه‏های صوفیه و... نكته‏های ارزنده‏ای را به‏دست می‏دهد. (۵۲)
ناامنی راه‏ها و تجارت از ناحیه مهاجمان به‏ویژه تركمن‏ها مسئله‏ای است كه در جاهای گوناگون سخن نراقی تكرار شده‏است كه نشان‏گر هجوم شدید تركمن‏ها و سایه وحشت آنان بر راه‏ها و شهرهای مرزی خراسان و گرگان بوده‏است. (۵۳)
داستان‏هایی از رویدادهای معاصر كاشان، كارگزاران ستمكار و سرانجام آنان و... از قطعه‏های تاریخی دیگری است كه در خزائن گزارش شده‏است. (۵۴)
اوضاع و شیوه تحصیل و درس و بحث و روش تربیت را در ضمن سخن‏های نراقی به درستی می‏توان استفاده كرد. نراقی به مناسبت از زندگی علمی و تحصیلی خود نیز نكته‏هایی را تعریف كرده‏است. هم‏چنین نكته‏هایی از زندگی علمی پدرش ملامحمدمهدی، زیارت به عتبات در سال ۱۲۱۰ق (۵۵) ، دیدار با استادش شیخ جعفر كاشف الغطا و بیان ماجرایی از او، (۵۶) داستان‏هایی از معجزات امامان، به‏ویژه موسی‏بن‏جعفر، (۵۷) دیدار با اربابان مذاهب اسلامی در مكه، جلسه گفت و شنود و بحث و پژوهش با علمای یهود، (۵۸) و نیز نكته‏های فراوانی از زندگی علمی علمای معاصر خود را نقل می‏كند.
سرانجام شرح شركت نراقی در جبهه برای دفاع از سرزمین ایران و رفتن به جبهه‏های قفقاز و شرح دلاوری و جانبازی رزمندگان در جبهه بردع، شوشی، گنجه، ایروان، رودكر ورود ارس، از نكته‏های مهم و جالبی است كه در گزارش‏های او آمده است. (۵۹)
● ایران و یونان باستان
نراقی در معراج السعاده و مثنوی طاقدیس صدها حكایت از ایران و روم باستان بازگو می‏كند و از ماجراهای تلخ و شیرین آن‏ها درس‏هایی را به ما می‏آموزد. او در این گفتارها، راه انصاف رفته و روش تجربه‏های مثبت و درس‏های زندگی را از حكیمان ایران و یونان، به امانت گزارش كرده و مسلمانان را به درس آموزی توصیه می‏كند.
آثار پیشینیان رسیده كه هیچ پادشاهی در بنی‏اسرائیل نبود مگر این كه حكیمی دانشمند با او بود و صحیفه‏هایی در دست داشت كه برآن نوشته بود: بر زیر دستان رحم كن. از مرگ بترس و روز جزا را فراموش مكن. و هر وقت كه پادشاه غضبناك شد، آن حكیم صحیفه را به دست او می‏داد تا می‏خواند و غضب او ساكن می‏شد. (۶۰)
یكی از بزرگان یونان زمین بر غلامی فخر كرد. آن غلام به او گفت: اگر فخر تو به پدران توست، پس برتری برای ایشان است نه برای تو و اگر به جهت لباس است كه پوشیده‏ای، پس شرافت از برای لباس توست نه تو. و اگر به مركبی است كه سوار شده‏ای، پس فضیلت از برای مركب توست و از برای تو چیزی نیست كه به آن عجب و افتخار كنی. (۶۱)
نراقی در معراج السعاده و مثنوی طاقدیس، جابه‏جا از زندگی‏شاهان عجم، روابط اجتماعی و سیاسی و سیرت آنان، برای عبرت گیری سخن به میان آورده‏است كه نشان‏گر اطلاعات وسیع و پردامنه او از تاریخ ایران باستان است و نشان‏دهنده این است كه او با كتاب‏هایی چون شاهنامه حكیم توس و كتاب‏های نظامی گنجوی سر و كار داشته است. از جمله، اسكندر و بهمن، (۶۲) اسفندیار روئین‏دژ، فریدون عجم، كی‏قباد، رستم و زال و سیمرغ و سام و جمشید. (۶۳) افراسیاب و شاپور و بهرام گور و قباد و اشكانیان و ساسانیان، (۶۴) انوشیروان، فرهاد و شیرین و بیستون خسرو و شبدیز و افراسیاب و سیاوش. (۶۵)
او هم‏چنین از قصص ملت‏های چین، هند، یونان و عرب جاهلی نیز حكایت‏هایی نقل می‏كند، مانند برصیصای عابد، سمتون، (۶۶) نگارستان چین، ابرهه، داستان آتش زدن زنان هندی خود را پس از مرگ شوهران، (۶۷) داستان لیلی و مجنون (۶۸) و سلمی و لیلی.
● داستان‏های رمزی
نراقی به داستان‏ها و حكایات رمزی ملت‏ها نیز بی‏توجه نیست. او، با نقل داستان‏های ملل به سبك كلیله و دمنه از زبان بیعت‏بی‏جان و حیوانات بی‏زبان، اهداف و آرمان‏های خود را از زبان آنان القا می‏كند و مضامین عالمانه و خردمندانه‏ای را در ستایش عدل و داد، و دیگر ارزش‏های انسانی از زبان آنان شرح می‏دهد. از كوه قاف و سیمرغ و بیستون و شبدیز و آب حیوان كه در قصه‏های باستانی آمده است و هر یك نمادی از آرزوها و ویژگی‏های ملت‏هاست. از داستان‏های نراقی برای پیش برد پیام‏های انسانی و ارزشهای معنوی استفاده شده‏است.
سید عباس رضوی
پی‏نوشت‏ها:
۱) ملا احمد نراقی، خزائن، تحقیق استاد حسن زاده، ص ۳۳۰.
۲) حبیب یغمایی، یادگارنامه، (انتشارات توس) ص ۳۹۳.
۳) ملااحمد نراقی، مثنوی طاقدیس، (چاپ فرهومند) ص ۱۷۲.
۴) همان، ص ۲۳۴.
۵) همان، ص ۳۳۷.
۶) همو، خزائن، ص ۴۶۲- ۴۶۳.
۷) ملااحمد نراقی، معراج السعاده (انتشارات پیام آزادی) ص ۴۸۰.
۸) همان، ص ۴۸۳.
۹) همان، ص ۶۷۶.
۱۰) همو، سیف الامه، ص ۲۸۱.
۱۱) ملااحمد نراقی، خزائن، تصحیح استاد حسن زاده آملی (قم، چاپ تشیع)، ص ۲۶.
۱۲) شهید ثانی، منیهٔ المرید.
۱۳) ملااحمد نراقی، معراج السعاده، ص ۶۲۳.
۱۴) مجموعه آثار شهید مطهری، (صدرا) ج ۱۷، ص ۷۷.
۱۵) ملااحمد نراقی، عوائد الایام، (دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم) ص ۷۹۳.
۱۶) ملااحمد نراقی، مثنوی طاقدیس (چاپ فرهومند) ص ۳۶۰.
۱۷) همان، ص ۹۶.
۱۸) همان، ص ۱۳۸.
۱۹) همو، خزائن، ص ۲۴۰.
۲۰) همان، ص ۳۶۴.
۲۱) همان، ص ۱.
۲۲) همان، ص ۱۲۵.
۲۳) همان، ص ۴۵۶.
۲۴) همان، ص ۱۲۶.
۲۵) همان، ص ۵۶۹.
۲۶) همو، مثنوی طاقدیس، ص ۴۱۲.
۲۷) همو، خزائن، ص ۴۴۴.
۲۸) همان، ص ۲۱۵.
۲۹) همان، ص ۵۳۱.
۳۰) همان، ص ۴۵۰.
۳۱) همو، معراج السعاده، ص ۳۳۶.
۳۲) همو، خزائن، ص ۱۵۰.
۳۳) همان، ص ۱۶۷.
۳۴) همان، ص ۱۶۴.
۳۵) همان، ص ۳۹۰.
۳۶) همان.
۳۷) همان، ص ۵۷۰.
۳۸) همان، ص ۵۴۰.
۳۹) همان، ص ۹۳ و ۱۷۸.
۴۰) همان، ص ۱۷۸.
۴۱) همو، مثنوی طاقدیس، ص ۱۷۴.
۴۲) همو، خزائن، ص ۱۸۹.
۴۳) همان، ص ۲۳۵.
۴۴) همان، ص ۳۰۰.
۴۵) همان، ص ۴۰۷.
۴۶) همان، ص ۴۱۵.
۴۷) همان، ص ۴۷۴.
۴۸) همان، ص ۵۱۸.
۴۹) همان، ص ۵۳۹.
۵۰) همو، مثنوی طاقدیس، ص ۳۵.
۵۱) همان، ص ۱۲۶.
۵۲) همان، ص ۹۹، ۱۰۸.
۵۳) همان.
۵۴) همو، خزائن، ص ۵۱۴، ۵۱۵.
۵۵) همان، ص ۳۵۹.
۵۶) همان، ص ۴۷۴.
۵۷) همان، ص ۳۵۱.
۵۸) همان، ص .
۵۹) همو، مثنوی طاقدیس، ص ۴۰۵.
۶۰) همو، معراج السعاده، ص ۲۳۹.
۶۱) همان، ص ۲۷۵.
۶۲) همان، ص ۵۲۱.
۶۳) همان، ص ۴۸۳.
۶۴) همان، ص ۳۳۶.
۶۵) همو، مثنوی طاقدیس، ص ۲۱۹.
۶۶) همان، ص ۸۶.
۶۷) همان، ص ۱۸۴.
۶۸) همان، ص ۲۹۸.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی عرفان شمس


همچنین مشاهده کنید