شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


انسان و طبیعت


انسان و طبیعت
معنای انسانیت در جوامع صنعتی مدرن در حال تغییر و تحول است. این امر بدین معناست که همه باورها، رفتارها و حتی ادیانی که براساس مفهوم خاصی از انسانیت شکل گرفته‌اند، همگی در حال دگرگونی هستند. اما چگونه؟ آیا واقعا ممکن است که انسانیت تحریف شود؟
برخی معتقدند که در طبیعت بکر، در بالاترین مرتبه، می توان به عنوان تجلی الهی بر انسان تامل کرد که واجد پیام مابعدالطبیعی و ویژگی های معنوی خویش است. بررسی دستاوردهای جامعه شناسان، نظریه‌پردازان اجتماعی و تاریخ‌دانان، ما را در شناخت بیشتر این واقعیت ره می نماید.
کتاب انسان و طبیعت؛ بحران معنوی انسان متجدد دکتر سید حسین نصر با عنوان انگلیسیMan and Nature The Speritual Crisis in Modern Man تحقیق جامعی است پیرامون نگرشی به طبیعت و بحران محیط زیست و اهمیت بُعد راستینِ بحران زیست محیطی، که در سال۱۳۷۹ با ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر گردید.
در این دوران، به باور مولف، بحران زیست محیطی انسان ها آغاز گردیده بود و تنها معدودی از انسان ها تبعات آن را می دیدند و حاضر بودند در مورد علل عمده وقوع آن بحث و بررسی نمایند، اما به زودی شرایط زیست محیطی زمین که به سرعت رو به وخامت می گرایید، وجود بحران را آشکار ساخت به گونه ای که در شرایط کنونی عکس العمل همگانی مردمی را برانگیخته است ومسئولان امر را با اعتراضات شدید دوستداران محیط زیست و طبیعت روبه رو ساخته است. این امر خود موجب پیدایش منجیان" احزاب سبز" در گوشه و کنار جهان گردید. بدین ترتیب در سال ۱۳۸۲ ترجمه این کتاب به چاپ دوم رسید.
این کتاب دربرگیرنده چهار فصل: " صورت مسئله" ، "علل عقلانی و تاریخی" ، "برخی اصول متافیزیکی مرتبط با طبیعت" و " بعضی کاربردهای خاص در وضعیت فعلی"می باشد که پس از پیشگفتاری بدان ها پرداخته شده است.
دکتر نصر با نگاهی جامع به بررسی مقام طبیعت در ادیان گوناگون توحیدی و ابراهیمیِ مسیحیت و یهود پرداخته و بشر امروزی را به خاطر بی‌اعتنایی به مقام قدسی طبیعت و هتک حرمت آن شدیداً مورد انتقاد قرار می دهد.
دکتر نصر با رجوع به تاریخ علم و فلسفه به مواضع و باورهای ادیان گوناگون در رابطه با طبیعت می‌پردازد، ولی تکیه بر اخلاقیات و اصول اخلاقی را برای رهایی از بحران محیط زیست کافی نمی‌بیند، بلکه رهنمودهایی جهانشمول مبتنی بر نگرش عرفانی برای محیط زیست ارائه می‌دهد.
او معتقد است که انسان نمی تواند محیط زیست خود را نجات دهد مگر از طریق بازیابی ارتباط میان آن روح الهی و آگاهی دوباره نسبت به کیفیت مقدس آثار و افعال آن صانع متعال. انسان نمی تواند به چنین آگاهی از جنبه مقدس طبیعت به جز از راه کشف امر مقدس در درون خویش و در نهایت کشف ذات قدسی دست یابد.
همین امر در مجامع علمی و سیاسی جهان اعتبار خاصی به این کتاب بخشیده است، زیرا دقیقاً در روزگاری که برخورد تعصبات و مجادلات دینی اشکال خشونت‌آمیزی گرفته، راه حل پیشنهادی نویسنده در عین حفظ حرمت و احترام به باورهای کلی ادیان، فراتر از مرزهای دین خاصی است.
کتاب انسان و طبیعت دکتر نصر پاسخ قانع کننده‌ای بر دو نگرش عمده اندیشمندان غربی بر بحران حاکم بر رابطه انسان و طبیعت است که از اوایل قرن بیستم مقبولیت عام یافته است:
نخست بینشی است که معتقد است علوم و صنایع جدید به همراه دستاورهای حیاتی وبسیار مفیدی که برای جامعه بشری داشته‌اند، نتایج و اثرات منفی نیز به بار آورده‌اند و این امر اجتناب‌ناپذیر است.
نگرش دیگر تجاوز انسان تجددزده را بر حریم قدسی طبیعت از بُعد اقتصادی آن می‌نگرد و آن را به تحلیل‌های سطحی و شعارگونه‌ای همچون افسار گسیختگی بشر امروزی و حرص و آز نظام سرمایه‌داری تقلیل می‌دهد.
وی خاطر نشان می سازد که نوعی عدم تعادل بین انسان متجدد و طبیعت وجود دارد که این عدم توازن به خاطر تخریب انسجام و هماهنگی بین انسان و خداوند است. در حالی که در جهان بینی انسان غیر متجدد، خواه باستانی یا معاصر، کل عالم ماده دارای وجهی مقدس است و همه پدیده های آن معنادار است.
او معتقد است که بشریت برای مدرن شدن و متجدد گردیدن ، تمام توجه خود را به بیرون و خارج از وجود خویش معطوف داشته و این برون هشتگی بینوایی، حالت درونی نفس کسانی است که اعمال خود آنها موجب چنین بحران زیست محیطی شده است. فقدان پذیرش بُعد معنوی و گرایش به نوعی علم گرایی و یا علم باوری همۀ واقعیات را به سطح مادی امور و پدیده ها تقلیل می دهد.
در مجادله زیست محیطی، نگاه صرفا علمی به انسان و طبیعت، نگاهی است که ارتباط بشر را با ریشه های معنوی وی قطع کرده و موجب پیدایش طبیعتی تقدس زدایی شده می گردد.
گر چه در هر یک از این تحلیل‌ها شمایی از حقیقت وجود دارد، ولی هیچ یک کامل و جامع نیست و دکتر نصر در پاسخ به چنین تحلیل‌هایی ادعای مطلق بودن علوم جدید را رد می‌کند و بر تقدس حیات تاکید می‌ورزد، اما بشر متجدد تقدس حیات را فراموش کرده و با بریدن از منشأ قدسی خود، دچار سرگشتگی روحی و معنوی شده و در نتیجه از خود و خدای خود بیگانه شده است و به همین دلیل است که نصر بحران موجود محیط زیست را "تجلی برونی بحران درونی انسان تجدد زده" تعبیر می‌کند و بدان باور است که راه خروج از آن تنها " تولد دوباره معنوی انسان" است تا از طریق این تولد دوباره به کسب هماهنگی تازه ای با جهان طبیعتی که پیرامون وی قرار دارد، بپردازد ، چرا که ایجاد هیچ صلح و آرامشی بین آحاد بشر ، بدون ایجاد صلح و آرامش و هماهنگی و سازگاری بین انسان و طبیعت ممکن و مقدور نیست.
باید به کسب آن گونه شناختی از طبیعت همت گماشت که در آن بر پیوند میان طبیعت و خداوند بر رابطه میان طبیعت و بقیه کیهان و بر مقام انسان به عنوان" خلیفه‌الله" تاکید لازم بشود و به یاد داشت که " همۀ طبیعت از خداوند سخن می گویند " و " آسمان‌های هفتگانه و زمین و آن چه در آنهاست، خداوند را تسبیح می گویند".
فرح نیازکار


همچنین مشاهده کنید