شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

کانت: سکانس گمشده


کانت: سکانس گمشده
وقتی کتاب «افکار کانت» را مطالعه می کنید با نویسنده آن هم عقیده می شوید که گفته است: «کتاب حاضر برای کسانی که می خواهند با افکار کانت آشنایی اجمالی پیدا کنند، نوشته نشده است و برای مطالعه آن به هر ترتیب، خواننده احتمالی باید از قبل مطالب کلی در مورد کانت و فلسفه او بداند و یا حداقل طبق مدارج تحصیلی دانشگاهی در مقطع کارشناسی فلسفه مطالبی در این زمینه شنیده باشد.»
اما به رغم عقیده ایشان به نظر می رسد کتاب افکار کانت برای هر علاقه مند به فلسفه به دلایلی که توضیح خواهم داد، مفید است و داشتن آن بر هر کتابخانه شخصی یا عمومی فرض می باشد. کسانی که دکتر کریم مجتهدی را می شناسند می دانند که ایشان بر مطالعه مقدمه کتاب هایشان تأکید دارند زیرا: «آنها حرف های صادقانه من هستند. مطالبی که با نیتی پاک نوشته ام». در این بین مقدمه کتاب پیش رو لبالب همه حرف های ایشان است.
وی می نویسد: «رابطه کانت با دانشگاه کینگز برگ درخور تأمل است، زیرا افکار او در دوره های مختلف زندگی وی را نمی توان درست ارزیابی کرد، مگر این که او را صرفاً یک «فیلسوف ـ معلم» و یا «معلم ـ فیلسوف» و حتی بیش از این یک «استاد ـ دانشجو» به حساب آورد؛ به نحوی که با جرأت می توان گفت که کانت از طریق تدریس و آن هم به مرور و بسیار بطئی به جنبه های مختلف ذهن خود پی برده است». مجتهدی خود در مقام یک «دانشجوی ابدی» می گوید: «این را هم باید دانست که نزد متفکران بزرگ، قلمرو تحقیقات و زوایای مختلف ذهنی آنها عملاً بسیار وسیع تر و حتی ناشناخته تر از آن است که نهایتاً بتوان کل افکار آنها را از همان وهله اول، در مجموعه ای از گفته های آنها خلاصه کرد و به این ترتیب عقل جوینده آنها را به سهولت به عقل موضع گیرنده آنها محدود و مقید دانست. آنچه مشخصه یک نظام بزرگ فلسفی است، در درجه اول دعوت ضمنی ولی مستمر به تحقیق و تفحص است و در مطالعه این نوع آثار اگر به این جنبه توجهی کافی نشود، خواننده احتمالی نه فقط نتیجه ماحصلی به دست نخواهد آورد، بلکه عملاً دچار آن نوع توهمی خواهد شد که معمولاً در اثر انتقال ناخوآگاه جهل بسیط به جهل مرکب به وجود می آید...
به هر ترتیب اگر نتایجی که فلاسفه از تفکرات خود به دست می آورند، همیشه زیر سؤال می رود و گویی اگر تحقیق ادامه پیدا نکند، مطالب به انحراف می گرایند، در عوض جنبه آموزشی کار همیشه مؤثر واقع می شود و مورد استفاده قرار می گیرد، به نحوی که حتی ـ شاید با اندکی افراط گویی ـ بتوان عنوان کرد که بدون این جنبه، هیچ آموزشی ـ حتی اگر از نوع عملی آن باشد ـ به نتیجه واقعاً مطلوب و درخور توجه منجر نمی شود و مفید فایده نیز قرار نمی گیرد.» وی پا فراتر می گذارد و به عنوان یک منبع آگاه اخطار می کند: «کسانی که به نحو اجمالی و بدون دقت با افکار فلاسفه ـ اعم از شرقی و یا غربی ـ آشنایی پیدا می کنند، در برخی موارد با سهولت بیشتری به اسارت بی فکری و استغنا از تفکر درمی آیند. گاهی آنها نه فقط از آنچه فرانسیس بیکن در بحث از موانع پیشرفت شناخت تحت عنوان مسأله بت ها آورده است، بی اطلاع نیستند، بلکه به همان دلیلی که بیکن آن بت ها را مذموم دانسته است، تعمداً به خدمت آنها درمی آیند، زیرا به تجربه برایشان ثابت شده است که فضل فروشی و ادعاهای ذهنی، اغلب کاربرد مسلم اجتماعی دارد و حتی چه بسا در اذهان، توهم شخصیت به وجود می آورد و اهمیتی ندارد که این شخصیت صرفاً کاذب باشد، زیرا نظر اصلی بیشتر مرعوب سازی دیگران است، نه ایجاد نیاز به تأمل نزد آنها. کسی که هیچ گاه خود این نیاز را واقعاً احساس نکرده است، چگونه می تواند «نیاز» به انتقال آن را به دیگری دریافته باشد؟! چنین افرادی نه فقط به مقابله با بی فکری نظر ندارند، بلکه ارزش کاربرد و جنبه انتفاعی جهل مرکب را به خوبی دریافته اند و به منظور سوء استفاده، در جهت تأیید آن فعال شده اند. از این لحاظ، فلسفه نه فقط از بیرون، بلکه به نحوی از درون نیز با خطرها و صدمات زیادی روبه رو می شود ... به هر حال منظور این است که هیچ چیز بیش از سوء استفاده های ساده لوحانه از قدرت تفکر، به یک فرهنگ ریشه دار سنتی صدمه وارد نمی آورد.» علاوه بر اهمیت مقدمه این کتاب همان گونه که گفته آمد، مباحثی در این مجلد مطرح می شود: «که اصلاً در ایران شناخته نشده است و حتی شاید به آن اشاره نیز نکرده اند.» از زمان طبع کتاب «سیر حکمت در اروپا» به نگارش محمدعلی فروغی بیش از چندین دهه می گذرد. در خلال سالیان بارها مقالات و کتاب ها و ترجمه هایی درباب کانت به بدنه فلسفی کشور ما اضافه شده است، اما هرگز در مورد: «درس هایی که کانت بیش از ۷ سال درباره مسائل جغرافیایی گفته است» سختی به میان نیامده بود.
علاوه بر این «مردم شناسی و از همه بیشتر فلسفه تاریخ» در کتاب کانت بررسی شده است. وقتی از مجتهدی پرسیدم چرا حتی در کلاس های دانشگاه مسائل مطرحه بیان نمی شود، گفت: «زیرا چنین مباحثی نسبت به برنامه هایی که داریم اصلی نیستند، بلکه فلسفه نقادی در مرکز توجه قرار دارد». این پاسخ ادامه دارد، چرا که در کتاب ها و مقالات تخصصی نیز حول گرایش های به ظاهر فرعی کانت تأمل نمی شود، چه «معمولاً تصور می کنند این گونه عناوین فرعی هستند.» این در حالی است که «در دانشگاه های آلمانی، انگلیسی، آمریکایی و (کمتر) فرانسوی توجه زیادی به شناخت «کانت ناشناخته» می شود. آنها می خواهند کانتی را تحلیل کنند که کمتر به آن بذل توجه شده است.» بعد از کمی تأمل دلیل پرداختن متخصصان کانت شناس به این جنبه ها روشن می شود: «به طور کلی هر کس که بخواهد در معنای عمیق فلسفه نقادی تأمل بیشتری بکند، باید به ناچار با این نوشته های مقارن نیز آشنایی کافی داشته باشد تا با کشف بیشتر انگیزه های احتمالی کانت، کاربرد اصلی روش استعلایی او را به نحو انضمامی تر در موارد خاص مصداقی آنها دریابد و با عمق بیشتری در جمع بندی و تألیف کلی فلسفه او نظر نسبتاً صائبی پیدا کند و یا از امکان تفسیرهای متفاوت سردربیاورد، ... با این حال، در هر صورت، متخصص فلسفه کانت ـ به هر درجه ای از درجات که باشد ـ باید به درستی به رابطه درونی میان مطالب و آنچه که در کل نظام فکری این فیلسوف «ساختار معماری گونه» نامیده می شود، توجه کند و فراموش نکند که خود کانت نیز در بحث های خود از این رهگذر، سیر تاریخی امور فکری را با سیر منطقی و عقلی آنها توأم کرده و به نحوی آن را در جهت توجیه فلسفه نقادی خود به کار برده است.» مسأله بعدی «صلح پایدار جهانی» است که در مجموعه ای مستقل از بحث ها و مقالات ذیل آثار کانت به زبان اصلی موجود است. این موضوع نیز تا ۳ سال پیش در ایران مغفول بود، تا زمانی که وزارت امور خارجه تصمیم گرفت کنگره ای با حضور دانشگاهیان آلمانی برپا کند.
فصل پایانی کتاب، نتیجه مطالعه و تدوینی است که در آن زمان دکتر مجتهدی به مناسبت کنگره تدارک دیده بود. تازگی این فصل نیز دلیل دیگری به دست می دهد تا ثابت کند برخلاف عقیده وی هر علاقه مند به فلسفه ای باید این کتاب را تهیه کند. زیرا در غیر این صورت آن را در هیچ منبع دیگری به زبان فارسی نمی توان جست. موضوع بعدی نقد قوه حکم است. همواره دانشجویان مجتهدی انتقاد داشتند که چرا «درباره زیبایی شناسی کانت چیزی نمی نویسد؟» وی در پاسخ تلاش کرده است، نقد قوه حکم را «تا حدودی سهل الوصل و آسان بیان کند». این بخش همچنین «برای کسانی که در رشته های هنری کار می کنند مفید است. زیرا این بخش می تواند مستقل از کانت شناسی باشد». چندسالی بود که از خود می پرسیدم آیا «نقد حکم» و زیبایی شناسی کانت به واقع مستقل و بی ارتباط با نقد عقل محض و نقد عقل علمی است. یا به شکلی نتیجه آن دو دیگر است. استاد بعد از مهم شمردن این موضوع تشریح کرد که «در ابتدا به نظر می رسد بحث نظر از عمل به کلی جداست. زیرا فاعل شناسا با فاعل اخلاقی و این دو با فاعلی که مخاطب هنر است، متفاوتند.
ولی در مقابل برخی بر این عقیده هستند که اصول علمی در اخلاق تأثیر دارند، هر چند اخلاق مستقل است. اصول اخلاقی در هنر نیز اثر می گذارند، در عین حال که هنر امر مستقلی است. نزد کانت این سه نقادی منفک شده بودند، ولی برخی محققان می گویند که می توانیم تا حدودی یک جمع بندی فلسفی را از فلسفه کانت در نقد قوه حکم ببینیم.» احتمالاً این مبحث در سال های آینده به صورتی مبسوط به وسیله دکتر مجتهدی مطرح خواهد شد، زیرا او اظهار می کند «در نظر دارم ـ اگر عمری باقی بماند ـ در آینده با تفصیل بیشتری در مورد هنر از نظرگاه کانت بحث و بررسی کنم.» حال که دلایل اهمیت کتاب گفته شد می توان به معرفی آن پرداخت. در این جستار تلاش شده است «مراحل تکوینی تفکر کانت و مواقف تاریخی آن گفته شود». کانت در نامه ای به «هرتس» فلسفه اش را «که در حال شکل گرفتن است، توضیح می دهد» سپس خواننده با «چگونگی طرح کتاب» و «چیستی روش استعلایی» آشنا می شود. مجتهدی سعی می کند «جزئیاتی که در آن کتاب ها بیان شده بودند» را بررسی کند. طرح مقاله ۱۷۷۰ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا با این که این مقاله در مقایسه با مقاله «روشنگری چیست» از شهرت کمتری بهره دارد، ولی به مراتب از آن مهم تر است. مؤلف کتاب پیش از این در کتاب فلسفه و تجدد مقاله «روشنگری چیست» کانت را تحلیل کرده بود. وی درباره آن مقاله گفت «مقاله روشنگری چیست کانت برخلاف آنچه برخی ادعا می کنند بهترین کار کانت نیست، بلکه در مقایسه با کارهای دکارت ابتدایی به نظر می رسد و مشکلاتی دارد. با صراحت بگویم شهرت آن مقاله کمی غیرعلمی و کاذب است. آن مقاله بیشتر شجاعانه است تا روشنی بخش. کانت در آن مقاله بیشتر در حال فکر کردن به دکارت و مواضع اوست اما در نهایت نمی تواند آنها را به درستی بیان کند.»
ممکن است بعد از بررسی بیشتر، متخصصان بتوانند نقدهایی به کتاب «افکار کانت» وارد کنند، اما تنها انتقادی که می توان در این فرصت اندک بیان کردن طرح جلد و نحوه پخش کتاب به وسیله پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. این مرکز فرهنگی همواره کتاب های مفیدی را به زیور طبع می آراید اما غالباً از طرح جلدهای کلیشه ای استفاده می کند. تهیه کتاب های این مرکز نیز با کمی زحمت همراه است، زیرا آثار منتشره خود را تنها در محل ساختمان پژوهشگاه و مقابل در دانشگاه تهران عرضه می کند. امید آن که با اصلاح این دو مسأله بزودی امکان بیشتری برای علاقه مندان برای تهیه این کتاب و دیگر کتاب های پژوهشگاه فراهم شود.
علیرضا سمیعی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید