شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


جامعه‌شناسی ایران هنوز دورهٔ نوجوانی را طی نکرده است


جامعه‌شناسی ایران هنوز دورهٔ نوجوانی را طی نکرده است
دکتر داور شیخاوندی عضو هیأت علمی جامعه‏شناسی دانشگاه آزاد اسلامی مسایل جامعه‏شناسی ایران را در چهار حوزه قابل تحلیل و بررسی می‏داند و معتقد است یکی از مشکلات اصلی این دانش، عدم رشد کافی آن در این حوزه‏هاست. آنچه می‏خوانید متن پیاده شده گفت و گوی او با خبرنامه انجمن جامعه‏شناسی ایران است:
"در مورد مسأله علوم اجتماعی یا به زعم من علوم جامعوی، و به ویژه در مورد جامعه‌شناسی معتقدم که هر علمی به چهار عامل نیاز دارد تا در جامعه ریشه پیدا کند و بالیده و کاربردی شود. یکی علما و بانیان آن علم هستند، دوم وسیله انتشار و منابع مکتوب علم، سوم فضای فرهنگی حاکم بر جامعه، به خصوص در مورد علوم اجتماعی و انسانی و چهارم مصرف‌کنندگان که می‌توانند آن علم را کاربردی کنند.
در جریان انقلاب به واسطه این که تقریباً بانیان اصلی این علم (یعنی جامعه‌شناسی در درجه اول) از کشور مهاجرت کردند و یا به عللی از صحنه فرهنگی و علمی دور شدند، دوره توقفی به وجود آمد. فضای حاکم یا هژمونی فرهنگی جنبه ایدئولوژیک پیدا کرد و رهبران دینی و کارگزاران عمده سیاست‌های کشور نسبت به علم جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی آن توجه کافی و وافی نشان ندادند. حتی برخی با نگاه تردید و رد و طرد به آن می‌نگریستند. پس از آن، شاید بتوان گفت، یک دوره توجیهی ـ تأملی نسبت به این علم توسط قدرت حاکم و کارگزاران اصلی به وجود آمد و اندک‌اندک جامعه‌شناسی توانست خود را نشان دهد و در حوزه علمی و دانشگاهی جایی پیدا کند. این دوره توقف برای علمی که دوران کودکی و نوجوانی خود را طی می کرد، صدمه و ضربه بزرگی بود و تقریباً همین ضربات آن را عقب نشاند. از این رو، با توجه به آن که عالمان این علم صحنه دانشگاهی و حتی صحنه کشور را ترک کردند و یا خانه‌نشین شدند و همچنین جو حاکم بر جامعه در اوایل انقلاب و بعد از وضعیت جنگی کشور، شرایطی به وجود آمد که این علم در حالت نوجوانی خودش باقی بماند و کمتر بتواند هم در دانشگاه‌ها و هم در حوزه فرهنگی و صحنه جامعه حضور فعالی داشته باشد.
جامعه‌شناسی، بعد از این خونریزی تمام، دچار کمبود تغذیه علمی و فرهنگی نیز شد. در آن مدت علاوه بر محروم شدن از عمدهٔ عالمان این علم، از نظر منابع موجود نیز نه تنها غنی نشدیم، بلکه به شدت فقیر ماندیم. به تدریج نیز که با استقبال نسبتاً زیاد نسل جوان از این علم مواجه هستیم، معلمان ناکافی برای بقای خود بیشتر در کار تدریس غرق شدند و از دانشگاهی به دانشگاهی دیگر و از شهری به شهری دیگر، هوایی و زمینی می‌رفتند. همین نیز موجب شد تا فرصت کمتری برای نقادی جامعه‌شناسی و حوزه‌های علوم اجتماعی و تأمل و تعمق بیابند و بعضی مواقع نیز دچار جدل هایی شدند که به سرشت این علم مربوط بود؛ مانند ادعاهایی که در مورد اسلامی کردن و بومی و محلی کردن جامعه‌شناسی که مطرح شد. این عوامل، به همراه مسایل دیگری مانند به میدان آمدن مدرسان جوان که آن چنان توشهٔ علمی لازم و کافی نداشتند و فقط به درد تدریس کتاب می‌خوردند، دورهٔ نوجوانی این علم را بسیار طولانی کرد.
در سال‌های اخیر، مخصوصا در دور‌هٔ اصلاحات با اقبال مطبوعات و نشریات، امکان فارغ‌التحصیلی جامعه‌شناسی از دانشگاه به سوی جامعه تا حدی فراهم شده است. ولی به جهت دانشگاهی شدن این علم و نظارت‌های خاص به روی آن و نیز تهدید برخی از دست‌اندرکاران این علم و بطور کلی امنیت پژوهش، پیشرفت‌هایی که انتظار می‌رفت به وجود نیامد. در این میان، علاوه بر کمبود نیروی انسانی بالیده و علم‌آفرین باید به مسدود بودن رابطه با اروپا به عنوان وطن اصلی و مادر این علم نیز اشاره کنم که موجب شد از منابع علمی مکتوب تقریباً محروم باشیم و تنها قطره‌قطره و به زحمت در بعضی نمایشگاه‌ها آنها را بیابیم و هر چند کامپیوتر و اینترنت بارقه‌ای را به وجود آوردند ولی به جهت عدم دسترسی مناسب و همگانی به آن، دسترسی یه منابع مکتوب همچنان با مشکلات خاص خود روبرو است در حالی که این علم باید کتابخانه‌ای باشد تا بهره‌مندی از آن با سهولت انجام شود.
نکته دیگر تفاوت ترویج این علم در نظام آموزش عمومی و دانشگاهی است. آموزش و پرورش «جامعه‌شناسی خاص خود» را دارد و در نتیجه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی را در دبیرستان‌ها به صورت مسخ شده ارایه داده‌اند و این تمسخ هنوز هم ادامه دارد. از این رو، بین علوم اجتماعی‌ای که در مدارس آموزش داده می‌شود و آن چه در دانشگاه‌ها است تفاوت فاحشی وجود دارد و محصلان رشته‌های انسانی هنوز جان نگرفته دچار دوگانگی‌هایی می‌شوند که بر درک درست آنان تأثیر می‌گذارد.
عامل دیگر را باید زبان جامعه‌شناسی معرفی کنم. این زبان در عدم بالیدگی و سوءتفاهمات و کژ درکی از علم جامعه‌شناسی مؤثر بوده است. از آن جا که بسیاری از پرچمداران کنونی این علم در ایران تحصیل کرده و یا مدت کوتاهی خارج بوده اند، جان معانی مفاهیم جامعه‌شناسی را نتوانسته‌اند درک کنند.
نکتهٔ دیگر به بستر رشد جامعه‌شناسی مربوط می‌شود. هر چند این علم در ایران همچون بسیاری از کشورهایی دیگر وارداتی بود ولی در برخی از کشورها به علت وجود بستر مناسب‌تر و دموکراسی بیشتر امکان رشد آن بیشتر فراهم‌ بود. در کشور ما، قدرت قبل از انقلاب حساسیت داشت و بعد از انقلاب نیز این حساسیت بیشتر شد. در واقع جریان گذر، بالیده شدن و زاد و ولد جامعه‌شناسی در مقایسه با سایر علوم، همواره با اشکالات بیشتری مواجه‌است. شما ببینید در مورد دانش هسته‌ای به رغم تمام گرفتاری‌هایش، توانسته‌ایم بسیاری از موانع را طی کنیم و در آزمایشگاه‌ها کاربردی کنیم. ولی چون آزمایشگاه و بستر و خاستگاه جامعه‌شناسی خود جامعه است، و در جامعه نیز محدودیت‌هایی مانند انقلاب و جنگ و... وجود داشته، فقط اجازه‌های دانشگاهی یافت و کاربردی کردن آن را در حد اجازه تدریس قلمداد شده است.
علاوه بر این باید به وضعیت آثار و کتب منتشر شده در این حوزه نیز اشاره کنم. هر چند در دهه اخیر نسیمی در این بخش وزیدن گرفت و فضای نسبتاً مناسبی برای انتشار آثار ترجمه‌ای و تألیفی فراهم شد ولی این فرآیند در محدوده جریان‌هایی قرار گرفته است. تیراژ کتاب ها در سال های اخیر به خوبی نشان می دهد که در سال‌های اخیر متأسفانه سطح مطالعات کتابخانه‌ای دانشجویان تا حدودی پایین آمده و آن عطشی که در این حوزه قبل از انقلاب به طور کلی و بعد از انقلاب ایجاد شده بود، کند شده و آن چنان که باید رغبتی وجود ندارد. چه بسا به قول برخی دوستان وضع به گونه ای شده که ما تنها برای خود می‌نویسم و خودمان آثار یکدیگر را، آن هم در حدی محدود، می‌خوانیم. البته مطبوعات مخصوصاً در دوره اصلاحات، گام‌های بلندی را برداشتند تا جامعه‌شناسی از دانشگاه‌ها به سوی مردم هم کشیده شود. ولی با فراز و فرودی که مطبوعات داشتند‌، این فرآیند از یک دوره قبض به بسط و از بسط به قبض آمد و شد داشت و امنیت انتشاراتی و مباحث حتی پژوهش‌ها در حد مقبول نبوده است.
خوشبختانه اکنون انجمن جامعه‌شناسی فرصتی را مهیا کرده است که با برگزاری همایش مسایل علم جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی (علوم جامعوی) بتوان برخی کاستی‌ها را شناخت و به بازشناسی مفاهیم پرداخت که خود جدلی را به همراه خواهد داشت. جدلی که البته باید سال‌ها پیش بین عالمان این علم صورت می‌گرفت و تا به حال این جاده هموار می‌شد، امیدوارم این جدل اکنون به نتیجه برسد و امکان پراکنش این علم در بین مردم و کاربرد آن در حوزه‌های مختلف بیشتر فراهم شود.
منبع : وبلاگ علوم اجتماعی


همچنین مشاهده کنید