شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مدافع بزرگ شوراها


مدافع بزرگ شوراها
آیات قرآنی در مورد شوراها که می توان به آن استناد کرد عبارتند از؛
الف ) سوره آل عمران آیه ۱۵۹
«و شاورهم فی الامر»
ب ) سوره شوری آیه ۳۸
«و امرهم شوری بینهم»
ج ) سوره بقره آیه ۲۳۳
«فان اراد فصالاً عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما».
آیه «و شاورهم فی الامر» که در بحبوحه جنگ احد و پس از شکست مسلمانان از قریش نازل شده و چون قبلاً مسلمانان مساله شروع به جنگ را به صورت شورا حل کرده بودند و اکنون در این جنگ شکست خورده اند و ممکن بود که در بعضی این شبهه ایجاد شود که بایستی اصل شورا را کنار گذاشته تا شخص پیامبر(ص) هر تصمیمی در مورد مسائل اجتماعی می خواهد، خود تصمیم گیری کند. اما قرآن صریحاً به پیامبرش تاکید می کند که اصل «شوری» را فراموش نکند.
مرحوم آیت الله طالقانی در این رابطه در جلد پنجم تفسیر پرتوی از قرآن ذیل این آیه می گوید؛
«با آن عواقب سخت و ناگواری که در شورای احد پیش آورد و آن ضربه یی که بر مسلمانان وارد شد و آن بزرگانی که از دست داد و آن شکاف و تفرقه فکری و جنگی که در اجتماع آنان پدید آمد و نزدیک بود یکسر متلاشی شوند، همه از آثار شورا بود که مدینه را بی پناه گذاردند و برخلاف نظر شخص آن حضرت به سوی دشمن پیش راندند، با همه اینها باز اصل شورا را تحکیم می کند، چون پایه اجتماع اسلامی است و برای همیشه، تا اندیشه ها و استعدادها بروز کند و هر صاحب رایی خود را شریک بداند و مسلمانان برای آینده و همیشه تربیت شوند و بتوانند در هر زمان و هر جامعه از غروب نبوت خود را هدایت کنند.»۱ مرحوم آیت الله طالقانی در ادامه تفسیر خود این نتیجه را می گیرد که اگر مردم اصل «شورا» را در روابط اجتماعی خود در نظر نگیرند سرنوشت شان را دیگران رقم زده و مستبدین و سلطه گران بر آنها حاکم خواهند شد.
«اگر در این راه و برای تحکیم شورا هرچه زبان و هنر ارزش دارد تا با هر شکستی آرا محکم تر و قدم ها ثابت تر شود و مانند بچه که همی به زمین افتد و صدمه بیند و برخیزد تا به اندیشه و پای خود مستقیم و محکم شود. شکست ها می گذرد، امت اسلامی باید به عالی ترین صورت اجتماعی باقی بماند. همیشه رهبری پیامبر و اوصیا و تربیت شدگان در میان نیست. پس باید غیاف خود را به دست سرنوشت رها کنند تا سرنوشت شان را دیگران تعیین کنند و یا گرفتار استبدادها و خودسری ها باشند و یا با شورای اهل نظر و آشنا و مومن به معنای اسلامی، امت را اداره کنند و پیش برند، هر چه پیش آید، گرچه در میان مسلمانان مانند احد اختلاف افتد و هر فرمانی دهند، ارزش روحی و آزادی و پیوستگی آن بیش از اینهاست، با آنکه رسول خدا در میانشان بود، چه رسد به پس از او...»۲
در تاکید بر اصل شورا مرحوم طالقانی در ادامه سخن خود به نقل سخنانی از امام علی(ع) و اشعاری از مولوی می پردازد.
علی علیه السلام می گوید؛
«من استبداد برایه هلک، و من شاور الرجال شارکها فی عقولها. هر کس با ایستادگی بر روی نظر خود تنها آن را درست دانست هلاک و نابود شد و هر کس با مردان به کنکاش و
تبادل نظر نشست در عقل هایشان شریک شده است. (نهج البلاغه / حکمت ۱۶۱).»۳
اشعاری که از مولوی بدان استناد شده چنین است؛
«امر «شاورهم» پیمبر را رسید
گرچه رایی نیست رایش را مزید
در ترازو جو رفیق زر شده است
فی از آنکه جو چو زر گوهر شده است
امر «شاورهم» برای این بود
کز تشاور سهو و کژ کمتر شود
کاین خردها چو مصابیح انورست
بیست مصباح از یکی روشن ترست»۴
بعد از انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، مرحوم طالقانی این انقلاب را یک انقلاب مردمی می دانست که متعلق به قشر و طبقه و گروه خاصی نمی باشد زیرا؛ «خصوصیت انقلاب اسلامی ما این است... که از توده همه مردم، همه قشرها آغاز شده و برای همه قشرها است نه یک حزب و جمعیت خاص»۵ در ادامه این بحث بعد از انقلاب در یکی از مصاحبه های تلویزیونی چنین می گوید؛ «برای آنکه مردم باید حق شرکت در سرنوشت شان را داشته باشند و این از نظر انقلاب ما مساله مهمی است هم از دید دموکراسی یعنی دخالت مردم در سرنوشت و هم از نظر اسلامی.
به نظر می رسد که این مساله باید هر چه زودتر ابعادش و طرحش بررسی شود و حدود و اختیاراتی که شوراهای شهری و روستایی دارند انجام بگیرد و مردم پس از سال ها از زندگی سیاسی و اجتماعی خود برکنار بودند دخالت فعال داشته باشند و در نتیجه بار مسوولیت دولت هم سبک تر بشود.»۶
با این دید و با این تفکر، ایشان تشکیل شوراها را از اولین مسائلی می دانستند که مردم بتوانند در سرنوشت خود دخالت کنند، این است که به دنبال نظرات قبلی خود به آیه ۲۳۳ سوره بقره استناد کرده و وجود شورا را در کلیه شئونات و مسائل زندگی و اجتماعی جاری می داند که؛
«شورا فقط به یک عده یی که در کارهای عمومی مملکت و سطوح بالا باید دور هم جمع بشوند و با هم در مورد صلح و اقتصاد و وضع کشاورزی و اقتصادی و نظام سیاسی، نظر و رای بدهند، اختصاص ندارد، بلکه این مساله اعم است. از نظر قرآن و از نظر اسلام هر خانه یی باید یک مرکز شورایی باشد، هر دهکده و هر گروهی باید در کارشان یک شورایی داشته باشند. شما ملاحظه می کنید در قرآن درباره زندگی خانوادگی یعنی شیر دادن بچه که هیچ به چشم هم نمی آید و از نظر مردم مساله مهمی هم نیست، می گوید با مشورت باید باشد.
توجه می کنید در آیه یی که در سوره بقره است که از این جمله شروع می شود؛ «والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین» مادرها برحسب وضع طبیعی دو سال بچه شان را شیر بدهند. این دستور را می دهد بعد در ضمن می فرماید اگر خواستند از شیر بگیرند؛ «فان اراد فصالاً عن تراض منها و تشاور فلا جناح علیهما» اگر بخواهند بچه را از شیر بگیرند باید پدر و مادر راضی بشوند، مشورت کنند صلاح بچه هست؟ صلاح مادر هست؟ یا از پزشک مخصوص شان استفاده کنند. وقتی قرآن در امر خانوادگی و شیر دادن بچه می گوید باید همراه با مشورت باشد چه رسد به اداره یک روستا، چه رسد به اداره یک شهری یا یک کشوری. همه باید واحدهای شورایی باشد. آیا خود پیغمبر اکرم احتیاج به شورا داشت؟ ما از جهت وی و همه دنیا از جهت قدرت تعقل و برتری فکری رسول خدا، همگی معترفیم که رایش صائب بود و دارای صائب ترین رای ها بود. معذلک به خود پیغمبر خطاب می کند «و شاور هم فی الامر»؛ یک عرب بیابانی را نادیده نگیر. بگذار او احساس شخصیت بکند که در کار سرنوشت خودش دخالت دارد.»۷
مرحوم طالقانی در کمتر سخنرانی است که در سال ۱۳۵۸ تا زمان فوتش ایراد کرده و نامی از شوراها نبرده باشد. از جمله در یکی دیگر از سخنرانی های خود از دخالت مردم در سرنوشت خودشان از طریق شوراها چنین می گوید؛ «یکی از همین تدبیر امورها شورا است؛ «و امرهم شوری بینهم و شاورهم فی الامر»، یعنی کار را به دست مردم دادن، همان توده محروم، همان هایی که زجر کشیده هستند، همان مستضعفینی که مستکبرین بر اینها حاکم بودند. راه نجاتشان این است که کار را به دست خودشان بدهیم.»۸
یکی از جهاتی که طالقانی تاکید روی شوراها دارد این است که به اعتقاد ایشان اگر شورا و حاکمیت مردم نباشد دیگران به عنوان قیم و سرپرست تولیت مردم را به عهده گرفته و حاکمیت خودشان را تحمیل خواهند کرد. بنابراین برای جلوگیری از بازگشت استبداد و خودکامگی چاره یی جز حضور مردم در صحنه اجتماع آن هم به صورت پویا و فعال و اکتیو نیست که با این حضور مانع برگشت استبداد به اشکال مختلف می گردد، لذا طالقانی در توجیه نظریاتش در این زمینه چنین می گوید؛
«مساله مهم دیگر این است که شورا یک اصل مترقی است به خصوص در دنیای امروز. یا باید مردم در سرنوشت خودشان دخالت داشته باشند یا نه؟ یا طغیان و استبداد و استکبار و در مقابل استضعاف، یا شورا.
یعنی اگر این نشده آن است. اگر مردم در سرنوشت و مسیر زندگیشان و دخالت در کارهایشان ممنوع شدند، معنی اش این است که یک عده یی مثل قیم بالای سر اینها باشند، مثل قیم برای صغر، اما نه قیم دلسوز، قیمی که هم مال صغیر را ببرد و هم عرض و استعدادهایش را از بین ببرد.»۹
طالقانی تنها راه بقای نظام جمهوری اسلامی ایران را تشکیل شوراها و دادن کارها به دست مردم می داند؛«در نظام عادلانه باید از پایین به بالا الهام بشود و نظام اجتماعی و رهبری را باید توده مردم انتخاب کنند.... اگر شوراها تشکیل بشود، اگر مردم همه حق رای داشته باشند، همه حق نظر داشته باشند این هرم قابل بقا است والا آسیب پذیر است و ما باید متوجه باشیم.»۱۰
آیت الله طالقانی قبل از درگذشت اش در بهشت زهرا در آخرین خطبه نماز جمعه نیز از شوراها سخن گفت و چند روز بعد در سحرگاه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ به ملاقات پروردگارش شتافت. آخرین سخن طالقانی در یک جمع عمومی چنین است؛ «گروه ها و افراد دست اندرکار شاید این طور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگر ما چه کاره هستیم؟، شما هیچ،،بروید دنبال کارتان بگذارید این مردم مسوولیت پیدا کنند.»۱۱
محمد بسته نگار
پی نوشت ها؛
۱- سیدمحمود طالقانی، پرتوی از قرآن، جلد پنجم، سوره آل عمران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، بهمن ماه ،۱۳۵۸، ص۳۹۵
۲- پرتوی از قرآن، جلد پنجم، ص ۳۹۵
۳- پرتوی از قرآن، جلد پنجم، همان، ص۳۹۷
۴- پرتوی از قرآن، همان، جلد پنجم، ص۳۹۷
۵- از آزادی تا شهادت، موسسه خدمات فرهنگی رسا، مجموعه مقالات، مصاحبه ها و... طالقانی از زمان آزادی آبان ماه ۵۷ تا زمان فوت ایشان ص ۶۷ به نقل از همان، سه شنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۳۵۷
۶- مصاحبه تلویزیونی، کیهان، ۳ خرداد ۵۸ به نقل از آزادی تا شهادت، ص۱۸۵
۷- از آزادی تا شهادت، همان، ص۴۷۲
۸- از آزادی تا شهادت، همان، صص۳۵۱
۹- از آزادی تا شهادت، همان، صص۴۷۱ و ۴۷۲
۱۰- سیدمحمود طالقانی، وحدت و آزادی به کوشش محمد بسته نگار و سیدمحمدمهدی جعفری، مجموعه پنج سخنرانی از آیت الله طالقانی، سخنرانی به مناسبت ۳۰ تیر، ص ۱۷- از انتشارات شرکت سهامی انتشار تاریخ چاپ؛ مهر ۱۳۶۱
۱۱- از آزادی تا شهادت، ص ۳۱۸
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید