پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ما روزنامه نگاریم


ما روزنامه نگاریم
۹۱درصد روزنامه نگاران در محیط کار خود دچار فشار روانی هستند. ۵/۷۱ درصد روزنامه نگاران به دلیل استرس شغلی با همسر خود دچار اختلاف شده اند. صددرصد روزنامه نگاران فاقد احساس امنیت شغلی هستند و ۶۹ درصد آنان حداقل یک بار تصمیم به ترک این شغل گرفته اند. ۶۶ درصد روزنامه نگاران دارای یکی از عارضه های پرخاشگری، بی خوابی، افسردگی، خواب آلودگی، شتاب زدگی در انجام امور و فراموشی هستند و براساس مطالعات سازمان بین المللی کار۱، روزنامه نگاری یکی از ۱۰ شغل پرخطر به شمار می آید.
همه ما مزه تعطیل شدن روزنامه ها را چشیده ایم و می دانیم که بسیار تلخ است اما آنچه تلخ تر است رفتار عناصر تشکیل دهنده یک روزنامه (صاحب امتیاز، مدیرمسوول، سردبیر، تحریریه، فنی، اداری و مالی) با یکدیگر است. روزنامه داران باید درک کنند که بخش عظیمی از بدنه روزنامه نگاری کشور ناگزیر است با دستمزدی کار کند که شایسته انسان نیست و زیر خط فقر است.
در ایران روزنامه نگاری یکی از حرفه هایی محسوب می شود که در آن، بهره وری از نیروی کار بسیار بالا است. روزنامه نگار، آن کارمندی نیست که شما را برای گرفتن یک امضا چند هفته معطل کند. روزنامه نگار، کارگری است که محصول کارش باید هر صبح روی دکه ها حاضر باشد.
انضباط فضیلتی است که تولید روزنامه به شدت آن را طلب می کند. روزنامه نگار نیز بنا به ماهیت کار ناگزیر از تنظیم خود با خط تولید است. این امر البته می تواند همراه با عشق و علاقه به کار یا بدون آن صورت گیرد چرا که در نهایت، امری جبری است.
اما برخورد روزنامه داران چگونه است؟ طی ۱۳ سال سابقه کار مطبوعاتی (در بخش خصوصی) به یاد ندارم که حقوقم را سر وقت دریافت کرده باشم (البته شاید بی عرضگی از خودم است). گاه این دیرکرد به دو تا سه ماه می رسد.
فشارهایی که به گونه های مختلف روزنامه داران را در تنگنا قرار می دهد مستقیماً به نیروی کار منتقل می شود. یکی از همکاران در روزنامه یی به من گفت چهار ماه است که مشغول به کار شده و هنوز برایش تعیین حقوق نشده، دست آخر به روزنامه دار مراجعه کرده و او نیز به جای تعیین حقوق و پرداخت معوقه، علی الحساب برای گذران زندگی به او داده است. در روزنامه دیگری شاهد بودم که روزنامه دار نه تنها از دادن یک وعده غذای گرم که حق کارگر استخدام شده است طفره می رفت بلکه پول ایاب و ذهاب رفتن به ماموریت های خبری را نیز پرداخت نمی کرد و روزنامه نگار مجبور بود از جیب مبارکش برای روزنامه هزینه کند. این یکی دیگر از شنیده ها نیست بلکه تجربه شخص خودم است.
روزنامه یی مرا برای همکاری دعوت کرد، برای مذاکره پیش مدیرمسوول و سردبیر رفتم، مدیر مسوول و سردبیر (هر دو سمت را یک نفر برعهده داشت) از من علاوه بر مدارک معمول سفته طلب کرد، کنجکاو و قدری عصبی شدم، سفته برای چه، مسوول امور اداری و مالی که دختر وی بود گفت ما از هر روزنامه نگاری که اینجا استخدام و بیمه شود سفته دریافت می کنیم. این دیگر شاهکار بود. گفتم روزنامه نگاری که برای نوشتن مجبور است سفته بدهد روزنامه نگار نیست و مکان را ترک کردم. حال و روز همکاران حق التحریری اسفناک تر است. خوش حساب ترین روزنامه ها با تاخیری دو ماهه حق التحریر ها را پرداخت می کنند.
برخی روزنامه ها نیز رسماً اعلام کرده اند که حق التحریرها را با تاخیر شش ماهه پرداخت می کنند. بسیاری از روزنامه ها از رده بندی هایی برای تعیین حقوق استفاده می کنند مانند خبرنگار درجه یک، درجه دو و درجه سه. جالب اینجا است که هر روزنامه در تعیین درجه معیار خاص خود را دارد. باز هم درود به شرافت آنهایی که معیاری عینی را جلوی روزنامه نگار می گذارند و براساس آن صحبت می کنند.
در بسیاری از روزنامه ها این معیارها سلیقه یی است و به رابطه تو با طرف مقابل مربوط می شود. لازم به ذکر است که چنین تقسیم بندی هایی هیچ مبنای قانونی ندارد. تصور نکنید که به هنگام تعطیل شدن این بنگاه اقتصادی که روزنامه نام دارد به یکباره این تضاد منافع میان روزنامه دار و روزنامه نگار از بین رفته و همه یک دل و یک زبان می شوند؛ نه این طور نیست. برخی مواقع حقوق کارگران (روزنامه نگاران) تسویه نمی شود، سنوات و مزایا پرداخت نمی شود، حرفی از حق التحریرها نمی زنند و همه چیز مسکوت باقی می ماند.
سیاست انتقال بحران به نیروی کار در صورتی که مالک بنگاه اقتصادی (روزنامه دار) ناتوان باشد و از هیچ ممری قادر به تامین مالی نباشد امری است که در شرایط حاضر نمی توان به آن خرده گرفت اما در شرایطی که با تعطیلی یک روزنامه، ۳ روزنامه در کشور متولد می شود و کماکان از سوی روزنامه داران تمایل برای انتشار روزنامه های متعدد وجود دارد، چنین برخوردی با نیروی کار جای سوال دارد. پرسش این است که روزنامه داران در رفتار واقعی خود چه جایگاهی را برای روزنامه نگاران (کارگران) درنظر گرفته اند و در جامعه مطلوب آنها وضعیت و شرایط نیروی کار چگونه خواهد بود؟ منتظر پاسخیم.
پی نوشت:
۱- آمار ارائه شده از پایان نامه کارشناسی ارشد ارتباطات مهرداد خلیلی استخراج شده است.
بابک پاکزاد
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید