سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

ایدئولوژی و اتوپیا


ایدئولوژی و اتوپیا
ایدئولوژی و اتوپیا مقدمه‌ای است بر جامعه‌شناسی معرفت. در این باب می‌توان به نکاتی چند اشاره کرد که مد نظر نویسنده می‌باشند. تا پیش از دوره جدید، شناخت ،را تنها به واسطه منطق مورد بررسی قرار می‌دادند; اما امروزه و به واسطه نوع خاص روابط حاکم بر جهان اجتماعی، شناخت خود محصول فرایند پیچیده‌ای است که مرتبط با هستی اجتماعی است. از سوی دیگر این هستی اجتماعی نه تنها عامل شکل‌گیری معرفت که شکل دهنده دیگر فعالیت‌های اجتماعی انسان نیز محسوب می‌شود; لذا مانهایم معتقد است به جای معرفت‌شناسی، باید جامعه‌شناسی شناخت را مورد توجه قرار داد.
از نظر مانهایم توجه به جامعه‌شناسی شناخت، دستاورد زندگی جدید است از آن رو که به قول دورکیم، همبستگی مکانیکی در جوامع سنتی که در آن همه افراد اجتماع کاملا‌ شبیه به یکدیگر بوده، لذا وجدان جمعی قوی و یکپارچه‌ای بر جامعه حاکم است‌ جای خود را به همبستگی ارگانیک داده که در آن افراد جامعه دیگر هویت‌های یکسانی ندارند و به علت تقسیم کار اجتماعی گسترده، به یکدیگر وابستگی پیدا می‌کنند. لذا این تشتت هویت‌ها باعث می‌شود افراد بر اساس منافع متضادی که با یکدیگر دارند، بر همین اساس نیز اندیشه‌هایشان در جهت منافع خود و گروهشان و در تضاد با منافع گروه‌های اجتماعی دیگر شکل بگیرد.
به همین ترتیب، معانی زندگی اجتماعی نیز همبستگی و یکدستی خود را از دست می‌دهند. تا زمانی که معانی یکسان کلمات، یعنی راه‌های یکسان استنتاج عقاید، در ذهن هر یک از اعضای گروه از دوره کودکی بر اثر تکرار جایگیر شوند، ممکن نیست که فرایندهای مختلف اندیشه در آن جامعه وجود داشته باشند، به عبارت دیگر در دوران سنت واژگان و مفاهیم، معانی یکسانی را در بین گروه‌های مختلف اجتماعی برمی‌نهند; از این رو اختلا‌فی در فهم این مفاهیم به وجود نمی‌آید و سو فهم حاصل نمی‌شود. اما در دوران جدید برخلا‌ف این فرایند، واژگان نمی‌توانند انتقال دهند. معناهای یکسانی بین گروه‌های مختلف اجتماعی باشند از دیگر سو تعلق خاطر هر فرد به اجتماعی که به آن تعلق دارد از یک سو و عدم تمایل او به گروه‌ها و طبقات اجتماعی دیگر باعث شده افراد به مجرد آنکه پی می‌برند دیدگاه‌های مطرح شده از جانب کسانی است که به طبقه اجتماعی مخالف تعلق دارند، از پذیرفتن دیدگاه‌های آنان و حتی مطالعه آن خودداری می‌کنند.
حال برگردیم به شرایط اجتماعی امروز که منجر به شکل‌گیری جامعه‌شناسی شناخت گشته است.
اشاره کردیم که در دوران ماقبل تجدد، ثبات اجتماعی ضامن وحدت هر جهان‌بینی بوده است، لذا تعدد معانی در مفاهیم و واژگان حاصل نمی‌شده و شیوه‌های متکثر شناخت به وجود نمی‌آمده است. از سوی دیگر در جوامع سنتی ما صرفا شاهد تحرک افقی (حرکت از یک وضع به وضع دیگر بدون تغییر یافتن پایگاه اجتماعی) بوده‌ایم. در این مرحله شخص نه به درستی سنت‌های اندیشه متعلق به خویش با دیده تردید می‌نگرد و نه به وحدت و هم‌شکلی اندیشه به طور کلی. اما آنگاه که تحرک عمودی حاصل می‌شود و فرد قادر می‌شود طبقه اجتماعی‌اش را تغییر دهد، در بنیادهای اندیشه‌اش تردید می‌کند و وحدت و هم‌شکلی اندیشه را مورد خدشه قرار می‌دهد و این (تحرک عمودی به شکل گسترده‌اش) محصول زندگی مدرن است. از دیگر سو بنا بر آنچه وبر می‌گوید اگر گروه‌های اجتماعی مختلف (بازرگانان، جنگجویان، روستاییان، روشنفکران و...) مجبور باشند امر واحدی را به عنوان دین مشترک بپذیرند، خواه ناخواه تفسیرهای متعدد و متنازعی را بر آن حاکم می‌گردانند.
به عنوان مثال جنگجویان عموما نگاهی این دنیایی به دین دارند و آخرت را چندان مورد توجه قرار نمی‌دهند چرا که هر لحظه امکان مرگ برایشان وجود دارد; از جانب دیگر بازرگانان نگاهی سودجویانه نسبت به دین دارند و چه در این دنیا و چه در دنیای دیگر رفتاری سوداگرانه با دین را مدنظر قرار می‌دهند‌ در جامعه‌ای که تحرک اجتماعی وجود ندارد، اندیشه‌های فروتر در اندیشه‌های فراتر رخنه نمی‌کنند. شرط تحرک اجتماعی دموکراتیک شدن جامعه است چرا که در غیر اینصورت گروه‌های مسلط علا‌قه‌ای به پذیرش نظام فکری گروه‌های زیردست جامعه ندارند و تحت هر شرایطی ظهور قشرهای فروتر تفکر به آنان مجال نمی‌دهد که اهمیت همگانی کسب کنند اما با دموکراتیک شدن وضعیت اجتماعی، اهمیت زندگی اجتماعی گروه‌های فروتر نیز عیان می‌شود و چنانچه در پراگماتیسم دیده می‌شود، چنان حقانیتی به فن اندیشیدن می‌بخشد که مقام معیارهای تجربه روزمره را تا سطح گفت‌وگوهای آکادمیک ارتقا می‌دهد.
آنگاه که مرحله دموکراتیک فرا رسیده باشد، شیوه‌های تفکر و عقاید قشرهای فروتر برای نخستین بار مقامی‌می‌یابند که با عقاید قشرهای مسلط در پایه یکسانی از اعتبار قرار می‌گیرند. همچنین در این زمان، این عقاید و وجه‌اندیشه، باز برای نخستین بار، می‌توانند شخصی را که در قالب آنها می‌اندیشد برانگیزند که موضوعات جهان خویش را از بنیاد در معرض تردید قرار دهد. اینجاست که وجوه مختلف اندیشه امکان دستیابی متنازع به‌اندیشه‌های مختلف را در جهانی یکسان مورد بررسی قرار خواهند داد.
نویسنده: کارل مانهایم
مترجم: فریبرز مجیدی
امین فیروزگر‌
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید