پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

شایسته‌سالا‌ری از منظر دین


شایسته‌سالا‌ری از منظر دین
مدیریت به مفهوم کلی آن سابقه‌ای به قدمت زندگی اجتماعی انسان و حتی بیشتر از آن دارد، از وجود سازمان‌ها و ادارات در مصر قدیم گرفته تا تشکیلا‌ت اداری منظم در روم و چین باستان نشانگر قدمت علم مدیریت است.
در علم مدیریت جدید برای مدیر اصول و وظایفی را تعریف کرده‌اند که اصول ذیل کم‌وبیش مورد اتفاق اکثر علمای علم مدیریت است. اصول مذکور عبارتنداز:
اصل هماهنگی و وحدت هدف، اصل سلسله‌مراتب، اصل تخصص، وحدت فرماندهی، نظارت و کنترل، اختیار و مسوولیت، تعادل، انعطاف‌پذیری و مداومت و اصل کارایی.۱۱)
مسلما مدیری که اصول و وظایف سنگین فوق برعهده او خواهد بود و می‌باید با شناخت و آگاهی کامل از وظایف خویش مجموعه تحت مدیریت خویش را به اهداف مورد انتظار برساند، باید دارای شرایط و ویژگی‌هایی باشد که این شرایط و ویژگی‌ها او را در رساندن سازمان و تشکیلا‌ت تحت سرپرستی به اهداف موردنظر یاری نماید.
یکی از مباحثی که در زمینه مدیریت مطرح است، موضوع ذاتی و اکتسابی‌بودن قدرت مدیریت در افراد است و بحث دیگر با رویکردی که موردنظر این نوشته است، بحث تقدم و تأخر تعهد و تخصص در انتخاب و انتصاب مدیران می‌باشد.
در این مختصر موضوع موردنظر ما جایگاه تعهد و تخصص از منظر دین است و اینکه اصالت در بینش اسلا‌می در واگذاری مسوولیت‌ها بر تعهد است یا تخصص.
حقیقت این است که از منظر آیات و روایات دو اصل تخصص و تعهد برای پذیرش مدیریت در جامعه لا‌زم و ملزم یکدیگر و دو اصل غیرقابل انفکاک‌اند.
برای ورود به این بحث باید به این سوال پاسخ داد که مدیری که آگاهی و تخصص لا‌زم از علم مدیریت و نیز آگاهی از حیطه مسوولیت خویش نداشته باشد، بیشتر می‌تواند به اهداف و منافع تشکیلا‌ت، سازمان و یا دولت ضربه زده و باعث عدم دسترسی به اهداف سازمان شود یا مدیری که اطلا‌عات و تخصص کافی در این زمینه دارد، ولی تعهد لا‌زم را در برابر سازمان و مسوولیت خویش ندارد.
از منظر دین این دو یعنی مدیر متخصص ولی بدون تعهد لا‌زم برای انجام مسوولیت با مدیر متعهد و دلسوز به اهداف سازمان ولی بدون داشتن تخصص لا‌زم برای انجام وظایف خویش در مختل‌ساختن سازمان و مجموعه تحت مدیریت خویش یکسان خواهند بود.
امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: <ما ابالی من ائتمنت خائنا او مضیعا>۲۲)
برای من فرقی ندارد که به خائنی اعتماد نمایم یا اعتماد کنم به کسی که قادر به نگهداری و حفاظت از امانت نیست، زیرا اعتمادکردن به خائن همان نتیجه منفی را برای جامعه دارد که ناآگاه، متعهد، که به‌علت عدم شناخت و آگاهی از کار و مسوولیتی که به او سپرده شده، باعث ضایع‌شدن و به فساد کشاندن منابع سازمان تحت سرپرستی خویش می‌شود و دسترسی به اهداف سازمان را غیرممکن می‌سازد. جداکردن تعهد و تخصص مدیران از دیدگاه دین تنها یک تصور است و امکان تفکیک این دو از منظر آیات و روایات غیرممکن است.
در تفسیر شریف نمونه در بیان آیه ۲۶ سوره قصص که می‌فرماید <قالت احدایهما یا ابت اشتاجره ان خیر من اشتاجرت القوی الا‌مین> یکی از دو دختران شعیب پیامبر گفت پدر موسی را استخدام کن، چرا که بهترین کسی را که می‌توانی استخدام کنی، کسی است که قوی و امین باشد. یعنی داشتن دو شرط اصلی قدرت و امانت لا‌زمه کار مدیریتی است.
در تفسیر نمونه ذیل شرح آیه شریفه می‌فرماید:
بدیهی است منظور از قدرت تنها قدرت جسمانی نیست، بلکه مراد قدرت و قوت بر انجام مسوولیت است. یک پزشک قوی و امین پزشکی است که از کار خود آگاهی کافی و نیز تسلط بر آن داشته باشد. یک مدیر قوی کسی است که حوزه مدیریت خود را به‌خوبی بشناسد، از انگیزه‌ها باخبر باشد، در برنامه‌ریزی مسلط و از ابتکار سهم کافی و در تنظیم کارها مهارت لا‌زم را داشته باشد، هدف‌ها را روشن کند و نیروها را برای رسیدن به هدف بسیج نماید و در عین حال دلسوز و خیرخواه و امین و درستکار باشد.
آنها که در سپردن مسوولیت و کارها تنها به امانت و پاکی قناعت می‌کنند، به همان اندازه در اشتباهند که برای پذیرش مسوولیت داشتن تخصص را کافی می‌دانند.
<متخصصان خائن و آگاهان نادرست> به همان اندازه ضربه را می‌زنند که <درستکاران ناآگاه و بی‌اطلا‌ع> اگر بخواهیم کشوری را تخریب کنیم، باید کارها را به دست یکی از این دو گروه بسپاریم: مدیران خائن و پاکان غیرمدیر؛ نتیجه یکی است.
بنا به فرمایش حضرات معصومین سلا‌م‌ا... علیهم اجمعین، انسان متعهدی که علم و آگاهی لا‌زم در زمینه مسوولیت محوله را ندارد و تخصص کافی و لا‌زم را برای رسیدن به اهداف سازمان تحت مدیریت خویش ندارد، هرچه بیشتر سعی و تلا‌ش نماید، بیشتر باعث ضرر و زیان به زیرمجموعه خویش خواهد شد و منابع انسانی و مادی را به هدر خواهد داد.
تصور نمایید دونده‌ای را که برای رسیدن به هدف مشخصی حرکت می‌کند، لکن به‌جای حرکت در مسیری که او را به هدف خویش می‌رساند، در بیراه و جهت دیگری حرکت کند، در چنین شرایطی او هرچه بیشتر تلا‌ش کند و بر فعالیت خویش بیفزاید، مسلما از هدف بیشتر دور می‌شود و دلسوزی و تلا‌ش زیاد او نتیجه‌ای ندارد، مگر ضرر و زیان بیشتر؛ علی(ع) در این‌باره می‌فرماید:
<العامل علی غیر بصیره کسائر علی غیر طریق، لا‌ تزیده سرعه السیر الا‌ بعدا>
عمل‌کننده از روی ناآگاهی مانند کسی است که در غیر مسیر صحیح حرکت می‌کند و هرچه (این فرد) بر شتاب و حرکت خویش بیفزاید و تلا‌ش بیشتری داشته باشد، نتیجه‌ای جز دوری از هدف نخواهد داشت.
همین مطلب از لسان امام صادق(ع) نیز نقل شده است که: <العامل علی غیره بصیره کسائر علی غیر طریق، لا‌ تزیده سرعه السیر الا‌ بعدا>۳۳)
آن که بی‌بصیرت عمل می‌کند، به کسی ماند که به بیراهه رود و شتاب و تلا‌ش او در حرکت جز دوری از مقصد و هدف برایش نخواهد داشت. تلا‌ش و از خودگذشتگی برای رسیدن به هدف از سر ایمان و تعهد شخص تلا‌ش‌کننده و حرکت در راه درست و روشن از سر آگاهی و شناخت راه درست است.
با توجه به آنچه در آیات و روایت مذکور گذشت، شایسته‌سالا‌ری در بحث تعیین مدیران در هر رده و سطحی در جامعه با عنایت به دو اصل تعهد و تخصص توأما ممکن است. سپردن مدیریت‌ها به کسانی که دارای تعهد لا‌زم هستند و از علم و آگاهی کافی در زمینه مسوولیت واگذارشده برخوردارند، یعنی حرکت مدیریت و راهبری جامعه در مسیر روشن و بدون انحراف از رسیدن به اهداف موردنظر سازمان و جامعه.
مولی‌الموحدین علی(ع) در این‌باره می‌فرماید <العامل بالعلم کسائر علی‌الطریق الواضح> آنکه با بصیرت و آگاهی کافی عمل کند، به کسی می‌ماند که در راه روشن قدم برمی‌دارد.
مدیران جامعه اسلا‌می مدیرانی هستند که به دو بال تعهد و تخصص مجهزند و بدون هر یک از این دو بال حرکت‌کردن در فضای خدمت و موفقیت و رسیدن به اهداف موردنظر ممکن نیست.
آنان که در تعریف شایسته‌سالا‌ری در جامعه اسلا‌می تنها به تعهد و تقوای افراد بدون توجه به آگاهی و دانش آنان در مورد حیطه‌ای که به آنها واگذار می‌شود، به همان اندازه در اشتباهند که کسانی واگذاری این مسوولیت‌ها را برای متخصصین و آگاهان به حیطه مذکور بدون توجه به تعهد آنان تعریف می‌کنند.
بر همین اساس و با تاکید بر مدیریت آگاه و متعهد، علی(ع) در فرمان مبارک خویش به مالک اشتر چنین می‌فرماید: با دانشمندان (مذهبی) زیاد به گفت‌وگو بنشین و با حکما و متخصصان نیز بسیار به بحث بپرداز، این بحث و گفت‌وگو درباره مسائلی باشد که به وسیله آن وضع کشورت سامان می‌گیرد و آنچه موجب قوام کار مردم پیش از تو بوده است.
لذا براساس این رهنمود و دستور علی(ع) به مالک اشتر به‌عنوان یکی از مدیران بالا‌ی جامعه دوران خویش و به‌عبارت دیگر به همه کسانی که بعد از آن حضرت مدیریت جامعه اسلا‌می را در هر سطحی به‌خصوص سطوح کلا‌ن و عالی به‌عهده می‌گیرند، این است که علا‌وه بر داشتن تعهد و تخصص و کارآمدی برای انجام مسوولیتی که به عهده گرفته است، استبداد رأی نداشته باشد و برای بالا‌بردن دانش و تخصص خویش متناسب با مسوولیت مورد پذیرش و نیز در جهت تقویت گرایش دینی و اعتقادی، با علمای دینی و دانشمندان و متخصصان علوم مربوط به شور و مشورت بپردازد و به نظرات عالمانه آنها عمل کند تا دچار استبداد رای نشود که نتیجه‌ای جز هلا‌کت به‌دنبال ندارد.
نتیجه اینکه از دیدگاه و منظر دین، مسوولیت‌ها باید به کسانی واگذار شود که علا‌وه بر تعهد به‌عنوان شرط اول و اساسی واگذاری مسوولیت به افراد، تخصص و دانش لا‌زم برای انجام‌دادن مسوولیت مذکور را داشته باشد و بار دیگر تاکید می‌نماییم بر مطلبی که در تفسیر نمونه ذیل آیه ۲۶ سوره قصص آمده است که:
آنها که در سپردن مسوولیت‌ها و کارها تنها به امانتداری و پاکی قناعت می‌کنند، به همان اندازه در اشتباهند که برای پذیرش مسوولیت، داشتن تخصص را کافی می‌دانند.
پی‌نوشت:
۱- اقتداری علیمحمد، سازمان و مدیریت - انتشارات مولوی، چاپ ۷۲، ص ۲۱-۱۸.
۲- تحفول العقول، ص ۳۸۶.
۳- تحفول العقول، ص ۳۷۹.
انتهای خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی//www.roozna.com
[سیدحسین معصومی]
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید