جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

حمله مجدد کیهان به اعتمادملی


حمله مجدد کیهان به اعتمادملی
حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز روزنامه کیهان، یادداشت دو روز پیش عباس عبدی در روزنامه اعتمادملی را بهانه حمله مجدد خود به روزنامه اعتمادملی و شخص آقای کروبی ساخته است. اینک برای تنویر افکار عمومی یادداشت آقای عباس عبدی و سرمقاله کیهان در کنار هم منتشر می شود تا خواننده خود درباره نوشته حسین شریعتمداری قضاوت کند.
● منطق بنی‌اسرائیل - عباس عبدی
دو نفر پس از مدت‌ها که همدیگر را ندیده بودند به دیدار هم نائل شدند. نفر اول پس از احوالپرسی از اینکه نفر دوم پسرش را زن و دخترش را شوهر داده اظهار خوشحالی کرد و حال و احوال آنان را پرسید. نفر دوم گفت: دامادم خیلی آدم خوبیه، مثل یک دسته گل. هر ماه دخترم را به سفر می‌برد، خانه خوبی برای او خریده، ماشین آخرین سیستم دارد، یک خدمتکار هم آورده منزل که کارها را انجام دهد.
اما امان از عروس بد جنسم که روزگار را به پسرم سیاه کرده، همه‌اش می‌گوید چرا سفر نمی‌رویم، یا خانه و ماشین نمی‌خری، یا اینکه می‌گه من خسته می‌شم، خدمتکار باید بیاری!! به این می‌گویند منطق بنی‌اسراییلی که دنیا را بر محور خود می‌بیند و هیچ قاعده‌ای را که بر خود و دیگری همزمان حاکم باشد نمی‌پذیرد. قاعده اخلا‌قی و رفتاری را مستقل از خود و منافع خود تعریف نمی‌کند. کاری را که برای خودش می‌پسندد، همزمان برای دیگری نمی‌پسندد، و کاری را که برای دیگری می‌پسندد، همزمان برای خودش جایز نمی‌داند. دروغ و تهمت و خیانت در امانت و نقض پیمان خوب است اگر وی انجام دهد و بد است اگر دیگری مرتکب شود و برعکس. آن لطیفه‌ای که در ابتدا نوشتم نمونه‌ای از رفتار غالب در عرصه سیاسی ماست. همه عالم و آدم باید آزادی‌های سیاسی را رعایت کنند و مانع حضور دیگران در انتخابات و ساخت قدرت نشوند و این وظیفه‌ای انکارناپذیر است، مگر برای خودمان، که رد صلا‌حیت و منع آزادی دیگران نه تنها از سوی ما بد نیست، که خوب و مشروع بلکه واجب هم هست.وقتی ما کاری را می‌خواهیم انجام دهیم همه دنیا لا‌بد آن را انجام می‌دهند و اگر ما نمی‌خواهیم انجام دهیم حتما دیگران آن را انجام نمی‌دهند. رژیم گذشته محکوم است، که چرا مانع حضور و مشارکت انتخاباتی کسانی می‌شد که سلطنت، آن هم از نوع محمدرضا شاهی را قبول نداشتند و فقط سرسپرده‌ها را اجازه شرکت می‌داد، اما همان رد صلا‌حیتها و خصلت منفی امروز به عنوان دستاورد و خدمتی عظیم!! معرفی می‌شود. به این جمله توجه کنید که آن را یکی از اعضای مجلس حاضر که با استفاده از همین دستاورد عظیم بر صندلی مجلس تکیه زده است فرموده است: <به اعضای شورای محترم نگهبان هم می‌گویم که در تمام دنیا و انواع رژیم‌ها و حکومت‌ها، کسانی می‌توانند وکیل، وزیر، استاندار و فرماندار شوند که معتمد و سرسپرده به رژیم‌های حاکم بر کشورشان باشند، بنابراین مبادا همانند دوره ششم باز هم برخی افراد را تأیید صلا‌حیت کنید که اساس نظام مقدس جمهوری اسلا‌می‌ را قبول نداشتند...> این ادعا را درباره همه دنیا و انواع رژیم‌ها نمی‌توان پذیرفت، البته برخی از رژیم‌ها چنین‌اند، اما در مورد رژیم گذشته خودمان قطعا این ادعا صدق می‌کند، و اعتراض مردم و مبارزان هم وجود همین ویژگی در رژیم گذشته بود و بنیان فساد آن رژیم هم در تشکیل مجالس سرسپرده بود، زیرا اگر حتی اندکی نماینده واقعی به مجلس که اکثریت آن هم سرسپرده بودند، راه می‌یافتند، اجازه نمی‌دادند که آن رژیم به آن فلا‌کت بیفتد، چه رسد به اینکه تمامی ‌مجلسی‌ها، نماینده واقعی مردم می‌بودند. رد صلا‌حیت به دلیل عدم عقیده به هر نظامی ‌از چند جهت قابل نقد و نقض است. یک جهت ابتدایی آن مخالفت با سنت و خواست خداوندی است. خداوندی که بندگان خود را حیات و روزی می‌دهد، برخی از این بندگان نه تنها او را قبول ندارند، بلکه علیه او هم تبلیغ می‌کنند، اما خداوند بر اساس اراده و خواست خود این افراد و حتی شیطان را هم مهلت داده است که برنامه‌های خود را اجرا کند و در برابر آنها نیز، افراد خوب و پاک‌نهادی را قرار داده که برنامه هدایت‌گر ارائه کنند و مردم از میان این برنامه‌ها گزینش کنند. کاری را که خداوند علیه چنین بندگانی روا نداشته است، دیگران از مواضع خدایی به چه حقی علیه مردم روا می‌دارند؟ فرض کنیم که رد صلا‌حیت در همه نظام‌ها همان‌طور که این آقا خواهان آن است باشد، و به دلیل همگانی بودن این ارتکاب آن رفتار حق هم باشد!! خوب آیا می‌پذیریم که با همفکران ما هم در همه دنیا همین‌طور برخورد شود؟ اما دلیل مهم‌تری برای نقد این منطق وجود دارد. اگر آدم رد صلا‌حیت شده از نظر رد صلا‌حیت‌کننده، صالح نباشد و حتی فاسد باشد، خوب این را به مردم اعلا‌م کنند تا مردم به او رأی ندهند، اما اگر مردم به همین افراد رد صلا‌حیت شده علا‌قه‌مند هستند و آنان هم رد صلا‌حیت را نقطه قوت و افتخار خود می‌دانند، در این صورت تعریف شما از نظام و رژیم چیزی غیر از مردم خواهد بود. و کم‌کم جدایی میان نظام و مردم به حدی خواهد رسید که اینگونه منطق‌ها هم کارایی خود را از دست خواهند داد. رژیم و نظام پایدار، یعنی مردم و خواست مردم. در چنین رژیمی‌ رد صلا‌حیت واقعی در پای صندوق‌های رأی است و نه پیش از آن.اگر افراد رد صلا‌حیت شده، تایید شوند از دو حال خارج نیست یا رای می‌آورند یا رای نمی‌آورند. اگر نمی‌آورند پس این همه مانع سازی و صدای اعتراض خریدن و ناخوش نامی ‌برای چیست؟ اما اگر رای می‌آورند (ولو هر عقیده‌ای داشته باشند) در این صورت این کار چیزی جز خالی کردن پایه‌های حکومت از حمایت مردم نیست. البته ابتدا آثار آن چندان ملموس و خطرناک نمی‌نماید و حتی شیرین هم جلوه می‌کند، اما کم‌کم که آثار آن هویدا شد دیگر رد صلا‌حیت‌های محدود هم پاسخگو نخواهد بود و باید تا نهایت حذف پیش رفت همچنان که اکنون در حال پیشروی هستند. اما به کدام سو؟ همان سویی که ...
● باشیطان پالوده نخورید- حسین شریعمتداری
روزنامه اعتماد ملی طی یادداشتی از رد صلاحیت کسانی که به نظام جمهوری اسلامی ایران اعتقادی ندارند انتقاد کرده و این رویه قانونی در جمهوری اسلامی ایران را با اقدام رژیم شاه که به افراد بی اعتقاد به رژیم شاهنشاهی اجازه ورود به مجلس نمی داد، یکسان دانسته است!
نویسنده این یادداشت می نویسد؛ «رد صلاحیت به دلیل عدم اعتقاد به هر نظامی از چند جهت قابل نقد و نقض است. یک جهت ابتدایی آن، مخالفت با سنت و خواست خداوندی است. خداوندی که بندگان خود را حیات و روزی می دهد، برخی از این بندگان نه تنها او را قبول ندارند بلکه علیه او هم تبلیغ می کنند، اما خداوند براساس اراده و خواست خود این افراد و حتی شیطان را هم مهلت داده است که برنامه های خود را اجرا کنند»!
روی سخن با نویسنده یادداشت روزنامه اعتماد ملی نیست، چرا که از ایشان و همفکران وی با توجه به سوابقی که دارند جز این انتظار نمی رود اما باید از جناب آقای کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی که لباس شریف روحانیت بر تن و داعیه پیروی از خط امام بر لب دارد و از روحانیون خوش سابقه و انقلابی است پرسید آیا حضرتعالی بر این باورید که چون خداوند تبارک و تعالی به شیطان مهلت داده است تا -به قول روزنامه شما- برنامه های خود را اجرا کند، ما هم وظیفه داریم در اداره امور جمهوری اسلامی ایران و سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های آن با شیطان مشورت کنیم؟! و آیا معتقدید که چون خدای سبحان به دشمنان خود نظیر مشرکان و کافران روزی می دهد، مردم ایران هم باید آنها را در مسئولیت های کلیدی نظیر ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی به کار گیرند و اگر صلاحیت مشرکان و کافران را برای ورود به مجلس و سایر مسئولیت های نظام رد کنند، کاری شبیه رژیم شاهنشاهی انجام داده و با سنت الهی مخالفت ورزیده اند؟!
جناب آقای کروبی! اگر حضرتعالی چنین اعتقادی ندارید- که به یقین ندارید- چرا اجازه می دهید در حزب و روزنامه تحت مسئولیت شما این افکار فاسد و عقاید شرم آور تبلیغ و ترویج شود؟! و اگر خدای نخواسته، جنابعالی نیز چنین اعتقادی دارید که... می دانیم ندارید.
در یادداشت روزنامه اعتماد ملی با استناد به این که خدا به دشمنان خود و شیطان هم روزی و مهلت داده است تا کار خود را انجام بدهند، آمده است دشمنان جمهوری اسلامی ایران هم باید حق ورود به مجلس شورای اسلامی را داشته و شورای نگهبان نباید صلاحیت آنها را رد کند! و به خاطر رد صلاحیت اینگونه افراد به جمهوری اسلامی ایران اعتراض شده و نوشته است؛
«کاری را که خداوند علیه چنین بندگانی- شیطان و دشمنان خدا- روا نداشته است، دیگران از موضع خدایی به چه حقی علیه مردم روا می دارند»!
در این باره، خطاب به آقای کروبی باید گفت؛ برادر عزیز و روحانی بزرگوار، از حضرتعالی بعید است که از ابتدایی ترین آموزه های اسلامی که با مبانی عقلی و منطقی نیز همخوانی کامل دارد، بی خبر باشید چرا که حضرتعالی هم اهل دین و دیانت هستید و هم از عقل و منطق برخوردارید بنابراین اگرچه سخن پیرامون این نکته بدیهی، مصداق «توضیح واضحات» است ولی ظاهراً چاره ای جز آن نیست... از این روی، توضیح زیر گفتنی است؛
حضرتعالی بهتر می دانید که صفت «رحمانیت» خدا، عام است و همه مردم بلکه همه موجودات عالم- بدون استثناء- مشمول رحمت خدا و برخوردار از نعمت های الهی هستند- تفاوت دو صفت رحمان و رحیم- اما، سؤال این است که آیا خداوند تبارک و تعالی به مقابله با ظالمان و ستمگران و حمایت از محرومان و دردمندان توصیه نفرموده است؟ و خروش علیه آنان را با عنوان «جهاد فی سبیل الله» مورد تقدیر و تشویق قرار نداده است؟!...
جناب آقای کروبی، تردیدی نیست که حضرتعالی این آموزه های بدیهی، قطعی و عقلی و منطقی را انکار نمی فرمائید، بنابراین چرا حزب تحت مسئولیت شما چنین می کند و در یک قیاس مع الفارق، بدیهی ترین آموزه های اسلامی را نادیده می گیرد؟!...
مگر نه این که در آیات فراوانی از کلام خدا- آیات محکمه- دوستی با دشمنان خدا، ظالمان و ستمگران نهی شده و کسانی که دشمنان خدا را به دوستی می گیرند در شمار «حزب شیطان» تلقی شده اند؟ با توجه به این توصیه های صریح چگونه حزب اعتماد ملی نه فقط نسخه همراهی با دشمنان تابلودار اسلام را می پیچد، بلکه حضور آنان در مراکز حساس و تصمیم ساز جمهوری اسلامی ایران را ضروری دانسته و بر آن تأکید می ورزد؟!
اکنون باید از حزب آقای کروبی پرسید، شما که با استناد به صفت رحمانیت خدا همزیستی و حضور دشمنان خدا را در کانون های سیاستگذاری نظام اسلامی توصیه می کنید از موضع خداگونه با مسائل برخورد می کنید یا جمهوری اسلامی ایران که در پیروی از فرمان خداوند تبارک و تعالی و برای حمایت از محرومان و دردمندان اجازه نمی دهد دشمنان خدا و ستمگران و شیطان صفتان به جایگاه تصمیم گیری برای مردم وارد شوند؟!... خودتان قضاوت کنید...
جناب آقای کروبی! حضرتعالی مدعی پیروی از خط امام(ره) هستید، البته، اگرچه هنگامی که دوستان هم حزب و گروهتان تصور می کردند دوران خط امام(ره) سپری شده و از سپردن خط امام(ره) به موزه تاریخ سخن می گفتند، بسیاری از مدعیان خط امام(ره)، این تابلو را پایین کشیدند و پرچم «اصلاحات» را بالا بردند و بعد از شکست سنگین مدعیان اصلاحات، دوباره به تابلوی خط امام(ره) چسبیدند و... ولی - علی رغم تمامی این فراز و نشیب ها که به جای خود بررسی آن برای ارزیابی میزان صداقت برخی از مدعیان خط امام(ره) ضروری است-، جنابعالی مدعی پیروی از خط امام(ره) هستید، بنابراین باید پرسید نظرتان درباره این فراز از بیانات آن بزرگوار چیست؟
«در این فرصت به همه مسئولان کشورمان تذکر می دهم که در تقدم ملاک ها، هیچ ارزش و ملاکی مهمتر از تقوا و جهاد در راه خدا نیست و همین تقدم ارزشی و الهی باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدی مسئولیت ها و اداره کشور و بالاخره جایگزین همه سنت ها و امتیازات غلط مادی و نفسانی بشود، چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظی و عرفی کفایت نمی کند، که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود.»
● و این سخن امام راحل(ره) نیز که؛
«خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار بشوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین- علیهم السلام- سازگار نیست، دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است، تا ابد هم باید منزه باشد و این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ماست که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.» و دهها نمونه صریح دیگر.
آقایان حتماً به خاطر دارند که حضرت امام(ره)، حضور اعضای نهضت آزادی را در مسئولیت های نظام به شدت نهی فرموده اند و این در حالی است که در یک مقایسه سرانگشتی می توان نتیجه گرفت برخی از اعضای نهضت آزادی نسبت به کسانی که حزب اعتماد ملی برای حضور آنها در مسئولیت های نظام اصرار می ورزد، هزاران بار شرف دارند...!، اگرچه نهایتاً هر دو طیف در یک نقطه به هم می رسند.
نگارنده تردیدی ندارد که جناب آقای کروبی از آنچه در ارگان حزب ایشان آمده است نه فقط بی خبر، بلکه بیزارند بنابراین، وجیزه پیش رو سخنی دلسوزانه با ایشان و به منظور جلب توجه آقای کروبی نسبت به برخی از کسانی است که با آن برادر گرامی و روحانی خوش سابقه کمترین همخوانی فکری ندارند اما با بهره گیری از اعتماد جناب کروبی در حزب و روزنامه ایشان لانه کرده اند.
آقای کروبی عزیز! شاید خبر ندارید که اینگونه اظهارات در حزب و روزنامه تحت مسئولیت شما اتفاقی نیست، بلکه جریان یاد شده مدتهاست در نوشته ها، سخنرانی ها، سایت ها و محافل خود این عقاید فاسد را تبلیغ می کند و صدالبته از آنجا که خود در میان مردم جایگاهی ندارند، زیر پوشش افراد موجهی نظیر حضرتعالی به کار خویش مشغولند!... لطفا از یک بررسی و تحقیق ساده دریغ نفرمائید.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید