چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


شتابزدگی اصولگرایی


شتابزدگی اصولگرایی
زمانی که تغییری بنیادین در سیستم سیاسی و اقتصادی بلوک شرق به وجود آمد، فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز و ایدئولوگ اردوگاه سرمایه داری نئولیبرال از پایان تاریخ و برتری همیشگی سیستم سرمایه داری غربی سخن به میان آورد. شتابزدگی راستگرایان افراطی در نکوداشت فراگیر شدن ایده بگذار بگذرد، دیری نپایید. کشورهایی که پیش از این سیستم سوسیالیستی بر آنها حاکم بود، در پیاده سازی آنارشیک سرمایه داری دچار نابسامانی های شدید اقتصادی و سیاسی شدند. بدین سان تاریخ در زمان مورد تصور طرفداران بگذار بگذرد نه تنها متوقف نشده است بلکه ارابه خود را در جاده ستیز منافع به پیش می راند. مهمترین درس تاریخ عدم توقف فرآیند یادگیری و پایان ناپذیری اصلاح و انطباق است.
فقدان توجه به این دو اصل به تحمیل هزینه های ناشی از احتمال تکرار تجربه های ناموفق، تشدید فاصله با اهداف مطلوب و ایجاد شرایط نامطلوب با ویژگی های اقتصادی، اجتماعی ناشناخته منجر می شود. دولت نهم از همه استادان بسیجی دعوت کرده تا نظر خود را در مورد برنامه اعتلای اسلامی، همان برنامه پنج ساله پنجم توسعه، اعلام کنند. این در حالی است که برنامه پنجم توسعه کشور در قالب یکی از مفاد سند چشم انداز بیست ساله، پیش از این به تایید مقام رهبری رسیده است. به عبارت دیگر، تجدید نظر در اهداف، رویه ها، مفاد و سیاست های برنامه پنجم به معنای عدول از اهداف و مسیر مورد اجماع سند چشم انداز بیست ساله خواهد بود. علاوه بر این، دولت نهم هنوز گزارش کارشناسی و روشنی از عملکرد مصوبات برنامه چهارم به پیشگاه ملت ارائه نداده است. در حالی که مشخص نیست اجرای برنامه چهارم توسعه به کجا رسیده، چگونه می توان به فکر طرح ریزی برنامه پنجم بود. در شرایطی که سازمان متولی برنامه ریزی در ایران منحل شده و به صورت دقیق مشخص نیست چه سازمان یا سازوکاری جایگزین آن خواهد شد و چشم انداز روشنی از تحقق اهداف برنامه چهارم توسعه وجود ندارد، برنامه ریزی به معنای ارائه مجموعه یی از اقدامات خواهد بود که پیوند روشنی با اهداف برنامه های قبل ندارند و فاقد توالی منطقی شروع برنامه جدید از نقطه پایانی برنامه پیشین هستند.از طرف دیگر، برنامه پنجم توسعه بر مبنای فقرزدایی و کاهش نابرابری اقتصادی تعریف شده بود. دولت نهم نیز عدالت را محور برنامه های خود اعلام کرده است. بنابراین، پرسش این است که کدام قسمت از طرح کلی برنامه پنجم نیاز به بازنگری و بازنویسی مطابق با اهداف دولت جدید دارد؟ در صورتی که برنامه نیاز به بازنگری نداشته باشد، طراحی جزئیات آن مستلزم به کارگیری نظریات اقتصاددانان توسعه خواهد بود، در غیر این صورت لازم است کارشناسان مسائل توسعه و اقتصاد ایران به بازنگری در اهداف و مفاد برنامه پنجم اهتمام ورزند.
کاهش فقر و نابرابری نه تنها هیچ ناسازگاری با اعتلای یک کشور ندارد بلکه پیش شرط ضروری اعتلای ایران نیز است.اگر اعمال حکومت در طرفداری از گروه هم سود به نابرابری در توزیع منابع، منافع و کنترل منابع منجر شود، در این صورت می توان این وضعیت را ناعادلانه توصیف کرد. این بی عدالتی نمایانگر رابطه یی است که بین دولت و طبقه وابسته به دولت به وجود آمده و از آنجا که گروه هم سود دولت کنترل منابع را در اختیار دارد، در مبادلات بازاری نیز انحصاری پنهان وجود دارد و نتیجه این انحصار پنهان انحراف از کارایی در بازار است. اگر در اینجا تجویزی برای تمهید دسترسی باز به حقوق مالکیت ارائه شود، هدف غایی آن رقابتی کردن فضای اقتصادی و کاهش اثر میدان های گرانشی ناشی از نابرابری فرصت ها و کنترل، یعنی قدرت، بر جریان اطلاعات است. تغییر اقتصادی فرآیندی تدریجی و مستمر است که در حاشیه ماتریس نهادی موجود رخ می دهد. زمانی که نهادسازی لازم برای تسهیل ابداع تکنولوژیک انجام شود، سازمان ها در چارچوب سیستم انگیزش و پاداش جدید کارآفرینان را به انباشت دانش متناسب با ساختار جدید نهادی فرا می خوانند و انباشت دانش توسط کارآفرینان در ترکیب با یادگیری سازمانی به تغییر اقتصادی منجر می شود.به نظر می رسد دولت قصد دارد تمامی برنامه های خود را یکجا و در چارچوب یک برنامه پنج ساله محقق کند. آرمان های بلندمدت در یک برنامه پنج ساله محقق نمی شوند، اگرچه طراحی یک برنامه طولانی مدت با افق چند ۱۰ ساله نیز به تامین اهداف مطلوب برنامه ریزان نمی انجامد زیرا اجرای هر برنامه به معنای تغییر واقعیت سیستم اقتصادی، اجتماعی کشور است.
بنابراین نمی توان برای واقعیتی که از آن شناختی وجود ندارد، برنامه ریزی بلندمدت کرد. با این وجود طراحی محورهای کلی و فراکلان با افق بلندمدت امکان طراحی مجموعه یی منسجم و کنترل فرآیند برنامه ریزی طی دوره آینده را فراهم و به روند کار مجریان مختلف کمک می کند. از این رو یک برنامه پنج ساله معطوف به هدف پایان تاریخ نیست و زمانی که اهداف آرمانی قبلاً برای آن در نظر گرفته شده اند، انحراف از این اهداف به معنای به رسمیت نشناختن تلاش های برنامه ریزان، مدیران، سیاستگذاران و مقامات بلندپایه کشور است.از طرف دیگر توجه سیاستگذاران باید همواره معطوف به این واقعیت باشد که نوسانات شدید در عرصه تصمیم گیری، برنامه ریزی و سیاستگذاری، هزینه های سنگینی به اقتصاد ایران تحمیل می کند. ممکن است در کوتاه مدت درآمد سرشار نفتی به درک این هزینه ها کمکی نکند، اما در بلندمدت چنین منبع درآمدی وجود نخواهد داشت و هزینه های بسیار سنگینی برای آیندگان به ارث گذارده خواهند شد. برنامه ریزی توسعه یک فرآیند بهینه یابی مستمر طی زمان و برای نسل های مختلف است. چنین رویه یی به طور حتم با عدالت بین نسلی نیز منافات دارد و از دولتی که شعار عدالت محوری می دهد، انتظار نمی رود عدالت بین نسلی را به سادگی نادیده بگیرد.
رضا مجیدزاده
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید