جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فروخورنده خشم و اسوه مهرورزی


فروخورنده خشم و اسوه مهرورزی
پیشوای هفتم شیعیان جهان، حضرت امام موسی بن جعفر(ع) ملقب به کاظم در روز هفتم ماه صفر سال ۱۲۸هجری قمری در "ابوا»" به دنیا آمد. کینه ایشان "ابوالحسن" و "ابوابراهیم" است. آن حضرت بعد از شهادت پدر بزرگوارشان-امام صادق(ع) - در حالی به امر خدای متعال و وصیت پدرشان به امامت رسیدند که ۲۱ سال از عمر مبارکشان می گذشت. ایشان در بین امامان شیعه بیشترین مدت امامت-بجز حضرت ولی عصر(عج) - را دارند که به بیش از ۳۵ سال می رسید. دوران امامت ایشان با دوره خلافت سلسله بنی عباس همراه بود که اواخر حکومت منصور عباسی، کل حکومت هادی و ۱۳ سال از دوران حکمرانی هارون را شامل می شد. آن طور که در تاریخ زندگی ایشان آمده است، دوره حاکمیت هارون سخت ترین دوره زندگی آن حضرت بوده است چراکه ایشان بیشتر این دوران را در زندان های حکومت جائر عباسی و تبعیدگاه هایی چون بصره و بغداد گذراندند.
در سال ۱۷۹ هجری قمری آن حضرت به قصد حج عازم شد و در آن سفر بود که عظمت و شان فوق العاده ایشان برای هارون کاملا روشن شد. به همین خاطر هارون با ادعای حفظ مصالح اسلام و در واقع بخاطر استمرار حکومت ناحق و ظالمانه خود امام را در مدینه دستگیر کرد. هارون از اینکه سادات به رهبری امام موسی کاظم(ع) بر ضد او قیام کنند به شدت می هراسید تا آنجا که با روشی حیله گرانه امام را از مدینه تبعید کرد و برای آنکه مردم متوجه نشوند که پیشوایشان به کدام شهر تبعید می شود چندین کاروان را به طور همزمان به مقاصد مختلف اعزام نمود. اولین تبعیدگاه امام شهر بصره بود.
در همین حال هارون در نامه ای از عیسی بن جعفربن منصور که حاکم بصره بود، خواست که امام را در غل و زنجیر کرده و به زندان بیندازد. بعد از گذشت یکسال از حبس امام در آن زندان مخوف، هارون از حاکم بصره خواست که امام را به قتل برساند لکن عیسی از اجرای این دستور امتناع کرد، به همین علت امام به شهر بغداد تبعید شد و در سیاه چال های دهشتناک زندان فضل بن ربیع- حاکم بغداد- فرو رفت. ایشان علی رغم در بند بودن همواره به عبادت و راز و نیاز با معبود خویش مشغول بودند و حتی خدای متعال را بخاطر چنین فرصتی (توفق عبادت) شکر می کردند. بعد از مدتی هارون، این بار دستور قتل امام را به فضل داد که وی نیز از انجام این جنایت امتناع کرد. چند سالی به همین منوال آن حضرت را به زندان های مختلف منتقل می کردند تا آنکه در سال ۱۸۳ هجری قمری، فردی به نام سندی بن شاهک دستور هارون مبنی بر قتل امام را پذیرفت و امام موسی(ع) را در سن ۵۵ سالگی مسموم کرد تا دوران اسارت امام در زندان هارونیان به پایان رسد، در کتب تاریخ این دوران بین ۴ تا ۱۴ سال ذکر شده است. بعد از شهادت آن حضرت، هارون سعی کرد قتل امام را به عنوان یک مرگ طبیعی قلمداد کند اما حقیقت پنهان نماند چراکه بعد از مسمومیت، عده ای را بر بالین امام آوردند تا شهادت بدهند که بدن امام سالم است و زخمی بر آن نیست اما آن حضرت در همان حال، به خرماهایی که بوسیله آنها، ایشان را مسموم کرده بودند اشاره کرد. پیکر پاک موسی بن جعفر(ع) را در مکانی حوالی بغداد (مقابر قریش) به خاک سپردند. از آنجاکه ایشان محبوبیت زیادی در بین مردم و مقام والایی نزد خدای متعال داشتند مقبره و بارگاهی بر مزار ایشان برپا شد و شهری به نام کاظمین در همان دوران و در آن محل ایجاد گردید و رو به آبادی گذاشت.
درباره صفات نیک اخلاقی ایشان سخن بسیار است. نقل است که برخی از افراد نادان که از طرف حکومت تحریک، تحریص یا تطمیع شده بودند به خاندان آن حضرت و در حضور ایشان هتاکی می کردند اما ایشان با رفتار نیک و فرو خوردن خشم خود آنها را شرمنده می ساخت تا هم حقانیت خاندان نبوت و امامت را به اثبات برساند و هم فرد مذکور را تنبیه کند. علت آنکه لقب کاظم(به معنای فرو خورنده خشم) را به ایشان دادند نیز به همین خاطر بود. امام موسی(ع) نسبت به بیان حق شجاع و بی باک بودند و می فرمودند:"قل الحق و لو کان فیه هلاکک" یعنی: حق را بگو اگرچه آن حقگویی موجب هلاک تو باشد. امام موسی بن جعفر(ع) در مدینه محبوبیت بسیاری داشت، همواره به فقرا در نهان و خفا کمک می کرد و در همین حال از هدایت و جهت دهی بازماندگان آل علی(ع) هیچگاه غافل نمی شد.
ایشان همیشه لباس خشن و روستایی به تن داشتند و در زهد و پارسایی نمونه ای بارز بودند. آن حضرت صوتی خوش برای تلاوت قرآن داشت که حتی همسایگان از شنیدن صدای تلاوت ایشان به گریه می افتادند. امام موسی(ع) نقش بزرگی در گسترش معارف دین مبین اسلام ایفا کردند و با عنایت به فعالیت های امام محمدباقر(ع) و پدر بزرگوارشان امام صادق(ع) در زمینه نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسیر و کلام تلاش های علمی زیادی را انجام دادند. حکومت ستمگر وقت نیز با آگاهی از صفات نیک و پسندیده آن حضرت و نگرانی از سرنگونی حاکمیت خود، در برابر امام و پیروان پاک باز ایشان به طرق مختلف صف آرایی می کرد چنانکه برخی از شاگردان مکتب جعفری (ع) را به پایه گذاری مذاهبی مانند حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی تحریص کردند، تا در دل این اختلافات به حکومت خود قوام بخشند.
گاهی اوقات نیز یاوران و بستگان امام را از بیم قیام ایشان به زندان می افکندند و گاهی نیز آنان را مانند آنچه در واقعه فخ روی داد، به قتل می رساندند. در این واقعه عده ای از یاران امام به رهبری حسین بن علی بن عابد -از نوادگان امام حسن(ع)- با مزدوران عبدالعزیز عمری(از عمال حکومت) درگیر شدند و توانستند عده ای از آنان را بکشند اما نیروهای هادی عباسی (حاکم منطقه) ایشان را در منطقه ای به نام فخ محاصره کرده و قتل عام نمودند و حتی اجازه به خاک سپاری پیکرهای شهدا را نداند تا طعمه جانوران وحشی بیابان شود. آن حضرت نیز هیچ گاه از مبارزه با حکومت عباسیان رویگردان نبود، البته ایشان یاوران پاک باخته ای نیز داشتند. یکی از دوستداران ایشان علی بن یقطین بود که در دستگاه عباسی به صدارت رسیده بود اما به امر امام تقیه می کرد تا از رهگذر حضور وی در دستگاه عباسیان، آسیب های کمتری به شیعیان آل علی(ع) وارد آید.
امام همواره نسبت به زیردستان، فرزندان و همسران خود با عطوفت و مهربانی رفتار می کردند. اولین همسر امام موسی(ع)، زنی با تقوا به نام نجمه بود، آن حضرت در طول حیات پربرکت خود فرزندان زیادی را پرورش دادند که بزرگترین فرزند ایشان حضرت علی بن موسی رضا(ع) می باشد. از دیگر فرزندان نام آور آن امام نیز می توان به حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) و حضرت محمد بن موسی در شیراز، حضرت حمزه بن موسی در ری و از دختران آن حضرت نیز، حضرت فاطمه معصومه (س) در قم مدفون است. دیگر فرزندان ایشان نیز هر یک مشعل دار علم وتقوا در زمان خود بوده اند و مقابر متبرک ایشان بیشتر در ایران و بعضا در سایر کشورهای اسلامی منطقه است. باشد که از پیروان آن امام همام باشیم.
نویسنده : محسن رنجبر
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید