سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


درباره زندگی و آثار کورمک مک کارتی الهام گرفتن از یک کودک


درباره زندگی و آثار کورمک مک کارتی الهام گرفتن از یک کودک
● بیوگرافی
«کورمک مک کارتی» در ۲۰ جولای سال ۱۹۳۳ در پراویدنس، جزیره رود به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۷ به همراه خانواده اش به ناکسویل، تنسی نقل مکان کرد. او سومین فرزند خانواده بود. آنها شش خواهر و برادر بودند، سه دختر و سه پسر.
پدرش از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۶۷ وکیل مرکز «ولی تنسی» بود. مک کارتی در سال تحصیلی ۱۹۵۲ - ۱۹۵۱ وارد دانشگاه تنسی شد. او یک دانشجوی هنر روشنفکر بود. در ۱۹۵۳ به مدت چهارسال به نیروهای هوایی ایالات متحده ملحق شد، که دو سال از آن را در آلاسکا بود. در ۱۹۵۷، مک کارتی به دانشگاه تنسی بازگشت. وی در این هنگام در دانشکده دو داستان به صورت تحقیق دانشجویی چاپ کرد و جایزه اینگرام - مریل را در سال های ۱۹۵۹ و ۱۹۶۰ دریافت کرد. وی در سال ۱۹۶۱ با یکی از دانشجویان دانشگاه به نام لی هولمان ازدواج کرد و آنها صاحب پسری با نام کولن شدند. مک کارتی بدون گرفتن مدرک تحصیلی دانشگاه را ترک کرد و همراه خانواده اش به شیکاگو نقل مکان کرد و اولین رمانش را آنجا نوشت، آنگاه به سویرکانتی، تنسی بازگشت.
اولین رمان مک کارتی، «نگهبان باغ» را انتشارات رندم هاوس در ۱۹۶۵ منتشر کرد. به نقل از خود او «رندم هاوس تنها ناشری بود که من از آن اطلاع داشتم.»، این بود که تصمیم گرفت نسخه ای از رمان را برای آنها بفرستد. این نسخه در رندم هاوس به دست آلبرت ارسکین رسید که ویراستار ویلیام فالکنر بود، البته تا سال ۱۹۶۲ که فالکنر از دنیا رفت. ارسکین به مدت ۲۰ سال ویرایش آثار مک کارتی را ادامه داد.
در تابستان ۱۹۶۵، مک کارتی با استفاده ازجایزه بورس تحقیقاتی - سفری از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا با کشتی سیلوانیا به ایرلند و سپس به انگلیس رفت. وی همچنین در ۱۹۶۶ کمک هزینه ای از مؤسسه راکفلر دریافت کرد و آن را برای سفر در اروپای جنوبی صرف کرد.
در پایان این سفر، مک کارتی برای مدتی در «ایبزا» اقامت گزید و دومین رمان خود یعنی «تاریکی بیرون» را به رشته تحریر در آورد. سپس به آمریکا برگشت و در ۱۹۶۸ این رمان را به چاپ رسانید.
مک کارتی در ۱۹۶۹ به لوئیس ویل،تنسی رفت ویک انباری خرید و خود تعمیرات اساسی آن را انجام داد، حتی سنگ کاری آن را نیز خود به پایان رساند. وی سپس سومین کتاب خود با نام «فرزند خدا» را براساس حوادث واقعی نوشت. این اثر در ۱۹۷۳ انتشار یافت. این کتاب نیز مانند اثر قبلی در آپالاچیای جنوبی حروف چینی شد. مک کارتی در ۱۹۷۶ به ال پاسو،تگزاس رفت. در ۱۹۷۹ بالاخره داستان «ساتری» منتشر شد. او به مدت۲۰ سال بارها این رمان را نوشت و پاره کرد.
او با استفاده از پولی که از بورس تحقیقاتی مک آرتور در سال ۱۹۸۱ به دست آورد رمان بعدی را با عنوان «نیمروز خونین» یا «سرخی غروب در غرب» که در ۱۹۸۵ به چاپ رسید و بهترین کار وی محسوب شد.
مک کارتی در حال حاضر در ناحیه تسوک، نیومکزیکو، شمال سانتافی، همراه با همسر وپسرش، جان، زندگی می کند. او به شدت مراقب زندگی خصوصی اش است و به ندرت مصاحبه می کند. در یکی از معدود مصاحبه هایش با نیویورک تایمز، او را فردی گوشه گیر و اجتماعی معرفی کردند، ضمناً این مسئله آشکار شد که او به نویسندگانی که با مسائل زندگی و مرگ در ارتباط نیستند، علاقه ای ندارد. وی هنری جیمز و مارسل پروست را از این دست نویسندگان می شمارد. وی اظهار داشت: «من آنها را درک نمی کنم، از نظر من این ادبیات نیست. از نظر من نویسندگانی که به نظر خوب می آیند، بیشتر عجیب و غریبند.» مک کارتی در انجمن دانشگاهی سانتافی فردی فعال است و بیشتر وقت خود را در مؤسسه سانتافی می گذراند که مؤسس آن دوستش، فیزیکدان، موری گلمان است.
میزگرد اوپرا وینفری رمان سال ۲۰۰۶ مک کارتی، جاده، را به عنوان انتخاب آوریل ۲۰۰۷ کلوپ کتاب معرفی کرد. به علاوه، مک کارتی قبول کرد که در اولین مصاحبه تلویزیونی زندگی اش شرکت کند.
این مصاحبه در ۵ژوئن ۲۰۰۷ در برنامه تلویزیونی او پرا وینفری به نمایش گذاشته شد. گفتگو در کتابخانه مؤسسه سانتانی انجام شد. مک کارتی به او پرا گفت که هیچ نویسنده ای نمی شناسد و بیشتر گروه دانشمندان و محققان را ترجیح می دهد. وی در طول مصاحبه چند داستان شرح داد و آنها را با میزان فقر آشکاری که بارها هنگام کار به عنوان یک نویسنده شاهد بوده مرتبط دانست. وی همچنین از تجربه اش به عنوان پـدری مسن صحبت کرد و اینکه اکنون چگونه پسر هشت ساله اش الهام دهنده داستان «جاده» بوده است.
● جوایز:
▪ مک کارتی دردانشکده درسال های ۱۹۵۹ ۱۹۶۰ برنده جایزه اینگرام مریل شد؛
▪ برنده جایزه فالکنر برای اولین رمانش، نگهبان باغ؛
▪ برنده جایزه بورس تحقیقاتی، سفری از آکادمی هنر و ادبیات آمریکا؛
▪ برنده بورس گاکنهایم درسال ۱۹۶۹ برای نوشتن مبتکرانه؛
▪ برنده بورس مک آرتور در ۱۹۸۱؛
▪ برنده جایزه کتاب ملی و جایزه حلقه منتقدین کتاب ملی برای داستان در «تمام اسب های زیبا» در ۱۹۹۲؛
▪ برنده جایزه پولیتزر برای رمان «جاده» درسال .۲۰۰۷
● آثار مک کارتی:
کورمک مک کارتی داستان نویس آمریکایی وبرنده جایزه پولیتزر که ده داستان در ژانرهای گاتیک جنوبی، غربی و مکاشفه ای نگاشته است. وی نمایشنامه و فیلمنامه نیز نوشته است. منتقد ادبی، هارولد بلوم او را یکی از چهار رمان نویس برجسته آمریکایی در زمان خود، همراه با توماس پینکون، دان دلیلو و فیلیپ روث می داند. او به دفعات از سوی منتقدین مدرن با ویلیام فالکنر و گاهی اوقات با هرمان ملویل مقایسه شده است. از آثار او می توان به این داستانها اشاره کرد:
نگهبان باغ (۱۹۶۵)، تاریکی بیرون (۱۹۶۸)، فرزند خدا (۱۹۷۴)، پسر باغبان (۱۹۷۶)، ساتری (۱۹۷۹)، نیمروز خونین یا سرخی غروب درغرب (۱۹۸۵)، تمام اسب های زیبا (۱۹۹۲)، گذرگاه (۱۹۹۴)، سنگ تراش (۱۹۹۵)، شهرهای جلگه (۱۹۹۸)، برای پیرودان کشوری وجود ندارد (۲۰۰۵)، جاده (۲۶سپـتامبر۲۰۰۶)، طلوع ممنوع است (۲۴اکتبر ۲۰۰۶).
● نکاتی درمورد کتاب «نیمروز خونین».
رمان سال ۱۹۸۵ داستانی تاریخی بود که تغییر درموقعیت کتاب های او نسبت به آثار جنوب غربی اش را نشان می داد. آثار وی اغلب به دو بخش دوره آپالاچی و دوره جنوب غربی تقسیم می شوند. این کتاب درهر دو گروه تقسیم بندی می شود و بی شک تندترین ولی درعین حال عمیق ترین و دقیق ترین اثر مک کارتی به شمار می آید. کتاب، داستان زندگی پسری به نام«بچه» را دنبال می کند که در سال ۱۸۵۱ خود را درمیان «گانگسترهای گلانتون» می یابد، یک گروه تبهکار از یاغیانی که دولت مکزیک آنان را از لحاظ مالی تامین می کرد تا پوست سر سرخپوستان را برایش بیاورند. این کتاب قاطعانه اعمال وحشتناک خشونت آمیزی که آمریکایی ها، سرخپوستان و مکزیکی ها مرتکب می شدند را نشان می دهد.
کتاب، شرح وبسط روشنی از خشونت هایی را ارائه می دهد که قانون شکنان تقریباً علیه هرکسی در سفرشان دربخش اعظمی از غرب مرتکب می شدند، علیرغم این موارد داستان به زبانی نوشته شده که نه تنها بی غلط نیست بلکه قلنبه سلنبه است و واژه هایی به کاربرده که به زحمت از زبان اسپانیایی قرض گرفته و سبکی که به نظر می رسد مهجور و شاعرانه باشد. نظرسنجی نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۶ این سوال را برای بسیاری از نویسندگان و منتقدان مطرح کرد مبنی بر اینکه از نظر آنها مهمترین کار داستانی آمریکایی در ۲۵سال اخیر کدام اثر است؟ «نیمروز خونین» مک کارتی بعد از «محبوب» تونی موریسون و «عالم ارواح» دان دلیلو، رتبه سوم را به خود اختصاص داد.
● تولیدات برگرفته از آثار مک کارتی
«پسر باغبان» بخشی از مجموعه ای بود که برای پی بی اس ساخته شد و درژانویه ۱۹۷۷ به نمایش گذاشته شد. درسال ۲۰۰۰ رمان «تمام اسب های زیبا» به کارگردانی بیلی باب تورنتون به صورت فیلم در آمد. داستان «هیچ کشوری برای پیرودان وجود ندارد» درسال ۲۰۰۷ توسط برادران کوئن تبدیل به فیلم شد و تامی لی جونز، جاش برالین و یاویرباردم در آن هنرنمایی کردند.
عاصفه زین العابدین
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید