چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


فراتر از گزینش کلمات


فراتر از گزینش کلمات
شما گریه می کنید روی آب های صورتی مایل به خون من
خون من مایل است روی دهانم
صورتی مایل به خون من نامی برگزیده برای کتابی است که در شعرهای آن آمیزش کلمات محور خلاقیت ادبی آنها بوده و از این نظر این عنوان شاید مناسب ترین عنوان برای این مجموعه باشد.
این شعر و به خصوص دو مصرع اول آن به شکل روشنی نمایانگر روشی است که شاعر در انتخاب کلمات به کار برده و این انتخاب را، فراتر از گزینش به نمایش می گذارد.
اگر به نظریه یاکوبسن در مورد کارکرد شعری برگردیم که معتقد است این کارکرد کلمات را از محور گزینش به محور آمیزش فرا می افکند، در اینجا به نمونه بارزی از این کارکرد دست پیدا می کنیم که بعد گزینشی کلمات را به سمت خلق موقعیت هایی بدیع برای آنها پیش می برد که این موقعیت ها پیش از آن برای آن واژگان وجود نداشته و مخاطب با چنین کاربردی برای آنها آشنا نبوده است.
به عنوان مثال استفاده از کلمه مایل در دو جایگاه متفاوت که در اولی خصیصه رنگ بودن و در کاربرد دوم خصیصه انحراف جهت در حرکت را به آن می دهد، موقعیت و کارکرد مایل بودن را تغییر می دهد و این بار می توانیم بگوییم خون تنها واژه یی است که شاعر به آن چنین اجازه یی داده یعنی نمی توانیم جای آن کلمه دیگری بگذاریم چرا که این یک گزینش از میان کلمه های هم ارز نیست تا بتوانی کلمه دیگری را جایگزین کنی، این یک آمیزش آگاهانه خاص شاعر است و موقعیت استثنایی است که او برای آب و خون ساخته تا بتواند مایل باشد.
فرا روی از قراردادهای کلامی و زبانی ناشی از گزینش یک واژه از میان واژه های هم ارز شگردی است که در شعر کاربرد پیدا می کند و در شعرهای این کتاب برجسته شده و دائماً در حال تکرار است.
گویا شاعر در همه شعرهای این کتاب به مخاطبی می اندیشد که با ذهنی معتاد به جایگاه همیشگی واژه ها به سوی او آمده و او هم اینک با فرا رفتن از این گزینشی که تاکنون او را در قید تعداد محدودی از واژه ها گیر انداخته بوده سعی دارد به محور آمیزش فرا افکنده شود و مخاطب را هم با خود به دنیای جدید این واژه ها به پیش ببرد؛
شوره می زند زرد
شوره می زند زرد
می تکاند اسب من را از قصه ها به هوا
از چکه های خشک خودم
شوره زدن یک رنگ که زرد است، تکانده شدن از قصه ها، کاربرد صفت خشک برای چکه که واحدی برای آب است و...
در این شرایطی که آمیزش واژه ها می آفرینند هرگز نمی توان هم ارزی آنها را کتمان کرد و دقیقاً همین هم ارزی است که به این قرار گرفتن واژه ها در کنار هم جنبه شاعرانه و در عین حال قالب یک متن را می بخشد.
این هم ارزی را در دو محور هم ارزی بین اصوات که به نوعی واج آرایی است و هم ارزی مفهومی می توان تقسیم کرد؛
در محور اول شاعر در تلاش است با کنار هم قرار دادن واژه هایی که در حروف خود تجانس دارند به خلق متن شاعرانه دست بزند؛
من لباس هایم را پشت سر گذاشته ام
روی دریا سر گذاشته ام ببینید،
در استفاده از تجانس بین پشت سر گذاشتن و سر گذاشتن، کاربرد شاعرانه این واژه ها باعث ایجاد هم ارزی بین آنها می شود وگرنه ارتباط منطقی در کاربرد عادی چنین گزینشی اتفاق نمی افتد.
اما جای دیگر و در بسیاری از شعرها شاعر دنبال ایجاد هم ارزی مفهومی است که با آمیزش کلمات ایجاد می کند و گاه حتی با استفاده از مفاهیم عمقی واژه ها به این شگرد دست می زند؛
اما درد
درد سینه ام
سرفه می کند؛ خالی
سرفه کردن، درد سینه که به لحاظ مفهومی سینه، درد و سرفه را به هم می آمیزد.
یا؛
قضیه منم
فیثاغورث شک دارد...
اگر تمام شده بودی از چهار زاویه،
بعید بود عشق را قرمز مثلثی کنم
که باز هم در کنار هم قرار گرفتن عشق و مثلث و عشق و قرمز را از همین گونه آمیختن های شاعرانه در عین به هم ریختن کارکرد همیشگی واژه ها می توان دانست.
در نهایت باید گفت اوج موفقیت شاعر در استفاده از این شگرد و برجسته کردن آن در لابه لای شعرها زمانی خود را نشان می دهد که هم ارزی مفهومی همراه با هم ارزی شکلی واژه ها باشد و عادت زدایی از ذهن مخاطب در اثر چینش واژه هایی که بنا به خواسته شاعر گزینش شده اند با منطقی درونی پیش برود.
مهری جعفری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید