سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

هنر و کلام الهی


هنر و کلام الهی
قابلیت قصه‌ها و مفاهیم قرآنی برای اقتباس نمایشی چقدر است؟ باید دانست که در دنیا تمامیت ادبیات و هنر دو سر چشمه اصلی دارد؛ کتاب آ‌سمانی و اسطوره‌های هر فرهنگ در کشور ما در سده معاصر به دلایل مختلف استفاده از کتاب آ‌سمانی‌‌مان قرآن کریم، در هنر و ادبیات فراگیر نشده است. در هر حال کتاب قرآن، جامع راهنمایی انسان‌ها به سوی سعادت است بنابراین نویسنده یک داستان نمایشنامه یا فیلمنامه که می‌کوشد در بهترین حالت فقط یک مضمون را به مخاطب انتقال دهد بدیهی است زمانی که به این اقیانوس می‌رسد فقط کافی است جرعه‌ای بنوشد تا بتواند مخاطب خود را سیراب کند این از نظر مضمون از نظر ساختار و فرم باید گفت که متن کلام آسمانی، درام نیست بنابراین طبیعی است که نویسنده باید به دراماتیزه کردن آن فکر کند اما قبل از شروع وجود عناصر متعدد از درام (همچون دیالوگ، موقعیت، شخصیت‌پردازی و ...) نشانگر آن است که این قصه‌ها قابلیت بالقوه‌ای در اقتباس دارند.
● دراماتیک کردن قصه‌های قرآنی به چه ترتیب است؟
نخست باید در نظر داشت که برای دراماتیزه کردن یک اثر، روندی باید طی شود. پله‌هایی باید پیموده شود خوشبختانه در این زمینه چند کتاب خوب وجود دارد .می‌ماند عرق‌ریزان روحی و ممارست نویسنده که کار کند و کارکند، تا به نتیجه برسد. بخشی از این عرق‌ریزان نویسنده یا هنرمند، آن است که از ظاهر قصه قرآنی بگذرد. بدون خواندن مستمر قرآن همراه با تفاسیر و شرح‌ها، نمی‌توان به کنه مضامین قصه‌‌ها پی برد. به این کارها بیفزایید تدبر و تامل خود نویسنده را می‌بینید که کار پرزحمتی است. یکی از دلایلی که اهل ادبیات و هنر به اقتباس از قصه‌های قرآنی روی نمی‌آورند، همین است. زحمت می‌خواهد حمایتی هم که در کار نیست ببینید در سال چقدر کار پژوهشی و تولید کتاب در زمینه مباحث علوم قرآنی منتشر می‌شود اما حتی یک مورد حمایت برای انتشار یک پژوهش قرآنی درباره مسئله اقتباس از قرآن کریم نمی‌بینید.
اما نمایشنامه‌نویس تا چه حد مجاز به حذف و اضافات تاریخ برای رسیدن به طرح نمایشنامه است؟ در این زمینه ذکر این نکته ضروری است که جدای از روند اقتباس که مربوط می‌شود به اقتباس از هر اثری، اقتباس از قرآن کریم به دلیل اتصال آن ذات باری تعالی، نیازمند حساسیت‌های ویژه‌ای است معمولا در خلق آثار هنری، قصه‌ها با تخیل و پرداخت‌های غیرمتعارف همراه می‌شود. اساسا تخیل است که اثر ادبی یا هنری خلق می‌کند اما حساسیت در آن است که تخیل بیاید و جایگاه اصل روایت را خدشه‌دار سازد. اگر پژوهش و ارائه راهکارها از سوی دشمنان دینی وجود می‌داشت، هنرمندان با آرامش خاطر وارد این وادی می‌شدند و می‌دانستند که باید در حذف و اضافات چه میزان اختیار دارند. به هر حال میزان حد مجاز حذف و اضافات تاریخ، خدشه‌دار نشدن قدسیت اصل قصه است و تا کار پژوهشی صورت نگیرد کسی نمی‌تواند حدش را عملا تشریح کند. تا آن زمان با آزمون و خطا پیش می‌رویم!
اما تئاتر مدرن چگونه پذیرایی نمایش‌های قرآنی می‌شود؟ در بررسی‌ این نکته اول باید دید منظور از نمایش‌های قرآنی چیست؟ اگر صرفا مضامین دین خدا مطرح است، به عبارتی داریم از مجموعه خصائل و ارزش‌های متعالی انسانی حرف می زنیم در این صورت، این مضامین را در بسیاری آثار نمایشی غربیان هم می‌توان یافت. اما اگر دنبال خلق نمایش‌هایی هستیم که هم فرم و هم محتوا، همسو با ذات قرآن باشد آن وقت نیازمند ایجاد فرم‌هایی هستیم فراتر از فرم‌های موجود چرا که فرم‌های موجود نمایشی بویژه فرم‌های مدرن، برگرفته از مبانی فلسفی اندیشمندان غربی است. بنابراین نیازمند قرار دادن بنیادهای فلسفی شرقی و اسلامی در فرم‌های ایرانی - اسلامی هستیم کاری است سخت، اما شدنی. کتاب “نمایش ماوراء” (انتشارات حوا) به سهم خود در پژوهشی مفصل به این موضوع پرداخته و موقتا نام نمایش شرقی مدرن بر آن نهاده شده است. طبیعی است که رسیدن به این فرم (با هر نام دیگر) کار مستمر صاحب‌نظران را می‌طلبد.
آیا نمایشنامه‌ای صرفا به شخصیت‌ها یا مفاهیم قرآنی بپردازد، قرآنی است؟ باتوجه به تعریف شخصیت‌پردازی در نمایشنامه باید گفت الزاما خیر می‌شود نمایشنامه‌ای ضددینی براساس روایات قرآنی نوشت. مهم آن است که سیر روایت و چینش شخصیت‌ها و کنش‌ آنها در موقعیت‌ها به چه چیز ختم می‌شود. بسیاری از نمایشنامه‌ها یا سریال‌های تلویزیونی یا فیلم‌های سینما یا داستان‌های موجود برگرفته از شخصیت‌ها و قصه‌های قرآنی نه ضد دینی که غیردینی هستند. یک قصه یا فیلم مثل انبوه آثار دیگر که فقط شخصیت‌های خود را از قصه‌های قرآنی گرفته‌ا‌ند اما آن را نمی‌توان نمایشنامه یا داستان قرآنی دانست.
چرا که فراتر از ظواهر، روح قرآن در آن جاری نیست و با خواندن یا تماشای آن حسی (نه شبیه) بلکه همسو با قرآن از آن دریافت نمی‌شود.
به هر حال چون تعریف مشخصی از هنر قرآنی نداریم، فقط می‌شود نظرات شخصی را شنید که فلان اثر آیا قرآنی است یا خیر؟
و هر کس با ملاک‌های شخصی (و نه مورد توافق جمع) می‌گوید که مثلا این اثر به صرف اینکه یک مفهوم انسانی را بیان می‌کند، پس اثر دینی و قرآنی است، یا دیگری می‌گوید که اثر قرآنی باید فقط از شخصیت‌ها و داستان‌های قرآنی به شکلی وفادارانه استفاده کند. در پژوهش اقتباس از قرآن کریم باید به این امر پرداخته شود و البته وقت زیادی می‌برد و هیچ امیدی هم که به حمایت وجود ندارد، سبب شده کار،‌ نیمه تمام بماند.
ما نیازمند امر پژوهشی و همه جانبه در این زمینه هستیم.
عبدالحمید ریاحی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید