پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


تقصیر آستینم بود!


تقصیر آستینم بود!
بعضی اوقات معلمان در کلاس، متوجه دانش آموزانی می‌شوند که همواره اشتباهات یا کم کاری‌های خود را به گردن دیگران می‌اندازند.
گاهی چنین شکایتی را والدین هم از فرزندان خود دارند، کودکی که خراب‌کاری‌ها رفتارهای نادرست و... خود را به گردن سایر خواهر و برادران یا بچه‌های آشنایان و یا حتی بزرگسالان دیگر می‌اندازند. حتی اگر اندکی جستجو کنیم چنین رفتاری را در بزرگسالان نیز شاهد خواهیم بود. اما به‌راستی علت بروز چنین رفتاری چیست؟
شاید یک دلیل عمده برای این امر، آن باشد که کودکان (همانند بزرگسالان) در جستجوی تأئید و پذیرش هستند. چون کودک می‌داند که اگر اعتراف نماید کاری را اشتباه انجام داده، بزرگتر‌ها و والدین عذر او را نمی‌پذیرند و تأییدش نخواهند کرد، به‌همین خاطر آن را انکار می‌کند. برای کودک کاملاً واضح است که بالاخره کسی باید آن کار اشتباه را انجام داده باشد. اما چون نمی‌خواهد خودش را به‌عنوان عامل عمل معرفی کند، چاره‌ای باقی نیست مگر این‌که فرد دیگری را به‌عنوان تقصیر کار نام ببرد.
بنابراین، بسیار مهم است که هرگاه کودک مرتکب اشتباه شد، بلافاصله او را مورد خطاب و سرزنش قرار ندهید.
به‌جای سرزنش کودک می‌توانید بگوئید:
”میدونم اشتباه کردی، همه بعضی وقت‌ها اشتباه می‌کنن، ولی سعی می‌کنیم دیگه اشتباهاتمون رو تکرار نکنیم. دفعه دیگه حتماً یادت باشه که...“. نکته‌ای که همیشه و در همه موارد باید در نظر داشت این است که سعی کنید هرگز رو در روی فرزندتان نایستید و او را وادار به یکی به دو کردن ننمائید.
به‌جای این کار، همواره سعی نمائید در مورد هر مسأله‌ای، حتی اشتباهات فرزندتان او را عادت دهید تا درباره موضوع صحبت کند و به بحث آرام بپردازید. در این صورت به‌راحتی و در فضائی خالی از تنش می‌توانید حتی اشتباهاتش را به او گوشزد کرده و در اصلاح آنها راهنمائیش کنید. اما اگر بخواهید فرزندتان را سرزنش کنید و نارضایتی خود را با بحث و دعوا و احیاناً توهین نشان دهید، علاوه بر این‌که روحیه مجادله را در وی تقویت کرده‌اید، تمایلش را در مقصر جلوه دادن دیگران افزایش داده‌اید.
به‌راحتی می‌توان واقعیت را با کودک در میان گذاشت، این‌که کار اشتباهی انجام داده، دلیل اشتباه بودن انجام کار، خطرات احتمالی که در پی خواهد داشت، به‌جای آن کار نادرست می‌توانست چه کاری انجام دهد.... اینها همه مواردی هستند که می‌تواند به‌راحتی و آرامی با کودک در میان گذاشته شود.
دلیل دیگری که باعث می‌شود کودکان اشتباهات خود را نپذیرند، این است که هرگز مجبور نبوده که مسئولیت اقدامات خویش را بر عهده گیرند؛ به‌عبارت دیگر، هرگاه کودک مرتکب اشتباهی شده، والدین و نزدیکان برایش دلیل تراشی کرده‌اند. حتی گاهی علت آن است که به بهانه‌های مختلف، مسئولیتی بر دوش کودک قرار نداده‌اند. مثلاً والدین در بیان علت این امر، می‌گویند: ”بچه خسته شده“ یا ”برادرش مجبورش کرده این کار را انجا بده“، ”هرکی میاد سر وسایل بچه، اونها رو خراب می‌کنه“، ”چون مریض بوده مشق ننوشته“، ”ممکنه سرما بخوره“ و.... حتی اگر این بهانه‌ها اقعی هم باشند، باز نباید کودک را تشویق کرد که از پذیرش مسئولیت‌ها شانه خالی نماید، بلکه بایستی در عین حال که هم‌دلی خود را با او نشان می‌دهیم، پذیرش مسئولیت را هم برایش گوشزد نمائیم. برای مثال می‌توان گفت: ”می‌دونم که خیلی خسته شدی، اما به‌هرحال این کارو باید انجام (بدهی / ندهی)“، ”ی‌دومک که یه کم احساس کسالت می‌کنی و مشق نوشتن توی این شرایط سخت‌تره، ولی به‌‌هرحال باید تکلیف رو انجام بدهی“، ”درسته که داداشت گفت برو برام از اون شکلات‌ها بردار، اما تو که می‌دونستی نباید از اونها براداری، تو خودت اختیار دستهات رو داری که این کار رو انجام ندهند“ و...
دلیل سوم بهانه تراشی‌های کودک، شاید این باشد که کودک هرگز در انجام کارهایش با شکست مواجه نشده یا این‌که هیچ‌وقت در انجام امور، پیامدهای منفی را تجربه نکرده است، به این دلیل که همواره والدین یا با کارهایش کنار آمده‌اند، یا نتیجه اعمال او را (چه خوب و چه بد) پذیرفته‌اند و یا به‌نحوی خودشان کارهایش را اصلاح کرده‌اند.
و نهایتاً چنین رفتاری ممکن است به این دلیل از کودک سر بزند که وی در خانه یا در مدرسه و یا هر دو بسیار تحت کنترل است. به‌حدی که کودک احساس نماید هیچ اختیاری از خود ندارد و نمی‌تواند خودش امور مربوط به خویشتن را در کنترل گیرد چنین کودکی که همواره والدین و اطرافیانش برایش تصمیم‌گیری می‌کنند و صرفاً اجراء کننده برنامه‌های آنها می‌باشد، هرگز به‌عنوان عامل عمل، شناخته نمی‌شود و طبیعتاً یاد نمی‌گیرد که با اراده و انتخاب خود کاره را انجام دهد.
بلکه همواره دلیل انجام کارهایش، عواملی خارج از خود او هستند. پس همواره حتی در مواردی که وظایفش را به‌خوبی انجام نداده باشد، دیگران را مقصّر می‌پندارد.
برای این‌که کودک یاد بگیرد که خود بر رفتارش نظارت کند و به نوعی ”خود کنترل کنندگی“ دست یابد، باید تا حدودی آزادی داشته باشد که برخی کارها را با اراده و خواست خودش و به آن گونه که خود تشخیص می‌دهد، انجام دهد.
اگر متوجه شدید که علت بهانه‌تراشی کودک شما این مسأله است، اختیارات بیشتری به کودک (یا دانش‌آموز) بدهید.
برخی مسئولیت‌ها را بر عهده‌اش بگذارید. مثلاً برای مدتی نماینده کلاس شود، یا تعیین بخشی از تکالیف منزل را به انتخاب خودش در آورید.
به او فرصت دهید تا در مورد نیازها، علایق یا تکالیفی که مایل است انجام دهد یا برعکس فکر می‌کند رغبتی به آنها ندارد به بحث بپردازد و دلایل را مد نظر قرار دهید، در برخی تصمیم‌گیری‌ها او را دخالت دهید و در صورتی‌که از عهده کاری به اندازه کافی برنیامد او را سرزنش نکنید. بلکه راهنمائی و تا اندازهای در انجام کارهایش کمک نمائید.
ندا نظر بلند
دانشجوی دکترای روان‌شناسی
منبع : ماهنامه کودک


همچنین مشاهده کنید