پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ضرورت همخوانی اقتصاد دستوری و توصیفی


ضرورت همخوانی اقتصاد دستوری و توصیفی
ما در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن تفاوت‌های عظیمی وجود دارد. مردم برخی از کشورها درصد بالایی از درآمدشان را پس‌انداز می‌کنند و در جوامعی دیگر درآمد مردم عمدتا به مصرف می‌رسد. جوامعی را مشاهده می‌کنیم که در سطح بی‌سابقه‌ای از رفاه به سر می‌برند و روز به روز با نوآوری و خلاقیت بر کیفیت محصولاتشان افزوده و از قیمت آن‌ها کاسته می‌شود، در مقابل کشورهایی هم وجود دارند که با سطح پایین درآمد سرانه، مظهرآشکار تضییع منابع هستند و عوامل کمیاب و سرمایه‌های تجدیدناپذیر را تبدیل به ضایعات کرده و هدر می‌دهند.
«علم اقتصاد» بیانگر واقعیت این مسایل است که مشاهدات ساده و پیامدهای مهم آن را بررسی کرده و سازوکارهای پیچیدهء آن را توضیح می‌دهد که این پیچیدگی هم به لحاظ محتوا و ماهیت روابط حاکم بر «اتفاقات اقتصادی» است و هم از نظر ابزارهای موجود برای کشف این روابط.
مسعود نیلی در «مبانی اقتصاد» در ۱۸ فصل مباحث مربوط به بازارهای محصول، نیروی کار و سرمایه و مبانی رفتار دولت (فصل اول تا ششم) و حوزه‌های مختلف اقتصاد کلان (در فصل هفتم به بعد) را بازیابی ساده توضیح می‌دهد.
نیلی علم اقتصاد را علم شناخت فرآیندهای حاکم بر سازوکار انتخاب‌هایی تعریف می‌‌کند که چگونگی تخصیص منابع کمیاب را مشخص می‌کنند. در این فرآیند، اقتصاددانان باید به سه پرسش پاسخ دهند: «چه چیزی تولید شود و به چه میزان؟ این کالاها چگونه تولید شوند؟ و برای چه کسی تولید شوند؟
او سپس سه بازار محصول، کار و سرمایه را تعریف کرده و بازیگران آن یعنی بنگاه‌ها، خانوارها، دولت و بانک مرکزی و نقش آن‌ها را توضیح می‌دهد.
نیلی علم اقتصاد را به دو حوزهء «اقتصاد توصیفی» که در آن بدون ارزش داوری تنها به تحلیل «آن‌چه که هست» می‌پردازد و نگاه به جهان اطراف، نگاهی خنثی و بدون اعمال هرگز نه قضاوت است و «اقتصاد دستوری» که در آن ارزش‌گذاری، داوری و پیگیری تحقق تصویری از آن‌چه که «باید باشد» است، تفکیک می‌کند.
او می‌گوید که اقتصاد توصیفی در ذهن و نوشته‌های دانشمندان و علمای اقتصاد و اقتصاد دستوری در ذهن سیاستگذاران قرار دارد که هر چه این دو از یکدیگر دورتر باشند، جامعه به شیوهء ضعیف‌تری اداره می‌شود و در مقابل سازگاری و همخوانی این دو حوزه منجر به بهبود ادارهء امور می‌شود.
در کتاب «مبانی اقتصاد» سپس یک مدل اقتصادی، مجموعه‌ای از روابط ریاضی بین متغیرهای مختلف تعریف می‌شود که در آن دو دسته متغیر، درون‌زا و برون‌زا وجود دارند.متغیرهایی که مدل درصدد توضیح رفتار آن‌هاست «درون‌زا» و متغیرهایی که دانشمند آن‌ها را در خارج از مرز مطالعهء خود قرار دادند و در نتیجه برای او «داده شده» تلقی می‌شوند «برون‌زا» خوانده می‌شوند. مدل‌های ریاضی اقتصادی بیانگر «فرضیاتی» در مورد روابط علی بین متغیرهای مختلف اقتصادی هستند که این فرضیات بر اساس روش‌های آماری مورد آزمون قرار گرفته و پس از انجام آزمون‌های قابل قبول آماری است که می‌توان «نظریه‌های» اقتصادی را ارایه کرد.
«مبانی اقتصاد» با رویکردی که در آن به کارآمدی اقتصاد بازار تاکید می‌شود به بررسی و پژوهش در علم اقتصاد دست می‌زند که خوانندگان می‌توانند در فصل‌هایی چون مبانی رفتار مصرف‌کننده در بازار محصول، مبانی رفتار تولیدکننده در بازار محصول، تعادل در بازار محصول، مبانی رفتار در بازار کار، مبانی رفتار در بازار دارایی، مبانی رفتار دولت، تصویر کلی اقتصاد کلان، تولید، قیمت، مصرف، پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، اقتصاد باز، مدل کینزی، مدل کلاسیک، مدل نئوکلاسیک، مدل ماندل فلیمینگ و رشد اقتصادی مبحث مورد علاقهء خود را مطالعه کنند.
جدا از این‌که گرایش خواننده چه باشد دو نکته در «مبانی اقتصاد» بسیار مهم است; اول توضیحات شفاف و روان کتاب است که به خوانش آن کمک می‌کند و این کتاب را به عنوان یک کتاب پایهء علمی در سطح قابل قبولی قرار می‌دهد و دوم نتیجه‌گیری‌های هوشمندانهء «مسعود نیلی» است که در آن با توجه به تجربهء استادی و کاری، نویسنده نکاتی جالب دربارهء اقتصاد امروز ایران می‌گوید، مانند ضرورت همخوانی اقتصاد توصیفی و دستوری که به دانشجویان علم اقتصاد نگاه منتقدانه نیز می‌آموزد.
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید