سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

در معرفت فاطمه(س)


در معرفت فاطمه(س)
بهترین ترازویی كه برای سنجش فضایل اخلاقی زن و درخشان‏ترین آیینه‏ای كه برای تصویر سیمای زن و چهره معنوی و شخصیت انسانی او فرا روی زن امروز مسلمان و زن امروز ایران و زن امروز جهان قرار دارد، زندگی حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اكرم(ص) و همسر حضرت علی بن ابیطالب(ع) و مادر امام حسن و امام حسین سرور شهیدان جهان است.
از شخصیت فاطمه سخن گفتن بسیار دشوار است، فاطمه یك زن بود آنچنان كه اسلام می‏خواهد كه زن باشد و روز زن روز فلاح و معراج و شخصیت و آزادی و حقوق و مقام زن، روز تولدی نوین و حیاتی دیگر برای زنان است.
این نكته مسلم است كه ما هر قدر صفحات نورانی زندگی آن حضرت را مطالعه كنیم بازهم بررسی بیشتر و تتبع دقیق‏تر در زندگانی آن حضرت لازم است و بیان مجدد فضایل و سجایای آن بانوی معظمه به انحاء مختلف برای اقشار مختلف مردم و انسانها در سطوح و سنین متفاوت، نه فقط برای زنان، امری بسیار ضروری است؛ چرا كه آن بانوی مكرمه در مدرسه نبوت و دانشگاه امامت و رسالت به كمال رسیده و به فضایل و روحیات نیكو آراسته است. و در پاكی و طهارت، هوشیاری و فطانت، نجابت و شرافت و جلالت منحصر به فرد بوده و مقام هیچ زنی در دنیا و آخرت به مقام و منزلت ایشان نرسیده و نخواهد رسید.
بنابراین شایسته است كه همگی ما با چنین بانویی كه از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است، بیشتر و بیشتر آشنا شویم و ابعاد شخصیتی و اوراق تابناك آن حضرت را مورد بازنگری قرار دهیم تا به شناخت بهتری دست پیدا كنیم.
به تعبیر زیبای حضرت امام خمینی «قدس سره الشریف»(كه روز زن مصادف با تولد این شخصیت بزرگ نیز می‏باشد او كه مكتب فاطمه را به دنیای معاصر شناساند.)
«هركس با هر بینش درباره او گفتاری دارد و از عهده ستایش او برنیامده و احادیثی هم كه از خاندان وحی رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در كوزه‏ای نتوان گنجاند و دیگران هرچه گفته‏اند به مقدار فهم خود بوده نه به اندازه مرتبت او» صحیفه نور / ج ۱۲ / ص ۷۲.
با این همه، نباید مأیوس شد و در حد توان باید گامهایی هر چند اندك برای دستیابی به قله فضائل و كمالات فاطمه(س) برداشت.
ما نیز در این مقاله به فراخور توانایی خویش به بررسی ابعاد زندگانی و شخصیتی حضرت زهرا(س) پرداخته‏ایم گرچه كه چنین نوشته‏ای كوتاه، طبعاً نمی‏تواند جامع باشد و حق مطلب را آنطور كه شایسته است ادا كند اما گامی است هر چند كوچك در جهت شناخت آن بحر بی‏منتها و آن گوهر تابناك. شاید كه مقبول حضرتش افتد.
در این مجال فقط به ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه قرآن و وحی، پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه معصومین علیهم السلام بسنده می‏كنیم.
حضرت فاطمه زهراء «سلام اللّه علیها» از دیدگاه قرآن و وحی‏ خداوند، آیات بسیاری را به اهل بیت اختصاص داده است؛ به گونه‏ای كه همه مسلمین در نزول این آیات درباره ایشان اجماع نموده‏اند و آن را دلیل عنایت خدا به شأن ایشان و بزرگداشت مقام آنان و ترغیب سایر مسلمین به حركت در مسیر هدایت ایشان و اقتدای به آنان می‏دانند.
برخی از این آیات، عبارتند از:
۱ ) فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْكاذِبینَ[۱] سوره آل عمران آیه ۶۱.
پس كسی كه با تو محاجه كند، پس از آنكه برای تو علم حاصل شد، بگو كه بیائید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فراخوانیم و سپس مباهله كرده، لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
همه اهل قبله حتی خوارج اجماع كرده‏اند كه پیامبر(ص) از میان زنان جز دخترش فاطمه(س) را برای مباهله دعوت ننمود.
۲ ) إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهیرًا[۲] سوره احزاب آیه ۳۳.
ترجمه: همانا خداوند اراده كرده است كه هر گونه زشتی و ناپاكی را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاك و مطهر سازد.
احادیث زیادی از طرق عامه و خاصه صادر شده و دلالت می‏كنند كه آیه فوق در شأن پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است. من باب نمونه:
احمد و طبرانی از ابوسعید خدری نقل می‏كنند:
پیامبر(ص) چهل روز صبح به خانه فاطمه(س) می‏آمد در حالی كه می‏فرمود: سلام بر شما اهل بیت و رحمه اللّه و بركاته، خداوند شما را رحمت كند و آیه مذكور را قرائت می‏فرمودند.
و از امّ سلمه نقل شده كه پیامبر در خانه من بود كه این آیه نازل شد، پس رسول خدا(ص) نزد علی و فاطمه و حسن و حسین فرستاد و فرمود: اینان اهل بیت من هستند.[۳] المستدرك: ج ۳- ص ۱۴۶.
بیشتر مفسّران برآنند كه این آیه درباره حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) نازل شده است.
۳ ) قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّه َ فِی الْقُرْبی‏[۴] سوره شوری آیه ۲۳.
ترجمه: بگو برای آن(رسالت) مزدی از شما نمی‏خواهم جز دوستی نزدیكانم را.
از ابن عباس نقل شده:
كه وقتی این آیه نازل شد، مردم گفتند: ای رسول خدا! این نزدیكانت كه دوستی آنان را بر ما واجب ساخته‏ای چه كسانی هستند؟ فرمودند:
علی، فاطمه و دو فرزندش.[۵] الصواعق المحرقه: ص ۱۰۱.
و در روایت دیگری پیامبر(ص) می‏فرماید:
خداوند اجر رسالت مرا بر شما دوستی اهل بیتم قرار داده است و من بزودی فردا(قیامت) درباره آنها از شما سؤال خواهم نمود.[۶] ذخائر العقبی: ۲۶.
۴ ) وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَ صِهْرًا[۷] سوره فرقان آیه ۵۴.
ترجمه: او خداوندی است كه از آب بشری آفرید پس قرار داد او را تبار و نژاد و پیوند و پروردگار تو توانا است.
از ابن عباس روایت شده كه خداوند نطفه سفید مكنونه‏ای بیافرید و او را در صلب آدم(ع) قرار داد، سپس آنرا از صلب آدم در صلب شیث و از صلب شیث به صلب اَنوش و از صلب انوش به صلب قنیان و از صلب قنیان به اصلاب پاكیزه و ارحام مطهره منتقل گرداند تا رسید به صلب عبدالمطلب، سپس خداوند آنرا دو قسمت فرمود، نصفش را در صلب عبداللّه و نصف دیگر را در صلب ابیطالب قرار داد و از سلاله عبداللّه حضرت رسول خدا متولد گردید و از سلاله ابیطالب حضرت علی(ع) به دنیا آمد و این است معنای كلام خدا.[۸] بحارالانوار: ج ۱۰- ص ۴۲. پس فاطمه(س) را به علی(ع) تزویج نمود و علی از محمد(ص) و محمد از علی است و حسن و حسین(ع) نسب و نژاد آنها و علی(ع) داماد و پیوند است. این آیه نیز مشعر بر فضیلت و شرافت فاطمه(س) و می‏رساند كه نسب پاك پیامبر(ص) و نژاد والای سادات بنی فاطمه در وجود گرانمایه حضرت زهرا(س) تقاطع می‏نماید. چه بعد از حضرت فاطمه(س) همه فرزندان رسول خدا(ص) در اطراف و اكناف عالم زیست كرده و می‏كنند. نژاد ساداتی آنها تا حضرت فاطمه و از حضرت فاطمه تا حضرت آدم از جانب پدر است نه مادر، اما هنگامی كه این نسب به فاطمه می‏رسد از جانب مادر است نه پدر.
و این فضیلت مخصوص حضرت فاطمه(س) است و قرآن مجید در آیه مباهله فرزندان فاطمه را فرزندان پیامبر نامیده و فرموده:
«نَوعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَكُم» یعنی:
می‏خوانیم پسران خود و پسران شما را. پس معلوم گردید كه این فضیلت بزرگ را خداوند مخصوص فاطمه نمود و نسب اولاد فاطمه را به رسول خدا پیوند داد.
۵ ) إِنَّ اْلأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُورًا، عَیْنًا یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیرًا، یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْمًا كانَ شَرُّهُ مُسْتَطیرًا، وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْكینًا وَ یَتیمًا وَ أَسیرًا[۹] سوره انسان آیه ۶ تا ۹.
ترجمه: به یقین نیكان از جامی می‏نوشند كه با عطر خوش آمیخته است، از چشمه‏ای كه بندگان خاص خدا از آن می‏نوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری می‏سازند، آنها به نذر خود وفا می‏كنند و از روزی كه شرّ و عذابش گسترده است می‏ترسند، و غذای خود را با اینكه به آن نیاز دارند به مسكین و یتیم و اسیر می‏دهند.
سوره مباركه انسان در شأن حضرت زهراء(س) نازل شده و آیتی است بر عظمت وجود آن حضرت.
روایتی از ابن عباس نقل شده كه:
روزی حسن و حسین در خردسالی مریض شدند. حضرت فاطمه (س) نذر كردند، اگر مریضی آنها خوب شود، سه روز روزه بگیرند، پس خداوند آنان راعافیت بخشید. اهل خانه حضرت زهرا(س) سه روز، روزه گرفتند و هر سه روز، هنگام افطار كه می‏شد مسكین و یتیم و اسیر به در خانه آنها آمدند و طلب غذا كردند و ایشان هم نانی را كه می‏خواستند با آن افطار كنند به آنها بخشیدند، سه روز تمام گرسنه بودند و حضرت فاطمه(س) وقتی كه پدرش به دیدنش آمدند، دیدند آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول نیایش و پرستش خداست در حالیكه از شدت گرسنگی شكمش به پشتش چسبیده به گودی نشسته است. دیدن این منظره برای رسول خدا(ص) سخت تأثر آور بود. در این هنگام جبرئیل فرود آمده و عرض كرد، این هدیه را بگیر، خدای تعالی به داشتن چنین اهل بیتی به تو تهنیت گفته است، پس آیات را بر وی خواند.[۱۰] سید هاشم بحرانی، تفسیر البرهان.
۶ ) مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ، بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ، یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ[۱۱] سوره الرحمن آیه ۱۹-۲۰-۲۲.
ترجمه: روان كرد دو دریا را كه به هم برسند و ملاقات نمایند، برزخی بین آن دو است كه بر دیگری غلبه نكنند و از آن دو لؤلؤ و مرجان بیرون می‏آید.
امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می‏فرماید مقصود از دو دریا كه با یكدیگر برخورد می‏كنند، علی(ع) و فاطمه(س) است و برزخ بین آن دو كه بر یكدیگر برتری نجویند حضرت رسول(ص) است و لؤلؤ و مرجان كه از آن دو دریا بیرون می‏آید امام حسن(ع) و امام حسین(ع) می‏باشند.[۱۲] جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج ۷ - ص ۶۹۸.
۷ ) كَمِشْكاه ٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَه ٍ الزُّجاجَه ُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّیُّ[۱۳] سوره نور آیه ۳۵.
ترجمه: به مشكاتی ماند كه در آن روشن چراغی در میان شیشه‏ای كه تلألؤ آن گویی ستاره ایست درخشان.
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمودند:
مقصود از مشكاه حضرت فاطمه(س) است و مصباح، حسن (ع) و زجاجه حسین(ع) است، كوكب درّی، فاطمه(س) است كه در بین زنان جهانیان ستاره‏ای درخشان می‏باشد.
۸ ) اَلَمْ تَرَكَیْفَ ضَرَبَ اللَّه مثلاً كَلِمَه ً طَیّبَه ً كَشَجَرَه ٍ طَیّبه ٍ.
در روایت است كه رسول خدا(ص) در ذیل آیه ریفه «اَلَمْ تَرَكَیْفَ...» فرمودند:
من شجره هستم و فاطمه شاخه آن. علی عامل باروری آن، حسن و حسین میوه آن و دوستداران آنان از امّتم برگهای آن درخت می‏باشند و سوگند به خدا كه آنان در بهشت جاویدان می‏باشند.[۱۴] شواهد التنزیل، ج ۱- ص ۲۱۲.
حضرت زهرا «سلام الله علیها» از دیدگاه پیامبر اكرم «صلی الله علیه و آله و سلم»:
سخن در شأن و عظمت فاطمه(ع) فراوان است، اما با بسیاری سخن و فراوانی گفتار در شأن این بانوی مجلله عظمت حقش هرگز ادا نمی‏شود. بانویی كه یكایك حضرات معصومین(ع) با بزرگی و عظمت از او یاد كرده‏اند و در برابر نام شریفش احترام ویژه به جا آورده‏اند، بانویی كه قرآن كریم از او به عظمت یاد می‏كند و پیامبر اكرم(ص) بزرگش می‏دارد. پیامبری كه قرآن در شأنش فرموده است:
«و ما یَنْطقُ عَنِ الْهوی انْ هُوَ الّا وحیٌ یُحی»(این رسول ما هرگز جز وحی نمی‏گوید و آنچه می‏گوید وحی منزل است.)
این پیامبر با این منطق وحی، فاطمه(س) را «ام ابیها» می‏خواند. پس این سخن، سخن وحی است كه فاطمه(س) نقش مادری برای پیامبر(ص) دارد. در این تعبیر پیامبر(ص) باید دقّت شود، چون سخن پیامبر(ص) سخن وحی است و از كنار وحی به آسانی نمی‏توان گذشت. واژه «ام» یعنی مادر. مادر آن وجودی است كه پرورش و رشد و نمو فرزند بسته به اوست. مادر یعنی جایگاهی كه فرزند متكی به آن به تكامل طبیعی‏اش دست پیدا می‏كند. حال، فاطمه(س) به تعبیر پیامبر(ص) «ام ابیها» است، یعنی: مادر پیغمبر است.
شكی نیست كه مادر بزرگوار پیامبر(ص) در یك نگاه ظاهری جناب آمنه بوده است، پس اینكه حضرت رسول(ص) فاطمه(س) را مادر خویش می‏خواند سرّش در یك واقعیّت معنوی است، زیرا پیامبر با چنین تعبیری به این نكته اشاره می‏فرماید:
همانگونه كه فرزند در وجودش مدیون و مرهون مادر است، استقرار و پایگیری و ادامه نبوّت من، دین من و حیات اسلام مرهون وجود فاطمه(س) است، اگر مادر نباشد فرزندی نیست، اگر فاطمه(س) نمی‏بود دینی نبود، اسلامی نبود و قرآنی نبود، لذا در حدیث شریف قدسی نقل شده است كه، خداوند متعال خطاب به پیامبر اكرم(ص) فرموده است:
«لولاك لَما خَلَقْتُ وَ لَولا عَلّی لَما خَلَقُتكَ وَلا فاطمَه ُ لَما خَلَقْتُكُما».[۱۵] الحضائص الفاطمیّه مطابق نقل مستدرك السفینه - ج ۳ - ص ۳۳۵.
اگر به بركت وجود تو ای پیامبر نبود، آسمان‏ها را نمی‏آفریدم و اگر علی(ع) نبود تو را نمی‏آفریدم و اگر فاطمه نبود، پیغمبر و علی را نمی‏آفریدم.
پیامبر(ص) بدون حضرت علی(ع) یعنی قرآن بی‏پیامبر، همانگونه كه قرآن بدون پیامبر معنا نمی‏دهد، پیامبر(ص) بدون علی(ع) امكان ندارد، حكایت، حكایت نور و روشنایی است، مگر می‏شود بدون آنكه روشنایی باشد، نوری وجود داشته باشد. نور هست چون روشنایی هست، پیامبر(ص) نور است و علی(ع) روشنایی این نور است، مگر می‏شود نور باشد اما تاریكی وجود داشته باشد، لذا فرمود:
«لولا علیٌ لما خلقتك» سپس فرمود: «لولا فاطمه ُ لما خلقتكما». حقیقت راز این سخن جز بر همان بزرگواران بر كسی معلوم نیست، مگر خود ایشان عنایت كنند. برای توضیح این مرحله از حدیث و در تأیید آن می‏توان به این فراز از زیارت صدیقه طاهره(س) استشهاد كرد: «وَسَلَلْتَ فیها انوارَ الائمه .»[از وجود نورانی فاطمه(س) انوار پر فروغ ائمه(ع) را تاباندی و پرتو افشان كردی.]
خداوند، پیغمبر(ص) را مبعوث كرد، وحی را نازل فرمود، این را فرو فرستاد اما این مقدار شروع و آغاز بود. حفظ این نهال نو پا و حراست و نگهبانی از این دین تازه تحقق یافته بر عهده حضرات ائمه(ع) بوده است و ائمه(ع) كه خود نگهبانان دین هستند نور وجودشان از وجود مقدس صدیقه زهرا(س) درخشیده است. پس در واقع به یك معنا بقاء دین وابسته به وجود فاطمه(س) است، لذا آن حضرت نسبت به وجود معنوی پیامبر اكرم(ص) كه همان حقیقت دین است، «ام ابیها» شد و خداوند فرمود: اگر این بانو نبود، تو را ای پیامبر نمی‏آفریدم یعنی اگر حكمت خداوند بر آفرینش فاطمه(س) مقدر نبود، دین كه وجود معنوی پیامبر است و حقیقت شرح و بسط یافته حضرت ختمی مرتبت(ص) است؛ هرگز در عالم هستی معقول نبود تحقق یابد، زیرا بقائش وابسته به نور عظمت فاطمه است، همان طوری كه در سوره كوثر خداوند اشاره فرموده است كه به بركت فاطمه(س) نقص ابتریت از دامن پیامبر(ص) زوده شد.
اما مرحله دوم این حدیث شریف كه اگر فاطمه(س) نمی‏بود علی(ع) را نیز نمی‏آفریدم، گوشه‏ای از اسرار این بیان باز در كلام نورانی پیامبر اكرم(ص) نهفته است. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود:
علی جان! تو دو ركن داری، یكی من و دیگری فاطمه و به زودی یكی از این دو ركن از تو گرفته می‏شود.
پس حقیقت وجودی علی(ع) بر دو پایه استوار است، به عبارتی دقیق‏تر وجود علی(ع) حكایتی است از نور دو وجود تابناك، یكی پیامبر(ص) و دیگری فاطمه(س) علی(ع) بدون فاطمه(س) تصور ندارد، همانگونه كه علی(ع) بدون پیغمبر(ص) قابل تصور نیست، زیرا اگر فاطمه(س) یك ركن و پیامبر(ص) ركن دیگر علی(ع) است، علی نیز به حكم قرآن كریم در آیه مباهله جان پیامبر(ص) است كه فرمود:
فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ[۱۶] سوره آل عمران آیه ۶۱.
به اتفاق جمیع مفسرین و روایات از جمیع ملل و فرق اسلامی، «انفسنا» اشاره به امیرالمؤمنین(ع) است یعنی علی(ع) جان پیامبر است؛ وقتی رابطه علی(ع) با پیامبر(ص) اینگونه است دیگر بدیهی خواهد بود كه علی(ع) بدون پیامبر(ص) اصلاً شدنی نیست، مگر جان و روح بدون صاحب جان و صاحب روح معنا می‏دهد؟! هرگز.
بنابراین وقتی فاطمه(س) نیز ركن علی(ع) است دیگر قابل تصور نیست بی‏آنكه فاطمه(س) باشد، علی(ع) باشد. پس نام علی و فاطمه به هم تنیده و به یكدیگر گره خورده است.
این گونه بود كه وقتی حضرت زهرا(س) به شهادت رسید امیرالمؤمنین علی(ع)، به نقل مسعودی طبق آنچه كه مرحوم محدّث در بیت الاحزان فرموده، چنین مرثیه خوانی می‏كرد:
وَ لِكل اجتماعٍ من خلیلین فرِقه ٌ
و كلُّ الّذی دوُنَ المماتِ قَلیلٌ‏
وَ انّ افتقادی فاطمه َ بَعْدَ احمدٍ
دلیلٌ عَلی اَنْ لا یُدمَ خلیلْ
سرانجام كار هر دو دوست به جدایی می‏انجامد و هر مصیبتی بعد از مرگ و فراق دوست، اندك قابل تحمل است و اینكه بعد از پیامبر(ص) فاطمه را نیز از دست دادم، دلیل بر آن است كه هیچ دوستی باقی نیست. با این توضیحات شاید گوشه‏ای از اسرار این حدیث شریف آشكار شده باشد كه فرمود:
«لولا فاطمه كما خَلَقُتكما» یك فاطمه می‏گوییم و یك فاطمه می‏شنویم، اما چه می‏دانیم كه شأن و قیمت فاطمه(س) چیست؟ ارزش فاطمه(س) را پیغمبر(ص) می‏داند كه فرمود:
«مَن صلّی علیكِ غَفَراللَّهُ تَعالی لَهُ و اَلحَقُه بی حیث كنتُ من الجنّه ».[۱۷] بیت الاحزان - مرحوم محدّث قمی، ص ۳۸، به نقل از مصباح الانوار. «فاطمه جان! كسی كه بر تو درود بفرستد، خدای تعالی او را می‏آمرزد و در بهشت در جایگاهی كه هستم به من ملحقش می‏كند.»
علاقه پیامبر(ص) به فاطمه(س)
فاطمه زهرا(س) مكان پهناوری از قلب پدر خویش رسول خدا(ص) را به خود اختصاص داده و در كشور وجود پیامبر اكرم(ص) بهترین موقعیّت از آن وی بود. نبیّ مكرّم، فاطمه زهرا(س) را دوست می‏داشت، ولی نه محبّتی مانند محبّت پدران به دخترانشان. به عبارتی دیگر، احترام نهادن رسول اكرم(ص) به دخت خویش علاوه بر انگیزه باطنی و فطری، یعنی محبّت ورزیدن پدر به فرزند همراه با تعظیم و تكریمی بود كه از بزرگی مقام صدیقّه طاهره منشأ می‏گرفت. آنگونه كه نمی‏توانیم به هیچ وجه در عالم هستی این‏چنین محبّتی را از پدری نسبت به دختری سراغ بگیریم. به نظر می‏رسد كه این اظهار محبّت‏ها و تكریم‏ها از سوی خدا نسبت به فاطمه زهرا(س) به آن علّت بود كه مقام و موقعیّت صدیّقه طاهره برای مردم نزد خدا و رسول شناسانده شود، زیرا كه پیامبر اكرم(ص) می‏دانست به زودی بر سر دختر عزیز او انواع ظلم‏ها و ضدیّت‏ها و آزارها و هتك حرمت‏ها خواهد آمد و از آنجا كه پیامبر(ص) می‏خواست حجّت را بر مردم تمام نماید، تا در این زمینه برای هیچكس عذر و بهانه‏ای باقی نماند. به همین سبب تا این حدّ دختر عزیز خویش را اعزاز و اكرام می‏فرمودند. لازم می‏دانیم به عنوان شاهد سخن، احادیثی را كه بیانگر مقام و موقعیّت و منزلت فاطمه زهرا(س) در قلب پیامبر(ص) است، ذكر نماییم:
جابر بن عبداللَّه انصاری، یكی از اصحاب نزدیك پیامبر(ص) می‏گوید:
یكی از حاضران به آن حضرت عرض كرد:
به گونه‏ای با فاطمه(س) رفتار می‏كنی كه با هیچ كدام از دخترانت این گونه رفتار نكردی؟
پیامبر(ص) در پاسخ فرمود:
«جبرئیل سیبی از سیب‏های بهشت را برایم آورد و به من داد، از آن خوردم، آب آن در صلب من قرار گرفت، و فاطمه از همان آب به وجود آمد؛ و من بوی بهشت را از وجود فاطمه(س) استشمام می‏كنم.روزی عایشه نیز همین سؤال را كرد، پیامبر(ص) شبیه همان پاسخ را داد، و در پایان فرمودند:
هرگز فاطمه(س) را نبوسیدم مگر اینكه بوی خوش درخت طوبی بهشت را، از وجود او در روح و روانم یافتم.[۱۸] بحارالانوار - ج ۴۳ - ص ۵ و ۶.
برای اینكه بیشتر به مقام ارجمند حضرت زهرا(س) پی ببریم، به سخن جالب و عمیق كه از پیامبر (ص) است، استناد می‏كنیم:
«رائحَهُ الاَنْبیاء رائحَهُ السَّفَرْجَلِ، وَ رائحَه ُ الْحُورِ العْینِ رائحَه ُ الْاسِ، وَ رائحَه ُ الْمَلائكَه ِ اَلْوَرْدُ، وَ رائحَه ُ اَبْنَتی فاطِمَه ُ الزَّهراء رائحَه ُ السَّفَرجَلِ وَ الآسِ وَ الْوَرْدِ؛»
بوی پیامبران بوی «به» است، بوی بانوان بهشت، بوی درخت مُوْرد(شبیه درخت انار كه برگ و گل خوشبو دارد) می‏باشد، بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، و بوی دخترم «س» بوی بِهْ و آس و گل سرخ است.[۱۹] بحارالانوار - ج ۶۶ - ص ۱۷۷. یعنی در وجود این دختر ممتاز، خوی و سرشت پیامبران و بانوان بهشت و فرشتگان، در یكجا جمع است.
پیامبر(ص) هنگامی كه از جنگ یا سفری باز می‏گشت، ابتدا به مسجد رفته و دو ركعت نماز می‏خواند و آنگاه نزد فاطمه(س) می‏رفت، و بعد نزد همسران خود.[۲۰] الاستیعاب - ج ۲ - ص ۷۵۰.
پیغمبر اكرم(ص) درباره فاطمه(س) می‏فرمود:
ایمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهرا(س) چنان نفوذ كرده كه برای خدا، خودش را از همه چیز فارغ می‏سازد.[۲۱] بحارالانوار - ج ۴۳ - ص ۴۶.
از رسول اكرم(ص) نقل شده كه فرمودند:
«دخترم فاطمه سیده بانوان جهان از پیشینیان و آیندگان است، وی پاره تن من است و نور چشم و میوه قلب و روحی كه میان دو پهلوی من است. او حوریه‏ای است به صورت انسان، آن هنگام كه در محراب عبادت در برابر خدایش می‏ایستد، نور وی برای ملائكه آسمان می‏درخشد، آنگونه كه نور ستارگان برای اهل زمین درخشندگی دارد آن هنگام پروردگار بلند مرتبه به فرشتگان خود می‏فرماید:
ای فرشتگانم به بنده‏ام نظر افكنید فاطمه سیّده و سرور كنیزانم كه در برابرم ایستاده اعضاء و جوارح او از ترس من می‏لرزد و با تمام قلب و وجود خویش به عبادتم ایستاده شما را به شهادت می‏گیرم كه شیعیان وی را از آتش ایمن گردانم.»[۲۲] بحارالانوار - ج ۴۳ - ص ۱۷۲.
از عایشه پرسیدند:
محبوبترین مردم نزد رسول خدا(ص) چه كسی بود؟ گفت: فاطمه(س) بعد پرسیدند:
محبوب‏ترین مردان چه كسی بود؟ گفت:
شوهرش علی.[۲۳] كشف الغمه، ج ۲ - ص ۸۸.
پیغمبر(ص) تا صورت فاطمه را نمی‏بوسید به خواب نمی‏رفت.[۲۴] كشف الغمه، ج ۲ - ص ۹۳.
پیامبر(ص) می‏فرمود:
فاطمه پاره تن من است. هر كس او را خشنود كند، مرا خشنود كرده و هر كسی او را اذیت كند مرا اذیت كرده است. عزیزترین مردم نزد من فاطمه است.[۲۵] مناقب این شهر آشوب، ج ۳ - ص ۳۳۲.
در حدیث شریفی، پیامبر(ص) می‏فرماید:
«ای فاطمه به درستی كه خداوند تو را اختیار كرد و پاكیزه‏ات قرار داد و بر تمام عالم برگزیدت. ای فاطمه! در برابر پروردگارت بر فروتنی پافشار و با ركوع كنندگان سجده و ركوع بگذار.»[۲۶] بیت الاحزان - محدّث قمی، ص ۶۰.
همچنین آن حضرت می‏فرماید:
اگر نیكویی می‏خواست شخصیّتی به بگیرد، آن شخص فاطمه بود، بلكه او بزرگتر است، همانا دخترم فاطمه در نژاد و بزرگواری و كرامت و بخشش بهترین فرد بر روی زمین است.[۲۷] بیت الاحزان - محدّث قمی، ص ۶۱.
رسول خدا(ص) فرمودند:
همانا خداوند مرا آفرید و نور مرا شكافت و عرش را از آن آفرید، بنابراین عرش از نور من است و نور من از نور خداست و نور من از عرش برتر است. بعد نور برادرم علی را شكافت و ملائكه را از آن آفریده پس ملائكه از نور علی است و علی از ملائكه برتر است. پس نور دخترم فاطمه را شكافت و آسمان‏ها و زمین را از نور او خلق كرد. بنابراین آسمان‏ها و زمین از نور فاطمه می‏باشد و نور دخترم از خداوند است و دخترم فاطمه از آسمانها و زمین برتر است.[۲۸] بحار الانوار - ج ۱۵، ص ۱۰.
ابو ایّوب انصاری نیز از پیامبر(ص) نقل می‏كند:
روز قیامت منادی از زیر عرش ندا می‏كند، ای اهل محشر سر به زیر افكنید و چشم‏ها را ببندید تا فاطمه(س) از صراط عبور فرماید و آن گرامی عبور می‏كند در حالیكه هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتی همراه اویند.[۲۹] كشف الغمه - ج ۲، ص ۱۳.
عبداللَّه بن عمر می‏گوید:
نبی اكرم سر فاطمه زهرا(س) را می‏بوسید و می‏فرمود:
پدرت فدای تو باد و وقتی بر فاطمه زهرا(س) وارد می‏شدند و ایشان می‏خواست به احترام پدر از جای خود برخیزد، پیامبر می‏فرمودند:
تكان مخور و به همان حالتی كه هستی باش.
حضرت زهرا «سلام اللَّه علیها» از دیدگاه امیرالمؤمنین «علیه السلام»
این سخن به گزاف نیست اگر بگوییم معرفت و شناخت فاطمه(س) آن گونه كه شأن و منزلت اوست برای آحاد بشر دور از مقام عصمت غیر ممكن است و بازگزاف نیست اگر گفته شود، كسی می‏تواند فاطمه(ع) را بشناسد كه بتواند علی(ع) را با آن همه عظمت و بزرگی بشناسد و بدیهی است كه شناخت حقیقی و كامل امیرالمؤمنین علی(ع) فقط و فقط از عهده معصوم(ع) بر می‏آید و بس.
بنابراین شناخت كامل و حقیقی فاطمه(س) نیز فقط و فقط از عهده و توان معصوم(ع) بر می‏آید بس.
سرّ مطلب با این گفتار روشن می‏شود كه در روایات متواتره و صحیح از جمیع فرق اسلامی القابی از زبان پیغمبر اكرم(ص) برای امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است.
یكی از آن القاب همین لقب امیرالمؤمنین است، دیگری امام المتقین، سوی سید الاوصیاء و ده‏ها لقب دیگر. و چه بسیار می‏فرمود:
علیٌّ مع القرآن و القرآن مع العَلی، علیٌّ مَعَ الحقّ مع العلی.
از این بیانات و تعابیر پیامبر اكرم(ص) شأن والای امیرالمؤمنین در پیشگاه خدا و رسولش به خوبی به دست می‏آید. اما امام صادق(ع) می‏فرمایند:
«اگر امیرمؤمنان علی(ع) نبود، برای فاطمه(س) تا روز قیامت در سراسر زمین كفو و همتایی نبود.»[۳۰] بیت الاحزان - محدّث قمی - ص ۲۱.
تمام عظمت و بزرگی همه و همه یكجا در وجود امیرالمؤمنین علی(ع) جمع شده است و علی با این همه عظمت همتا و كفو فاطمه(س) است كه اگر علی(ع) نمی‏بود فاطمه(س) همتایی نمی‏داشت. بنابراین اصولاً زندگانی فاطمه(س) را باید در كنار امیرالمؤمنان علی(ع) مشاهده كرد، چرا كه علی و فاطمه را تنها وصلت ازدواج به هم پیوند نداده است بلكه آن دو در ایمان خویش به هم پیوسته‏اند؛ آنان دو تن نیستند بلكه دو بعد عنصری یك ایمانند، دو دست یك پیكره جهادند، دو فرزند یك فضیلتند، دو سوی یك كعبه‏اند، دوروی یك خورشیدند، همچون دو بخش كلمه «توحید» بیانگر یك وحدتند؛ صلابت حق در رخسار علی(ع) می‏درخشد و عطوفت خدا در چهره فاطمه(س) لبخند می‏زند...
علی(ع) جلال خداست و فاطمه(س) جمال او، علی(ع) سطوت الهی است و فاطمه(س) رحمت آن؛ علی(ع) پدر مؤمنان است و فاطمه(س) مادر مهربان آنان، علی را با فاطمه باید دید و فاطمه را با علی، فاطمه(س) پیراهن علی(ع) است و علی ردای فاطمه است، امامت شهسواری است كه عصمت همسر اوست، عصمت ملیكه‏ای است كه امامت شوهر اوست... پیامبر عظیم(ص) در دو تندیس قدسی جلوه‏گر است: قاطعیّت او در علی(ع) و رحمت او در فاطمه(س)؛ فاطمه را با علی باید شناخت، عقاب آسمان معرفت كه همبال با شهبازی چون علی(ع) در اوجهای نور پرواز می‏كند و كدام فضیلت برتر از این می‏توان تصوّر كرد كه انسانی همبال امیر مؤمنان علی(ع) در اوجهایی كه آن بزرگ زیر بال دارد پرواز نماید، امام راستین علم و شرف كه سزاوار خویش، فرموده است: «یَنهدرُ عَنّی السَّیْلُ و لا یَرْقَی‏ الیَّ الطَّیُر...»[۳۱] نهج البلاغه - خطبه شقشقیه.
من آن كوهسار بلندم كه سیل علم و معرفت از دامانم سرازیر است و پرنده‏ای به سوی اوج‏های من توان پرواز ندارد، و تنها فاطمه(س) است كه همبال علی(ع) در عقابگاه قلّه‏های زندگی او پرواز كرده است.
سراسر زندگی پر نور فاطمه(س) همچون همسرش امیرمؤمنان(ع) به زهد و تقوی و عبادت و انجام وظایف الهی سپری شده است؛ و اینك در متن روایات و تاریخ، فرازهایی از زندگی پر نور او را به روایت همسر بزرگوارش بررسی می‏كنیم.
رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالیترین مرحله صفا و مهربانی بود، نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجانید، بلكه یاور مهربان و نوازشگر دلسوز برای شوهر بود، و در همه صحنه‏های زندگی، همدم و همدرد و شریك زندگی علی(ع) بود، برای روشن شدن این مطلب به نمونه‏هایی اشاره می‏كنیم:
۱ ) پیامبر(ص) روزی نزد دخترش فاطمه(س) آمد و ضمن احوالپرسی، پرسید:
«شوهرت را چگونه یافتی؟» فاطمه(س) در پاسخ گفت:
«اور ا بهترین شوهر یافتم» پیامبر(ص) فرمودند:
«دخترم! شوهرت، نیكو همسری است، در هیچ كاری از دستور او سرپیچی نكن».[۳۲] كشف الغمّه، ج ۱، ص ۴۹۱.
۲ ) امیر مؤمنان علی(ع) در سخنی در شأن حضرت زهرا(س) فرمود:
سوگند به خدا من زهرا(س) را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نكردم، در هیچ كاری موجب ناخشنودی او نشدم، او نیز مرا خشمگین نكرد و هیچگاه موجب ناخشنودی من نشد.[۳۳] كشف الغمّه، ج ۱، ص ۴۹۲.
۳ ) پیوند مقدّس همسری زهرا(س) و علی(ع) به قدری با صفا و پر مهر بود، و وجود زهرا(س) به قدری برای حضرت علی(ع) مایه آرامش و خشنودی بود كه علی(ع) در سخنی می‏فرماید:
«من به چهره زهرا نگاه می‏كردم، همین نگاه، هرگونه غم و اندوه را از من برطرف می‏نمود».[۳۴] كشف الغمّه، ج ۱، ص ۴۹۲.
۴ ) فاطمه(س) در یاری علی(ع) و همكاری با او در رنج‏ها و دشواری‏ها و غم‏ها به قدری كوشا بود، كه وقتی پیامبر(ص) از علی(ع) پرسید: «زهرا(س) را چگونه همسری یافتی؟» علی(ع) بی‏درنگ در پاسخ گفت:
او را در راستای اطاعات خداوند، یاوری نیكو یافتم.[۳۵] بحار الانوار - ج ۴۳، ص ۱۱۷.
حضرت علی(ع) در مورد خانه داری همسرش می‏فرماید:
فاطمه(س) با اینكه از محبوبترین افراد نزد رسول خدا(ص) بود، آنقدر با مشك آب كشید و حمل كرد كه اثر بند مشك در سینه‏اش نمایان شد، و آنقدر خانه را جارو كرد كه لباس‏هایش غبار آلود شد، و آنقدر زیر دیگ آتش افروخت كه رنگ لباسش تغییر كرد، زحمات طاقت فرسای او به جایی رسید كه به او گفتم:
نزد پدرت برو و تقاضای كنیز كن، تا در كارها تو را كمك كند، او نزد پدر رفت، چند نفر از جوانان را در محضر پدر دید، چیزی نگفت و بازگشت، روز بعد صبح شخص رسول خدا(ص) به خانه ما آمد و به فاطمه(س) فرمود:
«دیروز نزد من آمدی، چه حاجتی داشتی؟» فاطمه(س) از روی شرم چیزی نگفت، ترسیدم پیامبر(ص) برخیزد و برود، عرض كردم:
«ای رسول خدا! فاطمه آنقدر آسیا را گردانده كه دست هایش آبله نموده، و آنقدر خانه را جارو كرده كه لباسش غبار آلود شده، و آنقدر آتش زیر دیگ گذارده، كه رنگ لباسش دگرگون شده، به او گفتم:
اگر نزد پدر بروی و كنیزی را برای كمك، كنی بجا است.» پیامبر(ص) فرمود:
چیزی را به شما بیاموزم كه بهتر از خدمتكار است، آنگاه گفتن ذكر ۳۳ مرتبه «اَلْحَمْدُللَّهِ» و ۳۳ بار «سُبحان اللَّه» و ۳۴ بار «اللَّهُ اكَبر» هنگام خواب را به ما آموخت، فاطمه(س) ۳ بار فرمود:
«از خدا و رسولش خشنود شدم.»[۳۶] بیت الاحزان - ص ۴۳.
● حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه ائمه معصومین(علیهم السّلام):
۱ ) امیر المؤمنین علی(ع):
روزی هنگامی كه وارد منزل شدم دیدم رسول خدا(ص) در حالیكه حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ و فاطمه(س) پیش روی آن حضرت نشسته بودند، می‏فرماید: ای حسن و ای حسین، شما دو كفّه ترازو هستید و فاطمه زبانه آن است، دو كفّه جز به وسیله زبانه یكسان و هماهنگ نمی‏شود و زبانه نیز جز بر روی دو كفّه استوار نمی‏ماند، شما دو نفر امام هستید و مادرتان دارای مقام شفاعت است.[۳۷] كشف الغمه - ج ۱ - ص ۵۰۶.
۲ ) حضرت حسن بن علی(ع):
امام حسن مجتبی(ع) می‏فرماید:
در شب جمعه‏ای مادرم فاطمه(س) در محراب ایستاد و به عبادت خداوند پرداخته و تا هنگام دمیدن سپیده صبح پیوسته در حال ركوع و سجود بود، شنیدم كه نام‏های یكایك مردان و زنان با ایمان را برده بر ایشان دعای فراوان كه دو برای خود از خداوند چیزی نخواست به آن حضرت گفتم: ای مادر، چرا به همان‏گونه كه برای دیگران دعا می‏كنی برای خویشتن دعا نمی‏نمایی؟ فرمود:
فرزندم باید كه همسایه را به خود مقدم داشت.[۳۸] بحار الانوار - ج ۴۳ - ص ۸۱.
۳ ) حضرت حسین بن علی(ع):
امام حسین(ع) می‏فرماید:
رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه شادمانی قلب من است. دو پسرش میوه دلم. و شوهرش نور دیدگانم و پیشوایان از فرزندانش امین‏های پروردگارم و رشته پیوند میان او و آفریدگانش می‏باشند، هر كس به آن ریسمان چنگ زند نجات یافته و هر كه از آن تخلّف ورزد نابود خواهد شد.[۳۹] فوائد المسطین - ج ۲ - ص ۶۶.
۴ ) حضرت علی بن الحسین(ع):
امام سجاد(ع) می‏فرماید:
در دوران ظهور اسلام از خدیجه(س) فرزند دیگری برای رسول خدا(ص) متولّد نشد.[۴۰] روضه كافی - حدیث ۵۳۶.
۵ ) حضرت امام محمد باقر(ع):
امام باقر(ع) به نقل از پدران بزرگوارشان(ع) می‏فرماید:
فاطمه دختر رسول خدا(ص) از آن جهت طاهره نامیده شد كه از آلودگی و ناشایستگی پاك بود. او هیچگاه خون حیض و نفاس ندید.[۴۱] مناقب ابن شهر آشوب - ج ۳ ص ۳۳.
۶ ) حضرت امام صادق(ع):
امام صادق(ع) می‏فرماید:
تا هنگامی كه فاطمه زنده بود، خداوند دیگر زنان را بر علی(ع) حرام كرده بود. زیرا آن حضرت پاك بود و عادت زنانگی نداشت.[۴۲] بحارالانوار - ج ۴۳ ص ۱۹.
۷ ) حضرت امام موسی بن جعفر(ع):
امام كاظم(ع) می‏فرماید:
در خانه‏ای كه اسم محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین و از زنان، اسم فاطمه(س) باشد فقر و تهیدستی وارد نخواهد شد.[۴۳] سفینه البحار - ج ۱ - ص ۶۶۲.
امام موسی ابن جعفر(ع) از پدرانش نقل فرموده است كه حضرت علی(ع) فرمود:
فرد نابینائی اجازه خواست كه به منزل فاطمه(س) وارد شود، آن حضرت خود را به مانند پرده‏ای از او پوشیده داشت. رسول خدا(ص) به او فرمود، چرا خود را پوشیده داشتی در حالی‏كه نابیناست و ترا نمی‏بیند؟
حضرت زهرا(س) عرض كرد: اگر او مرا نمی‏بیند، من او را می‏بینم و نیز رائحه و عطر را می‏بوید و شامه‏اش سالم است. رسول خدا(ص) فرمود:
گواهی می‏دهم كه تو پاره تن من هستی.[۴۴] بحار الانوار - ج ۴۳ - ص ۹۱.
۸ ) حضرت امام رضا(ع):
امام رضا(ع) می‏فرماید:
رسول خدا(ص) فرمودند:
هنگامی كه به آسمان بالا رفتم، جبرئیل دستم را گرفته مرا وارد بهشت كرد از خرمای بهشتی به من داد و خوردم، آن خرما در پشت من تبدیل به نطفه شد هنگامیكه به زمین برگشتم با خدیجه همبستر شدم و او فاطمه را حامله شد، بنابراین فاطمه حوریه‏ای انسانی است، هرگاه مشتاق بوی بهشت می‏شوم دخترم فاطمه را می‏بویم.[۴۵] عوالم العلوم و المعارف - ج ۱۱ - ص ۱۰.
۹ ) حضرت امام جواد الائمه(ع):
موسی بن قاسم گوید:
به حضرت جواد(ع) عرض كردم، تصمیم گرفته بودم كه به نیابت شما و پدر بزرگوارت طواف كنم. به من گفته شد كه به نیابت جانشینان نمی‏شود طواف كرد. حضرت فرمود:
هر قدر كه می‏توانی طواف كن، زیرا این كار جایز است. سه سال بعد به آن حضرت عرض كردم. من درباره طواف به نیابت از شما و پدرت اجازه گرفتم و اذن فرمودید. از طرف شما تا جایی كه خداوند خواست طواف كردم و بعد چیزی در دلم خطور كرد و به آن عمل نمودم. فرمود آن چیز چه بود؟ عرض كردم یك روز به نیابت از حضرت رسول خدا(ص) طواف كردم حضرت سه مرتبه فرمود، درود خداوند بر رسول خدا باد و بعد روز دوم از طرف امیرالمؤمنین طواف كردم. و روز سوم به نیابت از حضرت حسن و چهارمین روز از حضرت حسین و پنجم از طرف علی بن الحسین و روز ششم از طرف ابوجعفر محمد بن علی و روز هفتم از سوی جعفر بن محمد و روز هشتم از طرف پدرت حضرت موسی روز دهم از سوی پدرت حضرت علی بن موسی و روز دهم از طرف شما ای آقای من و اینها همان كسانی هستند كه دین خداوند را با ولایت آنان پذیرفته‏ام. عرض كردم، گاهی از سوی مادرت حضرت فاطمه(س) نیز طواف كردم و گاهی هم طواف نكردم. فرمود:
آن را زیاد كن، زیرا كه برترین چیزی است كه بدان عمل می‏كنی.[۴۶] بحار الانوار - ج ۵۰ - ص ۱۰۱.
۱۰ ) حضرت هادی(ع) امام هادی(ع) فرمود:
رسول خدا(ص) فرمودند:
دخترم فاطمه بدان جهت «فاطمه» نامیده شد كه خداوند عزوجلّ او و دوستانش را از آتش جدا ساخته و بدور نگه داشته است.[۴۷] كتاب فاطمه الزهرا(س) شادمانی دل پیامبر - ص ۴۲.
۱۱ ) حضرت ابو محمد امام حسن عسگری(ع):
ابو هاشم عسگری گوید، از حضرت عسگری(ع) پرسیدم:
به چه جهت فاطمه(س) زهرا نامیده شد؟
فرمود:
بدان جهت كه چهره‏اش برای امیرالمؤمنین در آغاز روز بسان خورشید درخشان می‏درخشید و به هنگام ظهر بسان ماه تابان و در وقت غروب مانند ستاره فروزان تابناك بود.[۴۸] كتاب فاطمه الزهرا(س) شادمانی دل پیامبر - ص ۴۲.
۱۲ ) حضرت بقیه اللّه اعظم امام زمان(عج):
من از دختر رسول خدا(ص) سرمشق نیكوئی دارم. انسان نادان به پستی كار خودش گرفتار خواهد شد و به زودی شخص كافر خواهد دانست كه كار از آن كیست؟[۴۹] بحارالانوار - ج ۵۳ - ص ۱۸۰.
فاطمه(س) فانوس نور خداوند عزوجل و زیتونی می‏باشد كه بركاتش همگان را فراگرفته است.
او قطب دایره هستی و نقطه‏ای(مركزی) است كه هنگامی كه نازل شد كثرات فراوان پیدا نمود.
وی احمد دوّم و ستوده‏ترین مردم دوران خویش است او در میدان یكتاپرستی اصل و اساس است.
حضرت فاطمه زهرا(س) در اقوال صحابه‏ فضائل حضرت فاطمه(س) همچون امیر المؤمنین علی(ع) چنان بود كه هرچند مخالفان در كتمان و یا دگرگونی آن سعی داشتند و دوستان نیز در مخفی كردن آن تلاش كردند، لیكن باز در زمینه مناقب و فضائل آن حضرت كتب متعددی نگاشته شد و خود اهل سنّت روایت‏های بسیاری درباره ایشان نقل كرده‏اند. جالب اینكه تقریباً تمام مقامات و مناقبی كه در كتب شیعه درباره فاطمه زهرا(س) نقل شده در كتب معروف اهل سنّت نیز آمده است و در میان اسناد و مدارك این توصیفات به اعترافات صریحی در این زمینه، از افرادی همچون معاویه، عایشه و یا بعضی از خلفای پیشین برخورد می‏كنیم كه در صفحات تواریخی كه به دست مورّخان خود آنها نگاشته شده، ثبت است! و این چیزی نیست جز مشیت و اراده الهی و یك اعجاز بزرگ از اهل بیت عصمت(علیهم السّلام).
از جابر بن عبداللَّه انصاری صحابی بزرگ پیامبر اكرم(ص) نقل شده كه فرمود:
«وقتی خدا آدم و حوّا را خلق فرمود، در بهشت می‏خرامیدند و می‏گفتند:
از ما زیباتر كیست؟
در این گفت‏وگوها بودند كه دختری را مشاهد نمودند كه هرگز مانند وی را ندیده بودند، زیرا نورانیّت عجیب و درخشندگی فراوانش چشم‏ها را خیره می‏ساخت. عرض كردند:
خداوندا این بانو كیست؟
فرمود:
صورت سیده زنان، فاطمه زهراست. عرض كردند:
پروردگار این تاجی كه بر سر اوست چیست؟
فرمود:
شوهرش علی(ع). سؤال كردند این دو گوشواره چه هستند؟
فرمود:
دو فرزندش كه ایشان این مقام را دو هزار سال پیش از آنكه تو را خلق كنم در علم پنهانم داشتند.»[۵۰] نسان المیزان - عسقلانی - ج ۳ - ص ۳۴۵.
محبّ الدّین طبری در كتاب خود می‏نویسد:
«خدیجه كبری روزی از رسول خدا(ص) خواست كه برخی از میوه‏های بهشت را به او نشان دهد. جبرئیل به سوی برگزیده خلائق آمد و برای او دو سیب همراه آورده بود و عرض كرد: ای محمّد، پروردگارت سلام می‏رساند و می‏فرماید:
یكی از آن دو را خود بخور و دیگری را به خدیجه بخوران و باوی خلوت كن، زیرا می‏خواهم از شما فاطمه زهراء را به وجود آورم، پس رسول خدا آنچه را كه جبرئیل گفته بود، انجام دادند... تا اینكه گوید:
به همین دلیل بود كه نبی مكرّم هرگاه مشتاق بهشت و نعمت‏های آن می‏شد فاطمه را می‏بوسید و بوی وی را استشمام می‏كرد و در این هنگام كه بوی قدسی وی را استشمام می‏فرمود، چنین اظهار می‏داشتند:
فاطمه حوریه‏ای است به صورت انسان.»[۵۱] ذخائر العقبی، ص ۴۳.
راویان این حدیث عایشه و ابن عباس و سعید بن مالك و عمر بن خطّاب هستند.
به نقل از تفسیر ثعلبی از امام صادق(ع)[۵۲] مرحوم مجلسی - بحار الانوار - ج ۱۰. و جابر بن عبداللَّه انصاری آمده كه فرمودند:
«رسول اكرم(ص) فاطمه زهرا(س) را دیدند در حالی كه لباسی از پوشاك شتر بر تن داشت و به دست خود آسیاب می‏كردند و فرزند خود را نیز شیر می‏دادند، اشك‏های فراوان از چشم‏های رسول خدا(ص) سرازیر گردید و فرمودند:
دخترجانم تلخی و سختی دنیا را پیشاپیش بچش تا شیرینی آخرت را پس از آن دریابی. عرض كرد:
ای پدر گرامی، سپاس خدای بزرگ را بر نعمت‏هایش و شكر فراوان به خاطر مواهب و آلاء و بخشوده‏هایش، پس از این گفت‏وگو بود كه این آیه نازل می‏شود:
«وَلَسُوْفَ یُعْطیكَ رَبُّكَ فَتَرضی.» «به زودی پروردگارت آنچنان بخشش بر تو نماید كه راضی و خشنود گردی».[۵۳] سوره والضحی - آیه ۵.
از ابن عباس پسر عموی پیامبر(ص) چنین نقل كرده‏اند:
«آن شب كه صدیقه طاهره را برای زفاف به سوی منزل علی(ع) می‏بردند، رسول اكرم(ص) در پیش روی و جبرئیل سمت راست و میكائیل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حركت می‏كردند و خدای بزرگ را تسبیح و تقدیس می‏نمودند.»[۵۴] نیابیع الموده از قندوزی.
از انس بن مالك صحابی پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) روایت شده است كه رسول خدا(ص) پرسیدند:بهترین چیز برای زنان چیست؟ ما نتوانستیم جواب بدهیم، علی(ع) نزد حضرت زهرا(س) رفته، پرسش و فرمایش پیامبر را به او فرمود، حضرت زهرا(س) فرمود:
چرا نگفتی بهترین چیز برای زنان آن است كه مردان را نبیند و مردان نیز ایشان را نبینند! وقتی این جواب زیبا را حضرت علی(ع) به پیامبر(ص) از قول حضرت زهرا(س) فرمود:
پیامبر خدا(ص) فرمودند:
فاطمه پاره تن من است.»[۵۵] بحار الانوار - علامه مجلسی، ج ۴۳ - ص ۹۲.
ابو ایّوب انصاری نیز از صحابی پیامبر(ص) از ایشان نقل می‏كند:
روز قیامت منادی از زیر عرش ندا می‏كند:
«ای اهل محشر سر به زیر افكنید و چشم‏ها ببندید تا فاطمه(س) از صراط عبور فرماید، و آن گرامی عبور می‏كند در حالیكه هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتی همراه اویند.»[۵۶] امانی - شیخ صدوق - ص ۲۵ - به نقل از كتاب بانوی بانوان - نوشته ابوالفضل موسوی گرمارودی.
«عامر شعبی»، «حسن بصری»، «سفیان ثوری»، «ابن جبیر»، «جابر بن عبداللّه انصاری»، همه از پیامبر نقل كرده‏اند كه فرمود:
همانا فاطمه پاره تن من است كسی كه او را خشمگین سازد، مرا خشمگین ساخته است.»[۵۷] كشف الغمه - علی بن عیسی اربلی - ج ۲ - ص ۴۲ ) به نقل از همان كتاب.
«حسن بصری» در مورد عبادت حضرت زهرا(س) می‏گوید:
در این امّت عابدتر از فاطمه(س) نیامده است، آنقدر به نماز و عبادت می‏ایستاد كه پاهایش ورم می‏كرد.[۵۸] بیت الاحزان - ص ۲۲.
«عایشه» گفته است:
هرگز راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم، جز پدرش رسول اكرم(ص).[۵۹] بحارالانوار - مرحوم مجلس - ج ۴۳ - ص ۵۳.
«سلمان فارسی» این صحابی برجسته و یار باوفای پیامبر(ص) می‏گوید:
«دیدم كه فاطمه(س) نشسته بود و با آسیای دستی جو را آرد می‏كرد و دسته آسیا(به جهت مجروح بودن دست فاطمه(س) خونین بود و حسین(ع) كه در آن هنگام كودك خردسالی بود، در گوشه‏ای از خانه از گرسنگی گریه می‏كرد، عرض كردم:
ای دختر رسول خدا(ص) دستت را مجروح كرده‏ای در حالیكه «فضه» هست كه كارها را انجام دهد، فرمود:
رسول خدا(ص) به من سفارش كرده است كه یك روز، خدمت با فضه باشد و یك روز با من، و نوبت او دیروز بود...»[۶۰] بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج ۴۳ - ص ۲۸.
ابوذر «رحمه الله علیه» یار دیرین پیغمبر اكرم(ص) می‏گوید:
یكبار رسول خدا(ص) مرا فرستاد كه علی(ع) را فراخوانم. به خانه علی(ع) آمدم و او را صدا كردم، كسی جوابم نداد، و آسیای دستی داخل خانه خودبه خود می‏گشت و كسی كنار آن نبود، دوباره علی(ع) را صدا كردم، بیرون آمد و رسول خدا با او سخن گفت و به او چیزی فرمود كه نفهمیدم، آنگاه من گفتم:
از آسیابی كه در خانه علی است شگفت زده‏ام كه خود به خود می‏گشت و كسی كنار آن نبود! پیامبر فرمودند:
دخترم فاطمه چنان است كه خداوند قلب و اعضای او را از ایمان و یقین پر ساخته و خدا از ضعف و ناتوانی او آگاه است و او را در زندگیش كمك می‏فرماید : آیا نمی‏دانی كه خداوند فرشتگانی دارد كه مأمور كمك به خاندان محمدند؟[۶۱] بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج ۴۳ -ص ۲۹.
امام سجاد(ع) فرمودند:
«اسماء بنت عمیس برایم نقل كرد، كه من نزد جده شما فاطمه(س) بودم، هنگامی كه رسول خدا (ص) بر او وارد شد و او گردنبندی از طلا بر گردن داشت كه امیرالمؤمنان علی(ع) از سهم خود از غنائم برای او خریده بود.
رسول خدا(ص) فرمود:
ای فاطمه، مردم نگویند فاطمه دختر محمد(ص) لباس جبّاران به تن می‏كند.
فاطمه(س) گردن بند را پاره كرد و فروخت و با آن بنده‏ای را خریداری و آزاد ساخت و رسول خدا (ص) از این كار شادمان گشت».[۶۲] بحارالانوار - مرحوم مجلسی - ج ۴۲ - ص ۸۰.
جایگاه صحیفه فاطمه «سلام الله علیها»
قبل از هر چیز لازم است این مسأله روشن گردد كه آیا ملائكه با غیر پیامبر هم سخن می‏گویند؟
و آیا آنان را غیر از پیامبر كس دیگری هم می‏تواند دید؟ و آیا جز انبیاء كسی صدای آنان را می‏تواند بشنود؟
برای پاسخ به سؤالات فوق و یافتن جوابهای متقن و محكم به قرآن كریم مراجعه می‏كنیم:
۱ ) خداوند می‏فرماید:
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَه ُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلی‏ نِساءِ الْعالَمینَ[۶۳] سوره آل عمران - آیه ۴۱.
ترجمه:(و آنگاه فرشتگان گفتند:
ای مریم! خدای متعال ترا برگزید و پاكت گرداند و بر همه زنان عالم برتری بخشید.)
صریح آیه آن است كه فرشتگان مریم را مخاطب قرار داده و با وی سخن گفتند، آنهم با كلماتی كه بیانگر اوامر الهی و نیز كرامت وی در نزد خداست، یقیناً وی نیز نداء آنان را می‏شنید و خطابشان را می‏فهمید.
۲ ) خدای متعال می‏فرماید:
وَ أَوْحَیْنا إِلی‏ أُمِّ مُوسی‏ أَنْ أَرْضِعیهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقیهِ فِی الْیَمِّ وَ لا تَخافی وَ لا تَحْزَنی إِنّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلینَ[۶۴] سوره قصص - آیه ۷.
ترجمه: «به مادر موسی وحی نموده و فرمان دادیم كه طفل خود را شیرده و اگر بر او ترسانی وی را درون دریا بیفكن.»
مفسّران گفته‏اند:
معنی «اَوحَینا» در اینجا یعنی «اَلْهَنا» است، یعنی به قلب وی افكندیم و یا به قولی وی را به این خطاب مخاطب نمودند.
بعد از بیان این دو نكته، دیگر پذیرش این واقعیّت كه بانوی گرانمایه اسلام، فاطمه(ع) «محدّثه»و دریافت دارنده حقایق از بارگاه خدا بود، چندان دشوار نیست، چرا كه مقام ارجمند دخت پیامبر(ص) نه كمتر از «مریم» بود و نه كمتر از «مادر موسی». و روشن است كه «مریم» و یا «مادر موسی»، پیامبر خدا نبودند و باز روشن است كه «فاطمه(س)»، نیز پیامبر برگزیده خدا نبود.
مرحوم «صدوق» در كتاب خویش روایتی از «زید بن علی» آورده است كه می‏گوید:
امام صادق(ع) می‏فرمود:
فاطمه(س) را بدان جهت «محدثه» نامیده‏اند كه فرشتگان از آسمان فرود آمده و با او گفت‏وگو می‏كردند، همانگونه كه با «مریم» صحبت می‏كردند و او را ندا می‏دادند.
به فاطمه(س) نیز ندا دادند كه: یا فاطمه ! اِنَّ اللّهَ اصْطفاكِ و طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلی ینساءِ العالمین.[۶۵] كافی - ج ۱ - ص ۱۸۲.
ای فاطمه! خدا تو را برگزید و پاك و پاكیزه ساخت و تو را بر همه زنان گیتی برتری بخشید.
و نیز از امام صادق(ع) است كه به «ابابصیر» فرمود:
«...مصحف «فاطمه» نزد ماست.»
مردم چه می‏دانند مصحف «فاطمه» چیست؟
آنگاه فرمود:
مصحف «فاطمه» سه برابر قرآن است. به خدای سوگند كه یك واژه از قرآن كریم در آن نیست، بلكه كران تا كران آن حقایقی است كه خدا آنها را بر مادرمان فاطمه(س) املاء و وحی فرمود.[۶۶] كافی - ج ۱ - ص ۲۳۸. این روایت بیانگر نكاتی است كه در خور بحث و تحقیق می‏باشد:
۱ ) در مصباح المنیر آمده است كه: صحیفه قطعه پوست یا كاغذی را می‏گویند، كه در آن چیزی نوشته شده است و جمع آن «صُحُف» و «مُصْحَف» می‏باشد.
لسان العرب بیان می‏كند كه:
مُصْحَف یا مُصْحِف یعنی محل جمع شدن صفحاتی كه بر روی آنها مطالبی نوشته شده و بین دو جلد جمع گردیده باشد.
۲ ) از آنجا كه قرآن شریف در نظر پیروانش از شمار آیات و سوره‏ها گرفته تا حجم و اندازه، كتابی شناخته شده است، به همین جهت امام صادق(ع) كتاب خدا را مقیاس قرار داده و مُصْحَف را از نظر حجم و اندازه با آن سنجیده است.
با این مقیاس اگر قرآنی با حروف و صفحات متوسط در ۵۰۰ صفحه چاپ شود، مصحف فاطمه ۱۵۰۰ صفحه می‏گردد، درست سه برابر آن، و منظور امام همین است، نه اینكه كسی تصور نماید كه كتاب خدا ناقص است و مصحف فاطمه در مقام كامل ساختن آن می‏باشد، نه هرگز چنین نمی‏باشد، همچنان كه منظور این نیست كه قرآن دیگری بر فاطمه(س) فرو فرستاده است.
در جایی دیگر «حسین بن ابی علاء» از امام صادق(ع) آورده است كه فرمودند:
«مصحف فاطمه هرگز همانند قرآن نیست، اما در آن آنچه كه مردم را به ما و دانش ما نیازمند می‏كند و ما را از مردم بی‏نیاز می‏سازد وجود دارد، حتی حكم یك تازیانه یا ۱۲ یا ۱۴ آن و دیه خراش و... نیز یافت می‏شود.[۶۷] اصول كافی - ج ۲ - ص ۲۴۰.
و در روایت دیگری است كه فرمودند:
امّا «مصحف فاطمه» كتابی است كه همه رویدادها و نام تمامی كسانی كه تا روز رستاخیز زمام امور را به دست می‏گیرند، همه و همه در آن آمده است.
شب نزول صحیفه‏ ابو بصیر از امام محمّد باقر(ع) نقل می‏كند كه:
«در یكی از شب‏های جمعه هنگامه سحر حضرت جبرئیل و اسرافیل و مكائیل بر حضرت زهرا(س) نازل شدند و دیدند كه دختر پیامبر(ص) مشغول نماز است، همه ایستادند تا نماز تمام شد، آنگاه دسته جمعی به حضرت فاطمه(س) سلام كردند و گفتند:
«خداوند بزرگ به شما سلام می‏رساند»
سپس صحیفه‏ای را در حجره آن بزرگ زن بهشتی گذاشتند، حضرت زهرا(س) پاسخ داد:
قالَتْ: لِلّهِ السَّلامُ وَ اِلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَیْكُمْ یا رُسُلَ اللّهِ السَّلامُ.[۶۸] دلائل الامامه - ص ۲۸.
(سلام از آن خداست و از اوست سلام و به سوی اوست سلام، و بر شما ای فرستادگان خدا سلام و درود باد.)
● محتوای صحیفه فاطمه(س)
آنچه از روایات اسلامی و توضیحات حضرت زهرا(س) معلوم می‏شود، این است كه مطالب و مباحث صحیفه فاطمه(س) جزو اسرار الهی است كه فقط در اختیار رهبران معصوم(ع) قرار گرفته است و هیچ كس نباید از محتوای آن آگاهی پیدا كند، اما برخی از اصحاب رسول خدا(ص) مانند جابر بن عبداللّه انصاری با اجازه حضرت زهرا(س) فقط از مباحث كلّی آن تا حدودی اطّلاع پیدا كرده و یا برخی از صفحات آن را دیده‏اند.
جابر بن عبداللّه انصاری می‏گوید:
وارد منزل امام علی(ع) شدم، صحیفه‏ای در دستان فاطمه(ع) دیدم، كه رنگ سبز زیبای آن مرا به یاد زمرّد انداخت و در آن كتابی قرار داشت به سفیدی و روشنی نور خورشید، گفتم: پدر و مادرم فدای شما، ای دختر رسول خدا، آن چیست كه در دستان شماست؟ پاسخ داد:
قالَتْ: هذا لَوْحٌ أَهْداهُ اللّهُ اَبی أَبی رَسُولِ اللّهِ(ص) فِیهِ اِسْمُ بَعْلِی وَ اَسْمُ اِبْنیَّ وَ أَسْمَاءُ الْاَوْصِیاءِ مِنْ وُلْدِی فَأَعْطانیهِ لِیُبَشِّرَنیی بَذلِكَ‏
حضرت فرمود:
این كتابی است كه خداوند آن را به پدرم رسول خدا(ص) اهداء فرمود: در این كتاب نام پدرم، و نام شوهرم امام علی(ع) و نام دو فرزندم و امامانی كه همه از فرزندان من می‏باشند وجود دارد، این كتاب به من هدیه شده است تا بشارت فرح بخشی برای من باشد.
قال جابر: فیه اِثْنا عَشَر اَسْماء قُلْتُ اَسْما مِنْ هؤلاءِ؟
جابر گفت:
در این كتاب دوازده نام ثبت شده، آنها اسامی چه كسانی است؟ فرمود:
قالت:
هذِهِ اَسْماءُ الْاوْصِیاءِ اوَّلُهُمْ اِبنْ عَمِّی وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِی آخِرُهُمْ الْقائِمُ(ع).
حضرت فرمود:
این نام‏های جانشینان پیامبر است. اول آنها علی(ع) پسر عموی من و یازده فرزندان او كه همه از نسل من می‏باشد و آخرین آنها حضرت حجّه(قائم(ع)) است.
قال جابر:
فَرَأَیْتَ فیها مُحمَّداً مُحَمَّداً فی ثَلاثَه مَواضِع وَ عَلیّاً عَلیّاً عَلیّاً عَلیّاً فی اَرْبَعه مَواضِع.[۶۹] بحارالانوار ج ۳۶ - ص ۱۹۴.
جابر می‏گوید: درست كه نگاه كردم دیدم نام محمد در ۳ جا و نام علی در ۴ مورد ثبت شده است.
ابابصیر می‏گوید:
[۷۰] دلائل الأمامه - و عوالم العلوم از بحرانی اصفهانی. ص ۸۳۳. درباره مصحف فاطمه(س) از امام باقر(ع) سؤال كردم؟
ایشان فرمود:
مصحف فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) بر ایشان نازل شد.
پرسیدم:
آیا در این مصحف آیاتی از قرآن وجود دارد؟
فرمود:
در آن چیزی از قرآن نیامده است.
پرسیدم: بنابراین آن را برای ما توصیف نمائید.
فرمود:
۲ جلد به اندازه ورقهای زِبَرجَدِ سرخ می‏باشد.
گفتم:
فدای شما گردم. سپس پرسیدم: از اوراق آن برایم بگوئید.
فرمود:
اوراق آن از درّ سفید است.
گفتم:
فدای شما شوم. محتوای آن چیست؟
فرمود:
اخبار گذشته و آینده تا روز قیامت است. در آن است آنچه در آسمانها وجود دارد.
عدد ملائكه آسمان‏ها، تعداد تمامی بندگان خدا كه فرستاده او و یا انسان‏های عادی هستند. اسامی كسانی كه بعنوان رسول و كسانی كه اطاعت از آنان كرده و یا تكذیبشان نموده است.
نام جمیع بندگان مؤمن و كافر از ابتداء تا انتهای خلقت. اسامی شهرها، كشورها و ولایات از شرق تا غرب به همراه اوصافشان و تعداد مؤمنین و كافرین آن بلادها. داستان سرگذشت و اوصاف كسانی كه تمرّد و مخالفت نموده‏اند و بر مردم به ظاهر حكمرانی می‏كردند و اسامی و صفات یاورانشان و آن چیزی كه در تملّكشان بوده است. خصوصیّت بزرگانشان در تمامی ادوار.
سپس گفتم:
فدای شما گردم، آن ادوار چند سال است؟
فرمود: پنج هزار سال در هفت دوره.
در ادامه فرمود:
در آن است اسامی و زمان مرگ تمامی مخلوقات خداوند. اسامی و اوصاف و تعداد كسانی كه وارد بهشت و جهنّم می‏شوند. در آن است علم قرآن، تورات، انجیل، و زبور همانگونه كه نازل شده‏اند و تعداد تمامی درختان و نهرهایی كه در عالم وجود دارد.
سپس فرمودند:
زمانی كه خداوند اراده فرمود كه مصحف را بر ایشان نازل فرمایند، به جبرائیل، میكائیل و اسرافیل امر فرمود كه آن را بر فاطمه نازل كنند، آنان نیز در ثلث دوم از شب جمعه بر حضرت در حالیكه مشغول به نماز بود، وارد شدند و پس از اتمام نماز بر او سلام كردند و گفتند كه:
خداوند به تو سلام می‏رساند. سپس مصحف را نزد او گذاشتند. حضرت در جوابشان فرمود:
برای خداست سلام، از او است سلام و به سوی اوست سلام و بر شما فرستادگان خدا سلام.
سپس ملائكه به سوی آسمان برگشتند و حضرت بعد از نماز صبح تا زوال آفتاب مصحف را تا انتها خواندند و بعد از آن اطاعت ایشان بر تمامی جن و انس، پرندگان چرندگان، انبیاء و ملائك واجب گردید.
گفتم:
فدای شما گردم، بعد از حضرت مصحف چه می‏شود؟
فرمود:
ایشان مصحف را به امیرالمؤمنین دادند و سپس به حسن(ع) و بعد از آن به حسین(ع) و بعد از آن به اهلش تا صاحب الامر می‏رسد.
گفتم:
معلومات مصحف فراوان است. ایشان فرمود:
ابا محمد! آنچه از مصحف برای تو گفتم از ۲ ورق اول آن است و یك كلمه بعد از آن هم به تو نگفتم.
▪ مصحف فاطمه، نزد ائمه:
حدیثی نقل می‏كنیم كه معنای مصحف را با توضیحات فراوان‏تری تفسیر می‏نماید:
برخی از اصحاب حضرت امام صادق(ع) از مصحف فاطمه پرسیدند، امام پس از سكوتی طولانی فرمودند:
«شما از آنچه باید بخواهید و از آنچه نباید بخواهید سؤال می‏كنید. حضرت فاطمه(س) بعد از رسول خدا(ص) هفتاد و پنج روز زنده بودند و در فراغ پدر اندوهگین و متأثر جبرئیل برایشان فرود می‏آمد و سعی می‏كرد ایشان را تسلّی دهد و اندوهش را بزداید و وی را شاد نماید، بنابراین از موقعیت و مكان و مقام پدر با وی سخن می‏گفت و آنچه كه بعد از حیات ایشان در آینده پیش می‏آید به وی خبر می‏داد و علی(ع) آنها را می‏نوشت این مصحف فاطمه است.»[۷۱] بحارالانوار - ج ۱۰.
از روایات بسیاری از پیشوایان راستین آمده است كه:
مصحف فاطمه(س) نزد امامان اهل بیت است، برای نمونه:
۱ ) در كتاب «صافی» آمده است كه امام صادق(ع) فرمودند:
«فاطمه(س) مصحفی را به یادگار نهاد كه نزد پیشوایان اهل بیت است و «مصحف» نه قرآن خدا، اما سخنی از پیام اوست كه بر فاطمه(س) فرو فرستاده و پیامبر، آن را املاء نموده و امیرالمؤمنین آن را نوشته است.»[۷۲] بصائر الدرجات - ص ۱۵۶.
۲ ) یكی از یاران امام صادق(ع) به آن حضرت گفت:
فدایت شوم، پرسشی دارم، آیا می‏توانم با آرامش خاطر طرح كنم؟
آن حضرت پرده‏ای كه آن را از اتاق دیگر جدا می‏ساخت كنار زد و پس از نگاه به آنجا فرمود:
آنچه می‏خواهی سؤال كن. گفت: پیروان شما می‏گویند: پیامبر بابی از دانش را به علی آموخت كه از آن باب هزاران باب گشوده می‏شود، آیا این درست است؟
حضرت فرمودند:
به خدا سوگند كه ذات بی‏همتای او هزار باب از دانش به علی آموخت كه از هر باب آن هزار باب گشوده می‏شود. گفت: به خدا سوگند كه دانش كامل و واقعی این است.
آن حضرت لحظه‏ای درنگ كردند و فرمودند:
آن علمی است ارزشمند اما علم كامل نیست.
▪ «جامعه» چیست؟
«صحیفه فاطمه» و «صحیفه جامعه امیرالمؤمنین» به عنوان میراث امامت پس از شهادت امیرالمؤمنین در اختیار امام حسن(ع) و سپس در اختیار امام حسین(ع) و آن‏گاه دست به دست در اختیار ائمه بعد قرار گرفت و در موارد ضروری ائمه هنگام نقل حكم خاصی آن را می‏گشودند و جواب پرسشهای اصحاب خود را می‏دادند. گفته شده است ضخامت صحیفه در هنگام بسته بودن و پیچیده بودن اندازه ضخامت ران شتر دو كوهانه بوده است.[۷۳] اصول كافی - ج ۱ - ص ۲۹۵.
امام صادق(ع) به ابابصیر فرمود: بدان كه «جامعه» نزد ماست. اما مردم چه می‏دانند كه «جامعه» چیست؟ ابابصیر گفت: فدایت گردم. به راستی «جامعه» چیست؟
حضرت فرمودند: طوماری است به طول هفتاد ذراع، با ذراع پیامبر(ص) و با املای آن حضرت كه به خط علی(ع) است و تمامی رواها و نارواها و مسائل مورد نیاز مردم حتی حكم جریمه خراش وارد آوردن بر دیگران نیز در آن آمده است. گفت: سرورم، راستی كه این دانش و فرهنگی كامل است؟ فرمودند:
این دانش و فرهنگ است اما نه كامل.
▪ آگاهی جابر از صحیفه:
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می‏كند كه حضرت امام محمد باقر(ع) به جابر بن عبدالله انصاری فرمود:
با تو حاجتی دارم، چه وقت با تو محرمانه در میان بگذارم؟ عرض كرد هر وقت شما صلاح بدانید. پدرم روزی با جابر خصوصی جلسه‏ای تشكیل داد و فرمود:
جابر از لوحی كه در دست مادرم فاطمه(س) دیده بودی به من گزارش بده و از آنچه مادرم درباره محتوای آن لوح به تو خبر داده، خبر دارم كن.
جابر گفت:
خدا را شاهد می‏گیرم در زمان حیات رسول خدا(ص) برای عرض تبریك و تهنیت به مناسبت ولادت حسین(ع) خدمت فاطمه(س) رسیدم. لوح سبزی را در دست فاطمه دیدم، فكر كردم از زمرّد است. در آن لوح نوشته سفیدی را كه مانند نور خورشید بود مشاهده كردم، عرض كردم پدر و مادرم به فدایت، قصّه این لوح چیست؟
فرمود: این لوح را خدا به رسولش هدیه كرد تا خوشحالم كند، در آن نام پدر و شوهر و فرزندان و اسامی اوصیاء از فرزندان من مكتوب است.
جابر به امام باقر(ع) عرض كرد:
مادرت آن لوح را به من عطا كرد، آن را خواندم و از آن نسخه‏ای برداشتم.
امام فرمود:
آن نسخه را به من ارادئه می‏كنی؟
عرض كرد:
پدرم همراه جابر به منزل او رفت. پدرم از آستین خود صحیفه‏ای را بیرون كرد و فرمود:
جابر! تو در نوشته‏ات نظر كن، من مضموم آن را می‏خوانم، با آن تطبیق نما. پدرم بدون كم و زیاد، محتوای آن صحیفه را برای جابر قرائت كرد.
جابر گفت:
خدا را شاهد می‏گیرم در لوح هم همین را كه شما قرائت كردید نوشته بود.[۷۴] الاختصاص - ص ۲۱۰ -
بحارالانوار - ج ۳۶ - ص ۳۵۲.
كوتاه سخن اینكه از روایت مشخص شد كه جابر بن عبداللَّه انصاری نسخه‏ای از روی لوحی كه از خدای متعال به دست پیامبر(ص) و فاطمه(س) رسیده بود، برداشت. بنابراین نسخه نزد جابر بخشی از همان صحیفه اصلی می‏باش
سمیه حاج اسماعیلی و فهیمه بیدگلی
‏فهرست كتاب‏ها و منابع
۱- سیره چهارده معصوم(ع)، محمد محمدی اشتهاردی‏
۲- جلوه‏های رفتاری حضرت زهرا(س)، عذرا انصاری‏
۳- نگرشی كوتاه بر زندگی حضرت فاطمه زهرا(س)؛ ترجمه: محمد علی امینی‏
۴- فاطمه زهرا(س) از ولادت تا شهادت، ترجمه: علی كرمی
۵- فاطمه زهرا(س) بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی‏
۶- در حریم كوثر، سیدمحمدرضا طباطبائی‏نسب‏
۷- زهراء برترین بانوی جهان، آیه الله مكارم شیرازی
۸- فاطمه الزهراء(گفتار علامه امینی) حبیب چایچیان(حسان)
۹- نهج الحیاه (فرهنگ سخنان فاطمه(س))، محمد دشتی‏
۱۰- مسند فاطمه الزهراء(ع)، سید حسین شیخ الاسلامی‏
۱۱- فاطمه الزهراء از ولادت تا شهادت، آیه الله فقید سیدمحمدكاظم قزوینی
۱۲- فاطمه در سوگ عدالت، علی كرمی
۱۳- عوالم العلوم و المعارف و الاحوال؛ ج ۱۱/۲، سیدمحمدباقر موحدابطی‏اصفهانی
منبع : قرآن‌شناسی


همچنین مشاهده کنید