پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زوج های مرتب


زوج های مرتب
براساس نظام مندی ارزش ها، خواسته ها، تحولات و به طور کلی دیدگاه های یک جامعه، ممکن است رفتار سیاسی دارای هزینه و منفعت متفاوتی باشد. بدین معنا که در یک جامعه و در یک برهه زمانی و برش تاریخی یک رفتار سیاسی می تواند دارای هزینه زیاد و منفعت اندک باشد و به مجموعه رفتاری رادیکال متعلق شود، اما در برش تاریخی دیگر آن رفتار سیاسی یا مشابه آن، برای کنشگر سیاسی، هزینه اندک و منفعت زیاد به همراه آورد و میانه روی و اعتدال محسوب شود.
بنابراین نمی توان با خطی کردن این روابط و صدور نسخه های عام و فراگیر، رفتارهای سیاسی را برای همه دوران ها در دو دسته رادیکال و معتدل تقسیم بندی کرد و برای کنشگران سیاسی اعصار مختلف، تعیین کرد که در کدام محدوده ها حرکت کنند تا بر اعتدال گام بردارند و بر کدام طریق گام زنند تا مشی رادیکال منظور نشود؛ هرچند شاخصه هایی چون رفتارهای خشونت آمیز، می تواند به عنوان مواردی فراگیر و پرهزینه مطرح باشد اما پارامترهای مشابه و متعددی را نمی توان سراغ گرفت که به کار مرزبندی رادیکالیسم - اعتدال بیاید. این تازه بخشی از محدودیت برای تعیین چنین مرزهای مناقشه انگیز است. گام اول در رهایی از این زوج های مرتب، که ذهن خردورز را، در پی خود می کشاند تجدیدنظرطلبی در ادراک مفهوم «سیاست ورزی» است. این اجبار و این تحول خواهی نه از سر توصیه ای اخلاقی که خواسته زمانه و اقتضای عصر جدید است؛ یعنی به جای تعریف چند ترم و اصطلاح و نشستن بر جایگاه فیلسوفانه در سیاست، باید نگاه به پایین دست های سیاست انداخت. آنجا که زندگی فارغ از نسخه پیچی های متفکرانه و خشک، در جریان عادی خود، به حرکت ادامه می دهد و هیچ گنده گویی و تکلف را تاب و حوصله ندارد.
آنجا که مردم عادی، هرکدام فکر و مشغله ای در سر دارند و فردیت گم شده ای را که «حقیر» و گریان است، بی تابانه جست وجو می کنند تا بیایند و طفل«خود» را در آغوش کشند، حالا هر مشی و روشی را که خواهند برای یافتن این عزیزشان- یکی بگوید «لذت»، یکی بخواند «هوس»، یکی بنامد«خرد» - برگزینند، آن هنگام در چنین جست وجو و کاوشگری ای - که اینک حداقل در بخشی از جامعه ما در حال وقوع است - بخواهیم نسخه بنویسیم که اگر چنین بروی و چنین بخواهی و از این ابزارها استفاده کنی، صحیح است و صواب و مشی اعتدال و اگر چنان حرکت کنی و پایت را از مرزهایی که من می گویم فراتر گذاری، تندروی است و رادیکالیسم و این یعنی نابودی همه چیز. به باور نگارنده این نه تنها برای رسوخ در باورهای عمومی شیوه صحیح و مقبولی نخواهد بود که اتفاقاً آب بر آسیاب کسانی می ریزد که در جبهه مقابل نشسته اند، تا هر دو - ما و رقیب- برای حریف طلبی و پیشبرد مقصود، زوج هم را کامل کنیم. تا به همراهان خود بگویند «هان می بینی که دوباره سروکله این درشت گوهای فیلسوف نما پیدا شد. دوباره حرف از تعقل و خرد آمد.
کسی به فکر زندگی و کار و مشکلات و آن طفل گمشده تو نیست.» به دنبال انکار تعقل و اندیشه در حیطه سیاست نیستم اما به راستی کدام از ما می تواند ادعا کند شناخت صحیح، دقیق و علمی از تحولات عمیق و گاه شتابان اجتماعی دارد و نیز کدام از ما قادر است بگوید می تواند تنها بخش کوچکی از تحولات را مدیریت کند و اصولاً این خط کشی ها و تمسک به این زوج های مرتب کجا در کار مطالعات جامعه شناختی سیاست نتیجه داده است. به عکس اگر چنین خط فکری را در قبال حاکمان و احزاب سیاسی و فعالان این عرصه به کار گیریم و رفتارهای گروه، عده یا بخشی از صاحبان قدرت را در چارچوب معرفت شناسانه واکاویم، طریق صحیح و مطمئن تری رفته ایم، هرچند خوان و خطرات بیشتری را پیش رو داشته باشیم.
نگاه خشک و ترویج چنین نگاهی به سیاست در عرصه عمومی، یک عارضه و تنها اگر یک عارضه دارد آن فاصله گرفتن جامعه از چنین غولی است که ما می سازیم و تازه اسم خوش سابقه ای به نام«سیاست» روی آن می گذاریم، به عکس اگر مباحثه های خشک و ایضاح جریانات فکری در سطوح فوقانی مباحثات روشنفکرانه باقی بماند و بیشتر رفتار سیاسی حاکمان و فعالان سیاسی بررسی شود و همراه با آن شناسایی خرده جنبش های مردمی، خواسته ها و مطالبات مردم طرح و اندیشیده شود، نتیجه مطلوب تری دارد. سیاست را از منظر بهینه سازی رفتار سیاسی رصد کردن، از زاویه اندیشیدن و تعقل خشک بررسی کردن و فروکاستن آن از مساله زندگی به یک رشته علمی، ترویج اعتدال و تبیین رادیکالیسم، هرچند تلاشی ارزشمند است و نتایج مبارکی دارد اما انعکاس و نشان اندکی از تمامی حقیقت است. این را یادمان نرود.
مهدی فولادگر
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید