پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


بچه های فراموش شده!


بچه های فراموش شده!
زن نگاهی به دستهایش انداخت. دستهایی که عمری عشق را نثار مردی کرده بود که حتی معنای عشق و محبت را هم نمی دانست. اکنون پس از ۲۲ سال زندگی مشترک باید به خاطر نفقه پسر و دخترش در راهروهای دادگاه خانواده، از این اتاق به آن اتاق برود، تا بتواند مبلغی را به عنوان نفقه بچه هایش از شوهر سابقش بگیرد.
زن که از سر اجبار هرچند ماه یکبار مجبور به پیمودن این مسیر است با صدایی بغض آلود می گوید از دوندگی در راهروهای دادگستری خسته و کلافه شده است. اما چاره ای ندارد. او برای تأمین مخارج زندگی فرزندانش مجبور به دریافت چندرغاز از مردی است که همه چیز را از بچه هایش دریغ کرده است.
زن در راهروی مجتمع قضایی خانواده - ونک - به همراه دختر ۱۰ ساله و پسر ۱۴ ساله اش بی صبرانه منتظر است که ازسوی منشی دادگاه به داخل فراخوانده شود. او نگاهی به بچه هایش - پویا و پریسا - انداخت و به یاد آورد که پس از ۶سال نذر و نیاز و انجام آزمایش های مختلف و مراجعه به پزشکان متخصص نازایی، خداوند پویا را به آنان عطا کرد و پس از ۴ سال نیز پریسا به دنیا آمد.
منیژه آهی کشید، بغض گلویش را می فشرد. همه چیز ازیک میهمانی شروع شد. منیژه خانواده متوسطی داشت. اما به رغم مخالفت پدرش که می گفت سروش صلاحیت دامادی خانواده را ندارد، سر سفره عقد نشست و با مهریه ۵۵۰ سکه طلا با او پیوند زناشویی بست.
۲ سال از ازدواج شان گذشته بود. سروش که در یک شرکت خصوصی مشغول کار بود به عنوان کارمند نمونه شناخته شد و با این انتخاب موقعیت شغلی و جایگاه وی در شرکت تغییر کرد و به عنوان مدیربخش خارجی منصوب شد و درآمدش هم چندبرابر افزایش یافت. در همین ایام بود که خانواده سروش اصرار کردند که آنها باید بچه دار شوند. اما پس از مدتی مشخص شد که سروش به دلیل مشکلات هورمونی نمی تواند بچه دار شود. بنابراین از همان زمان معالجه های پزشکی شروع شد.
حدود یک سال به همین شکل گذشت تا این که سروش از سوی محل کارش مأموریت یافت برای انجام کارهای شرکت به فرانسه سفر کند. از آنجا که این مأموریت طولانی بود بنابراین همسرش منیژه را نیز با خود برد.
سروش در پاریس به معالجه خود ادامه داد و سرانجام پس از ۶ سال صاحب پسری به نام «پویا» شدند. اما سروش به دلیل اقامت و زندگی در پاریس کاملاً عوض شده بود. درحقیقت او ظرفیت پولدار شدن را نداشت و بیشتر وقتش را به خوشگذرانی و میهمانی های آنچنانی می گذراند که منیژه از این برنامه ها متنفر بود.
زن جوان فکر می کرد اگر به ایران بازگردند، شوهرش از خوشگذرانی هایش دست برمی دارد و آرامش دوباره به زندگی شان بازمی گردد.
اما او اشتباه می کرد. چرا که مدتی پس از بازگشت به ایران او دوباره مأموریت پیداکرد تا به آلمان برود، درحالی که پریسا دومین فرزندشان متولدشده بود. منیژه این بار به خاطر ۲ بچه خردسالش از سروش خواست که مأموریت خارج از کشور را فراموش کند.
اما همسرش بنای ناسازگاری گذاشت. منیژه هم از آنجا که می دانست این مرد دیگر به درد زندگی با او نمی خورد ناچار رضایت داد تا با بخشیدن مهریه ۵۵۰ سکه طلا از او طلاق بگیرد. چرا که با خود می گفت جدایی بهتر از زندگی با مردی هوسران و خوشگذران است.
از سوی دیگر منیژه در دادگاه تلاش بسیاری کرد تا حضانت بچه هایش را برعهده بگیرد اما موفق نشد و دادگاه طبق قانون حضانت پسر و دختر را به پدرشان سپرد.
سروش هم درجلسه رسیدگی دادگاه با حالتی بغض آلود به قاضی دادگاه گفت: اگر بچه ها کنارم نباشند، یک لحظه هم نمی توانم به زندگی ادامه دهم. این درحالی بود که منیژه می دانست حرف های شوهرش کاملاً دروغ است.
سرانجام پس از پایان جلسه دادگاه زن غمگین و به تنهایی به خانه بازگشت، درحالی که اشک های بچه هایش بدرقه راه او بودند.
۱۰ روز از این ماجرای تلخ گذشت. منیژه تازه از خرید روزانه به خانه آمده بود که زنگ در آپارتمان به صدا درآمد.
او منتظر کسی نبود. اما وقتی در آپارتمان را بازکرد با تعجب پویا و پریسا را پشت در دید. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.
- شما اینجا چه می کنید؟
بابا ما را آورد و گفت چند روزی پیش مادرتون بمانید.
زن می دانست که شوهرش با گرفتن حضانت، قصد ندارد نفقه بچه ها را بپردازد. بنابراین چند روز بعد دوباره پایش به دادگاه خانواده باز شد. موقع بازگشایی مدرسه ها رسیده بود، پسرش باید به مدرس می رفت. اما مرد اصلاً کمکی نمی کرد.
سرانجام پس از چند ماه دوندگی با رأی دادگاه سروش موظف به پرداخت نفقه به بچه هایش شد. اما او مردی نبود که پول برای بچه هایش بدهد.
بدین ترتیب زن پس از چند ماه دوندگی و جدال با شوهر سابقش به خاطر ناکامی از دریافت نفقه بچه ها، ناتوان و خسته موضوع را رها کرد.
بنابراین برای تأمین مخارج زندگی خود و دو فرزندش در یک شرکت خصوصی مشغول کار شد. هر چند حقوق کم و کارمندی او کفاف یک زندگی راحت و آسوده را نمی داد اما هر چه بود، برای ۲فرزندش کفایت می کرد. او با همین حقوق اندک سرپرستی دو بچه اش را به عهده گرفت و آنها را به مدرسه فرستاد. مادر برای این که بچه هایش کمبودی احساس نکنند، شب ها نیز با ساخت گل های مصنوعی و پخت شیرینی و مربا سعی می کرد درآمد بیشتری کسب کند. اما همزمان با بزرگ شدن بچه ها تأمین هزینه های زندگی برایش دشوارتر می شد. بنابراین برای چندمین بار برای دریافت نفقه بچه ها به دادگاه مراجعه کرد تا این که پس از حدود یک سال رفت و آمد سروش مجبور به پرداخت نفقه بچه هایش شد و قرار شد هر ماه مبلغی را به بچه هایش به عنوان نفقه و مخارج تحصیل آنان بپردازد. او چند ماه نفقه تعیین شده را پرداخت اما ناگهان بدون اطلاع قبلی به خارج از کشور سفر کرد. اکنون ۳ سال از رفتن او می گذرد. در حالی که او اموال بسیاری در تهران و شهرستان دارد با این وجود فرزندانش با سختی های فراوانی مواجه اند.
● اظهار نظر کارشناسی
جواد صادقی سرپرست مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ تهران در این باره می گوید: همه ما می دانیم فرزند هسته اصلی خانواده و محور مهم آن است. از سوی دیگر موضوع حضانت و پرداخت نفقه به فرزندان از مسائل مهم حقوقی و اجتماعی محسوب شده و وظیفه حقوق و قانون آن است که از این مسأله به طور جدی حمایت کند. ناگفته نماند که حضانت و نفقه طفل هم حق است و هم تکلیف اما این حق مطلق نیست و از نظر دادگاه به مصلحت فرزندان بستگی دارد. بنابراین دوران حضانت در رابطه با پسر و دختر تا ۷ سالگی با مادر است و در صورتی که فرزندان به سن بلوغ برسند می توانند به اختیار و انتخاب خود یکی از والدین را برای ادامه زندگی انتخاب نمایند؛ که در این صورت پرداخت نفقه فرزندان برعهده پدر است. حال آن که در صورت فوت یکی از والدین حضانت فرزند با زوج دیگر خواهد بود.
از سوی دیگر به استناد ماده ۱۹۹۹ قانون مدنی پرداخت و تأمین نفقه اولاد برعهده پدر است و در صورتی که پدر فوت کرده باشد و یا قادر به پرداخت نفقه فرزندان نباشد، پرداخت نفقه بر عهده پدربزرگ خواهد بود و در صورتی که جد پدری هم زنده نباشد یا نتواند نفقه بپردازد تأمین هزینه ها برعهده مادر خواهد بود و در صورتی که مادر هم نباشد و یا خودش مشکلات معیشتی داشته باشد به عهده اجداد پدری و اجداد مادر یعنی مادربزرگ پدری و یا مادربزرگ مادری خواهد بود. بنابراین نفقه فرزندان به ترتیب ابتدا برعهده پدر، دوم پدربزرگ پدری، سوم مادر، چهارم مادر بزرگ پدری و هم مادربزرگ مادری و پدربزرگ مادری خواهد بود.
همچنین پدر علاوه بر پرداخت نفقه اولاد، تکالیف دیگری نیز نسبت به فرزندان خود دارد. پدر و مادر موظفند در تثبیت مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر کمک نمایند و نباید آنها را رها کرده و یا به حال خود واگذارند. بنابراین پدر نمی تواند به صرف پرداخت مخارج اولاد اکتفا کند بلکه باید در تربیت فرزندانش کوشا باشد. رها کردن زن و فرزند و سرکشی و مراقبت نکردن نسبت به آنها از مصادیق بارز تخلف مرد نسبت به همسر وفرزندانش است.
به گفته سرپرست مجتمع قضایی خانواده اگر پدری با دارابودن امکانات مالی از پرداخت نفقه فرزندان خود امتناع کند این مسأله بار کیفری دارد و فرزندان و یا فردی که مسئولیت سرپرستی و نگهداری فرزندان را برعهده دارد، می تواند علیه او در این رابطه دادخواست دهد.
همچنین در صورتی که پدر دارای اموال و دارایی هایی باشد، اما از پرداخت نفقه به فرزندان خود امتناع کند، آنها می توانند با ارائه دادخواست به دادگاه و دریافت رأی قطعی به میزان نفقه تعیین شده اموال و دارایی پدر را به نفع خود توقیف کنند.
صادقی درباره محبت نسبت به فرزندان طلاق می گوید: در مجتمع های قضایی خانواده پرونده هایی وجود دارد که زوج ها پس از طلاق، فرزندان خود را فراموش می کنند. در حقیقت هرکدام به راه خود می روند. درحالی که فرزندان در این شرایط خاص به محبت، آرامش و سرپرستی ویژه ای نیاز دارند. گاهی اوقات نیز بچه هایی از این قبیل خانواده ها به دادگاه مراجعه می کنند و سراغ پدرشان را از دادگاه می گیرند که قاضی دادگاه پس از شنیدن درد دل این گونه بچه ها به حال این گونه افراد و خانواده هایشان تأسف می خورد اما چاره ای جز گوش کردن به درد دل بچه های طلاق ندارد. گاهی نیز مشاهده می شود که فرزندان خردسال به همراه سرپرست موقت و یا کسی که حضانت آنها را برعهده گرفته برای دریافت نفقه از پدرشان به دادگاه مراجعه می کنند و در حالی که پدر از اوضاع مالی خوبی برخوردار است، اما توجهی به بچه های خود ندارد.
بنابراین از پدران و مادران می خواهم قبل از جدایی به آینده و سعادت بچه هایشان هم فکر کنند و با سرنوشت آنها به همین راحتی بازی نکنند.
خسرو مبشر
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید