پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نوازنده و خواننده خوب نداریم


نوازنده و خواننده خوب نداریم
ـ گفت و گو با امین الله رشیدی
دوران طلایی موسیقی ایران در دهه های ۲۰ و ۳۰ حاصل کار استادان بی همتای موسیقی ایرانی در رادیو است. بدون شک سازوکار و نحوه تولید این آثار در آن زمان به شکل عمیقی می تواند تنگناهای امروز را در تولید آثار فاخر موسیقی ایرانی تا حدودی روشن کند. امین الله رشیدی، خواننده و آهنگساز یکی از بازماندگان نسلی است که آن سال ها در رادیو به تولید آثار قابل اعتنای موسیقی ایرانی مشغول بودند و کارهای قابل ملاحظه ای را در آن سال ها به دست داده اند. در گفت و گویی که می خوانید، رشیدی به توضیح چگونگی ورودش به رادیو و نحوه تولید آثاری که در آن نقش داشته، می پردازد.این گفت و گو به بهانه انتشار تازه ترین اثر آقای رشیدی با عنوان «بخت گمشده» انجام شده است.
▪ آقای رشیدی، چه سالی از رادیو استعفا دادید؟
ـ من سال ۱۳۴۸ از رادیو استعفا دادم. شغل من سردفتری بود. از من ایراد گرفتند که یک خواننده نمی تواند سردفتر باشد.
▪ شما در دانشگاه حقوق خوانده بودید؟
ـ آن وقت اینطور بود که با تحصیلات کلاس نهم یا دیپلم می توانستند بروند دفتریاری و بعد از چند سال سردفتر می شدند. سردفتر درجه سه، دو و سپس درجه یک.
▪ بعد از سال ۴۸ آهنگ هایتان به چه شکل پخش می شد؟
ـ اغلب آثار من در همان زمان حضورم در رادیو منتشر شد. البته همه آثار پخش نشده بود. در دادگستری گفتند که من باید استعفا بدهم. من گفتم که از راه موسیقی ارتزاق نمی کنم، کار من سردفتری است. گفتند خوانندگی مخالف شئون سردفتری است. من هم دیدم که نمی شود از راه موسیقی ارتزاق کرد، یعنی این کاره نبودم.
▪ یعنی شما حاضر نبودید به مجالس و کافه ها برای اجرای موسیقی بروید؟
ـ نمی توانستم بروم. به هرحال من استعفا دادم. بعد از استعفا ماجرا را برای وزیر دادگستری نوشتم. بعد از دو سال به کار سردفتری برگشتم و کار موسیقی را کنار گذاشتم. البته نه به طور کامل. برای شعر زمستان مرحوم مهدی اخوان ثالث آهنگی ساختم که خانم پروین آن را اجرا کردند.
▪ در چه سالی؟
ـ سال ۱۳۴۸. خانم پروین صدایی بین زن و مرد داشت. چون این شعر را باید یک زن می خواند، در نتیجه هم کار خوب از آب درآمد. ارکستر بزرگ رادیو ایران به رهبری مرحوم سیروس شهردار که یکی از نوازنده هایش مرحوم علی تجویدی بود، آن را اجرا کرد.
▪ برای گرفتن شعر زمستان از مرحوم اخوان اجازه گرفتید؟
ـ صددرصد.
▪ از سال ۴۸ تا پیروزی انقلاب صدای شما از رادیو پخش می شد؟
ـ خیلی کم.
▪ شما کلاس موسیقی هم داشتید یا فقط آهنگ می ساختید؟
ـ آهنگ برای خودم می ساختم. چون دوری از موسیقی برای من امکان پذیر نبود. وقتی بازنشسته شدم با خودم گفتم، حالا وقتش است آهنگ هایی که در رادیو خوانده ام، به صورت کاست و CD منتشر شود. در سال اول بعد از پیروزی انقلاب که مسوولان قبول نمی کردند. نامه ای به آقای لاریجانی نوشتم. آقای لاریجانی جواب نمی داد. من ایستادگی کردم و گفتم من می خواهم این آهنگ ها را به صورت دو آلبوم پخش کنم. تا اینکه در زمان دولت آقای خاتمی اجازه انتشار گرفتم و آلبوم عطر گیسو منتشر شد.
▪ آقای رشیدی، می خواهیم برگردیم به نقطه شروع کار شما به عنوان خواننده. می خواهیم درباره ساختار رادیو در دهه ۳۰ که اوج فعالیت شما بود صحبت کنید. شما دو سال در هنرستان موسیقی تحصیل کرده اید. بعد با معرفی موسی معروفی وارد رادیو شدید. حالا می خواهم بدانم با چه روندی وارد رادیو شدید؟
ـ آن موقع من تازه از کاشان آمده بودم.
▪ در کاشان هم موسیقی کار می کردید؟
ـ مادرم که زن اهل شعر و ادبی بود، به فرزندانش نصیحت می کرد که شما حتماً باید هنری داشته باشید که اگر پشت میزنشینی ممکن نشد درنمانید. یک تابستان ما را گذاشت در دکان حلوایی. یک تابستان ما را گذاشت نجاری. یک تابستان ما را گذاشت نقاشی. ذوق من بیشتر شاعرانه بود و به نقاشی تمایل داشتم تا به کارهای دیگر. استاد من مرحوم حسن خان بود. استاد دیگری هم داشتم به نام استاد دبیرستانی که ایشان تابلوهای کاخ سعدآباد را کشیده بود.
مرحوم حسن خان خیلی قشنگ تار می زد و علاقه من به موسیقی از همین جا شروع شد. ایشان دید که من به موسیقی علاقه دارم، گفت بیا و یاد بگیر. من هم رفتم خانه ایشان و مقدمات تار را یاد گرفتم. اول مایه افشاری را به من یاد داد. بعد که به تهران مهاجرت کردم و دفتریار شدم، یک روز در روزنامه اطلاعات خواندم که هنرستان موسیقی هنرجوی شبانه رایگان می پذیرد، برای کلاس ساز و آواز.
▪ این هنرستان موسیقی زیر نظر سازمان پرورش افکار بود یا زیر نظر یک جای خصوصی؟
ـ خصوصی نبود. برای فرهنگ و معارف بود و مدیر آنجا پرویز محمود بود. در سال ۱۳۲۷ آقای موسی خان معروفی کلاس تار شبانه را برگزار می کرد و آواز را هم دکتر مهدی فروغ تدریس می کرد. من در هر دو کلاس شرکت کردم.
سه، چهار ماه قبل از اینکه وارد هنرستان شوم، در خیابان شاپور به کلاس آقای مسعود معارفی که از نوازندگان معروف آن زمان و پسر عبدالله خان معارفی بود، می رفتم. من دو الی سه ماه پیش ایشان رفتم. بعد رفتم خدمت موسی خان معروفی. آنجا آهنگسازی یاد گرفتم و ساز را کنار گذاشتم.
دو سال هم خدمت آقای دکتر فروغ بودم. بعد آقای معروفی که در جریان رفتن من به کلاس آواز دکتر فروغ بودند، گفتند شما بیا اینجا ببینم. یک آهنگ در مایه افشاری را با من تمرین کردند. این آهنگ خوب از کار درآمد و من این ترانه را در رادیو خواندم. این آهنگ با رهبری مرحوم علی محمد خادم که از فارغ التحصیلان دوره دوم هنرستان موسیقی بود، اجرا شد.
▪ آن زمان رادیو چند ارکستر داشت؟
ـ ارکستر خادم و ارکستر ابراهیم خان منصوری. بعد ارکسترها به طور مرتب سال به سال زیاد شد.
▪ آقای معروفی چطور شما را به رادیو وصل کردند؟
ـ موسی خان من را معرفی کردند به آقای علی محمد خادم رهبر و نوازنده یکی از ارکسترهای رادیو و تاکید کردند که من صدایم برای تصنیف خوانی خوب است. آن زمان تصنیف خوان کم بود. همه آواز می خواندند. موسی خان وقتی من را معرفی کردند، گفتند؛ بفرمایید این همان خواننده ای که می خواستید. نت هم می داند. به شما زحمت نمی دهد. آن زمان تایید و معرفی یکی از استادان صلاحیت دار موسیقی، مجوز راهیابی به رادیو بود. آقای تجویدی هم با معرفی استاد صبا وارد رادیو شدند. تنها ممتحن آن زمان آقای ابراهیم خان منصوری بودند. ایشان از کسی که موسی خان معروفی و یا استاد صبا او را معرفی می کردند، دیگر امتحان نمی گرفت.
▪ یعنی تایید یکی از استادان درجه یک برای ورود به رادیو کافی بود. فرض کنیم که خواننده ای با تایید یکی از استادان وارد رادیو می شد. اگر موفق نمی شد، چه اتفاقی می افتاد؟
ـ اگر خوب نبود که آن استاد او را معرفی نمی کرد. یعنی آن استاد نمی آمد که آبرو و اعتبار خودش را زیر سوال ببرد.
▪ رادیو روزانه چند ساعت برنامه داشت؟
ـ رادیو آنطور که من یادم هست، روزی سه ساعت برنامه داشت. بعدازظهرها شروع می شد و آخر شب هم ساعت دوازده شب برنامه داشت برای خارج از کشور به مدت نیم ساعت.
▪ قطعات را کجا ضبط می کردید؟
ـ هنوز ضبط صوت به ایران نیامده بود. تا سال ۱۳۳۳ که امکان ضبط نداشتیم مستقیم و زنده اجرا می کردیم.
▪ انتخاب خواننده برای قطعات چگونه بود، یعنی رهبر انتخاب می کرد یا آهنگساز انتخاب می کرد؟
ـ آهنگساز و خواننده با هم کار می کردند.
▪ رادیو در آن دوره، محل ذوق استادان بوده، یعنی استادان، رادیو را می گرداندند و مدیران رادیو به ذوق استادان اطمینان داشتند. در مقابل این اطمینان، استادان چه کار می کردند؟
ـ آنها فقط روی ضابطه کار می کردند. اگر یک نوازنده ای واقعاً شایسته نبود، نمی توانست وارد رادیو شود.
▪ از لحاظ مالی ارکسترها چگونه حمایت می شدند؟
ـ تا دو سال کسی حقوق نمی گرفت. رادیو فقیر بود. از سال ۱۳۳۰ به بعد حقوق و میزان پول خوانندگان، آهنگسازها و نوازندگان و رهبرهای ارکستر رادیو مشخص شد.
▪ شما فقط تصنیف می خواندید؟
ـ بیشتر تصنیف می خواندم، کمی هم آواز. در کارهای من اگر دیده باشید یک یا دو خط آواز هست. چون ابراهیم خان منصوری که حالا می فهمم واقعاً چه نگاه عمیقی داشت، گفت که صدای شما مناسب تصنیف است.
▪ رقبای شما در تصنیف خوانی در رادیو چه کسانی بودند؟
ـ روانبخش، قاسم جبلی که با لحن عربی می خواند و محبوبیتش از همه آنهایی که در رادیو می خواندند بیشتر بود و مقلدان زیادی هم داشت.
▪ رابطه شما با رادیو به چه شکل بود؟ می گفتند مثلاً فلان شعر را فلان خواننده بخواند؟
ـ در رادیو هر ماه برای هر خواننده، یک شاعر در نظر می گرفتند؛ شاعر ترانه سرا. یک ماه بیژن ترقی، یک ماه رهی معیری، یک ماه تورج نگهبان، یک ماه نظام فاطمی، پرویز وکیلی، رضا ثابتی و...
▪ شاعران کارمند رادیو بودند یا به شکل حق الزحمه ای کار می کردند؟
ـ شاعران ترانه می سرودند و پول می گرفتند. در حدود پنجاه تومان برای هر ترانه.
▪ شکل اجرای کار چطور بود؟
ـ رادیو به ما می گفت این ماه فلان شاعر برای شما در نظر گرفته شد. با همکاری همدیگر ترانه این ماه را بسازید و اجرا کنید. سه رکن اصلی یک اثر خواننده، آهنگساز و شاعر است. اینها با هم رفیق بودند و حتی رفت و آمد خانوادگی داشتند.
▪ شما در برنامه ارتش رادیو هم کار کرده اید؟
ـ برنامه ارتش مجانی بود. اصلاً پول نمی د ادند. اما چون خیلی شنونده داشت بود، خوانندگانی که می رفتند آنجا، از نظر شهرت و معروفیت برایشان خیلی خوب بود. تیمسار امیر قاسمی مدیر برنامه ارتش بود. من تا سال ۱۳۳۳ در برنامه ارتش بودم. برنامه رادیویی ارتش مستقل از کل رادیو بود.
در این دوره صد و بیست تصنیف از من در رادیو پخش شد که نصف بیشتر آنها ضبط نشده است.
▪ از صحبت های شما این طور فهمیدیم که ساختار رادیو برای تولید آثار موسیقی این گونه بوده که استادان عالی رتبه همه کاره بودند. یعنی حرف اول و آخر را آنها می زدند، نه مدیران و بوروکراسی. تشخیص موسیقی تولیدی رادیو در دهه بیست و سی هم به خاطر تشخیص استادانی بود که در آن کار می کردند؟
ـ مهم تر اینکه اینها برای پول کار نمی کردند. به نظر من این دوره سالم ترین دهه در صد سال گذشته برای موسیقی ایران بود.
▪ چه شد که یک باره از میانه دهه چهل، شکل تولید موسیقی در رادیو تغییر کرد؟
ـ فاصله گرفتن استادان موسیقی از رادیو مهم ترین علتش بود. استادان دیگر حرفشان خریدار نداشت و یک عده جدید آمدند سر کار. این گروه جدید بیشتر سفارشی کار می کردند.
▪ الان نکته ای که روی آن تاکید می شود، تولید آثار فاخر موسیقی است. زمینه تولید آثار فاخر چگونه باید فراهم شود؟
ـ آن فرهنگ و گوهر نابی که در وجود آهنگساز هست، دستوری نیست. کسی نمی گوید که بیا اثر فاخر بساز. خودش می سازد. یک مجرایی وجود داشت که در آن مجرا آثار فاخر تولید می شد. تولید آثار فاخر موسیقی دو راه دارد. در همه جای دنیا می روند و استعدادها را کشف می کنند. نه اینکه اگر کسی هم استعداد داشته باشد، به او محل نگذارند. دوم توجه به آثار ارزشمند گذشته است. نباید همه چیز را با یک دلیل کاملاً معمولی و یا سیاسی حذف بکنیم.
▪ یک نسلی از آهنگسازان ایرانی رو به پایان است. وضعیت آموزش موسیقی را چگونه می بینید؟
ـ حداقل تا چند دهه دیگر امیدی نیست به حضور استادان درجه یک. بعد از انقلاب آنقدر هنرستان و کلاس های موسیقی درست شد که می توان گفت چند برابر پیش از انقلاب است. اما ما موسیقیدان و نوازنده و خواننده خوب نداریم. از میان این همه جوان که دارند تحصیل موسیقی می کنند، حتماً افرادی مستعد هم هستند که با حمایت آنها می شود صاحب نسلی پیشرو در موسیقی ایرانی شد.
▪ در همه جای دنیا، مقوله هنر و سرگرمی را از هم جدا می کنند. در کشور ما اینها با هم مخلوط شده اند، یعنی همه خودشان را هنرمند می دانند. درحالی که موسیقی ایرانی از حیطه هنر است نه از حیطه سرگرمی. آیا بهتر نیست برای نجات موسیقی ایرانی آن دو را از هم جدا کنند و از موسیقی ایرانی حمایت شود؟
ـ حداقل از رسانه های رسمی موسیقی غیرقابل دفاع پخش نشود. در مملکتی که حافظ و سعدی در آنجا بوده، نباید ترانه هایی پخش بشود که شعرش جز انحراف ذهن کاری نمی کند.
مجید جدیدی- ایوب ربیعی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید